زندگینامه ورزشی

قهـرمان و پیشكسوت كشتی‌ خراسـان و ایران

« به نام ایزد بی‌همتـا»

با یاری خداوند متعـال و بزرگ ؛
بنا داریم از این پـس زندگینـامه، خاطرات تلخ و شیرین، حوادث زندگی، مقام‌های قهرمانی، حرفهای دل و خلاصه آن چه خواندنی ا‌ست از پیشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و سایر مدارك آنان به رشته‌ی تحریـر درآوریم، در این راه جناب آقای مجیـد عباسی ریاست محترم كمیته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتی و به جهت صفات اخلاقی و پهلوانی مورد علاقه‌ی وافر جامعـه‌ كشتی می‌باشـد ما را همراهی خواهنـد نمود و قرار بر این شد كه هر كدام از پیشكسوتان محترم كشتی كه میـزبان نشست ماهانه می‌شود زندگی‌نامه اش به رشته تحریر درآید .
و این روند ادامه خواهد داشت تا با یاری خداوند بزرگ در پایان كار این مجموعه به صورت كتابی ارزشمند بچاپ رسیده و به جامعه كشتی خراسان بزرگ تقدیم گردد.

بنام خدا
اینك با توكل به خداوند متعال شمه ای از زندگی ورزشی را روی صفحات كاغذ انشاء
می كنم.
باید بگویم كه در سال ۱۳۲۲ در مشهد كنار حرم مطهر حضرت رضا (ع)، پدرم ساكن آن محله قدیمی یعنی عیدگاه بود. در خانواده مذهبی و با سنن قدیمی در آن محل و زیر سایه آقا علی ابن موسی الرضا (ع) پا به عرصه وجود نهادم و شادمانی برای خانواده به وجود آورده و اسم بنده را بوسیله پدر عزیزم حبیب اله نهادند از آن به بعد در آن محل و همراه به صوت تلاوت قرآن كریم و اذان روزنه ای كه از بلندگوهای حرم به منزل می رسید انس گرفته و بزرگ شده و كم كم به سن هفت سالگی رسیدم و به مدرسه مكرم رفته و در كلاس درس و معرفت شركت كرده و بعد از اتمام دوره ابتدائی به دبیرستان هدایت كه در همان عیدگاه بود رفتم و مشغول علم و دانش تا كلاس دوم در آنجا تحصیل كرده و در همین زمان بود كه با همبازی خودم كه بیشتر اوقات زندگی خودم را در محله با او میگذراندم كسی نبود جز آقای سید حسن بامشكی كه روزها را با هم سپری كرده و در محل گذر ما آقائی بود بنام تارزان كه بدن بسیار زیبا و ورزشكاری داشت كه هر وقت این مرد را از نزدیك می دیدم از خودمان سؤال
می كردم آیا می شود ما هم روزی بدن زیبا مثل این آقای تارزان داشته باشیم همین شور و شوق ورزش و زیبائی تن و بدن آن شخص باعث شد كه ما را به طرف باشگاه ورزشی سوق دهد روزی با آقای بامشكی تصمیم گرفتیم كه به باشگاه برویم و برای بدنسازی و ورزش ثبت نام كنیم وقتی كه پرسیدیم، ما را به باشگاه بهرامی كه آن هم در اطراف حرم در قسمت بست بالا نزدیك چهارباغ بود معرفی كردند و ما دو نفری جهت ثبت نام به آنجا رفته و مشغول ورزش بدنسازی شدیم ولی وقتی تشك كشتی و كشتی گیران را دیدیم از بدنسازی كنار كشیده، به تمرین كشتی پرداختیم. مربی باشگاه بهرامی پهلوان عباس گلمكانی بود كه زیر نظر ایشان مدتی به تمرین كشتی پرداخته و كم كم آماده كشتی گرفتن و زورآزمائی می شدم كه توسط دوستان باشگاه تمرین خودم را عوض كردم و به باشگاه خیام كه آقای كریم محمدیان استاد كشتی و مربی آنجا بود رفته و در آن باشگاه با دیگر پهلوانان به كار كشتی ادامه داده و كم كم برای شركت در مسابقات كشتی بین باشگاههای نتخابی مشهد و جامهای مختلف كه برگزار می شد شركت كردم.

باید عرض كنم كه در سال ۱۳۴۲ كه كشتی را در باشگاه بهرامی و بعد از آن هم در باشگاه خیام زیر نظر آقای محمدیان و بعد مدتی با قهرمان جهان آقای حمید توكل تمرینات خودم را ادامه داده و حدود پنج سال تمام یعنی از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۹ در كلیه مسابقات داخلی شركت كرده و در تمام دوره ها در وزن ۵۷ كیلو و ۶۲ كیلوگرم توانستم مقام اول را كسب كرده و چندین مسابقات استانی شركت كرده و در وزن ۶۲ كیلوگرم قهرمان استان شدم.

سال ۱۳۴۶- كرمانشاه

مسابقات استانی سال ۱۳۴۶ در شهرستان پهلوان خیز قوچان برگزار شد و بنده در وزن ۶۲ كیلوگرم فرنگی مقام اول استان را به خود اختصاص داده و در سكوی اول مسابقات استانی قرار گرفتم و جزو تیم منتخب استان قرار گرفته و در مسابقات قهرمان كشوری كه در استان كرمانشاه برگزار می شد تیم خراسان هم از مدعیان قهرمان كشور بود كه در آن جا بنده كشتی های خوبی گرفته و چندین قهرمان استانهای دیگر را بردم ولی مقام بهتر از پنجمی برایم پیش نیامد و مقام سكوئی به بنده نرسید.

برنده كشتی آقای حبیب اله غفاری و آقای غلامی از تهران

سال ۱۳۴۷

مسابقات استانی در شهر مشهد مقدس در سالن مهران انجام گرفت و بنده هم در آن مسابقه جزو تیم مشهد بوده در وزن ۶۲ كیلوگرم به مقام قهرمانی رسیده و تمام حریفان خودم را یكی از پس دیگری شكست داده و قهرمان اول استان شده و در سكوی قهرمانی جای گرفته و بعد هم به نمایندگی استان خراسان كه مسابقات كشوری در استان مازندران شهر ساری بوده شركت كرده و برای اولین سال توانستم به مقام چهارمی كشور دست پیدا كرده و در آن سال تیم استان خراسان به سرپرستی و مربیگری آقای كریم محمدیان در مقام پنجم كشور قرار گرفته تیم خراسان نتوانست بهتر از این مقامی كسب نمائیم.

مسابقات قهرمانی استان در مشهد سكوی اول غفاری ۲- از تربت جام، نفر سوم از تربت حیدریه و فرمانداری شهرستان

سال ۱۳۴۸

در سال ۱۳۴۸ مسابقات قهرمانی استان خراسان در شهر زیبا و تاریخی نیشابور برگزار شد و در صحن یك دبیرستان پسرانه مسابقات برگزار شد چون هنوز در نیشابور سالن سر پوشیده ورزشی نبود و مسابقات با شركت كلیه قهرمانان شهرهای مختلف استان كه از جمله مشهد نیشابور- قوچان- بجنورد- شیروان- تربت حیدریه- تربت جام- فریمان- درگز- سبزوار- بیرجند و چند شهر دیگر با ورزشكاران خوب خود شركت نموده بودند. بنده هم در وزن ۶۲ كیلوگرم كشتی آزاد در تیم منتخب مشهد بودم و توانستم سكوی اول قهرمانی استان را فتح كرده و بر روی آن سكو قرار بگیرم و نماینده تیم خراسان برای شركت در مسابقات كشتی قهرمانی كشور كه در مشهد مقدس برگزار می شد باشم.

برگشت از مسابقات قهرمانی آسیا در فرودگاه مشهد

در این دوره از مسابقات بنده توانستم به تمامی حریفان خودم از استانهای دیگر كشور پیروز شدم ولی در فینال مقابل كشتی گیری از تهران بنام محمود كوهدشت متوقف شده و به مقام دوم كشور نایل آیم و در سكوی دوم قهرمانی كشور جای بگیرم و نفرات برتر وزن ۶۲ كیلوگرم كشتی آزاد كشور عبارتند از :
۱- محمود كوهدشت از تهران- مقام اول
۲- حبیب اله غفاری از مشهد – مقام دوم
۳- علی طبرستانی از مازندران- مقام سوم

باید بگویم كه نتایج تیمی هم استان خراسان با ۳۳ امتیاز به مقام دوم كشور دست یافت و تا آن سال تیم كشتی در هشت وزن شركت داشت كه بعداً به ۱۰ وزن رسید مدال بگیران این مسابقه عبارت بودند از
نبی اله قاضی- حبیب اله غفاریان- محمد خادم- احمد بهمنی- عباس گلمكانی- محمد علی صحرائی مسابقات باشگاههای مشهد
بنده در كوران تمرینات كشتی و مسابقات چند دوره در مسابقات باشگاهی مشهد شركت داشتم كه در بیشتر آنها توانستم در سكوهای قهرمانی باشگاه های مشهد باشم كه ضمناً بنده در چندین باشگاه در آن سالها عضو شده و برای آن باشگاهها كشتی گرفته بصورت رسمی یا به صورت تیم به تیم و باشگاههای مختلف استان و كشور در باشگاههائی كه بنده كشتی گرفته ام و برای آنها مقام كسب نموده ام برای پیروزی تیم آن باشگاهها عبارتند از باشگاه تاج- باشگاه بهرامی- باشگاه شهرداری و باشگاه پاس مشهد بود.
ضمناً باید یادآور شوم كه بنده با پشت كار و تلاش توانستم در باشگاه عیدگاه كه مربوط به محل خودمان بود در آن باشگاه فقط ورزش باستانی و زورخانه انجام می گرفت بوسیله معتمدین محل و باشگاه عیدگاه توانستیم تشك كشتی تهیه كرده و كشتی این باشگاه را هم رونق دهیم می توانم بگویم كه در تشكیل رشته كشتی در باشگاه عیدگاه بنده سهم به سزائی دارم این كار هم فقط برای رضای خداوند متعال و برای فعالیت ورزش كشتی محل عیدگاه بود كه جوانان بتوانند در محل زندگی خودشان تمرینات كشتی و ورزش باستانی را داشته باشند كه چندین قهرمان هم از این باشگاه قدیمی به قهرمانی رسیده اند. جا دارد كه در همین جا از اهالی عیدگاه و دست اندركاران آن باشگاه كه همت كرده و این فضای ورزشی مناسبی را برپا نموده اند تشكر و قدردانی نمایم خداوند همه آنها را سلامت و اگر كسانی از آنها در قید حیات نیستند خداوند آنها را بیاموزد و رحمت نماید.

ازدواج همسرداری و تشكر و قدردانی

در سال ۱۳۵۴ بود كه تصمیم به امر خیر و سنت پیغمبر گرفتم در همین سال بود كه با دختر مورد نظر خودم كه از خانواده مذهبی و مؤمنی بودند خواستگاری كرده و به حول قوه الهی این امر خیر سر گرفته و به جمع متأهلین در آمده و زندگی آرام و خوبی را در كنار همسر خودم به وجود آورده و شاد و خوشحال تا به امروز زندگی كرده و حاصل این چندین سال ازدواج سه فرزند بوده كه یك پسر و دو دختر كه دخترانم را عروس كرده و پسرم را داماد به خانه بخت فرستاده ایم و پسرم هم در شركت ایران خودرو مشغول كار می باشد باید بگویم در این چند سال همسرداری و فرزند داری كه همسر خوبم به بنده كمك بسیار كرده تا من بتوانم هم در محیط كار اداری خودم و هم در امر مسئولیت ورزشی چه در زمان مسابقات خودم و چه موقعی كه مربی تیم های كشتی بودم یاری كرده و خانواده را به صورت موفق اداره نموده است تا بنده بتوانم با آرامش كامل به امر ورزش برسم جا دارد كه در همین نوشته ها از ایشان و فرزندانم تشكر و قدردانی كرده و برای همسر خوبم و فرزندانم آرزوی سلامت و به روزی و موفقیت نمایم و باید بگویم تا زنده هستم قدردان آنها بوده و اگر همسرم به بنده در امر زندگی كمك نمی كرد هیچ موقع بنده به این همه توفیق و پیروزی و افتخار دست پیدا نمی كردم باید بگویم كه دست ایشان را می بوسم انشااله خداوند به از او راضی باشد كه بنده هر چه دارم از اوست.
ارادتمند شما حبیب

سال ۱۳۵۲

در این سال بنده جزو تیم كشتی كارگران خراسان انتخاب شدم و برای قهرمانی كشور كه در تهران برگزار می شد در تیم خراسان منتخب شدم و در مسابقات قهرمانی كشور توانستم در وزن ۶۸ كیلوگرم در سطح كارگران ایران به مقام اول دست پیدا كرده و در سكوی اول قهرمانی كارگران كشور قرار بگیرم و افتخاری بر افتخارات گذشته خودم اضافه نمایم.

تیم كشتی ناشنوایان خراسان در قهرمانی كشور و تهران

سال ۱۳۵۳

در سال ۱۳۵۳ برای دومین بار من در تیم كارگران خراسان توانستم مقام اول را در وزن ۶۸ كیلوگرم كسب كنم و جزو تیم منتخب خراسان بزرگ قرار بگیرم كه در همان سال تابستان مسابقات قهرمانی كشور در استان آذربایجان شرقی شهرستان تبریز برگزار شد كه بنده توانستم برای دومین سال در این مسابقات بزرگ و باشكوه كارگری شركت داشته باشم و در وزن خودم به مقام اولی كشور در سطح كارگران نایل شوم و در سكوی اول قهرمانی كشور جای پیدا كنم و با مدال زرین این مسابقات به شهر خودم برگردم.

تیم جوانان خراسان در قهرمان كشور سمنان

مسابقه مربیگری در باشگاههای مشهد

باید ذكر كنم كه غیر از اینكه بنده ۲۴ سال تمام در مسابقات قهرمانی كشور در ردیف نوجوانان و جوانان و بزرگسالان خدمت كردم باید عرض كنم كه در باشگاههای بهرامی چند سالی غیر از اینكه تمرینات و شروع كشتی بنده از این باشگاه بود و در همین باشگاه چند سالی هم به عنوان مربی به كشتی گیران آن باشگاه خدمت كردم كه بیشتر از كشتی گیران ناشنوا را در آن باشگاه تمرین می دادم كه چندین قهرمان كشتی المپیكی و جهانی از این باشگاه آماده كرده و به این عنوان های مختلف دست پیدا كردند.

تیم ملی كشتی جوانان ایران در مسابقات جهانی یونان

در سال ۱۳۴۸ جام بین المللی (آریا مهر)

در این سال كه بنده در مسابقات قهرمانی كشور در وزن چهارم به مقام دوم كشور دست پیدا كرده بودم مرا به تیم ملی دعوت كرده و در اردوی ملی كشتی ایران كه برای جام بین المللی تشكیل شده بود بنده هم در این اردو چند وقتی بودم و با آمادگی كامل در این جام شركت كردم و چون تعداد تیم شركت كننده ایران در هر وزن به تعداد چهار و پنج نفر بودند و بنده به مقام سوم حقیقی این مسابقات رسیدم ولی چون فقط یك نفر از ایران باید در سكو قرار می گرفت كه نفر اول وزن چهارم آقای سید عباسی بود و مقام اول دست پیدا كرد كه من در سكو قرار نگرفتم و به صورت مجازی كشتی گیر دیگری از كشورهای شركت كننده بر روی سكوی سوم جای گرفت.

استخدام وكشتی

در سال ۱۳۴۴ بنده و چند تن از كشتی گیران خوب استان در شهرداری مشهد به كار گفته شدیم كه در قسمت آتش نشانی شروع به خدمت كردیم البته بعد ازگذراندن كلاس های مخصوص آتش نشانی به این كار وارد شده و خدمت به جامعه را شروع كردیم كه دیگر دوستان كشتی گیر بنده در این سمت آقایان حسین معرب- یحیی طاهری- حسن صحرائی- عباس صحرائی- فخار و بنده بودیم كه همگی از كشتی- گیران و ورزشكاران در خدمت آتش نشانی و كشتی شهرداری سهم به سزائی داشتیم با بیش از ۳۰ سال خدمت صادقانه در این پست به درجه بازنشستگی نایل آمدیم كه در این مدت سی سال خدمت همه اش خاطره های تلخ و شیرین برای ما به جا مانده وقتی كه حریقی را مهار می كردیم و جان چند انسان را نجات می دادیم و یا اتفاقهای خانگی كه برای اطفال پیش می آمد آنها را به زندگی باز می گردانیم از این كارهای خودمان برای خدمت به مردم لذت می بردیم و خدا را شكر می كردیم.

دوران مربیگری

بعد از اتمام كشتی كه به پایان رسید و تمرینات را جهت كشتی قهرمانی كنار گذاشتم با خودم به این نتیجه رسیدم اگر بشود كه بعد از این همه تجربه كه در كشتی بدست آورده ام اگر در اختیار جوانان و نوجوانان این شهر بگذارم و به آنها آموزش دهم شاید دینی را در كشتی كه بگردن دارم برای جوانان ادا كرده باشم. به همین دلیل در كلاسهای مربیگری و داوری كه انجام می شد شركت كردم و با موفقیت این دوره ها را به پایان رساندم و توانستم در كنار كار روزانه خودم به سمت مربیگری نوجوانان و جوانان مشهد و خراسان را در دست بگیرم كه با این فكر به این كار روی آوردم كه تقریباً در كار خودم به موفقیتهائی هم نایل گشته و قهرمانانی برای این مرز و بوم آماده كردم.

۷۵

ایستاده از راست : ۱- حبیب اله غفاریان مربی ایران ۲- سنگین وزن سوریه ۳- منصور عابدیان سنگین وزن ایران ۴- حسین مهرافروزیان مربی ۵- مربی كشور سوریه

سوابق مربیگری

حدود پانزده سال در رده های جوانان خراسان فعالیت مستمر داشته و در باشگاه ورزشی صحرائی- عیدگاه و ناشنوایان خراسان سمت مربیگری این باشگاهها را به عهده داشتم باید عرض كنم كه حدود شانزده سال هم در كنار كشتی گیران كارگر در باشگاه كارگران فعالیت خوبی داشتم و كارگران جوان را به فعالیت در كشتی و كشتی گیری سوق داده و قهرمانانی نیز در این گروه داشتم كه این جوانان در سطح كشور مطرح بوده و قهرمان شدند و در روی سكوهای مختلف قرار گرفته و برای شهر و استان خودشان مقامهای شامخ را به ارمغان آورده اند.

خاطره خوش از دوران مربیگری

اولین باری كه به سمت مربیگری خراسان نایل شدم با تیم جوانان خراسان عازم مسابقات كشوری كه در استان زنجان برگزار می شد شركت كردیم با مدیریت و كوشش و تلاش فراوان و به یاری خداوند متعال و همت كشتی گیران جوان توانستیم به مقام سوم كشور دست پیدا كنیم و جام را به خراسان بیاوریم كه برای بنده برای اولین بار بسیار زیبا و غرور آفرین بود و از این پیروزی خود لذت می بردم و ضمناً به بنده دلگرمی مضاعف داده بود كه تا بتوانم در كوران مربیگری خورم مضاعف كار كرده و بیشتر در كنار كشتی گیران باشم تا موفقیت ها و دلگرمی در میدانهای بزرگتر دست پیدا كنم به همین امید این كار را ادامه دادم.

ركورد مربیگری

در این چند سال مربیگری كه بنده عنوان مربی و یا سرپرست تیم خراسان در مسابقات بودم كه این تعداد مسابقات قهرمانی كشور به بیست و چهار بار می رسد كه بنده در این مدت مربیگری كه برای سنین نوجوانان- جوانان و كارگران استان مسئولیت داشتم با تمام قدرت و اراده و توانایی در خدمت تیم و كشتی گیران حاضر بودم كه در مجموع هر بیست و چهار دوره از مسابقات را توانستم با یاری خداوند بزرگ و كمك كشتی گیران این استان بر روی سكوی قهرمانی كه حق ما بود رسیده و اظهار شور و شعف داشته باشیم در حال حاضر كه به گذشته نه چندان دور گاهی فكر می كنم و با خاطرات این بیست و چند دوره از مسابقات بزرگ و كوچك فكر می كنم یك حالت خوشحالی و سرور به بنده دست می دهد كه از خدای خودم تشكر می كنم كه به من این قدرت و شهامت را داد، تا دینی از كشتی را به جامعه ورزشكاران و خانواده كشتی ادا كرده باشم و در پیشگاه خداوند منان شرمنده نباشم خدا را شكر می كنم كه در این سالها به من كمك شایان شده است.

ضمناً باید بگویم كه دو نفر از تیم كشتی ایران از مشهد مقدس از شاگردان بنده بودند كه هر دو نفر در كشتی آزاد و فرنگی قهرمان المپیك ناشنوایان جهان شدند كه زحمت تمرینات كشتی آنها را چندین سال بنده به عهده داشتم.

سفرهای برون مرزی

در دوران این سی سال خدمت در كشتی و مربیگری چندین مسابقه برون مرزی داشته ام كه با تیمهای مختلف كشور در این مسابقات بین المللی و المپیك به عنوان مربی شركت داشته و همیشه با دست پر و با مدالهای رنگارنگ به میهن اسلامی خودم بازگشته ام.

اولین مسافرت خارجی سال ۱۹۷۶ – سال ۱۳۵۵- عراق

در سال ۱۹۷۶-۱۳۵۵ با تیم كارگران به عنوان مربی در خدمت تیم كارگران ایران بودم كه در كشور عراق در شهر بغداد برگزار می شد، كه بنده افتخار مربیگری این تیم بزرگ كارگران ایران را داشتم كه با بدست آوردن قهرمانی این دوره از مسابقات را بدست آوردیم و با افتخار به میهن خود بازگشتیم باید عرض كنم كه در بغداد كشتی ها به صورت تیم به تیم بود كه ما توانستیم كلیه تیمها را یكی پس از دیگر شكست داده و مقام دومین مسابقات خارجی سال ۱۹۷۷ رومانی (سال ۱۳۵۶) قهرمانی را از آن خود سازیم.
در سال ۱۳۵۶ مسابقات المپیك ناشنوایان جهان بود كه در كشور رومانی بخارست برگزار شد كه تیم كشتی ایران هم در این مسابقات و المپیك شركت داشت كه بنده هم به عنوان مربی در اختیار تیم كشتی ناشنوایان ایران بودم كه توانستیم با چند مدال رنگارنگ از این المپیك به كشور خودمان باز گردیم و باعث خوشحالی مردم كشورمان باشیم و در كلیه رشته های ایران توانست مقام اول را به خود اختصاص دهد منجمله كشتی كه با تمام امتیازات این مقام المپیكی را كسب نمود.

سومین مسافرت خارجی سال ۱۹۸۸ یاشاردوغو (سال ۱۳۶۷)

جام بین المللی یاشاردوغو كه در سال ۱۳۶۷ در كشور تركیه انجام می شد بنده به عنوان مربی در این دوره از مسابقات بین المللی كشور تركیه جام یاشاردوغو شركت داشتم كه توانستیم تقریباً با پیروزی خوبی به آغوش مملكت خودمان بازگردیم و كشتی گیران از این جام تقریباً راضی بوده و تجربیات برای خود اندوخته كردن و باید بگویم كه در این مسابقات تیم ایران به مقام سوم دست پیدا كرد وتذكر اینكه تیم كشتی تماماً از كشتی گیران خراسان بود و جناب سرهنگ عظیمی هم به عنوان سرپرست كاروان بودند كه در این تورنمت ایشان زحمات زیادی برای كشتی گیران كشیدند جا دارد از ایشان تشكر كنم.

چهارمین مسافرت ورزشی برون مرزی سال ۱۹۹۲ دمشق (سال ۱۳۷۱)

مسابقات كه در سال ۱۳۷۱ بنام جام بین المللی سوریه كه در پایتخت آن كشور یعنی دمشق انجام می شد كه ایران هم یكی از شركت كنندگان این جام در دمشق بود كه بنده نیز افتخار حضور در این جام و نیز زیارت قبر حضرت زینب سلام الله علیه و دختر خورد سال حضرت امام حسین حضرت رقیه بودم و ضمناً در این مسابقات جزو مربیان اعزامی تیم ایران بودم كه در خدمت تیم برای كمك به كشتی گیران جوان كشورمان در خدمت این عزیزان بودم و انجام وظیفه می كردم جای همگی شما خالی هم مسابقات خوبی برگزار بود و از همه بهتر همان زیارت آن بزرگواران برای بنده و اعضاء تیم اعزامی بسیار دل انگیز و با صفا بود كه دعاگوی همه شما بودم و تیم هم با موفقیت كامل با دستی پر و جام قهرمانی به وطن اسلامی باز گشتیم و مورد تشویق و احترام دست اندركاران فدراسیون كشتی قرار گرفتیم.

در سال ۱۳۷۲ در كشور یونان مركزش آتن در مسابقات جهانی كشتی جوانان كه در این كشور انجام
می شد و تیم ایران نیز یكی از تیمهای مدعی و پرو پا قرص این مسابقات بود كه با تیمی كامل و آماده و ساخته و پرداخته در این تورنمت شركت داشتیم و بنده نیز افتخار مربیگری این جوانان برومند كشور اسلامی را به عهده داشتم و با تمام توان و كوشش از حیثیت كشتی كشورمان در سمت مربیگری حمایت می كردم و جوانان وطن را با روحیه شاد و سلحشوری بر روی تشك كشتی روانه می كردم و آنها هم با توان كاملاً در سطح بالا با رقیبان خود به مبارزه می پرداختند و چنین شد كه همه آنها با صلابت و پایمردی توانستن بر سكوی اول جهان تكیه كرده و پرچم جمهوری اسلامی را در آن كشور كهن به احتراز در آوردن و سرود ملی را بنوازند و تمامی آن كشورهای شركت كننده به احترام پرچم سه رنگ زیبای ایران با آرم الله ایستاده و احترام قابل توجه ای نسبت به سرود ملی و پرچم ما داشتن و تیم ایران با قدرت كاملاً متمایز در سكوی اول جهان قرار گرفته و احساس غرور و سربلندی می كردیم و با شادمانی بر روی سكوی یك ایستاده و دور پیروزی با كاپ قهرمانی در سالن كشتی آتن انجام دادیم و عكس یادگاری گرفتیم و شب هم مهمان سفارت جمهوری اسلامی ایران در یونان بودیم كه بوسیله سفیر جمهوری اسلامی مورد تشویق قرار گرفتیم و در موقع برگشت از طرف فدراسیون كشتی كشور در فرودگاه تهران از قهرمانان و مدال بگیران مورد تشویق قرار گرفته و با حلقه های گل از آنها استقبال خوبی به عمل آورده شد كه این حركت ها و همایشها همگی برای بنده یك خاطره بیاد ماندنی می باشد و از اینكه در كنار تیم كشتی جوانان كشور بوده و به آنها كمك كرده تا به قهرمانی برسند احساس شادی و شعف می كردم باشد كه این جوانان برومند وطن ما همیشه و همه وقت بتوانند از عنوانهای قهرمانی خود دفاع كرده و در سكوهای قهرمانی قرار بگیرند. انشاء الله

مسابقات جوانان آسیائی هندوستان مربیان ایران همراه با مربی هند در سالن كاندی می باشد.
ششمین مسابقات خارجی آسیائی جوانان سال ۲۰۰۰ هندوستان (سال ۱۳۷۹)
در سال ۲۰۰۰ مسابقات آسیائی كشتی جوانان در كشور هندوستان برگزار شد كه تیم ایران هم یكی از مدعیان جام قهرمانی جوانان جهان بود كه با تیم كامل و آماده در این مسابقات شركت كردیم كه بنده هم افتخار مربی در این تیم بودم و تیم بسیار خوب و یكدست و پر تلاش برای این مسابقه آماده كرده بودیم و كشتی گیران جوان ما هر كدام كه بر روی تشك حاضر می شدند با پیروزی درخشان دست آنها به نشانه پیروزی بالا می رفت و با شادمانی تشك را ترك می كردند تا این شد كه این جوانان پر شور مملكت توانستن یك بار دیگر جام قهرمانی را بدست آورن و قهرمان اول كشتی جوانان در آسیا باشند و پرچم و سرود پرافتخار كشورمان را با احتراز و آن آوای خوش سرود ملی طنین انداز سالن كشتی دهلی نو شود و جوانان برومند ما در سكوهای قهرمانی جای بگیرند و به خود به بالند و یك پیروزی دیگر برای كشور به ارمغان آورده باشند و بنده هم افتخار این حضور و این قهرمانی را به خود دیدم و احساس غرور نمودم كه در این كوران چندین سال زحمت مدام توانستم در مسابقات برون مرزی شركت كرده و حاصل زحمات خودم را به چشم دیدم خدا را شاكرم كه این همه لطف و مرحمت به بنده حقیر عنایت نموده است همیشه و همه وقت از خدای خود سپاسگذارم برای این همه نعمت و افتخار.

خاطـره

یادم هست كه در سال ۱۳۴۶ در كرمانشاه مسابقات كشتی قهرمانی كشور بود و آقای پهلوان وفادار به عنوان كمك مربی تیم را یاری می نمود. یك روز بنده به اتفاق آقای حسین معرّب از اردو به طرف بازار بزرگ شهر كرمانشاه كه از قدمت زیادی برخوردار بود رفتیم و همین طور كه در بازار گردش می كردیم و به اجناس مغازه ها نگاهی می كردیم از جلو یك قهوه خانه می گذشتیم یك مرتبه آقای معرب گفت: برویم این قهوه خانه چائی بخوریم چون خسته شده بودیم بنده هم قبول كرده وارد قهوه خانه شدیم بعد از صرف چایی وقتی به طرف میز صاحب قهوه خانه رسیدیم كه حساب و كتاب چائیهای خورده را پرداخت نمائیم متوجه عكس پهلوان وفادار در زیر شیشه میز صاحب قهوه خانه ما را جلب كرد بنده پرسیدم آقا این عكس چه كسی است گفت این عكس یكی از پهلوانان خراسان
می باشد كه می گویند خیلی پهلوان و قدرتمند است آقای معرّب گفت می خواهید این پهلوان را از نزدیك ببینید گفت آری چرا كه نه گفتیم این پهلوان آقای وفادار است از خراسان هم اكنون هم در شهر شما به سر می برد اگر میخواهید فردا او را به نزد شما بیاوریم صاحب قهوه خانه خیلی از این پیشنهاد خوشحال شد و از ما تشكر كرد و قول گرفت كه فردا صبح ما پهلوان وفادار را به قهوه خانه ایشان آورده و اهالی آن بازار و قهوه خانه از نزدیك با پهلوان وفادار آشنا شوند ما هم به اردو برگشته و جریان را برای پهلوان گفتگو كردیم و ایشان قول داد كه فردا با ما یه بازار و نزد آن صاحب قهوه خانه بیاید و اهالی بازار كه مشتاق دیدن او را داشتند شركت كند. وقتی صبح روز بعد آقای معرب و و پهلوان وفادار به بازار رسیدیم متوجه شدیم كه بازار خیلی شلوغ است و مردم دسته دسته داخل بازار می آیند و به طرف قهوه خانه راهی هستند نزدیك قهوه خانه كه شدیم یك رأس گوسفند جلوی درب قهوه خانه با یك نفر سلاخ آماده ذبح این گوسفند جلوی پای پهلوان وفادار است و مردم هم برای او صلوات می فرستند و كف
می زدند یك آن ما به خود آمدیم كه دیدم جماعت به سر و كله پهلوان ریختند و او را غرق در بوسه كرده و از او قدردانی و دیدن می كنند بطوری كه ناهار همان روز ما مهمان آن صاحب قهوه خانه چی بودیم و با آبگوشت سنتی كرمانشاه از ما پذیرائی شد و بسیار باشكوه و دیدنی بود كه چنین مهمان نوازی از یك قهرمان ملی می شد.در همین جا بود كه من و آقای معرّب برای دیدن و خرید بقیه بازار از قهوه خانه بیرون آمدیم از آنجائی كه از رفتند آقای پهلوان وفادار بی خبر شدیم كه ایشان كی و چه طور به اردو برگشته است وقتی ما دو نفر به اردو رسیدیم زیر باران حرفها و ناراحتی های پهلوان وفادار قرار گرفتیم كه ایشان با عصبانیت بر سر ما داد می زد و می گفت به شما هم می گویند پهلوان یا رفیق یا ورزشكار كه در نیمه راه یار خودتان را رها كرده و به راه خود ادامه داده و بنده را تك و تنها در آن بازار شلوغ رها كرده و به امان خدا گذاشته اید متوجه نشدی كه بنده راه اردو را بلد نبودم و باید چگونه به اردو برگردم وقتی كه این صحبتها را كرد فكر كردیم كه ایشان به جا می گوید و حق با او است، به قول معروف ما رفیق نیمه راه بودیم برای همین كار از ایشان عذرخواهی كرده و دست ایشان را بوسیدم و از ایشان طلب عفو و بخشش نمودیم كه خطای ما را ببخشد و ایشان هم قبول كرد و صورت ما را بوسید و از كار ناجور ما گذشت كرد این هم خاطره ای بود از پهلوان وفادار در كرمانشاه كه برای بنده خیلی با ارزش و جالب بود كه در آن شهر چقدر این پهلوان خراسانی را احترام و عزت نمودند و حق حرمت پهلوانی را از مردم پرشور آن شهر پهلوان خیز را بچشم دیدم.

تشكر و قدردانی

باید در بین مطلب خود ذكر كنم و از مربیان خودم كه در این چندین سال كشتی در كنار من بوده و پشت گرمی مرا فراهم كردن و با دانش فراوان خود بنده را در تمامی دوران مسابقات كشتی راهنمائی كرده و با فنون و نصیحت پدرانه خود مرا به سوی پیروزی و مقاومت سوق داده اند تشكر و قدردانی كنم و برای آنها از خداوند متعال علو درجات نمایم باید عرض كنم این مربیان عبارتند از آقایان استاد كریم محمدیان- پهلوان و قهرمان جهان حمید توكل- پهلوان عباس گلمكانی بودند و بار دیگر از آنها تشكر و قدردانی می كنم و همیشه و همه وقت برای آنها از خداوند بزرگ طلب سلامتی و پیروزی می نمایم.

پایان نوشته ها

نوشته های خودم را با چند بیت شعر به اتمام می رسانم و با آرزوی بهروزی و سلامتی و خوشبختی برای كلیه پیشكسوتان و قهرمانان و جوانان دارم.
با هركه نشستیم دل از او نشكستیم بر جام می و میكده مردانه نشستیم
هرچند كه این جام پر از جور وجفا بود خوردیم می و دل حرمت ساقی نشكستیم
آن شب كه دلی بود به میخانه نشستیم آن توبه صدساله به پیمانه شكستیم
از آتش دوزخ نهراسیم كه آن شب ما توبه شكستیم ولی دل نشكستیم

مسابقات كشتی جام باشگاههای مشهد توزیع جوائز بوسیله استاندار
خراسان می باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

3 + 16 =