post

صد و سومین جلسه انجمن پیشکسوتان خراسان برگزار شد

یکصدو سومین جلسه انجمن پیشکسوتان کشتی خراسان رضوی با حضور جناب حاج محمدرضا طالقانی مرد محبوب کشتی کشور و بمیزبانی پهلوان حاج محمود باقری قهرمان کشتی کشور و عضو انجمن در تاریخ ۹۵/۶/۳ برگذار گردید.
ایشان در این نشست انسجام و یکپارچگی پیشکسوتان را ستود و اعلام نمود که افتخار میکنم که عضو این انجمن هستم و آرزو نمود که کشتی خراسان بروزهای اوج خود برگردد.

post

محمد ابراهیم آزمون

زندگينامه ورزشي(قهـرمان و پيشكسوت كشتي‌ خراسـان و ايران)**محمد ابراهیم آزمون**
زندگينامه ورزشي

قهـرمان و پيشكسوت كشتي‌ خراسـان و ايران

« به نام ايزد بي‌همتـا»
با ياري خداوند متعـال و بزرگ ؛
بنا داريم از اين پـس زندگينـامه، خاطرات تلخ و شيرين، حوادث زندگي، مقام‌هاي قهرماني، حرفهاي دل و خلاصه آن چه خواندني ا‌ست از پيشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و ساير مدارك آنان به رشته‌ي تحريـر درآوريم، در اين راه جناب آقاي مجيـد عباسي رياست محترم كميته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتي و به جهت صفات اخلاقي و پهلواني مورد علاقه‌ي وافر جامعـه‌ كشتي مي‌باشـد ما را همراهي خواهنـد نمود و قرار بر اين شد كه هر كدام از پيشكسوتان محترم كشتي كه ميـزبان نشست ماهانه مي‌شود زندگي‌نامه اش به رشته تحرير درآيد .
و اين روند ادامه خواهد داشت تا با ياري خداوند بزرگ در پايان كار اين مجموعه به صورت كتابي ارزشمند بچاپ رسيده و به جامعه كشتي خراسان بزرگ تقديم گردد.

بسم الله ما در اول قرآن است
رحمان و رحيم رخصت از يزدان است
عيبي نبود جـامعه مـردان پرخـون
خون نقش و نگار جامعه مردان است

بسمه تعالي

ورزش كنيم تا دارو مصرف نكنيم، چرا كه ورزش بر هر درد بي درمان دواست
در دهه هاي اخير كاهش تحرك انسانها كه روندي روزافزون دارد به عنوان مشكل جوامع بشري مطرح شده است و متخصصان و پزشكان با بررسي وضع موجود اين روند را مهمترين عامل بيماريهاي خطرناك و نارسائي هاي بزرگ بهداشتي و حتي مرگ افراد مي دانند به موازات اين امر آمارها در سرتاسر جهان حاكي از آن است كه براي مهار اين مشكل دست ياري به مصرف داروهاي مختلف و حتي رژيم هاي مقطعي حاصلي ندارد و اگر هم داشته باشد فرصتي كوتاه مدت خواهد داشت تنها راهي كه صاحب نظران به عنوان داروي واقعي و مؤثر توصيه مي كنند ورزش مرتب است سالياني است كه در كشور ما گروه قابل توجهي از افراد ميانسال با موهاي جوگندمي و سفيد در ميادين و اماكن ورزشي حضور مي يابند كه چنين نظري براي همه شوق انگيز است اما با نگرشي عميق تر مشخص مي شود كه اين عزيزان فقط به خاطر مقابله و با گريز از عوارض بيماريهايي كه با آن مواجه هستند حركات ورزشي در ساعاتي از روز را پذيرا مي شوند هر چند كه تاكيد داريم همين امر در حد خود مهم و قابل توجه است زيرا موجب مي شود نام و انگيزه ورزش در خانواده ها بيشتر مطرح باشد اما آنچه كه كارشناسان بر آن پايبند هستند روآوري به ورزش از دوران نوجواني است چرا كه در اين برهه از دوران زندگي روند سازندگي و تكامل اندامهاي بدن شدت دارد و سواي آن نوجوانان با برخورداري از توانائي هاي جسمي از نظر روحي و رواني نيز به ويژگيهائي دست مي يابند و همين امر موفقيت آنان را در زندگي تضمين مي نمايد.
ترك ورزش موجب بيماريهاي گوناگون خواهد شد
ترك ورزش مسأله بسيار مهم است چرا كه در اين صورت يكباره كار اندامهاي مختلف بدن كه با شرايط خاصي همراه با ورزش رشد يافته اند دچار در هم ريختگي خواهد شد و نخستين واكنش در استفاده سلولها از اكسيژن كه امري حياتي است روي خواهد داد به اين معني كه در دوران ورزش ذرات وجود ما از اكسيژن رساني به خون در حد بالايي برخوردارند زماني كه خللي در اين زمينه روي مي دهد با كمبود اين گاز زندگي ساز روبرو مي شوند و اين روند ضايعاتي بزرگ در تمام اندامها و اثرات مخربي خواهد داشت كه اثراتش به سرعت در دستگاههاي مختلف بدن ظاهر مي شود از جانب ديگر اتكاي به نفس و ساير ويژگي هاي روحي و رواني فرد از ورزش دور شده جاي خود را به حالاتي مي دهد كه كمبودهاي بسياري در خود دارد بديهي است كه چنين فردي به هيچ عنوان نمي تواند جايگاه قبلي خود را حفظ كند چرا كه ورزش و ورزشكاري واژه هايي هستند كه در بطن خود همانگونه كه اشاره شد پرورش دهنده خصلتهاي جوانمردي و مردانگي مي باشند كه چنين خصوصيتي حالات انساني را در ابعادي بسيار گسترده به افراد هديه مي دهد بحث در اين عرصه فرصتي بيشتر را مي طلبد و اينك تقاضا مي كنم به اين كه اجراي توصيه كارشناسان را به كليه والدين يادآور شده و از آنان بخواهيم كه فرزندان دلبندشان را از همين امروز با ورزش آشنا كنند و همراه با آنان خود نيز ساعاتي از وقتشان را به ورزش اختصاص داده تا محفل خانوادگي شان را گرم تر از گذشته نمايند چرا كه برخورداري از بركات ورزش محيطي دوست داشتني و شادي بخش را پديد مي آورد.
محمد ابراهيم آزمون
يا رب دل پاك و جان آگاهم ده
آه شب و گريـه سحـرگاهـم ده
در راه خود اول ز خودم بيرون ده
و آنگه بيخود به سوي خود راهم ده

شمه ای از زندگی نامه ورزشی و قهرمانی خود را به زبان ساده برای پیشکسوتان بازگو می کنم:
در سال ۱۳۱۹ در یک خانواده مذهبی و ورزشی در شهر کهن و پهلوان خیز در محله بازار قوچان متولد شدم و به اعضاء دیگر خانواده،که چهار برادر و دو خواهر بودند اضافه شده و باعث خرسندی پدر و مادرم گشتم و نام مرا محمدابراهیم نهادند.
وقتی که کم کم پا به عرصه نونهالی و نوجوانی گذاشته و در یکی از مدارس شهرستان قوچان مشغول فراگرفتن علم و دانش شده در حین درس و تعلیم و تربیت در مدرسه و محل با بچه ها و همکلاسی های خودم همیشه مبارزه تن به تن داشتم و آنها را دعوت به کشتی گرفتن و مبارزه میکردم. تا اینکه در دوران دبیرستان متوجه شدم که شوق ورزش باستانی و کشتی در وجودم شعله ور شده و مرا دائماً به آن سوی سوق می دهد. و از طرفی هر روز رفتن از خانه به مدرسه و برعکس راه می پیمودم همیشه از مقابل درب باشگاه ورزشی و باستانی بنام باشگاه پهلوانی که به محل ما نزدیک بود عبور می کردم و جوانان برومند و شجاع شهر خودم را میدیدم که ساک بدست وارد سالن کشتی و باشگاه ورزشی می شدند که یک نوع حسادت به من دست می داد که آیا می شود من هم روزی با این جمع ورزشکاران وارد باشگاه ورزشی شده و با آنان ورزش و زورآزمائی کنم، گاهی اوقات از شب تا صبح در فکر کشتی بودم و تا صبح خواب کشتی و مبارزه را می دیدم و همیشه در این تلاش بودم تا بتوانم روزي وارد این زورخانه و سالن کشتی شوم و به آرزوی دیرینه خودم که عالمی ساخته بودم برسم. تا اینکه روزی توسط مربی تربیت بدنی دبیرستان خودم مرا جهت تمرینات کشتی به باشگاه پهلوانی دعوت کرد و من هم از خداخواسته به امر ایشان لبیک گفته و آن روز که این خیر را شنیدم یکی از بهترین روزها و ساعات زندگی من بود قبول کنید که دل تو دل نداشتم و نمی دانستم که باید آن روز را تا عصر چگونه سپری کنم تا وقت باشگاه شود و در تمرینات کشتی شرکت کنم، سریع بعد از تعطیل شدن مدرسه خود را به خانه رسانده و با وسایل مختصر ورزشی که داشتم در ساکی گذاشته و عازم باشگاه پهلوانی شدم تا با حریفان و ورزشکاران شهرم روبرو شوم و در تمرینات آنان شرکت کنم.
بيا تا دست از اين عالم بيدارم
بيـا تـا پاي دل از گل برآريم
بـيا تـا بـردباري پيشه سازيم
بـيا تـا تخـم نيـكوئي بكاريم

شروع تمرینات کشتی
در آن روز پائیزی بود که شروع تمرینات کشتی خودم را با حریفان و زیرنظر مربی وقت باشگاه که پهلوان قربان محمد بهادری و آقای پهلوانی که از مشوقین کشتی بنده بودند آغاز کردم. آن روز با تمام ادب و فروتنی وارد باشگاه ورزشی شده و خودم را معرفی کرده و با اجازه مربی خودم قدم به صحنه ورزش کشتی گذاشتم و به بزرگترین آرزوی خودم كه سالها فکر می کردم رسیدم چون با تمام وجود این ورزش کشتی را دوست داشتم با علاقه زیاد و پشتکاری فراوان دنبال می کردم و در تمام تمرینات سخت و غرورآفرین این ورزش را با تمام وجودم انجام می دادم و رضایت کامل مربی خودم را جلب می کردم و

 به پيشكسوتان احترام بگذاريد.
ایشان هم به من امید می داد که شما قهرمان خواهی شد و باید مرتب این تمرینات را ادامه داده و از هیچ گونه فعالیت کشتی دور نباشید. من هم با جدیت فراوان و با پشتگرمی خانواده هر چه بیشتر در این راه از خود فداکاری و مایه می گذاشتم تا اینکه از دیگر دوستان و حریفان خودم پیشی گرفته و نسبت به آنان با تجربه تر شده و می توانستم در مسابقات کشتی داخلی شهرم خودنمائی کنم و ضمناً برای پیشرفت خودم و راضي بودن خانواده ام در قسمت درسی هم فعالیت خوبی داشتم به هر حال در هر دو جبهه می جنگیدم تا هر چه زودتر به آن آرزوی قهرمان شدن که داشتم دست پیدا کنم. در همین سالهای ورزشی و درسی پدر و مادرم هم مرا تشویق کرده و حامی من بودند در همین جا از آنان تشکر فراوان دارم.

 بگفته مربيان و پدر و مادر خود كه هدفي جز پيشرفت و موفقيت شما را ندارند توجه مخصوص داشته باشيد.
شرکت در اولین مسابقه آموزشگاهها در سال ۱۳۳۴
با تمرینات منسجم و فشرده توانستم در مسابقات آموزشگاههای قوچان در بین حریفان و رقبای خود عنوان اولی را کسب کرده و جزو تیم آموزشگاههای قوچان شوم و در مسابقات برون شهری شرکت نمایم.
در سال ۱۳۳۴ همانطور که عرض کردم در باشگاه پهلوانی زیر نظر استاد بهادری تمرینات مرتب و منسجم خود را شروع کرده و در عرض کمتر از دو سال توانستم جزو اعضاء تیم کشتی آموزشگاههای قوچان شده و در مسابقات استانی آموزشگاههای خراسان که در عید نوروز در شهرستان فردوس برگزار می شد شرکت کنم به حول قوه الهی توانستم با کمک مربی خودم در وزن خود با تمام تجربیات کمی که داشتم به مقام سوم استان دست پیدا کرده و به مدال برنز مسابقات نائل شوم و تقریباً با دستی پر از این میدان رزم به
شهر خودم به آغوش خانواده خود برگردم و دوباره به تمرینات خودم رونق داده تا بتوانم در میدانهای بزرگتری شرکت کرده و موفق شوم. چون از این دوره از مسابقات تجربیات زیادی برای پیشرفت کارم بدست آورده بودم. که در مسابقات بعدی و تمرینات به من کمک شایانی کرد.

 از خود پسندي پرهيز كنيد.
خوشدل نشوي از آنكه عنوان داري
يـا آنكه نژاد از كي و ساسان داري
بايست برهنه همچو شمشير شوي
تـا جـوهر خويش را نمـايان داري

سال ۱۳۳۷
در سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۶ زندگی زیاد برایم جالب و راضی کننده چون بعد از تحصیلات روانه خدمت مقدس سربازی شدم و بعد از دوره آموزشی به کردستان منتقل شده و در شهر کوچکی بنام سقر مشغول خدمت نظام گشتم ولی خوشبختانه وقتی جستجو کردم دیدم باشگاه ورزشی و سالن کشتی خوبی دارد و جوانان زیاد در این شهر پهلوان خیز مشغول تمرینات کشتی می باشند بنده هم از پادگان اجازه گرفته در تمرینات کشتی آنها شرکت کردم ولی چونشهر کوچک بود از نظر مربی خوب در این شهر وجود نداشت
که کم کم در تمرینات جوانان به بنده رجوع می کردند و راجع به فنون و تمرینات و کشتی سوال می کردند جوری شده بود که تقریباً بنده شده بودم مشکل گشای جوانان آن شهر و جورائی هم مربی آن ها بودم و در ضمن این کار تمرینات خودم را هم مرتب و منظم انجام می دادم به طوریکه توانستم در آن سالها آمادگی خوب پیدا کنم و بدنی آماده و پرتوان داشته و در همان سالها در مسابقات استانی و بعد هم کشوری از استان کردستان شرکت کردم و به مقام قهرمانی نایل آمدم.
سال ۱۳۴۱
باید بگویم که بعد از پایان خدمت سربازی جوری با کشتی گیران جوان شهرستان سقز انس گرفته بودم و آنها به بنده علاقه خاصی داشتند که همان سال ۱۳۴۱ مرا به عنوان مربی کشتی شهرستان استخدام کردند و بنده بعد از سربازی در همان محل به تمرینات کشتی به جوانان آنجا مشغول شدم که در تابستان همان سال به مسابقات استانی رفتیم که بنده هم کشتی می گرفتم و هم مربی کشتی گیران تیم خودمان بودم و توانستم با کشتی های قدری که گرفتم جزو تیم کردستان در مسابقات کشوری که در تابستان همان سال در پایتخت ایران تهران برگزار می شد شرکت کنم و کشتی های قابل قبول گرفتم و چند پیروزی پی در پی بدست آوردم و در این دوره از مسابقات که بنده در وزن ۶۲ کیلوگرم شرکت کرده بودم به مقام چهارم کشور برای اولین بار رسیدم که از خودم و تمرینات و کشتي هائی که گرفته راضی بودم و باعث شادی و تداوم تمرینات من می شد و آینده خوبی را برای گرفتن سکوی كشتي هاي قهرمانی برایم آسان می کرد.

 مردم داري ارزشش از دينداري بيشتر است.
آنكه در وصـف پاكي را ذاتش
احتياج دليل و حجـت نيست
نگـم وصـف ذات ميمونـش
تزانكه او را بر وصف حاجت نيست

سال ۱۳۴۳
در این سال که از کردستان به قوچان نقل مکان کرده بودم و تمرینات خودم را در زادگاه مقدس خودم ادامه می دادم شنیدم که مسابقات در مشهد بنام جام روزنامه خراسان در راه است و ضمناً پهلوان تختی هم در این مسابقات جهت تماشا به مشهد می آید و بنده هم به مشهد عزیمت کرده تا این مسابقات بزرگ را که قهرمانان تمام خراسان در آن روزها شرکت داشتند از نزدیک مبارزه آنها را تماشا کنم. وقتی به مشهد رسیدم به تقاضای مربی خودم در این مسابقات بزرگ شرکت کردم و تماشاچی نبودم قسمت این بود چون از آمادگی نسبی خوبی برخوردار بودم در سالهای ۱۳۴۳ و ۱۳۴۲ تمرینات مناسب و خوبی داشتم و تقریباً آماده این مسابقات بودم و به لطف پروردگار خودم توانستم تمامی حریفان را یکی پس از دیگری شکست داده و قهرمان جام روزنامه خراسان شوم در وزن ۶۸ کیلوگرم مبارزه می کردم با وجود پهلوانان زیادی به مقام قهرماني دست پیدا کردم.
بايد توضيح دهم كه در همان سال ۱۳۴۳ مسابقات چند جانبه در استان مازندران برگزار مي شد و خراسان هم در اين مسابقات قرار بود شركت نمايد. براي شركت در اين تورنمنت تيم خراسان نفرات اول جام روزنامه خراسان را شركت داد. كه بنده در وزن ۶۸ كيلوگرم اين مسابقات از تيم خراسان شركت داشتم و توانستم با روحيه مضاعف و تلاش فراوان به سكوي قهرماني اين دوره از مسابقات كه در شهرسازي برگزار مي شد برسم و افتخاري ديگر براي استان و خودم به ارمغان بياورم و ميتوانم بگويم كه تمامي حريفان خودم كه از نفرات زبده و آماده كشتي بودند با قدرت شكست دهم و جاي حرف و حديثي نباشد.
خاطره اي از مسابقات ساري
يك خاطره كوچك از اين مسابقات به عرض مي رسانم چون وقتي به شهرسازي رسيده و حريفان وزن ۶۸ كيلوگرم را مربيان من ديدن براي بنده شانسي در نظر نداشتن و فقط ميگفتن اگر آزمون بتواند مقام پنجم يا ششمي براي تيم كسب نمايد ما با نفرات خوب ديگري كه داريم احتمال قهرمان شدنمان زياد است يعني مربيان نسبت به كشتي و مسابقه من زياد اميدوار نبودند ولي من با خودم عهد كرده كه كشتي هاي حساب شده و قوي بگيرم تا به مقام خوبي دست پيدا كنم و مربيان و تيم كشتي خراسان را شاد نمايم و به سكوي قهرماني برسانم كه اين همت بنده و كمك خداوند متعال باعث شد كه نظريات منفي مربيان نقش برآب شود و بنده را در سكوي قهرماني ديدن و باعث خوشحالي آنها هم شد و تيم خراسان با صلابت تمام به قهرماني آن جام دست پيدا كرد.

هنگام گرفتن جوايز خود از مقامات شهرستان سقز
يا رب از دلهاي ما شور محبت را مگير
اين توكل اين توسل اين ارادت را مگير
هستي ما بستگي دارد به عشق اهل بيت
هر چه ميخواهي بگير از ما ولايت را مگير

سال ۱۳۴۳
در اين سال مسابقات قهرماني استان خراسان بزرگ در شهرستان گناباد برگزار مي شد كه بنده در وزن ۶۸ كيلو كشتي آزاد از تيم شهرستان قوچان در اين مسابقات شركت داشتم كه بحول قوه الهي توانستم تك تك حريفان قدر خودم را كه از سرتاسر استان خراسان بزرگ شركت داشتن شكست داده و بدون باخت به مقام قهرماني وزن ۶۸ كيلوگرم خراسان انتخاب شده و در مسابقات قهرماني كشور همان سال شركت نمايم كه در اين مسابقات تيم قوچان را مربي ارزنده اين شهر جناب آقاي پهلوان قربان محمد بهادري اين تيم قدرتمند شهرستان قوچان بودند كه جا دارد از زحمات فراوان اين مرد بزرگ و نامدار تشكر و قدرداني نمايم.

 در موقع باخت نااميد نشويد بلكه سعي كنيد علت شكست را پيدا كنيد.
گر مرد رهي ميان خود بايد رفت
وز پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به راه درنه و هيچ مپرس
خود را بگويدت كه چون بايد رفت

سال ۱۳۴۴
بايد بگويم كه بنده در سال ۱۳۴۴ با توان كوشش فراوان توانستم در باشگاه پاس مشهد عضو شده و جزو تيم كشتي پاس مشهد باشم در مسابقات انتخابي باشگاههاي مشهد كه شروع شده بود از باشگاه پاس مشهد شركت نموده بين تمام حريفان خود مقام اول را كسب نموده و جزو تيم شهرستان مشهد باشم كه اين تيم در مسابقات استاني كه در شهر زيباي كاشمر برگزار مي شد و تمامي شهرستانهاي خراسان بزرگ شركت داشتند من هم در وزن ۶۸ كيلوگرم از تيم مشهد شركت داشته باشم و توانستم در آن سال با تمام توانايي خودم مبارزه كنم ولي متأسفانه مقام بهتر از دومي را بدست نياوردم و جزو تيم منتخب خراسان نشدم كه در مسابقات قهرماني كشور كه در تهران برگزار مي شد باشم علت اينكه نتوانستم به مقام اولي استان دست پيدا كنم آن بود كه به علت گرفتاري شغلي و گرفتاري خانوادگي زياد در تمرينات شركت نداشتم و همين جا بود كه با خودم عهد كردم كه انشاءالله در سال آينده و در مسابقات بعدي بتوانم به سكوي اولي استان دست پيدا كنم و جزو منتخبين تيم خراسان باشم.
فعاليت من در سال ۱۳۴۵
مسابقات سال ۱۳۴۵ در مرداد ماه در شهرستان زيبا و خوش آب و هواي اسفراين بر پابود اين شهر به تازگي در آن سالها از شهرستان بجنورد جدا شده و خود به صورت شهر زيبائي در آمده بود كه بنده در وزن ۶۸ كيلوگرم در اين دوره از مسابقات استاني شركت داشتم و توانستم كه بر سكوي اول مسابقات استاني سال ۱۳۴۵ دست پيدا كرده و گردن آويز طلا را از آن خود سازم و بايد عرض كنم درفينال مسابقات روز آخر استاندار وقت خراسان باتمان قليچ رئيس تربيت بدني محمد تقي جعفريان و فرماندار و فرمانده ژاندارمري و جمعي از بزرگان آن شهر در فينال اين مسابقات حضور داشتند كه در آخر مسابقات مدالها و احكام ورزشي بوسيله استاندار و جعفريان به قهرمانان اهدا شد مسابقات خيلي در سطح بالا و در حال و احوال خوبي برگزار شد كه تمام اين زيبائي و جلال مسابقات برمي گردد و به زحمات فراوان مرد اول كشتي خراسان آقاي كريم محمديان كه در آن زمان سرپرست ومدير تيم هاي كشتي خراسان را به عهده داشتند.

تجليل از پيشكسوتان و قهرمانان كشتي خراسان،پهلوان شورورزي- پهلوان وفادار- پهلوان گلمكاني- پهلوان محمد خادم- پهلوان محمدرضا طالقاني – و رئيس فدراسيون واليبال وقت جناب آقاي داورزني

 از رقيبان خود هميشه به نيكي و بزرگي ياد نمائيد.

 افتخار شركت در مسابقات است نه در برد.
يا رب تو مرا به نفس طنّاز مـده
با هر چه به جز توست مرا ساز مده
من در تو گريزان شدم از فتنه خويش
من آن توام مرا به من بازمده

قهرماني كشور تبريز سال ۱۳۴۵
همانطور كه ذكر شد در مسابقات استاني سال ۱۳۴۵ بنده مقام اول را كسب كرده و در قهرماني كشور كه در تبريز آذربايجان شرقي برگزار مي شد رفتيم ولي بعداً به بنده گفتن كه شما معلوم نيست كه كشتي بگيري يا نه چون آقاي محمد خادم كه هم قهرمان كشور و جهان هستند بايد كشتي بگيرند شما به صورت تماشاچي خواهي بود و بايد بگويم كه در آن سال آقاي خادم هم كمي از تمرينات دور بود و آسيب ديدگي جزئي هم داشت كه برايش شركت در مسابقات كمي مجهول بود به هر حال وقتي به تبريز رسيديم و بنده هم در حال رژيم بودم چون ۶ يا ۵ كيلو از وزن بدن خود را بايد كاهش مي دادم در حال وزن كم كردن بودم و هنوز هم از آقاي خادم خبري نبود ولي از طرف آقاي محمديان كه مربي تيم خراسان بودند بوسيله مرحوم آقاي ثابتي (علي تارزان) به من خبر دادند كه شما نياز به وزن كم كردن نداريد و آقاي خادم كشتي خواهند گرفت بنده هم رژيم خود را به هم زده و از كاهش وزن خود منصرف شده بعد از يكي دو روز كه مسابقات كشتي فرنگي تمام شد شب روز بعد كه وزن كشي كشتي آزاد شروع مي شد به بنده خبر دادند كه آقاي خادم كشتي نمي گيرد ضمناً بايد كشتي بگيري از ساعت ۱۲ شب تا ظهر موقع وزن كشي بنده بوسيله يكي از دوستان و كمك علي تارزان شروع به وزن كم كردن شديم بالاخره با تمام مشكلات و سختي ها توانستم خودم را به وزن مطلوب برسانم بايد بگويم كه نه انرژي داشتم و نه روحيه مناسب كشتي چون حدود يك هفته همه اش در حال اضطراب و نگراني و دودلي قرار داشتم و با وزن كم كردن آن روز با فشار زياد بدني ديگر ميل به كشتي و مسابقه چندان در من شعله ور نبود به هر حال مسابقات شروع شد و بنده در كشتي اول مقابل حريفم بازنده شدم ولي در دوره هاي بعدي كه كمي به خود آمدم و چون گرفتم چند تا از قهرمانان خوب استانهاي ديگر را توانستم شكست بدهم ولي متأسفانه نتيجه خوبي نتوانستم بگيرم تيم خراسان فقط مرحوم صحرائي از خراسان مقام دوم را كسب كرد و بقيه مقام مناسبي بدست نياوردم و اين باخت تيم خراسان هم برمي گردد به تصميم گيري غلط مربي كه گاهي پيش مي آيد ولي باز هم خدا راشكر كه در كشتي فرنگي توانستيم با اندك امتيازي كمتر از تيم تهران به مقام دومي برسيم.

 در گذشته قهرمانان نام آوري بوده اند كه فراموش شده اند سعي كنبد در مردم خاطره خوب و خوش به جا بگذاريد.
مرگ يهتر باشد از غم مردم ناشاد را
تلخ باشد بعد شيرين زندگي فرهاد را
بهر نقش لوح سينه هر سخن شايسته نيست
ضبط خاطر كرد بايد گفته استاد را

سالهاي مبارزه باشگاهي ۱۳۵۴ تا ۱۳۴۶
در اين سالها از عمر كشتي بنده كه به مبارزه با رقيب هاي خودم بودم تمرينات فراواني جهت روبروشدن با حريفان را انجام دادم. بايد عرض كنم در اين چند سال متوالي كه در مسابقات بين باشگاههاي مشهد شركت داشتم و تيمها و نفرات قدر و قدرتمندي در آن مسابقات حضور داشتند و تمام كشتي گيران نسبت به باشگاه هاي خود متعهد و متعصب وابسته بودند كشتي هاي سخت و مشكلي بايد با حريفان متعدد انجام مي دادند هم براي كسب مقام قهرماني باشگاهي و هم براي برد كاپ قهرماني براي باشگاه خودشان، خوشبختانه بنده در اين چند سال و چند دوره از اينگونه مسابقات كشتي باشگاهها به فضل الهي توانستم هر ساله به رقيبان سرشناس و قدر و نامي خودم يكي پس از ديگري غلبه كنم و با شكست آنان در سكوي اول باشگاهي مشهد قرار بگيرم.

 از مرگ نترسيد زيرا تلخي آن از ترس اوست. (سقراط)

رژه پيشكسوتان كشتي كه در مسابقات قهرماني كشور در مشهد برگزار شده است.

 به خاطر داشته باش كه با چه كسي كشتي دارم را فراموش كني سعي داشته باش خوب مبارزه نمائي.
سرماي سخت و خستگي گرما چشيده ام
پـس رنجها كشيدم از اين چـرخ چنبري
درگـيـر ودار كـشتي و در چـرخ زندگـي
گـاهي به خاك رفتم و گاهي به سروري

اسامي باشگاههاي شركت كننده مشهد عبارت بودند از :
دارائي- پاس- راه آهن – لشكر ۷۷ مشهد- آتش نشاني- كشتارگاه- تاج- شهرباني- باشگاه بهرامي و چند باشگاه ديگر كه حضور ذهن ندارم. اينجانب جزو اعضاء باشگاه پاس مشهد بودم كه در آن موقع حاج آقاي احديان و سرهنگ لطفي مربي و سرپرست اين باشگاه بودند با مربي گري آقاي احديان كه براي بنده و تيم پاس مشهد زحمات فراواني كشيده اند جا دارد در همين جا از زحمات و تلاش و راهنمايي ايشان براي من انجام شده تا بتوانم در چند سال متوالي بين باشگاهها مقام قهرماني اول را كسب كنم با تمام فروتني و افتادگي از ايشان تشكر و قدرداني كرده و هميشه دعاگوي ايشان و خانواده محترم او هستم با آرزوي سلامتي و به روزي و شادكامي براي ايشان و خانواده محترمشان را از درگاه خداوند منان مسئلت دارم.

 از تعصب زياد و بي جا خودداري كنيد.

مسابقات باشگاهي مشهد مي باشد كه در حال جوائز دادن تيمسار بني اعتماد به نفرات برتر

 از قهرمانان و پهلوانان گذشته هميشه به نيكي ياد كنيد.
ما گدايان سر كوي توايم رحيم
مفرد اينم به درگاه تو اي فرد قديم
نظر ما همه بر لطف تو و رحمت توست
دل و جان وقف سؤال كرم و منت توست

سال ۱۳۴۹
در سال ۱۳۴۹ فروردين ماه مسابقات انتخابي استان خراسان در سالن مهران مشهد برگزار مي شد كه در آن سال بنده كه به تازگي در وزن بالاتري يعني ۹۰ كيلو شركت مي كردم و با حريفان جديد و قدري روبرو مي شدم در اين دوره از مسابقات بنده با تمام سرافرازي توانستم با اين حريفان سخت كوش مبارزه تنگاتنگ داشته باشم و آنها را يكي پس از ديگري كه مردان بزرگي بودند شكست داده و در سكوي قهرماني قرار گيرم و بر افتخارات كشتي خودم را در يك وزن بالاتر بود اضافه نمايم.

 سعي نكيند در موقع باخت ديگران را مقصر بدانيد.
در مسلخ عشق جز نكودار نـكشند
رو به صفتان ز شت را نـكشند
گر عاشق صادقي ز مردن مهراس
مردوار بود هر آنكه او را نكشند
سال ۱۳۵۰
در سال ۱۳۵۰ مسابقات استاني در تابستان گرمي در شهرستان تربت حيدريه برگزار شد كه من در وزن ۹۰ كيلوگرم جزو تيم مشهد الرضا بودم با اينكه در اين وزن حريفان قوي و متعددي بودند بار ديگر بنده در سكوي قهرماني اين وزن جا گرفتم و بر مدال طلاي مسابقات استاني دست پيدا كردم و افتخاري ديگر براي شهرم و خودم بدست آوردم.

 از دوستي با مردم بدنام خودداري كنيد.
افتادگي آموز اگر طالب فيضي
هرگز نخورد آب زميني كه بلند است

سال ۱۳۵۰
بايد بگويم كه در سال ۱۳۵۰ من در تيم كارگران مشهد عضو بوده و مسابقات قهرماني كارگران ايران كه در تبريز آذربايجان شرقي برگزار مي شد و من هم در وزن ۹۰ كيلوگرم در جامعه كارگري كشتي گرفتم كه با اينكه حريفان قدر و خوبي از تمام استانهاي ايران در اين مسابقات حضور داشتند توانستم به مقام دوم كشور نايل آيم و مدال نقره بسنده كنم و به عنوان يادگاري از مسابقات پرافتخار كارگري سهمي داشته باشم و يك بار ديگر با سربلندي به شهر خودم باز گردم.

 در موقع باخت نااميد نشويد بلكه سعي كنيد علت شكست را پيدا كنيد.
يا رب برهانيم ز حرمان چه شود
راهي دهيم به گوي عرفان چه شود
بس گر كه از كرم مسلمان كردي
يك گبر دگر كني مسلمان چه شود
سال ۱۳۵۱
در سال ۱۳۵۱ مسابقات استاني با تمام سختيهاي كه داشت آن بود كه هنوز در شهرستانها سالن سرپوشيده درست نشده بود و مسابقات در هواي آزاد در صحن يكي از مدارس شهر برگزار مي شد و تشك ها هم از جنس برزنت درست شده و گرم و سوزانده بود ولي با تمام اين كاستي ها مسابقات با شور و شوق برگزار مي شد و محيط گرم و پهلواني بود آن سال مسابقات در تابستان گرم در شهرستان زيباي سبزوار برگزار مي شد و در محيط باز و با هواي گرم و پرگرد و خاك و با بادهاي كويري تقريباً مبارزه خيلي سخت و طاقت فرسا بود. من در اين دوره از مسابقات توانستم به سكوي اول قهرماني استان دست پيدا كنم كه اين پيروزي براي بنده در وزن هشتم اتفاق افتاد و جزو تيم منتخب استان شدم كه بايد در مسابقات قهرماني كشور شركت مي كردم كه بسيار راضي و خرسند بودم.

مشتاق گل از سرزنش خار نترسد
حيران شده ياد ز اغيار نترسد
منصور دلاور كه كند ترك سر خويش
از خنجر خونريزي و سردار نترسد

سال ۱۳۵۱ مسابقات كشوري تهران
اين مسابقات در تهران سالن هفت تير (محمدرضا شاه) برگزار مي شد و من در وزن هشتم ۹۰ كيلوگرم شركت داشتم و چندين كشتي سخت و طاقت فرسا انجام دادم كه بر همگي آن حريفان چيره شدم كه در فينال به كشتي گير تهران به نام آقاي روز بهاني رسيدم كه براي مقام اول و دومي با يكديگر مبارزه كرديم اين مبارزه بين بنده اسماعيل روزبهاني بعد از سه تا سه دقيقه كه به پايان رسيده نتيجه اي جز مساوي براي هر دوي ما نداشت و نتيجه را مساوي اعلام كردند و نتيجه جدول كه بررسي شد در كل كشتي ها من از نظر جدول به مقام دوم دست يافتم و آقاي روزبهاني قهرمان اول شناخته شد در آن موقع جدول كشتي نواقص فراوان داشت كه اين يك مورد هم از آن نواقص به حساب مي آيد.

 چون نمي توانيد همه عمر كشتي بگيريد و قهرمان شويد اين فكر را بكنيد كه شما منهاي كشتي چه داريد ؟ وجود شما غير از كشتي يعني چه ؟

۱- اسماعيل روزبهاني تهران ۲- ابراهيم آزمون خراسان ۳- مجيد زماني اصفهان

 رفقا و دوستان خود را هميشه به درستكاري و پرهيزگاري تشويق كنيد.

جهاني را تواني از محبت يار خود سازي
محبت كن كه دشمن از محبت ياد مي گيرد

تشكر و قدرداني
همانطور كه گفته بودم زادگاه من شهرستان قوچان بود و در باشگاه پهلواني غير از تمرينات كشتي كه در خدمت استاد قربان محمد بهادري سپري مي كردم بعضي از شبها مخصوصاً در ماههاي رمضان در معيت استاد ورزشهاي باستاني آقاي پهلواني اين ورزش زيبا و باطراوت كه با نام الله و ائمه اطهار و بزرگان انجام مي شد از نظر روحيه و قوي شدن بدن من هم شركت مي كردم كه اثر زيادي از نظر ايثار و گذشت و مردانگي در من به وجود مي آورد و مرا در تمرينات شديد كشتي و مسابقات مختلف كمك شاياني مي كرد. چون من در وزنهاي مختلف يعني از ۶۲ كيلوگرم تا ۹۰ كيلوگرم در چند وزن كشتي مي گرفتم اين ورزش باستاني بود كه به من اراده خاصي مي داد و توان من را جوري مي ساخت كه بتوانم در برابر حريفان ورزبده و سنگين خودم دوام داشته و با آنان به راحتي مبارزه كنم و بر اكثر آنها فائق آيم. و چيزي از نظرات قدرت و سرعت از آنها كم نداشته باشم در همين جا از استاد خودم آقاي پهلواني كه تمام جواني خود را براي تقويت ورزش باستاني و كشتي قوچان صرف كرده و باعث رشد ورزش قوچان حتي ايران گشته تشكر و قدرداني كنم چون مي توانم به جرأت قسم ياد كنم موجوديت كشتي و قهرماني قهرمانان كشتي ورزش باستاني در سطح استان و ايران درخشيدند و در تيم هاي ملي ايران شركت داشتند همگي مرحون زحمات اين مرد بزرگوار باشيم اين مردان عبارتند از آقايان و پهلوانان قربان محمد بهادري- رضا بهادري- صحرائي- خسرو بهرامي- بهنود راضيان- نخودچي- رستمي- مدرس- مهرافروزيان- خاكنشين- شادفر و بنده و عده ديگري كه همگي از اين مكتب درس گرفته اند.

 آنكه ميتواند نسبت به نيكي ديگران ناسپاس باشد از دروغ گفتن باكي ندارد. (شيللر)

بزرگداشت براي پيشكسوتان خراسان رضوي در عكس استاد محمديان پدر كشتي خراسان و پهلوان آزمون و پهلوان توكل ديده مي شوند.

 هيچ موقع حريف را كوچك نشماريد.
به روز ناتواني گر به محتاجان كرم كردي
قدر مردانگي در ناتوان بودن علم كردي

مربيگري در دانشگاه فردوسي مشهد
در سالهاي ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ بود كه كم كم از حال و هواي تمرينات كشتي و قهرماني آن هم به علت گذشتن سن كشتي در بنده نمايان شد چون علاقه زيادي به اين ورزش عامه پسند و پهلوان ساز از نظر انساني و اجتماعي از ورزش كشتي دست نكشيده و با خودم فكر كردم كه اگر دانسته ها و تجربيات خود را كه در سالهاي زيادي بدست آورده ام اگر بتوانم به جوانان اين مرز و بوم منتقل كنم و در راه پيشرفت ورزش پهلواني و مردمي بنده هم سهم كوچكي داشته باشم و با اين تفكر و تصميم گيري به كار مربيگري پرداخته، و در همان سال ۱۳۵۴ به تعليم و تربيت كشتي دانشجويان در دانشگاه مشهد مشغول شدم. بعد از چند سالي متوجه شدم كه هر چه بنده زحمت مي كشم بعد از مدتي كه بايد از زحمات كار خودم نتيجه بگيرم اين زحمات به هدر رفته و نتيجه اي به كشتي مشهد و دانشگاه ندارد. چون كه بعد از چند سالي كه از تمرينات اين دانشجويان مي گذرد و موقع نتيجه گيري مي شود آنان به درس خود پايان داده و مدرك تحصيلي مي گيرند و از شهر مشهد كوچ كرده و به ديار خود مي روند و در نتيجه زحمات بنده بي پاسخ مي ماند اين بود كه كار مربي گري در دانشگاه را كنار گذاشته و كار و زندگي خودم مشغول شده ولي هيچ گاه از خدمت به كشتي و كشتي گير قافل نبوده و نيستم چون كارهاي بيرون از كشتي نيز سنگين است و وقتي براي اين كار يعني مربيگري نمي ماند به صورت ديگري به اين جوانان كمك كرده و راه خودم را ادامه مي دهم. به صورت مشاور – دبيري و كارشناسي در امر كشتي با هيأتهاي كشتي و باستاني همكاري نزديك دارم. بايد عرض كنم كه در اين ساليان درازي كه از كشتي گيري و مربيگري كناره رفته ام و به صورت مدام با هيأتهاي مختلف ورزشي در پست هاي مختلف مشغول خدمت به اين جوانان وطن بوده ام بايد يادآور شوم كه با پست هاي هيأت رئيسه ورزش باستاني و كشتي پهلواني و راه اندازي انجمن كشتي پيشكسوتان خراسان و مشاوره ها در امر مسابقات كشتي و جامهاي ورزشي همواره در كنار اين عزيزان هستم.

 اگر معاشرت با كسي كه قادر به حفظ اسرار و رموز زندگي خود نيست پرهيز نما. (افلاطون)

تيم كشتي شهرستان قوچان به همراه مربي تيم پهلوان قربان محمد بهادري و چندي از بزرگان مملكتي و تيم هاي شركت كننده شهرستان هاي ديگر استان

 افراط در هر كاري زيان آور و زشت است.
درخت دوستي بنشان كه كام در ببارآرد
نهال دشمني بركن كه رنج بي شمار آرد

پندي از كهنه سواران مرشدين و پهلوانان و پورياي ولي :
اگر پرسند پهلوان چه كسي را مي توان گفت پاسخ خواهيد شنيد كه به دوازده خصلت زير آراسته باشند :
۱- ترس از خدا ۲- متابعت از شرع ۳- تن قوي ۴- دل دلير ۵- زبان خوش ۶- خردي كامل ۷- صبري تمام ۸- علمي به كمال ۹- جهدي دائم ۱۰- خلقي پسنديده ۱۱- دوري از حرام ۱۲- نعمتي بر دوام

مرحوم جهان پهلوان تختي و ابراهيم آزمون
يك روز مرا از اين بيابان ببريد
از خاكي بهت شوره زاران ببريد
تا محضر سبز آب را دريابم
و چشمان مرا به باغ باران ببريد
تشكر و قدرداني
اينجانب در مدت پانزده سالي كه در كشتي جهت قهرماني تلاش كردم و در مسابقات زيادي از قبيل كشتي باشگاهها- استاني و كشوري شركت داشته ام و مقامهاي فراواني در اين رشته ورزشي بدست آوردم جا دارد كه چند تن مربيان دلسوز و زحمت كش خودم كه بي رياح براي بنده زحمات فراواني كشيده و سختيهاي زيادي براي آموزش بنده با تمام جان و دل از خود مايه گذاشته و در تربيت بنده كوشا و جديت داشته اند در همين جا از تمامي آنها قدرداني و تشكر ويژه اي داشته باشم و براي آنها آرزوي سلامتي و عمري با عزت و به روزي نمايم. بايد عرض كنم اين افراد تعداد زيادي هستند ولي بنده به چند نفر آنها كه بيشتر از ديگران زحمت مرا كشيده اند اسم مي برم : ۱- استاد قربان محمد بهادري ۲- استاد كريم محمديان ۳- حاج آقاي احديان ۴- حاج آقاي پهلواني و خانواده خودم. از همگي كمال تشكر و قدرداني را دارم، باشد كه بتوانم زحمات اين عزيزان را در آينده كمي جبران نمايم و با اين جمله گفته هاي خودم را پايان دهم بگويم كه دوستتان دارم و هميشه در قلب من جا داريد خدا يار و ياور شما باشد.

گفتم دل و جان در سركارت كردم
هـر چيز كـه داشتـم نثارت كـردم
گفتا تو كه باشي كه كني يا نكني
ايـن من بودم كه بيقرارت كردم

امكانات كم در كشتي قديم
بايد با صداقت بگويم در زماني كه من و هم سن و سالانم تمرين كشتي مي كردم و خودمان را براي كشتي و مبارزه با حريفان آماده مي ساختيم كشتي و امكانات به صورت فعلي نبود. كه كشتي از سن نونهالي شايد هم پائين تر از نونهالي شروع مي شود به نوجواني- جواني- بزرگسالان و حتي پيشكسوتان ختم مي شود و در دوران اين سالهاي تمرين مسابقات مختلف در رده هاي مختلف و تعداد زيادي مسابقات به عنوان باشگاهي- آموزشگاهي در گروه هاي نونهالان- نوجوانان- جوانان و بزرگسالان آزاد و فرنگي در سطح شهرستان- استان- كشور برگزار مي شود. حال آنكه در قديم و زمان ما دو سري مسابقه بود آموزشگاهها- بزرگسالان و گاهي هم ارتش ها و كارگران بود يك مسابقه به عنوان استاني و يك مسابقه هم به عنوان كشوري برگزار مي شد كه نفرات اول اين مسابقات به عنوان تيم ملي كشتي ايران انتخاب مي شدند و در مسابقات آسيائي- يا جهاني و يا المپيك شركت مي كردند تقويم كشتي با همان دو سه مسابقه در سال به اتمام مي رسيد كه باز دوباره تمرينات و آمادگي براي شروع سال بعد مي شد. در آن زمان هم نه سالن سرپوشيده اي بود نه تشك و سونا و ديگر وسايل مسابقات كشتي كه تمرينات در شهرهاي كوچك زجرآور و كشنده بود ولي علاقمند فراوان داشت و بيشتر از همه كم بود مربي با تجربه و با كلاسي و با سواد كم بود و بيشتر روي تعصب فراواني كه بود به اين كار مشغول مي شدند بدون هيچ مزد و اجراي كار كشتي را براه مي انداختن تا جوانان اين مرز و بوم را از هر حيث آماده و برتر نگهدارند يادشان گرامي باد.

 نظم و انظباط را در زندگي روزمره شعار خود قرار دهيد.

محمد نصيري قهرمان وزنه برداري جهان و المپيك در اين عكس همراه با ابراهيم آزمون مي باشد.

 اشخاصي كه هرگز وقت ندارند آنهايي هستند كه كمتر كار مي كنند.(شوينهاور)
با نفس ستمكار به جنگم هردم
در بـحـر خـودم تنـهايـم هـردم
روباه بود و حرص و هوا در نظرم
در بيشه انديشه پلنگيم هردم

حريفان ارزنده اينجانب كه با آنان مبارزه كردم
در دوراني كه من در صحنه كشتي و مبارزه بودم و حريفان مختلفي از شهر و استان و كشور داشتم كه همگي از پهلوانان وقهرمانان طراز اول استان و كشور بودند كه هر كدام از آنها براي خودشان يلي به شمار مي رفتند و نيز در صحنه كشتي برو بيائي داشتند براي تشكر و قدرداني از مبارزه اي كه با بنده داشتند و برد و باختي براي من داشت به همگي آنها افتخار مي كنم و خاطراتي تلخ و شيرين از اين قهرمانان در هنگام مبارزه داشته ام يادشان و خاطراتشان گرامي باد.
بايد بگويم كه اسامي تعدادي از آنها كه به خاطر دارم عبارتند از آقايان و پهلوانان و قهرمانان روز بهاني- شاهين بهزادي- محمد زماني- علي دقت پور- حيدري- محمد خادم- فرخ توراني- جلال نبي نجار- غلام عاقل تر- رضا بهادري- رضا احديان- قاسم ثباتي- احمد بهمني- گل چمن- يعقوبي- محمد فخرائي- قربان محمد محجوب- رحمان نيازي را مي توانم نام ببرم از همگي آنها تشكر ميكنم.

 اگر مردم بفهمند آزادي چه نعمت بزرگي است هرگز آن را از دست نخواهند داد. (محمد حجازي)

تشكيل انجمن پيشكسوتان كشتي خراسان رضوي
بايد عرض كنم چون مي ديدم كشتي گيران و قهرمانان وقتي از اين ورزش جدا مي شدند كمتر از يكديگر با خبر بودند به اين فكر افتادم كه با دوستان پيش كسوت جلسه اي برگزار و به اين نتيجه رسيديم كه انجمن كوچكي تشكيل دهيم تا با اين كار و گردهمائي بتوانيم هراز گاهي با قهرمانان و پيش كسوتان و دوستان قديمي ديداري داشته و اگر احياناً كسي گرفتاري و يا مشكلي داشته باشد بتوانيم با كمك و هم فكري يكديگر آن ناراحتي را برطرف سازيم و هم صله رحمي باشد به همين جهت با چندتن از ورزشكاران قديمي جمع شده و مشورت كرديم و به اين نتيجه رسيديم كه انجمن كشتي پيشكسوتان مشهد را با هم فكري يكديگر راه اندازي كنيم و بعد از مدتي دوباره مثل روزهاي قبل در كنار هم باشيم و هميشه از سلامتي يكديگر جويا شويم.
اين انجمن بعداً با هم فكري و كمك و مساعدت آقايان سرهنگ عظيمي- پهلوان عاقلتر- حاج آقاي احديان- استاد محمديان- آقاي محمود قشنگ- چنگيز عامل- نخودچي و بنده و يك سري از دوستان پاگرفت و به فضل پروردگار عالم حدود دوازده سال است از عمر اين انجمن كه به ثبت هم رسيده و روز به روز به نفرات پيشكسوتان اضافه مي شود و هرماه به طور مرتب و منظم و با رياست سرهنگ عظيمي و ديگر عزيزان برگزار مي شود و در هر جلسه از كمي و كاستي پيشكسوتان گفتگو مي شود و در حل آنها برنامه ريزي مي شود و براي آن مشكل فرد يا افراد يا انجمن كه اتفاق افتاده تصميم گيري مي شود بيشتر در حل مشكلات كشتي مشهد و استان تقريباً تصميم گيري مي شود تا اين ورزش كهن از قوام دوام نيفتد.

 اگر نمي تواني بنويسي بگو اگر نمي تواني بمير.
يا رب برهانيم ز حرمان چه شود
راهي دهيم به كوي عرفان چه شود

همكاري مخلصانه
بنده از بدو تشكيل اين انجمن به طور مداوم با اين تشكيلات همكاري نزديك و صميمانه داشته و با جمع پيشكسوتان كشتي خراسان بزرگ توانسته ايم تا حدودي كمي و كاستي هاي كشتي مشهد و خراسان رضوي را به صورت مشورت و همكاري هاي مربيان كشتي بطرف كرده در پيش برد اين ورزش مردمي براي نوجوانان و جوانان گامهاي موثري برداشته و بنده هم در اين مدت با تمام وجود در خدمت پيشكسوتان و كشتي گيران جوان بوده ام از خداوند منان آرزو دارم كه توان بيشتر به بنده بدهد تا بتوانم به نحو احسن در اين راه براي جوانان استان خدمت كنم و كمي از دين خود را به اين جماعت ورزشكار محترم ادا كرده باشم باشد كه با همكاري و هم فكري كليه پيشكسوتان و قهرمانان و پهلوانان سابق اين استان در پيشبرد اين ورزش مردمي و زيبا كوشا باشيم. تا جوانان قهرمان هر چه زودتر به هدف نهائي خود كه جزء قهرماني و پهلواني نيست و براي سربلندي اين مرز و بوم زحمت مي كشند دست پيدا كرده و سرافراز جامعه كشتي باشند انشاء الله.

 در مسابقات هيچگاه از حريف ترس به دل راه ندهيد.

بزرگداشت از پهلوان وفادار پهلوان ايران در كنارش آزمون و آقاي محمدرضا طالقاني قرار دارد.

 حيوانات در مسابقه پس از برد و باخت نياز به نوازش دارند انسان چطور؟
دلتنگـم و ديـدار تو درمـان من است
بي رنگ رخت زمانه زندان من است

حاج ابراهيم آزمون كيست ؟
حاج ابراهيم آزمون مردي از ديار پهناور در خراسان (قوچان) و از كشتي گيران برجسته ايران قريب ۳۵ سال پيش به هنگام گذراندن وظيفه مقدس سربازي در اين شهر پس از سركارستوان شاهپوري سكان مكان كشتي سقز را بدست گرفت و به تعليم آموزش كشتي گيران چون محمد حسين اردلان- مرحوم خليل اردلان- تيفور متين- غفور حكمتي- فورالدين يونسي- مسعود بختكي- حميد نوربخش- محمود معماري- عباس خاكي- جهانگير احمدي- حميد شيخ اسلامي- كريم غوثي- محمد شريف عاقبتي و جمعي از جوانان پرداختند.
آزمون مردي پر تلاش، مدبر، باتقوا و با سجاياي اخلاقي و منش پهلواني بوده و كشتي گيران قديم و پيشكسوتان امروز هميشه از اين مرد به نيكي ياد مي كنند يادش گرامي و راهش مستدام باد.

 آسان ترين راه براي از بين بردن افتخارات خود ستايي است. (نيچه)
جان بر تن مرد بي ادب زندان است
هر كس كه ادب ندارد او حيوان است
از بي ادبي كسي به جايي نرسيد

حقا كه ادب وظيفه مردان است

خاطره اتفاقات عجيب و غريب براي يك كشتي گير جوان در اردو
ودر سال ۱۳۴۵ كه بنده نفر اول كشتي وزن ۷۴ كيلوگرم انتخاب شده بودم در اردو به سر مي بردم و تا آماده براي شركت در مسابقات قهرمان كشوري در استان آذربايجان شرقي تبريز شركت كنيم يك روز مرحوم علي ثباتي معروف به تارزان پيش من آمده و گفت فردا بايد با چند كشتي گير كه مدعي مسابقه شده اند به دستور آقاي محمديان سرمربي تيم بايد شما با آنها كشتي بگيري بنده به آقاي محمديان گفتم چه مسابقه اي آقا، او گفت كه بايد اين مسابقه را شما بدهيد چهارنفر هستند كه بايد با همه آنها با قرعه كشي با يكديگر كشتي بگيريد روز بعد آقاي خادم كه نبودند بنده با آقاي عاقلتر و نبي نجار كشتي گرفتم و بر آنها پيروز شدم. بنده در كمتر از نيم ساعت دو تا كشتي سنگين گرفته بودم، فخرائي كه هيچ كشتي نگرفته و دو نفر كه با من كشتي گرفته بودند به او بخشيده و او سرحال ، بنده تقريباً خسته اجباراً كشتي سوم را گرفتم بعد از ده دقيقه فعاليت بدون نتيجه مساوي اعلام شد بعد از يك استراحت كوتاه دوباره من و فخرائي براي بار دوم كشتي گرفتيم كه در حالي بود كه بنده پنجمين كشتي را در آن روز و مدت كم مي گرفتم دوباره بعد از ۱۰ دقيقه تلاش و كوشش بدون نتيجه هر دو نفر مساوي شديم و به فرمان آقاي محمديان بايد براي بار سوم با هم كشتي مي گرفتيم هر چه اسرار كردم به ايشان اگر ممكن است كشتي

سوم را فردا بگيريم آقاي محمديان زير بار نرفت و گفت كه بايد نتيجه امروز مشخص شود و نفر اول معلوم گردد در اين موقع بود كه آقاي فخرائي به سخن آمد و مردانه گفت آقاي محمديان چرا اين كار اضافي را ميكني و ايشان دوبار با من مساوي كرده و نفر اول هم بود بنده تمرينات زيادي ندارم ايشان را به مسابقه ببريد من به ايشان كشتي را مي بخشم بالاخره بنده نفر اول شده و جزو تيم خراسان شدم و به مسابقه اعزام شدم.
بايد عرض كنم اين جريان بدين جا پايان نمي يابد بعد كه راهي تهران و تبريز شديم دوباره آقاي محمديان گفت كه آقاي خادم در تهران هستند بايد شما با او كشتي بگيري وقتي تيم خراسان از مشهد به تهران رسيد آقاي محمديان آقاي حسين معرب را راهي منزل آقاي خادم و تا آقاي خادم را خبر كند كه در باشگاه راه آهن يك مسابقه با من دارد كه هر چه زودتر بيايد كه قرار بود عصر همان روز به طرف تبريز حركت كنيم بعد از چند ساعت آقاي معرب به باشگاه راه آهن آمد و گفت كه آقاي خادم مي گويند من امروز كار دارم در تبريز با آقاي آزمون كشتي خواهم گرفت اين شد كه ما حركت كرديم به طرف تبريز و چشم انتظار آقاي خادم بوديم تا به تبريز برسد دو روز كه اين جريان گذشت و فرداي آن روز بايد براي شركت در مسابقات تيم آماده مي شد آقاي محمديان به من گفت كه تو كشتي نميگيري ؟ آقاي خادم امشب مي آيد و او در اين وزن كشتي خواهد گرفت برو رژيم غذايي خود را به هم بزن چون بنده حدود ۵ كيلو اضافه وزن داشتم و در رژيم بودم و رژيم خودم را شكسته و به خوردن و آشاميدن روي آوردم ولي صبح بود كه آقاي علي تارزان به اتاق ما آمد و گفت آقاي خادم نمي آيد شما بايد كشتي بگيري در اينجا بود كه آه از نهاد من بيرون آمد چون بايد براي فردا ظهر بين ۶ تا ۵ كيلو از وزن خودم را كم مي كردم چون به گفته آقاي محمديان رژيم خودم را بهم زده و ديگر اميد كشتي نداشتم ولي با تعصب و زحمتي كه براي اين دوره از مسابقات كشيده بودم و با مشورت يكي دو نفر از دوستان شهرستان قوچان كه براي تماشاي كشتي بنده آمده بودند عزم خودم را جزم كرده بوسيله اين دوستان راهي گرمابه شدم و شروع به كم كردن وزن خود شدم چون آن موقع هم نه سونا و نه گرمابه زياد گرمي در تبريز بود به هر حال بعد از فشار و استرس زياد و ناراحتي هائي كه مربي تيم براي من به وجود آورده بود به هر حال با عشق و عرق وطن پرستي اين وزن را كم كرده و در وزن كشي شركت كرده و با حريفان قدر كشور سر شاخ شده ولي متأسفانه دور اول كشتي را باختم و بعد از آن كشتي كه تقريباً وزن كاسته شده از بدنم سرحال شده بودم. در دوره هاي بعد كشتي چند تا از حريفان خودم را هم بردم ولي متأسفانه به فينال راه پيدا نكردم و در رديفهاي پنجم و ششم قرار گرفته و فقط توانستم چند امتيازي براي تيم جهت مقام تيمي بياورم. آن سال يعني ۱۳۴۵ هم براي بنده سال خوبي در كشتي نبود و هم براي تيم خراسان كه تيم كشتي خراسان هم آن چنان امتيازي بدست نياورد، در رده مقامهاي اول تا سوم قرار نگرفت به خاطر دارم كه آن سال فقط مرحوم صحرائي توانست از تيم خراسان به مقام دوم كشور دست پيدا كند و مدال نقره به گردن بياندازد تمام اين كمي و كاستي و موفق نبودن تيم خراسان بر ميگردد به مربي و سرمربي تيم خراسان كه اتفاقات زياد براي تيم كشتي خراسان درست كردن و تيم از شيرازه خودش باشيد و ناموفق بود.

ابراهيم آزمون همراه برادران و دو تن از فرزندانشان

 اگر مي خواهيد حاكم بر عالم شويد عقل را حاكم بر خويش گردان. (تولستوي)
ولي در تيم فرنگي كه استرسي وجود نداشت و كمي و كاستي نبود تيم خراسان با ۵% اميتاز كمتر از تهران با رشادت و توانمندي به مقام دوم كشور دست يافت و جبران كشتي آزاد را نمود و اين قصه انتخابي كشتي بنده در سال ۱۳۴۵ تبريز بود كه بدين صورت براي شما شرح دادم.

 اگر نمي توانيد كلاس خود را اداره كنيد بهتر است لااقل خود را اداره نمائيد با التماس نميتوان مربي شد.
گر آب جوي شيرين است ولي كو هيبت دريا
كجا فرزين شه بودن كجا فرزانگي كردن

خاطره كوتاه ورزشي
در يك دوره از مسابقات استاني كه بنده هم جزو تيم كشتي قوچان بودم و راهي مشهد مي شديم براي مسابقه در بين راه تيم قوچان براي استراحت و خوردن چائي در رستوران عموي بنده در چناران توقف كرديم در آن رستوران نشسته بوديم كه از قضا صحبت از يك پهلوان نامي خوب چناران شد بنام آقاي جلال بني نجار كه پدر ايشان هم در همانجا حضور داشت و ازكشتي هاي پسرش تعريف مي كرد و ميگفت كه پسرم ورزشكار و كشت
ي گير پر قدرت و قوي مي باشد هر روز جمعه كه مي شود از مشهد به چناران مي آيد و اينجا در كشتي با چوخه شركت مي كند و به رسم مسابقه قند را مي برد بعد پدر ايشان از من پرسيد كه شما پسرم را ميشناسي گفتم آره ما با هم در يك وزن كشتي مي گيرم و در اين مسابقه هم شايد با هم سرشاخ شويم كه در اين موقع آقاي بني نجار شروع به خنديدن كردن و همراهاني كه با او بودند آنها هم به تبعيت از او شروع به خنديدن و به صورت تمسخر به بنده نگاه مي كردند. كه در اين زمان عمويم مرا به آشپزخانه و رستوران برد و به من گفت پسرم مي خواهي با نبي كشتي بگيري گفتم آره چون بنده هنوز جوان ، خام و ورزيده اي نبودم و تازه به كشتي رو آورده بودم كه عمويم ترسيده و مرا با كشتي گرفتن با او منع مي كرد و هشدار مي داد مبادا با او كشتي بگيرم چون به گفته او خيلي كشتي گير پخته و زوردار بود اين بود كه عمويم از اين مسابقه با او ترس داشت در همين جا با خودم عهد كردم كه بايد در مبارزه اي بين من و نبي نجار اگر اتفاق افتاد با تمام توان و انرژي مبارزه كنم. وقتي به مشهد مقدس رسيديم بنده به حرم مطهر مشرف شدم و از امام خودم مدد خواستم تا مرا كمك كند و من با او مبارزه خوبي داشته باشم و از خنده و تمسخر آميز پدر و همراهان پدر او خلاص شوم و بر آنها نشان دهم كه سكه دو رو دارد در روز مسابقه كه همگي در كنار تشك براي تماشاي مسابقات نبي نجار آمده بودند منتظر بودم كه بلند گوي سالن مسابقات اسم بنده و نبي نجار را خوانده توكل به خداوند بزرگ و مدد از آقا امام رضا (ع) راهي تشك كشتي شده و بعد از چند دقيقه از مبارزه به طرف لنگ آمد كه مرا لنگ كند بنده هم فن لنگ را بدل كرده و او را خاك كردم تمام سالن را سكوت براي چند لحظه اي فرا گرفت و بعد تماشاچيان قوچان شروع به تشويق بنده كرده و در سالن غوغائي به پا شد. در همان جا بود كه پدرم مرا به آغوش گرفت و به رخت كن آورد و ديدم كه اشك شوق در چشمان او حلقه زده است. از خداي خودش تشكر مي كند براي اين پيروزي كه بنده بدست آوردم و من با تمام شوق و ذوق گفتم پدر ديدي چگونه جواب خنده هاي تمسخر آميز پدر ايشان و دوستانش را دادم اين كمك خداوند بزرگ بود كه به من جرأت داد تا پيروز شوم. پدرم كه پيروزي و تقريباً غرور جوانانه من را ديد گفت پسرم به شما يك نصيحت پدرانه اي بكنم بايد بگويم كه هيچ موقع از پيروزي زياد سر مست نباش و از باخت هم هراسي به خود راه نده و حريف را كوچك و حقير نشمار اين شد كه آن كلمات گوهر بار پدر را هميشه در ذهن خود داشتم و به آن پند عمل مي كردم و هميشه بدون استرس و با توان كوشش خوب كشتي را در مسابقات مي گرفتم يادش گرامي و روحش شاد باد. براه افتاد و ديدن كه جوان جويا نام چگونه كشتي گرفت و از حريف نهراسيد و توكل به خداوند بزرگ و توسل به امام هشتم توانست پهلوان چندين و چند ساله و با تجربه كشتي را بر زمين زند بعد از مسابقه كه به رخت كن آمدم پدرم سررسيد و مرا در آغوش گرفت و از شادي سر از پا نمي شناخت و از ذوق اين پيروزي شروع به گريه كردن و تشكر كردن از خداوند بزرگ نمود بنده هيچگاه از لحظه پر شور و خاطره انگيز سالهاي جواني كشتي را از ياد نمي برم و هميشه با اين اميد و خاطره زندگي مي كنم مخصوصاً كه اين مسابقه در مقابل پدرم بود و ايشان تماشاچي اين رويداد عظيم زندگي يك جوان تازه به ورزش رجوع كرده بود.
و ضمناً پدرم بعد از تشكر و قدرداني از بنده نصيحت پدرانه اي كرد و گفت پسرم هيچوقت از بردن سرمست نباش و از باخت هم هراسي به خود راه نده اين بود كه هميشه بنده در تمام مسابقات شجاعانه جنگيدم و هيچ وقت هم حريف را هر چند كم تجربه را ضعيف بشمردم يادش گرامي و روحش شاد باد.

مسابقات كشتي باشگاه مشهد نفرات بر روي سكو نفر اول ابراهيم آزمون، نفر دوم جلال بني نجار، نفر سوم غلامعلي عاقلتر كه در حال گرفتن جوائز مي باشند.

 سعي نكنيد در موقع باخت ديگران را مقصر بدانيد.

 به ياد داشته باشيد كه هيچوقت براي تماشاچي كشتي نگيريد.
بسم الله است در ورد زبانم به هر عدد
من كلب آستان توأم يا علي مدد
خواهم كه در دو وقت به فرياد رسي
اول دم مـمـات و دوم تـه لحـد

بانوي جوانمرد پهلوان خصلت
آخرين باري كه با حاج ابراهيم آزمون رو به رو شديم او هنوز گرد سفر از تهران را بر چهره داشت و اين بار نيز وقتي لب به سخن گشود از پيشكسوتان در كشتي ياد كرد كه روزگاري در عرصه قهرماني و مدتي در كسوت مربيگري به ورزش كشتي كشور خدمت كرده و مدتي است كه در بستر بيماري به سر مي برد، اين بار صحبت آزمون به منزله زنگ خطر نبود بلكه او ضمن اظهار تاسف فراوان از بيماري پهلوان علي غفاري از مردانگي بانويي با شگفتي تمام ياد مي كرد.
به گفته او دختر غفاري كه سالهاست مقيم فرانسه است برخلاف بعضي ها و آنچه كه آدم در اين دوره و زمانه انتظار دارد با اطلاع از بيماري پدرش با موافقت شوهرش بچه ها را به او سپرده و خود را در اولين فرصت به تهران آمده و از صميم قلب و در تلاش شبانه روزي با چهره اي خستگي ناپذير تيمار و مراقبت از پدر را عهده دار شده است.

 اگر زندگي پر از اشكال است براي آن است كه انسان هميشه به اشكالات مختلف مي انديشد.(امرسون)

آزمون بارها تكرار كرد وقتي فداكاري اين بانوي پهلوان زاده را به چشم ديدم از همسايه هايشان شنيدم كه اين خانم در طول بيست و چهار ساعت زمان اندكي را كنار تخت پدر استراحت مي كند و در بقيه مدت به رفع نيازهاي بيمار مي پردازد و به همه اطمينان داده است تا زماني كه پدر در چنين وضعي باشد او به دور از شوهر و فرزند و زندگي عادي خود در خدمتش خواهد بود و با اين ترتيب ثابت كرده است هيچ عاقلي حتي سالها سكونت در كشور با فرهنگي ديگر در زمانه اي كه هابيل و قابيل نه در كنار هم بلكه رو در روي يكديگرند نمي تواند در منش و خصلت كساني كه خون پهلوانان در رگ هايشان جريان دارد اثري داشته باشد.

 برترين مردم كسي است كه بيشتر سودش به مردم مي رسد. (حضرت علي (ع))

به گفته آزمون بروز چنين حالاتي حماسه وار اين را در دلها مي پرورد كه با تمام دگرگوني ها در فرهنگ و رفتارها هنوز مردي و مردانگي و فداكاري به عنوان خمير مايه اصالت نسل در اجتماع ما خريدار دارد آنچنان كه در چنين مواردي تحسين همكاران را بر مي انگيزد آفرين بر اين شير زن پهلوان، پهلوان زاده كه از خود گذشتگي و نمك شناسي را در معياري بس ارزشمند به نمايش گذاشته است آنچنان كه بايد سرمشق بسياري از مردان باشد.
يادآوري بايد عرض كنم همچنان مثل اتفاقات ذكر شده درباره پهلوان وفادار و پهلوان فخرائي نيز از جانب ايشان نيز پي گيري شد و با رفتن به عيادت آن پهلوانان و برنامه ريزي براي معالجات آنان نيز صورت گرفت .

 سختي هاي زندگي را چون سنگ زيرين آسياب تحمل كنيد.

 عاقل كسي است كه اگر نمي داند بپرسد.
نام چهارده معصوم در يك بيت من
گفته سازم تا بماند يادگار اندر زمن
مصـطفي با سـه محمد با سه علي
جعفر و موسي و زهرا يك حسين و دو حسن
يك پند و تجربه
دوستان – پهلوانان- قهرمانان :
تنها پهلواني و قهرماني نيست كه انسان را خوشبخت كند. در اين مورد چهار عنصر در سازندگي هر انسان مؤثر مي باشد.
۱- خانواده ۲- مدرسه (علم و دانش) ۳- ورزش و تلاش ۴- خط اتصال در جامعه با مردم با داشتن ايثار، گذشت، جوانمردي، منش و صداقت.
پايان گفته ها و نوشته ها در پايان : با دعا خود با زبان بي زباني مي خواهم بگويم، خدايا عزيز و با عزت خودت هستي. تمام پهلوانان و قهرمانان و پيشكسوتان و خدمتگزاران به ورزش اجدادي ما را از جميع بلايات محفوظ و مصون بدار آمين يا رب العالمين.

محمدابراهيم آزمون و فرزند برومندش ساسان

 به كمك مشورت سايرين را به همكاري با خود ترغيب كنيد. (امرسون)
روايتي ديگر از پهلوان آزمون به نوشته يكي از نشريه هاي ورزشي استان خراسان
از كشتي خراسان كه صحبت مي شود كمتر امكان دارد يادي از حاج ابراهيم آزمون نشود. چرا كه او سوابق قهرماني اش امروزه در دوران به اصطلاح بازنشستگي هميشه در كنار و يا در متن تركيب هياتهاي كشتي آزاد و فرنگي و باستاني و همچنين كشتي باچوخه قرار داشته و دارد و از جمله كساني است كه تمامي حرفه هايش در اين عرصه مايه ايجاد و خوش بيني بوده و اثرات غيرقابل انكاري دارد. وي كه به مردم داري شهره است داراي خصايص قابل تقديري است چرا كه او هميشه از جمله اولين و معدود كساني است كه دايم به ديدار قهرمانان گذشته و پيشكسوتان مي شتابد كه با نامهرباني روزگار به حكم خير طبيعت در بستر بيماري مي افتد.

 اگر خواهي اندوهگين نباشي حسود مباش.
اين واقعيت نه يك و نه دوبار بلكه هميشه به اثبات رسيده است چرا كه وي نخستين كسي بود كه ديگران را در جريان بيماري و بستري شدن پهلوان بهادري در روستاي مايوان قوچان گذاشت و آنگاه معالجه وي را در تهران و كسب سلامتي اش را به ديگران مژده داد با اينكه مدتي قبل در جريان بيماري پهلوان عباس گلمكاني او اولين نفري بود كه زنگ خطر را به صدا درآورد و هشدار داد كه اگر به داد اين قهرمانان گذشته نرسيد خراسانيها و خانواده كشتي او را از دست خواهد داد و سرانجام به هر تبدير و تقديري كه بود با فعاليت همه جانبه و همكاري آقاي سرهنگ عظيمي- منوچهر لطيف و مدير كل تربيت بدني و مهندس نوروزي شهردار مشهد به ديدار پهلوان گلمكاني شتافت و امكانات معالجه او را فراهم كرد خوشبختانه تلاش ها به ثمر نشست و گلمكاني سلامتي اش را باز گرفت.

 جايي كه تقوا نباشد آنجا افتخار هم نيست. (پين يان)

 در هنگام تمرين و مسابقات سعي كنيد كه از استرس پرهيز نماييد.

 اگر خواهي در وفاي تو نخندند با زير دستان مهربان باش.
حق زنگ در درب زورخانه ها
سازمان تربيت بدني و هيأت كشتي باستاني و ورزش زورخانه اي در سال ۱۳۸۵ بخاطر چندين سال زحمت فراواني و شركت در كشتي هاي باستاني آزاد و فرنگي و ورزش زورخانه اي جهت حسن اخلاق و رفتار و منش پهلواني در تاريخ مذكور هيأت وقت كشتي باستاني و تربيت بدني تصميم به اين امر گرفته و بنده را از نظر كشتي پهلواني و حسن اخلاق شايسته دانسته و مرا به اين حكم و ابلاغ مفتخر گردانيد و براي اينجانب حكم زنگ درب زورخانه اي صادر شده و به زورخانه هاي كشور اعلام گرديد تا براي اجراي اين افتخار براي اينجانب همكاري نمايند جا دارد كه از استاد كريم محمديان رئيس هيأت وقت كشتي پهلواني و زورخانه اي خراسان تشكر و قدرداني كنم.
با كمال احترام

زنده را تا زنده است بايد به فريادش رسيد ورنه بر سنگ مزارش آب پاشيدن چه سود
گــر نـرفــتي خـانــه اش تــا زنـــده بــود خـانه صـاحب عـزا تـا صـبح خوابيدن چه ســود
گـر نپـرســي حــال مــن تــا زنـــده ام بـعــد مـرگـم اشـك و نــاليـدن چــه ســود؟

يادي از پدر و مادر گرامي :

بايد عرض كنم كه پدرم مردي بود آرام و متين خداپرست، وطن دوست، همسر دار و فرزند پرور، عاشق مردي بود لوطي منش، راستگو، شجاع، خادم و خدمتگزار، نيكوكار و صالح و مردم دوست هميشه در كانون گرم خانواده بوده و هيچگاه در سختي ها و خوشي ها ما را تنها نگذاشت. و اما مادري هم دلسوز و مهربان و وظيفه شناس نسبت به خانواده و فرزندان بود، همه وقت در تربيت و سازندگي فرزندانش كوشش فراوان داشت و در پشت مرد خانواده مثل كوهي استوار بود خدا رحمتشان فرمايد و روحشان شاد و بايد بگويم كه تا حيات دارم و زندگي مي كنم هميشه خاك پاك مزارشان را طوطياي چشم كرده و خواهم كرد. خداوند انشاءالله از آنها راضي باشد و آنها را نيز از من راضي و خشنود فرمايد آمين.

فرزند شما محمد ابراهيم آزمون

اين قانون طبيعت است كه هيچ كس به تنهايي نمي تواند خوشبخت باشد بلكه خوشبختي و سعادت را بايد در سعادت و خوشبختي ديگران جستجو كرد. (شكسپير)

دل ميرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا
كشتي شكستگانيم اي باد شرطه برخيز
باشـد كه باز ببينيـم ديـدار آشـنا را

پايان نوشته هايم
بايد بگويم كه قبلاً هم ذكر شده بنده به ورزش باستاني و زورخانه و فتوت مردانگي علاقه عجيب دارم زيرا هميشه در زندگي خود از كارهاي زيبا و مردم پسند مرشدين، كهنه سواران سود بردم و نصيحت آنان را همه وقت آويزه گوش كردم كه پيران را به بزرگي و جوانان را به احترام پندارم و احترام بگذارم.
براي حسن ختام نوشته هائي كه مرا به اين حال و هوا سوق داده از سخناني چند از گفتار گرانقدر حضرت مولاي متقيان علي عليه السلام اول پيشواي ورزشكاران باستاني و كشتي از نهج البلاغه نقل مي كنم. باشد كه جوانمردان روزگار ما از گنجينه دانش آن بزرگوار بهره اي چند برگيرند من از زبان قرآن مجيد اكنون ترا پندي چند دهم كه خوشبختي خويش را در دو جهان بدينوسيله تامين كني. خداوندا به يگانگي و بيماندي بشناس و تنها بر آستان جلال او پيشاني بندگي بر خاك گزار و خود را با فساد به هلاكت مينداز و روح بي آلايش خود را بيهوده تباه مساز.
زنها و سرمايه دين را به عشق دنيا از دست مده و وجدان خود را در قربانگاه هوس بخون ميالاي مردم را با دوروئي و دو زباني ملاقات مكن و بر آنچه مي گوئي ثابت قدم و معتقد باش و نيز يك رباعي از پورياي ولي براي جوانان به پايان رساندن عرايضم.

گر بر سر نفس خود اميري مـردي گر بر دگردي خرده نگيري مردي
مــردي نبــود بــه پــاي زدن گر دست فتاده اي بگيري مـردي

(از پوريا ولي)

 با فقيرترين اشخاص چنان با احترام روبرو شو كه گويي در مقابل سلطان هستي (كنتوسيوس)

سكوي قهرماني باشگاه هاي مشهد ابراهيم آزمون نفر اول منوچهر عرفان نفر دوم علي جلالي برادر ابراهيم آزمون نفر سوم كه هداياي خود را از تيمسار بني اعتماد دريافت مي كنند.

نفرات برتر مسابقات كشتي كاپ رستاخيز كه در عكس بالا ديده مي شوند

برنده اين مسابقه ابراهيم آزمون مي باشد كه داور كشتي مرحوم منوچهر لطيف اين فضاوت را بر عهده داشته است.

 

post

کریم محمدیان

زندگینامه ورزشی

قهـرمان و پیشكسوت كشتی‌ خراسـان و ایران
« به نام ایزد بی‌همتـا»
با یاری خداوند متعـال و بزرگ ؛
بنا داریم از این پـس زندگینـامه، خاطرات تلخ و شیرین، حوادث زندگی، مقام‌های قهرمانی، حرفهای دل و خلاصه آن چه خواندنی ا‌ست از پیشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و سایر مدارك آنان به رشته‌ی تحریـر درآوریم، در این راه جناب آقای مجیـد عباسی ریاست محترم كمیته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتی و به جهت صفات اخلاقی و پهلوانی مورد علاقه‌ی وافر جامعـه‌ كشتی می‌باشـد ما را همراهی خواهنـد نمود و قرار بر این شد كه هر كدام از پیشكسوتان محترم كشتی كه میـزبان نشست ماهانه می‌شود زندگی‌نامه اش به رشته تحریر درآید .
و این روند ادامه خواهد داشت تا با یاری خداوند بزرگ در پایان كار این مجموعه به صورت كتابی ارزشمند بچاپ رسیده و به جامعه كشتی خراسان بزرگ تقدیم گردد.

به نام خدا
مقدمه
استاد کریم محمدیان پدر کشتی خراسان بزرگ و یکی از پایه های کشتی ایران بین سال های دهه ۳۰ – ۴۰ و ۵۰ ، به معنای واقعی سمبلی از نظم ، اراده ، پشت کار و عشق به کشتی بودند . کافیست به دست پروردگان ایشان و مقام های کشتی خراسان بین سال های یاد شده نگاهی بیندازیم تا جایگاه واقعی او را در کشتی ایران پیدا کنیم .
قهرمانان و پهلوانان مثل ابولقاسم سخدری ، احمد وفادار ، شوروزی ، حمید توکل ، محمد خادم ، رضا احدیان ، حسین معرب ، کاظم غلامی ، عباس گلمکانی ، محمد فخرائی ، قربان محمد بهادری ، ابراهیم آزمون ، قدیر نخودچی ، علی معرب ، ثباتی محمود قشنگ ، غلام عاقلتر و چنگیز عامل که هرکدام در سال های مختلف قهرمان کشور و عضو تیم ملی کشتی ایران بودند . بدون شک در طی سالیان دراز که مسئولیت کشتی خراسان را به عهده داشت با سختی ها و ناملایمات بسیاری مواجه شد که با تحمل سختی ها و عشق به کار مثل زدنی بر تمام آنها پیروز شد .
برای صحت این گفتار کافیست به کارنامه کشتی استان خراسان پس از ایشان نگاهی بیندازیم تا حقیقت روشن شود .
اگر ایرادی بر ایشان وارد باشد آن هم عدم تربیت مربی شایسته برای جانشینی خود بود که با توجه به کشتی گیران بسیار مجرب و نام آور و تکنیکی مثل حمید توکل شرایطی را به وجود نیاورد تا دیگران بتوانند جای خالی ایشان را پر نمایند .
بهر صورت کریم محمدیان در سال های ۱۳۲۲ و ۱۳۲۳ خود از کشتی گیران به نام استان و ایران به شمار می رفت . خاطره کشتی او با حبیب اله بلور مربی تیم ملی کشتی ایران از سال های دور در ذهن کشتی دوستان باقیست . بحمداله ایشان هنوز در قید حیات هستند و برایشان سلامت و سعادت و طول عمر آرزو داریم .
امید است مربیان جوان و کشتی گیران با مطالعه زندگی ایشان و امثالهم بتوانند آنها را الگو و سرمشق خود قرار داده و در زندگی موفق و پیروز باشند .
موسی صفارزاده

خلاصه ای از زندگی نامه آقای کریم محمدیـان ، پدر کشتی خراسان و قهرمان و پیشکسوت کشتی ایران
سال ۱۳۰۴ در مشهد مقدس در یک خانواده مذهبی چشم به دنیا گشودم و متولد شدم.
نام : کریم
نام خانوادگی : محمدیان
نام پدر : رحیم
محل سکونت قدیم در مشهد : کوچه باغ نادری ، خانه پدری
محل تحصیلات ابتدایی : دبستان ۱۵ بهمن ( اطراف باغ نادری و حرم مطهر )
محل تحصیلات دبیرستانی : نیمه تمام و به صورت قراردادی به تحصیلات خودم در دبیرستان شبانه ادامه دادم.
مدارج تحصیلات : تا سوم متوسطه دبیرستان ( بعدها دیپلم تربیت بدنی را اخذ نمودم ).

در بیان كشتی گیران

بدان كه كشتی گرفتن هنر است مقبول و پسندیده ملوك سلاطین و هر كه بدین كار مشغول می باشد اغلب آنست كه به پاكی وراستی می روند.
اگر از شما ورزشكار و كشتی گیر بپرسند كه این هنر از كه مانده؟ بگو از اولاد یعقوب پیغمبر علیه السلام كه حضرت یعقوب این علم را به خوبی میدانسته و فرزندان خود را به این هنر تعلیم می داد و می گفت بدانید كه این علم شما را به جهت دفع دشمن و قدرت بدنی شما به كار آید و گفته اند حضرت آدم از جمله كسانی بود كه چهار صد و چهل چهار هنر می دانست كه یكی از آنها هنر كشتی بود.
اگر از شما بپرسند كه اصل در كشتی گرفتن چه چیز است بگوی علم این صنعت، اگر پرسند كه قوت چگونه است؟ بگو قدرت اعتبار ندارد به واسطه آنكه حیوانات از قدرت بسیار بهره مند هستند و چون دانش ندارند هیچ حرمت نخواهند داشت اگر پرسند علم با قوت چگونه است؟ بگوی در نهایت نیكوی به واسطه آنكه بزرگان گفته اند قوت بی دانش چون پادشاه بی عدل است و دانش بی قوت چون پادشاه عادل و بی لشكر و چون دانش و قوت با هم باشند با یكدیگر كارها به مراد رسد. اگر پرسند كشتی گیری به علم است یا عمل بگوی علمی است وصل به عمل به عمل هر چیزی را كه آموزد بدان عمل كند. در این هنر تا علم نیود عمل نمی تواند كرد پس علم و عمل به هم آراسته است.

شروع كشتی و تمرینات

حدوداً بعد از تحصیلات دبیرستانی در زورخانه ای که در محل هشت آباد آن موقع بود در نزد مرحوم آقای غلامرضا گلکار شروع به ورزش باستانی و کشتی نمودم و بعد از مدتی محل تمرین خود را عوض کرده.حدوداً اول ماه رمضان ۱۳۲۰ یا ۱۳۲۲ در باشگاه جوانان که در نزدیکی حمام سالار واقع بود به تمرینات خود ادامه داده و راه قهرمانی را در سال های بعد پیمودم.
در آن سال ها تیم منسجم و مرتبی در مشهد وجود نداشت،چند قهرمان بودند که هر کدام تقریباً جداگانه و روی عشق و علاقه هر دو سه نفری با هم جور می شدند و عازم مسابقات می گشتند.
در آن موقع کشتی گیرانی مانند آقایان : آخوندزاده – سخدری – طاهری – بلور و بنده (محمدیان) تقریباً از دیگران قوی تر و سر حالتر بودیم که در مسابقات قهرمانی کشور با خرج و مخارج خودمان شرکت می کردیم . باید عرض کنم آن موقع به صورت حال وسیله نقلیه برای تهران در دسترس نبود . باید با ماشین باری و یا اتوبوس های خیلی کهنه و ناجور مسافرت گردیدم و حتی چند روزی در راه بودیم تا به مقصد برسیم وقتی هم به مقصد می رسیدیم ، بدنها خسته و کوفته و ناتوان می شد ؛ جوری که باید چند روزی استراحت می کردیم تا خستگی راه چند روزه از بدنها خارج می شد .
باید یادآور شوم وقتی برای مسابقه از مشهد به تهران عازم بودیم وسایل نقلیه تا شاهرود بیشتر طی مسافت
نمی کرد ، در آن شهر از ماشین پیاده می شدیم و با قطار مسیر شاهرود تا تهران را طی می کردیم و به مکافات به مقصد می رسیدیم.

در بیان كشتی

اگر پرسند كه آداب استادان كشتی چند است بگوی دوازده :
۱- آنكه خود پاك وبی علت باشد.
۲- شاگردان خود را به پاكی ارشاد كند.
۳- بخیل و حسود نباشد و چیزی را از شاگردان دریغ ندارد.
۴- شاگردان را همیشه به تشویق سوق دهد.
۵- طمع در مال شاگردان نداشته باشد.
۶- هر یك را به قدر قابلیت ایشان تعلیم دهد.
۷- زیاده روی و ریا نكند.
۸- بد شاگردان خودش را نخواهد.
۹- اگر كشتی گیری بد كشتی گرفت به او بد نگوید بلكه به نرمی با وی سخن گوید.
۱۰-اگر تعلیم می دهد در معركه، پوشیده گوید و به خصم واقف نگردد.
۱۱- باید خود او از علم كشتی باخبر باشد.
۱۲- در هیچ جلسه تمرین ذكر پیرو و استاد خود را فراموش نكند.
در سالهای ۱۳۲۲-۱۳۲۳ بود که مسابقات در تهران در رشته کشتی آزاد و فرنگی برگزار می شد و من هم به تهران عزیمت کردم . مسابقات در سالن ورزشی نیروی راستی برگزار می شد که زمین کشتی آن مربوط به منوچهر مهران بود . در آن زمان تشک کشتی وجود نداشت ، بیشتر یا در زمین های هموار و صاف و یا روی چمن امجدیه کشتی ها برگزار می شد .
درست در خاطرم نیست که سال ۱۳۲۵ یا ۱۳۲۶ بود که مسابقات قهرمانی کشور در محل امجدیه روی زمین چمن رینگ بوکس برگزار می شد . در وزنی که من کشتی می گرفتم مرحوم بلور و امیر حمیدی و یک نفر از تبریز و یکی دوتای دیگر که نامهایشان در خاطرم نیست شرکت داشتند . من از آمادگی جسمانی خوبی برخوردار بودم ، یادم هست که تمامی حریفان خود را در عرض ۴ الی ۵ دقیقه ضربه فنی کردم ( حال که زمان کشتی در آن وقت ۳۰ دقیقه بود ) . قبل از فینال که حریف کشتی من آقای بلور بود از کشتی گرفتن امتنان می ورزید و در میدان کشتی حاضر نمی شد و در زیر سایه دایو شیرجه شنای امجدیه نشسته و وارد زمین کشتی نمی شد ؛ ولی به هر حال راضی شد و در مقابل بنده ایستاد . این کشتی باز هم به نفع بنده تمام شد ولی کمی مدت کشتی از ۴ یا ۵ دقیقه اضافه شد چون توان ایشان هم بد نبود . به هر حال در آن کشتی من پیروز میدان شدم . در کشتی فینال که باید با مرحوم امیر حمیدی کشتی می گرفتم برگزار کنندگان مسابقه آنقدر مصمم در برد امیر حمیدی بودند که قبل از بازی حکم قهرمانی را به نام او صادر کرده بودند ولی وقتی که کشتی فینال بین ما انجام شد ، بعد از وقت قانونی کشتی، برنده مسابقه در رشته فرنگی من بودم و به ناچار حکم قهرمانی را به نام من نوشته و تقدیم نمودند . در آن زمان رئیس سازمان تربیت بدنی تیمسار جهانبانی و رئیس فدراسیون کشتی آقای تیمسار دفتری و دبیر فدراسیون هم سروان معروف خانی بودند. روز بعد از اتمام مسابقه باید به کاخ مرمر می رفتیم و جوایز خودمان را از دست شاه وقت می گرفتیم . وقتی که نوبت تیم خراسان شد که باید داخل می شدیم بلور هم نامه ای در دست داشت و به شاه داد و در آن نامه و به سفارش رئیس تربیت بدنی وقت تقاضای کار کرده بود . در جواب نامه ایشان او را به عنوان مربی کشتی شهرستان قزوین معرفی کردند و ایشان در آن شهرستان مشغول به کار مربیگری شدند و چند سالی در آن ولایت انجام وظیفه نمود و کشتی گیرانی بسیار تقدیم کشتی ایران نمود . از جمله آنان می توان به حسین یعقوبی ، بابا اولادی و دیگران اشاره نمود و چون کار او در قسمت مربیگری رونق خوبی داشت ایشان را از قزوین به تهران آوردند که بعد ها مربی تیم ملی و سازنده کشتی گیران زیادی شد و یک کارنامه موفق برای خودش و کشور بوجود آورد .
باید عرض کنم چون کشتی ما در آن اوایل زیاد خوب و پر سرعت نبود و تیم ترکیه که در آن زمان از تیم های تراز اول دنیا بود به ایران دعوت شد که همگی آنان تیم کشتی ما را ضربه فنی کردند و بنده هم در آن موقع جزو تیم کشتی ایران بودم ولی متاسفانه به علت آسیب دیدگی نتوانستم روز مسابقه شرکت نمایم.

بعد از آن مسابقه بود که مربی ای از ترکیه ( صائیم اربکان ) برای آموزش کشتی گیران ما و مربی گری برای کسانی که دوست داشتند کار مربی گری را دنبال کنند به ایران آمد و چند مدتی کار مربی گری و آماده سازی تیم های کشتی ما را برعهده گرفت که تا حد زیادی هم مربیان و هم کشتی گیران موفق بودند . این تمرینات باعث سرعت گرفتن و با تکنیک شدن کشتی ایران شد که بعد از المپیک ۱۹۴۸ لندن کشتی ایران عوج گرفت و سالها قهرمان و میدان دار کشتی جهان و المپیک گشت . باید عرض کنم که آقای اربکان صائیم بیک مدتی هم در مشهد جهت کلاس مربی گری کشتی تشریف آورند که بنده در آن کلاس شرکت کرده و به درجه مربی گری کشتی کشور و استان خراسان و مشهد در آمدم . باید بگویم در آن موقع که کلاس مربی گری برگزار می شد این استاد کشتی ترکیه بیشتر فنون کتف کشی و کلید ها را توضیح می دادند که بسیار برای کشتی گیران ما که از دستهای قدرتمندی برخوردار بودند اثر مثبت داشت. بعد از آن کلاس مربی گری از سال ۱۳۲۸ لباس مربی گری کشتی مشهد و استان را به تن کرده و حدود ۳۵ سال تمام در سرما و گرما برای جوانان این استان و به خصوص مشهد رنج برده و در این سال ها همیشه کشتی ما در مقام اول تا سومی روی سکو بوده و پهلوانانی برای بازی های المپیک و جهان و آسیا از این استان پهناور در تیم های ملی کشورمان بوده اند . مانند آقایان : مرحوم پهلوان احمد وفادار – پهلوان حمید توکل پهلوان محمد خادم – پهلوان عباس گلمکانی – پهلوان حسین معرب و کشتی گیران بیشمار دیگری بوده و به همین خاطر بنده را با آن خدمات طولانی پدر کشتی خراسان نام نهاده اند و لطف فراوان در حق اینجانب نموده و این لقب را به فتوحات بنده اضافه نموده اند.

از تمام کشتی گیران و دست اندرکاران کشتی و پیشکسوتان این جامعه ممنون و سپاسگزارم می باشم و انشاالله خداوند متعال این خدمت ناچیز را از بنده قبول فرماید .
چند بیت از پوریا ولی كه شب بعد از مرگش سروده صبح در سجاده او پیدا شده
امشب ز سر صدق و صفای دل من در میكده آن هوش و ربای دل من
جامی به كفم داد كه بستان بنوش گفتم نخورم گفت برای دل من
گر مرد رهی نظر به ره باید داشت خود را نگه از هزار چه باید داست
در خانه دوستان چه گشتی محرم دست و دل و دیده را نگه باید داشت
با قوت پیل مور باید بود با ملك دو گون عور می باید بود
این طرفه نگر كه عیب هر آدمئی می باید دید و كور می باید بود
گر بر سر نفس خود امیری مردی ور بر دگری خورده نگیری مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده ای بگیری مردی
خاطره ای از کشتی پهلوانی مرحوم حاج احمد وفادار در سال ۱۳۳۱ در دارالفنون تهران
باید نقل کنم در سال ۱۳۳۱ که مسابقات کشتی پهلوانی در دارالفنون تهران برگزار می شد ، چنان چه پهلوان احمد می توانست پهلوان تختی را شکست دهد ، پهلوان سه ساله می شد و دارای بازوبند پهلوانی دائمی و از حق ضرب و زنگ و صلوات و حق سفره همیشگی برخوردار می شد . آن روز عصر باید در محل دبیرستان دارالفنون حاضر می شدیم ، وقتی به آنجا رسیدم آنقدر جمعیت زیادی از تهران و شهرهای مختلف برای دیدن کشتی نفس گیر و جانانه این دو پهلوان به آنجا آمده بودند که تمام خیابان ناصر خسرو و شمس العماره آن موقع مملو از جمعیت و علاقه مند به کشتی بوده که راه بندان زیادی نیز در آن به وجود آمده بود . همان طور که اطلاع دارید این مسابقه را حاج احمد برنده شد و بازوبند پهلوانی سه ساله کشتی پهلوانی کشور را در سال های ۱۳۲۹،۱۳۳۰،۱۳۳۱ از آن خود ساخت و آن بازوبند در حال حاضر در موزه آستان قدس رضوی گذاشته شده تا همگان بتوانند آن را تماشا کرده و یادی از این پهلوان نامی خراسان بنمایند .
باید عرض کنم وقتی کشتی تمام شد تیم خراسان به طرف امجدیه که محل اردو بود حرکت کرده و خیابان ها مملو از جمعیت بود ، به سختی خودمان را به آنجا رسانیده و برای شکرگزاری از این رویداد بزرگ و تاریخی دور هم گرد آمده بودیم . همه با هم شروع به نوحه سرائی و سینه زنی مفصل در آن محل یعنی امجدیه نمودیم و خیلی از این حرکت و شکرگزاری لذت بردیم و وقتی هم به مشهد مقدس وارد شدیم به طرف خواجه ربیع حرکت کرده و جماعت زیادی برای عرض تبریک به پهلوان احمد وفادار و همراهان او آمده بودند و آنجا هم قلقله بود . همه جماعت در شادی و سرور بودند و به پهلوان خودشان عشق می ورزیدند و شادی می کردند . بعد از دید و بازدید جماعت در خواجه ربیع از آنجا به طرف اداره فرهنگ یا آموزش و پرورش که در محل چهار طبقه و مدرس امروز بود رفتیم و به وسیله کارکنان آن اداره (رئیس هیئت کشتی) که آقای ارادت نام داشت و از بستگان آقای واعظ طبسی بودند مورد لطف و محبت قرار گرفته و از پهلوان وفادار و همراهان ایشان و بنده تجلیل به عمل آمده و پذیرایی مفصل شدیم و بعد هم از آنجا هر کس به سمت خانه خود راهی شد . این هم یک خاطره از هزاران خاطره ای که برای بنده و تیم کشتی استان خراسان وجود دارد .

مشخصات بازوبند پهلوانی

خوش به حال آنان كه عده اشان هم زیاد نیست توانستن این بازوبند پهلوانی را دریافت كنند و به ارزش معنوی آن افتخار كنند و سر میان سرها داشته باشند و باید عرض كنم این افراد كه تعداد آنان كم می باشد باید همیشه برای این بازوبند ارزش زیادی قائل شوند و برای اسم آن معنا داشته باشند مثل گذشت، ایثار نیكوكاری ، پاكدامنی، منش و پهلوانی كه این بازوبند همیشه به این پهلوانان این انگیزه را می دهد كه دارای منشهای بالا باشند حال مشخصات بازوبند كشتی پهلوانی یك از سنتی ترین ورزشهای ایران است كه مسابقات آن همه ساله نزدیك نوروز باستانی انجام می گرفت در این مسابقات به پهلوان اول كه بر همه پیروز می شد یك بازوبند پهلوانی تعلق می گرفت كه دارای مشخصات زیر می باشد یك بند چرمی دو لایه كه تقریباً به اندازه بازو بوده و به بازوی پهلوان نقش می بسته. در وسط آن یك عدد نگین درشت عقیق كه به صورت بیضی شكل و حدوداً به طول ۸ سانتی متر و عرض آن ۳ تا ۴ سانتی متر قرار دارد و در طرفین این نگین عقیق درشت دو نگین كوچك گرد و دایراه ای شكل به نظر یك تا یك و نیم سانتی متر می باشد كه در قاب نقره ای به هم متصل جاسازی شده كه در عقیق بزرگ وسط آن جمله نصر و من الله و فتح و قریب و در عقیق طرف راست كلمه یا علی و عقیق طرف چپ كلمه ادركنی با خط بسیار زیبا حكاكی شده همه آنها روی بند چرمی وصل شده و زیپ بازوی آن پهلوان پایتخت می شود كه خیلی هم زیبا است. از خراسان پهلوان اكبر خراسانی- پهلوان سخدری- پهلوان وفادار و چندی از پهلوانان دیگر دارای این بازوبند هستند.امیدوارم كه همگی حرمت این رخداد بزرگ و این بازوبند و ضرب زنگ صلوات را بدانند: والسلام محمدیان

پیدا کردن احمد وفادار برای کشتی و کشتی گرفتن

بنده در سمت مربیگری مدتی در تربت جام و در پادگان آن شهر برای تعلیم تعدادی از سربازان آن موقع که تن و بدن قوی داشتند به دستور تیمسار مهین فرمانده پادگان مشهد حضور داشتم ، چون تیم لشکر خراسان قرار بود در یک مسابقه خارج از کشور شرکت کند . در جلسه ای که در ستاد جنب باغ ملی فعلی برگزار گردید از بنده دعوت به عمل آمد تا مذاکره ای داشته باشم و آن پهلوانانی که در پادگان هستند را بنده از نزدیک ببینم . در جلسه اینگونه منظور شد که چون در آن موقع در مشهد تاکسی وجود نداشت ، روزی یک اسب به در منزل بفرستند و بنده سوار اسب شده و در محل تمرین حاضر شوم و تیم ارتش را برای مسابقه به خارج از کشور آماده نمایم . در روز بعد به پادگان مشهد رفته و یکی از آن جوانان جویای نام یعنی پهلوان وفادار را دیدم که جوانی رشید و برومند با تخت سینه فراخ و ستبر بود و ایشان را تشویق کرده و به کشتی آوردم که بعداً هم مزد زحمات خودش و بنده را به جا آورد و توانست پهلوان کشور و چند دوره قهرمان کشور شود و جزء اعضای تیم ملی کشتی کشور و در مسابقات جهانی شرکت نماید و بعدها در تهران زیر نظر مرحوم سخدری که در آن موقع از افسران ارتش محسوب
می شدند شروع به تمرین کرده و از آمادگی خوبی برای مسابقات برخوردار شد.

یک خاطره از مسابقات کشتی ارتش های ایران که در سال ۱۳۲۵ در تهران برگزار شد
در سال های ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۸ مسابقات کشتی در سالن محمد رضا شاه قدیم و هفت تیر اکنون در آرامش و سکوت خوبی برگزار می شد . در یک کشتی که فرماندهان لشکر ۱ و ۲ قصد حق کشی کشتی بنده را داشتند تا تیم کشتی لشکر مشهد به فینال و به قهرمانی نرسد بنده با سر و صدای زیادی شروع به اعتراض کرده و صندلی کنار تشک را برداشته و دور سر خود چرخانیده و چون کسی را جلوی صورت ندیدم ناچاراً صندلی را به پشت خود کوبیده و انداختم که بعداً سرپرست سالن و مسابقات جناب سرهنگ قزل ایاق که فرمانده پادگان عشرت آباد هم بود به طرف بنده آمدند و شروع به سر و صدا کرده و گفت : می دانی این نظم و آرامش سالن مربوط به بنده می باشد و شما با این کار خلاف و اعتراضی که نمودی باعث بی نظمی در کار مسابقه و سالن شده ای . بنده را گرفته و به پاسدارخانه پادگان عشرت آباد برده و در آنجا زندانی نمودند . آن دژبان ها وقتی می خواستند درب زندان را بر روی من ببندند بنده اعتراض کرده و گفتم من که قتل نکرده ام ، می خواهید درب زندان را بر روی من ببندید ! من بین تک سلولی و چهارچوب درب خوابیده و نگذاشتم درب را بر روی من ببندند . تا فردا صبح آن دو نفر آمده و با اسلحه من را برای مسابقه فینال که با کشتی گیری از لشکر ۲ ، آقای جمشیدی نامی از تهران بود بردند . با آن سر و صدایی که روز قبل به راه انداخته بودم ایشان از من خیلی ترسیده بود و می ترسید بر روی تشک حاضر شود و ضمناً من هم به دوستان گفته بودم اگر روی تشک حاضر شود حتماً دست و بال او را آسیب خواهم زد ، چون از این جریان که یک شب در سلول انفرادی زندانی شده بودم خیلی عصبانی ناراحت بودم ، حال که باید در اردو می بودم و استراحت کامل انجام می دادم . بهرحال ایشان از بنده بسیار ترسیده بود و راضی نشدند که بر روی تشک بیایند و کشتی بگیرند و بنده برنده آن مسابقه شده و نفر اول ارتش شدم و روز دیگر به سمت مشهد حرکت کردیم . در راه چون راننده به صورت بد و نادرستی رانندگی می کرد و هر آن امکان چپ کردن اتوبوس یا تصادف با ماشین های روبه رو می رفت و ما ورزشکاران هم ناراحت بودیم بلند شده و به راننده اعتراض کرده و از او خواستیم درست رانندگی کند چون جاده ها در آن زمان خاکی و خراب و تنگ و باریک بوده و رانندگی با مشکلات زیادی روبه رو بود ، بهرحال با فحش و چند ضربه به راننده به وسیله دیگر ورزشکاران با ترس و لرز به مشهد رسیدیم . وقتی به منزل رسیدم با خود فکر کردم نکند راننده اتوبوس از دست ما شاکی باشد و به کلانتری برود و شکایت کند ؟ بهرحال خیلی پکر بودم ؛ بلند شده به طرف حرم امام رضا رفتم و وقتی به صحن کهنه آقا رسیدم خواستم وارد حرم شوم ( چون زمستان بوده جلوی درهای حرم قالی آویزان کرده بودند تا هوای سرد وارد حرم نشود ) به محض اینکه قالی را کنار زده و به داخل حرم مشرف شدم همان راننده را رودرروی خود دیده ، به آغوش هم افتادیم و با یکدیگر روبوسی کردیم و حلالیت طلبیدم و خداحافظی کرده و از هم جدا شدیم . کمی آرام شدم و زیارتی کرده و نمازی خواندم و به خانه برگشتم .

روز بعد مدال های افسر مهین را که یکی از افسران به بنده داده بود تا برای ایشان بیاورم برداشته و به ستاد لشکر که در آن زمان جنب باغ ملی بود رفتم و با اجازه به اتاق تیمسار رفته و گفتم من محمدیان هستم و این مدال ها را برای شما فرستاده اند ، تا این جمله را گفتم یک آن عصبانی شد و بلند شد و گفت : شنیدم که سالن مسابقه را شلوغ کرده و بهم ریخته ای ؟ گفتم : تیمسار حقیقت ندارد ، چون آنها می خواستند حق تیم ما را ضایع کرده و ما را از قهرمانی دور کنند ، بنده اعتراض کردم و نگذاشتم که حقی از ما ضایع شود ؛ خلاف به عرض شما رسانیده اند . تیمسار مهین لحظه ای صبر کرد و بعد گفت : باشد ، من جست و جو می کنم و از اوضاع و احوال با خبر
می شوم ، اگر شما درست بگویی که شامل جایزه و تشویق می شوی ولی اگر خلاف آن ثابت شود حتماً بازداشت شده و تنبیه خواهی شد . برو تا شما را خبر کنم ، بنده هم خداحافظی کرده و از ستاد بیرون آمدم .
این هم یکی از خاطرت بنده در بین هزاران خاطره ای که در دوران کشتی و مربیگری خود داشتم .

گل كشتی میرنجات

گل كشتی را گاهی اوقات در مسابقات پهلوانی در میان كود كشتی كه با احترام پیشكسوت و پهلوان گاهی محمدیان می خواند و گاهی هم پهلوان شورورزی كه بین دو پهلوان كه فینال كشتی اتفاق می افتد.
خواند كل كشتی با یك رباعی و دعا شروع می شد بدین ترتیب خواننده در كنار كود كشتی می ایستاد و با صدای رسا و پهلوانی خود می خواند رخصت، از همه جا رخصت چنین می خواند.
خوشدل نشوی از آنكه عنوان داری یا آنكه نژاد از كی و ساسان داری
بایست برهنه همچو شمشیر شوی تا جوهر خویش نمایان داری
سپس با صدای بلند می گفت : ولی نه یك بار و دوبار، سیصد هزار بار تحفه سلام و صلوات با بركات رفیع الدرجات. آهای، به آن شهی كه به معراج رفت با رفرف خدایش خواند به مجموع انبیاء اشرف محمدبن عبدالله در رسد باز الله خدا را سجود، پیران را عزت، جوانان را قدرت، رب المشرقین و رب المغربین، فباآلا، ربكما تكذبان هنگام خواندن كل كشتی دو كشتی گیر حریف به صورت زانو زده در وسط میدان یا زورخانه باید قرار گیرند.

یک خاطره کوچک

سال ۱۳۲۸ آخرین سال کشتی بنده و اولین سال شروع مربیگری اینجانب با مرحوم حاج احمد وفادار بود . هم کشتی می گرفتم و هم مربیگری تیم را برعهده داشتم . خیلی احساس مسئولیت می کردم ، چون از یک طرف به خودم و کشتی که باید برای تیم خراسان می گرفتم فکر می کردم و فشار روحی و روانی داشتم و از طرف دیگر عهده دار تیم خراسان که به دست بنده سپرده شده بود بودم . برای اولین بار که می خواستم لباس مربیگری را بر تن کنم و جوانان وطنم و استانم و شهرم را راهنمایی و به قول قدیمی ها تر و خشک کنم خیلی در عذاب و ناراحتی به سر می بردم اما با لطف خداوند بزرگ و علاقه مندی تیم کشتی توانستیم با همکاری حاج احمد تیم را به سر منزل مقصود رسانده و تیم کشتی خراسان جزو ۳ تیم برتر ایران شود . من در آن مسابقه توانستم مرحوم امیر حمیدی را که کشتی گیر سرشناس و خبره ای بود شکست دهم و سکوی اول را به خودم و تیم مشهد اختصاص دهم .

تیم کشتی خراسان در دهه ۳۰
از راست به چپ : محمدتقی جعفریان ابوالقاسم سخدری- اكبر آخوندزاده احمد وفادار- فرج اله شعبانی بهادری- كریم محمدیان- نشسته از راست حسن زاده- دربان- اصغر قناویزی- حمید توكل

شعر در گل كشتی
بعضی از ابیات كه در موقع شروع كشتی دو پهلوان قرائت می شد و این اشعار ذیل كه بیشتر اوقات در مسابقات كشتی پهلوانی آن موقع بوسیله محمدیان یا شورورزی خوانده می شد عبارتند از :
این ابیات را به سرباز بروجردی نسبت داده اند

چندی پی درس و بحث رفتم دیدم ره دور و پای لنگست
چندی به شرابخانه رفتم دیدم كه به پای خم درنگ ست
چندی به قمارخانه رفتم دیدم سرآس و جفت جنگیست
با خیل قلندران نشستم دیدم همه حرف چرس و نبگست
پیر خردم به گوش گفتا اینها همه صحبت چفنگست
برخیز و برو به زورخانه آنجا كه سخن زمیل و سنگست
آوازه نای و زنگ طبنور كباده و تخته و شلنگست
بازار متاع كشتی آنجاست جنسش همه حرف قوس لنگست
آن یكی به دلاوری چو شیر است این یك به شناوری نهنگست
گردیدن ببر گرد پیل است غریدن شیر با پلنگ است
در بند زبان ز نظم سرباز طبال بزن كه طبل جنگ است

كـریم محـمدیان در كـوه های كوهـسنگی
سال ۱۳۱۸– تـهران
در آن سال مسابقات استانی وجود نداشت . هر شهر برای خودش و تیم شهر مربوط شرکت می کرد . در سال ۱۳۱۸ اولین دوره مسابقات کشتی قهرمانی کشور در تهران در ۲۷ مهرماه آغاز شد که تعداد ۴۲ کشتی گیر از ۵۰ کشتی گیر در آزاد و ۸ نفر در رشته فرنگی از شهرهای : مشهد – قزوین – اصفهان – کرمان – سنندج – تبریز- یزد – اراک – بروجرد – شاهرود – زنجان و تهران شرکت کرده بودند . در این مسابقه شهرهای : تهران – مشهد – تبریز به مقام های اول تا سوم نایل آمدند .
کشتی گیران مشهد عبارت بودند از آقایان :
۱- محمد عبدالحسین زاده – وزن چهارم – مدال طلا
۲- غلامرضا گلکار – وزن پنجم – مدال نقره
در کشتی فرنگی تمامی هفت وزن از تهران به مقام قهرمانی رسیدند .

تیم كشتی خـراسان سال ۱۳۱۸
۱- محمد نخاولی وزن دوم بدون مقام
۲- سخی پروزه وزن سوم بدون مقام
۳- محمد عبدالحسین زاده وزن چهارم مقام اول مشهد علی حریری كرمان دوم محمدرضا حكیمی از رشت مقام سوم
۴- محمد تقی قناویزی وزن سوم كشتی فرنگی مقام چهارم
۵- غلامرضا گلمكانی وزن پنجم مقام دوم نفر اول مصطفی طوسی از تهران فتح اله صنعت پور اصفهان

تیم لشكر ۷۷ خراسان در سال ۱۳۲۳

سال ۱۳۱۹– تـهران
دومین سال قهرمانی کشور در سال ۱۳۱۹ در ۲۷ مهرماه در امجدیه تهران برگزار شد و پس از شش روز تلاش با قهرمانی تهران به پایان رسید . مدال آوران تیم کشتی خراسان به ترتیب ذیل می باشد :
کشتی آزاد :
۱٫ محمد نخاولی – وزن اول – مقام سوم
۲٫ اسداله کاووسی – وزن سوم – مقام سوم
۳٫ غلامرضا گلکار – وزن پنجم – مقام اول
۴٫ احمد طاهری – وزن ششم – مقام سوم
۵٫ تقی مصطفوی – وزن هفتم – مقام دوم
کشتی فرنگی :
۱٫ احمد طاهری – وزن چهارم – مقام اول
۲٫ تقی مصطفوی – وزن هفتم – مقام دوم

اسامی تیم :
آقایان : محمد نخاولی – اسداله کاوسی – احمد طاهری – غلامرضا گلکار – تقی مصطفوی- حبیب اله بلور- سرپرستان و آقایان مهدی ریاضی و مهدی زرگری نژاد به تهران اعزام شدن در كل نتیجه تیمی خراسان به مقام چهارم تیمی رسید محل مسابقه امجدیه روی زمین چمن
كشتی فرنگی
۱- وزن اول محمد نخاولی مقام دوم را كسب كرد.
۲- وزن دوم عباس مرادیان مقام سوم را كسب كرد.
۳- وزن چهارم احمد طاهری مقام سوم را كسب كرد
۴- وزن پنجم اكبر آخوندزاده مقام اول را كسب كرد.
۵- وزن ششم علی كاظمی قوچانی مقام دوم را كسب كرد.
در كشتی باستانی آقایان قناویزی- احمد طاهری- علی كاظمی مقام اول و اكبر آخوندزاده مقام سوم را كسب كردند.
آقایان دخیلی- محمد نخاولی عنوان چهارم را كسب نمودند.
چون امتیاز تهران و مشهد مساوی بود برای اولین بار پهلوانان كشتی باستانی مشهد توانستن جام قهرمانی را به خراسان بیاورند و پیروز جام شوند.

سال ۱۳۲۱– تـهران
باید یادآور شوم که در سال ۱۳۲۰ کشتی ها برگزار نشد ولی مدركی هم در دست نیست.
در سال ۱۳۲۱ کشتی قهرمانی کشور در تهران برگزار شد و تیم تهران اول و تیم خراسان دوم شد و سومین دوره مسابقات كشوری محسوب می شد به طور رسمی اسامی تیم كشتی آزاد و فرنگی و باستانی خراسان كه در تاریخ ۱۷ مهرماه ۱۳۲۱ وارد تهران شده و محلی در عباس آباد برای اسكان آنها در نظر گرفته شده بود نفرات عبارتند از احمد نژاد- اكبر آخوندزاده- علی كاظمی قوچانی- سخی پروزه- دخیلی- محمدتقی قناویزی- قلی زنجانی- عباس مرادی- احمد طاهری- جعفر اف
اسامی تیم خراسان به این ترتیب می باشد :
۱- جعفری- وزن اول
۲- علی کاظمی – وزن چهارم
۳- اکبر آخوندزاده – وزن پنجم
۴- كشتی فرنگی وزن پنجم – اكبر آخوندزاده مقام اول را كسب كرد.
۵- وزن ششم – علی كاظمی- مقام دوم را كسب كرد.
۱- وزن اول محمد نخاولی مقام دوم را كسب كرد.
۲- وزن دوم عباس مرادی مقام سوم را كسب كرد.
۳- وزن چهارم احمد طاهری مقام سوم را كسب كرد.
در كشتی باستانی آقایان قناویزی- احمد طاهری- علی كاظمی مقامهای اول و اكبر آخوندزاده مقام سوم را كسب نمود، اقایان دخیلی- نخاولی عنوان چهارمی را كسب نمودند.
که همگی این کشتی گیران مدال طلا را بر گردن آویختند

ایستاده از راست : احمد طاهری کریم محمدیان- محمد علی زاهد- لطیفی سرپرست تیم
نشسته از راست : شیبانی- تاتار- حذیفی- حمزه وحدت

چون امتیاز تهران و مشهد مساوی بود برای اولین بار پهلوانان خراسان مقام اول كشتی باستانی را از آن خود كرده و توانستن جام قهرمانی را به مشهد بیاورند.
در سال ۱۳۲۲ كه چهارمین دوره رسمی مسابقات كشتی آزاد و فرنگی و باستانی می باشد با شركت آقایان : محمد حذیفی- اكبر آخوندزاده- قلی زنجانی- جواد شهرستانی- باقر حسینی و محمد علی پاكزاد- نجاولی- جعفرنژاد- احمد طاهری- علی كاظمی پهلوان قوچان. در روز ۲۶ مهرماه وارد تهران شدند ومورد استقبال آقای منوچهر مهران رئیس تربیت بدنی وقت مهدی ریاضی مدیر مجله نیرو و راستی قرار گرفتن .
نتیجه مسابقات كشتی آزاد
۱- آقای اكبر آخوندزاده مقام سوم را كسب كرد.
۲- محمد حذیفی مقام دوم را كسب كرد.
۳- محمدعلی پاكزاد مقام سوم را كسب كرد.
نتیجه در كشتی فرنگی
۱- محمد حذیفی مقام سوم
۲- باقر حسینی مقام سوم
۳- اكبر آخوندزاده مقام دوم وزن پنجم
نتیجه در كشتی چهار وزن باستانی
۱- باقر حسینی مقام اول
۲- اكبر آخوندزاده مقام اول
۳- قلی زنجانی مقام دوم
۴- جواد شهرستانی مقام چهارم وزن دوم
ضمناً آقای ابوالقاسم سخدری هم چون نظامی بودند و محل خدمت ایشان در تهران بود از تیم تهران شركت كرده و هم در كشتی آزاد و هم فرنگی مقام اول را كسب نمود.

کریم محمدیان در سن ۲۱ سالگی
سال ۱۳۲۳ پنجمین دوره مسابقات قهرمان كشوری تـهران
در سال ۱۳۲۳ تیم خراسان ( مشهد ) شرکت داشت که توانست بعد از تهران مقام دومی را کسب نماید . شرکت کنندگان تیم خراسان به شرح ذیل می باشند :
کشتی آزاد :
۱٫ جعفر ملک زاده – وزن اول – مقام سوم
۲٫ اکبر آخوندزاه – وزن پنجم – مقام دوم
۳٫ علی کاظمی – وزن هفتم – مقام دوم
کشتی فرنگی (مقام سوم کشور) :
۱٫ محمد نخاولی – وزن اول – مقام سوم
۲٫ جواد شهرستانی – وزن دوم – مقام سوم
۳٫ احمدزاده – وزن پنجم- مقام دوم
۴٫ اكبر اخوندزاده وزن چهارم- مقام دوم
۵٫ محمد حذیفی مقام سوم

كشتی بـاستانی
در كشتی باستانی- علی اصغر خدمتگزار مقام دوم
باقر حسینی مقام دوم آقایان مرادیان- علی كاظمی- اسماعیل فخار مقام سوم و رحیم ذوالفقاری مقام چهارم – قلی زنجانی به مقام سوم رسیدند. احمد طاهری مقام دوم
اسامی تیم شركت كننده خراسان عبارتند از :
جعفر ملك زاده- جواد شهرستانی- محمد نخاولی- عباس مرادیان- اسماعیل فخار- احمد طاهری- اكبر آخوندزاده- كریم محمدیان، رحیم ذوالفقاری- علی كاظمی- قلی زنجانی- حاج اصغر خدمتگزار- محمد حذیفی محمدعلی پاكزاد- احمدزاده
مربی تیم غلامرضا گلكار در این مسابقه باستانی یك گلدان نقره به پاس كشتی های خوبی كه حاج علی اصغر خدمتگزار گرفته بود به ایشان اهدا شد.

سال ۱۳۲۴– تـهران
در سال ۱۳۲۴ ششمین دوره مسابقات کشتی قهرمانی کشور در مهرماه در امجدیه تهران برگزار شد . در این دوره تهران مقام اول را بدست آورد و مشهد با ۱۲ امتیاز به مقام دوم رسید . کرمانشاه ، شیراز و تبریز با کسب ۵ امتیاز مشترکن به مقام سوم نایل گشتند.
کشتی آزاد :
۱٫ جعفر ملک زاده – وزن اول – مقام اول
۲٫ غلامرضا لوارانی – وزن سوم – مقام سوم
۳٫ اکبر آخوندزاده – وزن پنجم – مقام اول
در کشتی فرنگی هم تهران مقام اول و مشهد با یازده امتیاز مقام دوم را کسب نمود .
کشتی فرنگی :
۱٫ جعفر ملک زاده – مقام سوم- وزن اول
۲٫ باقر جباریان – مقام دوم- وزن دوم
۳٫ ابوالقاسم لاجوردی – مقام سوم- وزن چهارم
۴٫ ماشااله جهانگیری – مقام سوم- وزن پنجم
۵٫ اكبرآخوندزاده- مقام اول- وزن ششم
اسامی تیم کشتی مشهد به شرح ذیل می باشد :
آقایان : جعفر ملک زاده – باقر جباریان – غلامرضا لوارانی – ابوالقاسم لاجوردی اکبر آخوندزاده – ماشااله جهانگیری – حمزه وحدت- عباس شعبان بیك و مصدق
مسابقات ۴ وزن باستانی
۱- حمزه وحدت در دسته گووزن مقام دوم
۲- باقر جباری در دسته گرد مقام سوم
۳- مصدق در دسته پهلو مقام دوم
۴- غلامرضا لوارانی در دسته یل مقام چهارم
در نتیجه تیم خراسان با ۵ امتیاز به مقام سوم كشور دست یافت.

تـیم ارتـش خـراسان

اولین دوره مسابقات كشتی آزاد و فرنگی و باستانی مشهد در سال ۱۳۲۴
اولین دوره مسابقات كشتی آزاد و فرنگی و باستانی در سال ۱۳۲۴ در محل باغ نادری باشگاه تربیت بدنی با حضور عده ی زیادی برگزار شد قضاوت این مسابقات را آقایان حاج پهلوان حسام السلطان خوشنویان پهلوان محمد- پهلوان سید محمد علی فتاحی- علی یزداد- بمبئی چی امینی انجام دادند و به خوبی پایان یافت.
كشتی فرنگی
وزن اول خروس وزن ۱- جعفر ملك زاده ۲- محمد علی پاكزاد ۳- رحیم ذوالفقاری به مقام های برتر رسیدند
وزن پر وزن ۱- عباس مرادیان ۲- زرگرنژاد به مقام اول و دوم دست یافتن
دسته سبك وزن ۱- غلامرضا لوارانی مقام اول ۲- جهانگیری مقام دوم
دسته میان وزن ۱- نادر افشار مقام اول ۲- محمد حسینی مقام دوم
دسته نیم وزن ۱- احمد طاهری مقام اول
دسته نیم سنگین ۱- اكبر آخوندزاده مقام اول
دسته سنگین وزن ۱- صمدیان مقام اول
نتیجه امتیازات تیمی : باشگاه هژبر با ۳۳ امتیاز اول
باشگاه المپیك با ۵ امتیاز مقام دوم
باشگاه جوانان با ۳ امتیاز مقام سوم
در كشتی آزاد این نتایج بدست آمد
وزن اول ۱- اصغر ملك زاده ۲- رحیم ذوالفقاری ۳- محمد علی پاكزاد
وزن دوم ۱- حمزه وحدت ۲- اسماعیل فخار ۳- عباس مرادیان
وزن سوم ۱- غلامرضا لوارانی ۲- اسماعیل فخار ۳- طهماسبی
وزن چهارم ۱- سخنی پروزه ۲- كریم محمدیان ۳- ماشاالله جهانگیری
وزن پنجم ۱- اكبر آخوندزاده
وزن ششم ۱- تیمور بلوچ
نتیجه تیمی مسابقات كشتی آزاد باشگاه هژبر با ۳۵ امتیاز اول
نتیجه تیمی مسابقات كشتی آزاد باشگاه جوانان با ۳۲ امتیاز دوم
نتیجه تیمی مسابقات كشتی آزاد باشگاه المپیك با ۱۳ امتیاز سوم
نتیجه كشتی باستانی :
۱- پهلو وزن= حمزه وحدت- حناچیان- تفقدی
۲- گو وزن= غلامرضا لوارانی- اعتباری- طهماسبی
۳- گرد وزن= آخوندزاده- باقر حسینی- نادر افشار
و تیم هژبر با ۲۴ امتیاز مقام اول را به دست آورد.

آقـای كـریم مـحمدیان
نوشته ای برای آن مرد نیكوكار و كهنه سوار از كتاب و تاریخ كشتی ایران به نوشته آقای مهدی عباسی
آقای محمدیان فرزند كریم در تاریخ ۱۳۰۴ در مشهد مقدس به دنیا آمد ورزش را از كودكی در رشته های والیبال و دو میدانی آغاز نمود و به سرعت ترقی كرد آنگاه وارد رشته كشتی شد و مقداری از ریزه كاریهای اصیل ابن فن شریف را از پهلوان حاج غلامرضا گلمكانی فرا گرفت و پا به دایره قهرمانی گذاشت در سال ۱۳۲۵ و ۱۳۲۷ قهرمان كشتی ایران شناخته شد و مدال طلا و نقره دریافت كرد آقای كریم محمدیان از مردان پر تلاش و زحمتكش كشتی خراسان محسوب می شود و بنا به اظهار اغلب بزرگان كشتی مشارالیه استاد مسلم ابن فن است و حق بزرگی بر ورزشكاران و كشتی گیران خراسان را دارد هم اكنون با وجودی كه باید به استراحت بپردازد اغلب اوقات شریف خود را در باشگاه جوانان صرف هدایت ورزشكاران می نماید. نویسنده كلمات موفقیت این مرد بزرگ را در كلیه شئون زندگی از خدای متعال مسئلت دارد.نوشته در تاریخ ۱۳۷۶ می باشد.

سال ۱۳۲۵– تـهران
کشتی قهرمانی کشور در سال ۱۳۲۵ با حضور پنجاه قهرمان از ۱۷ شهرستان در امجدیه تهران برگزار گردید . این سال اولین دوره قهرمانی اینجانب بود که در تیم مشهد حاضر بودم و به مقام دوم وزن پنجم رسیدم ؛ که در یک کشتی بسیار حساس و نزدیک به امیر حمیدی از تهران باختم و نفر دوم وزن خود گشتم و تیم مشهد به مقام دومی نایل گشت ؛ که اردوی بسیار سخت و سنگینی بود .
اسامی تیم قهرمان کشتی آزاد مشهد :
۱٫ جعفر ملک زاده – وزن اول – مقام دوم
۲٫ عباس شعبان بیک – وزن سوم – مقام اول
۳٫ جمیل پروین – وزن چهارم – مقام سوم
۴٫ کریم محمدیان – وزن پنجم- مقام دوم
۵- اكبر اخوندزاده- وزن ششم- مقام اول
۶- جعفر جباریان – وزن هفتم – مقام دوم
تیم فرنگی مشهد هم توانست با ۵ امتیاز به مقام سومی دست پیدا کند .
اسامی تیم قهرمان کشتی فرنگی مشهد :
۱٫ غلامرضا شیبانی – وزن اول – مقام سوم
۲٫ محمدعلی پاکزاد – وزن دوم – مقام سوم
۳٫ حسن اعتصام – وزن پنجم – مقام دوم (بجنورد)
تیم كشتی فرنگی استان خراسان با ۵ درجه امتیاز به مقام سوم كشور دست پیدا كرد.
اسامی تیم مشهد (خراسان) :
آقایان : جعفر ملک زاده – غلامرضا شیبانی – محمد علی پاکزاد – عباس شعبان بیک جمیل پروین – کریم محمدیان – حسن اعتصام – اکبر آخوندزاده – جعفر جباریان- حسن كچرانلوئی- رحیم ذولفقاری- احمد طاهری- عباس مرادیان- حسن اعتصام- حمزه وحدت- حاج علی اصغر خدمتگزار- مربی و سرپرست تیم كشتی خراسان پهلوان حاج حسام السلطان خوشنویسان بوده است.

در كشتی چهار وزن باستانی
۱- حمزه وحدت در گو وزن مقام اول
۲- احمد طاهری در گرد وزن مقام اول
۳- حاج علی اصغر خدمتگزار در یل وزن مقام دوم
در نتیجه تیم خراسان با ۱۷ درجه امتیاز به مقام اول رسید و جام قهرمانی را از آن خود كرد جام به خراسان آورده شد.

تیم کشتی خراسان ۱۳۲۵
ایستاده از چپ : آکبر آخوندزاده – حسن اعتصام – جعفر جباریان – کریم محمدیان – حسن کچرانلویی قلی زنجانی – جعفر ملک زاده – احمد طاهری – رحیم ذوالفقاری – محمدعلی پاکزاد غلامرضا شیبانی ماشاا… جهانگیری – عباس شعبان بک – حمزه وحدت – محمدتقی جعفریان ، رئیس اداره تربیت بدنی خراسان .

مسئولیت هیئت كشتی مشهد خـراسان
تا سال ۱۳۲۵ مشهد خراسان هیأت كشتی نداشت در همین سال بود كه از طرف اداره كل تربیت بدنی تصمیم بر این شد كه برای مشهد و استان رئیس هیأت انتخاب شود تا به پیشرفت كشتی در استان خراسان رونق بیشتر داده شود به همین منظور برای كشتی استان رئیس هیأت در نظر گرفته شد كه اولین رئیس هیأت كشتی خراسان به آقای حاج محمدرضا ارباب رسید و از طرف تربیت بدنی حكمی به ایشان جهت ریاست هیأت كشتی خراسان داده شد.
باید بگویم كه من از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۸ كه كشتی می گرفتم و بعد از آن هم كه حدود ۳۵ سال به عنوان دبیر هیأت- سرمربی و مربی كشتی استان مشهد بودم با چندین نفر از آقایان كه یكی پس از دیگری به این پست گمارده شدند بنده بصورت مداوم در خدمت كشتی در هیأت كشتی خراسان بوده ام و آقایانی كه به این سمت در این سی و پنج سال رسیده اند و بنده در خدمت همگی آنها بوده ام عبارتند از :
۱- حاج محمدرضا ارباب ۲- سرهنگ آرشام ۳- سرهنگ هاشمی ۴- سرهنگ بهرامی ۵- تیمسار سرلشكر علی بیات ۶- سرهنگ امیر رضوی ۷- سرهنگ شیخان ۸- آقای آل هاشمی ۹- تیمسار بنی اعتماد ۱۰- سرهنگ توكلی ریاست راهنمائی و رانندگی ۱۱- سرهنگ معتمدی بوده اند كه به این خدمت چندین ساله افتخار می كنم.

از راست به چپ : مجاوریا- حاج فاضل بخششی- سرهنگ حیدری- حاج محمدرضا ارباب اولین رئیس هیأت خراسان- ضیائی- كریم محمدیان

سال ۱۳۲۶– تـهران
در سال ۱۳۲۶ مسابقات قهرمانی کشور در مهرماه در تهران برگزار شد که در آنجا چون حبیب اله بلور در وزن بنده شرکت کرده و نیز اینجانب گرفتاری هایی هم داشتم در مسابقات کشوری شرکت نداشتم و آن سال تیم آزاد کشتی مشهد بعد از تهران با ۱۱ امتیاز به مقام دوم دست یافت و تیم فرنگی با ۵ امتیاز همراه تیم های اصفهان و اراک به مقام سوم رسید .
اعضاء تیم آزاد كه بر روی سكو قرار گرفتن :
۱٫ رضا شیبانی – وزن اول – مقام دوم
۲٫ ظفر مرادیان – وزن دوم – مقام سوم
۳٫ جعفر ملک زاده – وزن سوم – مقام سوم (ایشان به ۲ وزن بالاتر صعود کردند)
۴٫ عبداله مجتبوی – وزن پنجم – مقام دوم (تهران)
۵٫ جعفر جباریان – وزن ششم – مقام سوم
۶٫ حبیب بلور – وزن هفتم – مقام اول
۷٫ علی کاظمی – وزن هشتم- مقام سوم
یاد آور می شوم که در وزن هشتم پهلوان شوروزی که از نیشابور بوده به علت خدمت سربازی در تهران از تیم تهران شرکت نموده و مقام دوم را کسب نمودند.
در کشتی فرنگی كه قهرمان شدند :
۱٫ رضا شیبانی – مقام سوم
۲٫ جعفر جباریان – مقام دوم
۳٫ پهلوان شوروزی- مقام اول
۴٫ كریم محمدیان- مقام اول
اسامی کشتی گیران تیم مشهد
آقایان : رضا شیبانی – ظفر مرادیان – جعفر ملک زاده- عبد اله مجتبوی – جعفر جباریان – حبیب اله بلور
علی کاظمی- پهلوان شورورزی- كریم محمدیان- همچنین در كشتی بی وزن پهلوانی حاج علی اصغر خدمتگزار حق خود را به میر قوامی داده و از دریافت بازوبند صرف نظر كرد.
مربی تیم خراسان حاج حسام السلطان خوش نویسان بوده و در وزن آقای محمدیان حبیب اله بلور را كه در تهران شركت داده و ایشان در وزن هفتم مقام اول كشور را بدست آورد كه كریم محمدیان از این موضوع خیلی ناراحت بود.

كنده كشیدن پهلوان احمد وفادار

سال ۱۳۲۷– تـهران
در سال ۱۳۲۷ مسابقات کشتی آزاد با ۶۰ کشتی گیر از شهرستان های مختلف در خرداد ماه در استادیوم امجدیه برگزار شد . من در آن سال از آمادگی بسیار خوبی برخوردار بودم . به تلافی سال ۱۳۲۶ که در وزن من بلور شرکت کرده بود آمده بودم تا ثابت کنم من از ایشان آماده تر و بهتر هستم . در فینال به حبیب بلور خوردم که ایشان حوله ای بر سرش بسته و به خاطر اینکه روبه روی بنده قرار نگیرد ، می گفت که تصادف کرده و سرش آسیب دیده است . چون از آمادگی بنده باخبر شده بود و دید که من چگونه حریفان را یکی پس از دیگری ضربه فنی می کنم . به همین خاطر از کشتی گرفتن با بنده طفره می رفت . بالاخره حاظر شد و به رینگ کشتی آمد و با اختلاف زیادی کشتی را به بنده واگذار کرد .
در کشتی آزاد فقط پهلوان مصطفی طوسی از مشهد در وزن هفتم شرکت کرد ( به خاطر گرفتاری هایی که با تیم تهران داشت ) . بقیه کشتی گیران مشهدی مقامی را کسب نکردند و مصطفی طوسی قهرمان وزن هفتم از مشهد شد .
تیم کشتی فرنگی مشهد نیز به مقام سومی دست پیدا کرد و نفرات برتر عبارت بودند از:

۱٫ رضا شیبانی – وزن دوم- مقام سوم
۲٫ کریم محمدیان – وزن ششم – مقام اول
۳٫ اصغر تهرانیان – وزن هفتم – مقام دوم
اسامی تیم کشتی مشهد :
آقایان : رضا شیبانی- کریم محمدیان – اصغر تهرانیان – مصطفی طوسی – ظفر مرادیان – جعفر ملک زاده
ضمناً در آن سال یکی از چهره های برتر مسابقات کشتی ، اینجانب را انتخاب کرده و به عنوان بهترین کشتی گیر آن دوره از مسابقات معرفی شدم .
من در آن سال آنقدر مرتب و منظم هر روزه تمرینات سختی داشتم تا به آقای حسام السلطان خوش نویسان ثابت كنم كه بنده از بلور چیزی كم ندارم و می توانم بر تمامی حریفان خود غلبه كنم چون آقای خوش نویسان با آقای بلور دوستی دیرینه داشتن و میخواست كه او از تیم خراسان كشتی بگیرد كه اینطور هم شد و در سال ۱۳۲۶ حق بنده ضایع شد ولی در سال ۱۳۲۷ تمام حریفان را با اقتدار شكست داده و مقام اول مسابقات كشور را بخود اختصاص دادم منجمله كه بلور را هم شكست دادم.

ایستاده از راست : كریم محمدیان- حمید توكلی- اكبر آخوندزاده- احمد وفادار- ابوالقاسم سخدری- قربان محمد بهادری- محمد تقی جعفریان رئیس تربیت بدنی
نشسته از راست : فرج ا.. شعبانی- تقی قناویزی- حسن زاده- محمد دربان

سال ۱۳۲۸– تـهران
مسابقات قهرمانی کشور در سال ۱۳۲۸ طبق سنوات گذشته در تهران با شرکت ۷۶ قهرمان آغاز شد که در این دوره اینجانب هم در کشتی آزاد شرکت کردم و هم در کشتی فرنگی ؛ چون از آمادگی خوبی برخوردار بودم و در چشم خودم دیدم که بتوانم ۴ – ۵ روز مبارزه کنم . در کشتی آزاد با امتیاز اندک به پهلوان عباس حریری که از قهرمانان خوب کشور بود کشتی را واگذار نمودم و در کشتی فرنگی هم با تمام قدرت قهرمانی وزن پنجم را بدست آوردم و ضمناً باید عرض کنم که این آخرین سال کشتی بنده بود ، که در همان سال من هم کشتی گیر بودم و هم عنوان مربی تیم کشتی مشهد را داشتم یک افتخار بنده هم این بود که با شاگرد خود آقای حاج احمد وفادار در یک تیم کشتی می گرفتم و بعد از آن تاریخ بود که وفادار رو به عوج رفت و توانست سال های متمادی قهرمان کشور و پهلوان ایران شود .
در این دوره از مسابقات در کشتی آزاد توانستیم به مقام سوم کشور دست پیدا کنیم و همان مقام را هم در کشتی فرنگی کسب نمودیم .
اسامی تیم خراسان (مشهد) در کشتی آزاد :
۱٫ قربان حسن زاده – وزن اول – مقام سوم
۲٫احمد طاهری در وزن پنجم – مقام سوم
۳٫کریم محمدیان – وزن ششم – مقام دوم
۴٫منصور میرقوامی – وزن هفتم – مقام دوم
در کشتی فرنگی :
۱٫ محمد رزمی – مقام سوم
۲٫ نعمت حذیفی – مقام سوم
۳٫ کریم محمدیان – مقام اول
۴٫ احمد وفادار – مقام اول
اسامی تیم مشهد عبارت بودند از :
آقایان : قربان حسن زاده – محمد رزمی – نعمت حذیفی – کریم محمدیان – منصور میرقوامی- احمد وفادار- احمد طاهری- فرج اله شعبانی- اسد پهلوان- ابوالقاسم سخدری- مربی تیم كریم محمدیان بودند و هم كشتی گیر تیم بودند نتیجه كشتی چهار وزن باستانی كشور
۱- فرج شعبانی در وزن اول مقام اول
۲- احمد طاهری در وزن دوم مقام اول
۳- احمد وفادار در وزن سوم مقام اول
۴- اسد پهلوان در وزن چهارم مقام دوم
در نتیجه تیم مشهد با ۱۱ امتیاز به مقام اول مسابقات باستانی دست یافت.
در سال ۱۳۲۸ آقایان پهلوان ابوالقاسم سخدری- پهلوان احمد طاهری و پهلوان احمد وفادار هر سه نفر در مسابقات پهلوانی بدون وزن شركت كردند ولی در این مسابقات آقای عباس زندی از تهران مقام اول را كسب نمود و پهلوان ابوالقاسم سخدری مقام دوم را از آن خود نمود.

كریم محمدیان با حریف خودش امیر حمیدی در حال سرشاخ امجدیه تهران بر روی رینگ كشتی در سال ۱۳۲۷
سال ۱۳۲۹– قـوچان
در سال ۱۳۲۹ اولین هیئت کشتی خراسان تشکیل شد و شخصی به نام آقای ارباب که از اقوام آقای واعظ طبسی و از پهلوان های زمان خودشان بودند و جزء معتمدین مردم نیز بودند به سمت اولین رئیس هیئت کشتی مشهد برگزیده شد و اولین دوره مسابقات کشتی استان خراسان در این سال در شهرستان قوچان برگزار شد تا تیمی قوی و یک دست برای قهرمانی کشور انتخاب شوند که این مسابقات به همت دو برادر از قوچان به نام های ملک حسن خان بهادری و تاج محمد خان بهادری در این شهرستان برگزار شد که چند روزی کشتی گیران و پهلوانان خراسان در آن شهر به خرج آنها دست و پنجه نرم کرده و جوایز آن مسابقات هم گوسفند و قالیچه بود که به پهلوانان اهدا گردید و تیم خراسان در این چند روز مسابقه ای که در این شهرستان برگزار شد انتخاب و راهی مسابقات کشوری شد تا از مقام و منزلت کشتی استان خراسان دفاع کند و در همان سال به جنگ کشتی گیران سایر استانها رفت .

تیم کشتی خراسان متشکل بود از :
آقایان : قاسم شاهی- نعمت حذیفی- فرج شعبانی – قربان محمد بهادری – احمد وفادار- احمد طاهری- حسین زاهد محمد رجائی

مسابقات قهرمانی كشور در تهران برگزار شد. متأسفانه تیم كشتی آزاد و فرنگی تیم كشتی خراسان موفقیت چندانی بدست نیاورد ولی در مسابقات ۸ وزن كشتی باستانی صاحب عنوان های خوبی شدند كه شرح حال آنها عبارتند از:
۱- قاسم شاهی در وزن دوم مقام اول
۲- احمد طاهری در وزن سوم مقام اول
۳- زاهد در وزن چهارم مقام دوم
۴- احمد وفادار در وزن پنجم مقام اول
۵- حاج محمد رجائی در وزن ششم مقام سوم
در نتیجه تیم خراسان با ۹ درجه امتیاز به مقام اول كشور دست پیدا كرد، ضمناً در همان سال ۱۳۲۹ در كشتی بی وزن پهلوان پایتختی پهلوان احمد وفادار كلیه خریفان خود را پشت سر گذاشت و پهلوان ایران شد و صاحب بازوبند پهلوانی و صاحب ضرب و زنگ صلوات و حق سفره شد مربی سرپرست تیم خراسان كریم محمدیان
سال ۱۳۲۹– تـهران
مسابقات در سال ۱۳۲۹ طبق سال های گذشته در تهران برپا شد و تیم مشهد چندان رونقی برای اولین بار نداشت . چون اختلاف هایی در تیم پیدا شد که بعضی از قهرمانان شرکت نکردند و آقای نعمت حذیفی هم که جزوء تیم مشهد بود از قوچان شرکت کرده که با این شرایط تیم مشهد جزء ۳ تیم برتر نشد . فقط آقای حذیفی که از قوچان شرکت کرده بودند توانستند به مقام قهرمانی برسند و تیم قوچان را تا مقام پنجم پیش ببرد و مشهد در آن مسابقه چندان درخشان نبود و لی این کمی و کاستی در سال های بعد با مربی گری بنده و فعالیت فراوان من و کشتی گیران جبران شد .

یكی از مسابقات استانی خراسان شهرستان كاشمر كه كلیه ورزشكاران در عكس دیده می شود در سال ۱۳۴۴

سال ۱۳۳۰– قـوچان
مسابقات قهرمانی کشتی استان خراسان در سال ۱۳۳۰ در شهرستان قوچان برای بار دوم برگزار شد که در نتیجه تیمی قوی برای شرکت در مسابقات قهرمانی کشور که برای اولین بار در شهرستان اراک برگزار می شد شرکت نماید . تیم مشهد توانست مقام اول استان را به مربی گری بنده (محمدیان) کسب نماید .
تیم مشهد عبارت بودند از :
آقایان : علی ثابتی- نعمت حذیفی – حمید توکل – شعبانی- قناویزی – وفادار
نفرات اول انتخاب شده برای مسابقات قهرمانی کشور :
آقایان : قاسم شاهی- علی ثابتی – توکلی – حذیفی – شعبانی- بهادری – وفادار

صحنه ای از مسابقات استانی سال ۱۳۳۰ قوچان داور كریم محمدیان

سال ۱۳۳۰– اراک
مسابقات قهرمانی کشور در سال ۱۳۳۰ برای اولین بار در شهرستان اراک برگزار شد که دوازدهمین دوره این مسابقات بود که به مدت ۴ روز در آن شهر ادامه داشت . در این دوره تیم مشهد توانست مقام سومی را در رشته آزاد و مقام پنجمی را در رشته فرنگی کسب نماید .
اسامی قهرمانان تیم مشهد در کشتی آزاد :
۱-حمزه وحدت وزن دوم- مقام چهارم
۲-قاسم شاهی- وزن سوم- مقام دوم
۳- فرج شعبانی – وزن چهارم – مقام دوم
۴- عباس آذری- وزن پنجم- مقام پنجم
۵- محمد بهادری – وزن ششم – مقام سوم
۶- احمد وفادار – وزن هشتم – مقام اول
در نتیجه تیم خراسان با ۲۷ امتیاز به مقام سوم كشور دست پیدا كرد و كاپ قهرمانی مقام سوم را از آن خود ساخت.
اسامی قهرمانان تیم مشهد در رشته فرنگی :
۱٫ نعمت حذیفی- مقام دوم
۲٫ فرج شعبانی – مقام سوم
۳٫ احمد وفادار – مقام اول
تیم كشتی فرنگی با ۱۵ امتیاز بیشتر از مقام پنجمی نتوانست كسب كند. اسامی تیم خراسان در مسابقات اراك عبارتند از :
كریم محمدیان سرپرست و مربی تیم- آقایان حمزه وحدت- احمد وفادار- نعمت اله حذیفی قاسم شاهی- فرج اله شعبانی- عباس آذری- قربان محمد بهادری- علی ثابتی- حمید توكلی- قناویزی . در همان سال در كشتی پهلوانی پایتخت پهلوان احمد وفادار توانست از تمامی حریفان پیشی بگیرد و از بازوبند سال ۱۳۲۹ دفاع كند و برای بار دوم به بازوبند دست یافت و مقام پهلوان پایتختی- كشور را برای دومین سال به خراسان آورد و بازوبند او دو ساله شد.

از چپ به راست : لطفی مدیر كل- محمدعلی زارع- كریم محمدیان- احمد طاهری- حمزه وحدت- نعمت حذیفی- تاتار- حسن زاده
كشتی چهار وزن بـاستانی
در سالهای ۱۳۱۸ تا ۱۳۳۲ غیر از كشتی آزاد و فرنگی چهار وزن هم كشتی باستانی انجام می شد كه معمولاً در این چندین سال همیشه كشتی گیران خراسان توانسته اند در این چهار وزن كشتی باستانی كه بنامهای پهلو وزن- گو وزن- گرد وزن و یل وزن بوده ، شركت كنند و به مقامهای كشوری زیادی دست پیدا كنند كه چند بار هم به مقام اول كشور رسیده و جام قهرمانی را به خراسان آورده اند. ولی كم كم این كشتی باستانی از مسابقات حذف شد فقط كشتی پهلوانی بی وزن برگزار می شد كه در این كشتی بی وزن پهلوانی مردانی مانند غلامرضا گلكار- اكبر آخوندزاده- ابوالقاسم سخدری- احمد وفادار – یعقوبعلی شورورزی- عبدالرضا كارگر- امین رشیدی- حمید قشنگ و آخرین نفر هم ابراهیم میرزاپور به این مهم دست پیدا كرده اند.
باید یادآور شوم اولین بازوبند پهلوانی را قبل از اینكه مسابقات از سال ۱۳۱۸ بصورت كلاسه شده تدوین شود جلوتر از همه پهلوان اكبر خراسانی از خطه خراسان به این مهم دست یافت و ضمناً دارای دو بازوبند بود كه هر كدام را به یك بازو می بست و از این پهلوان حماسه ها بر جا مانده كه از عهده این نوشته ها خارج می باشد.

فینال كشتی باستانی سال ۱۳۳۱ قوچان، سمت راست فرج شعبانی- داور محمدیان- سمت چپ قربان محمد بهادری
سال ۱۳۳۱– قـوچان
قهرمانی استان خراسان برای سومین سال در شهرستان قوچان به طور رسمی برگزار شد ، که تیم مشهد در این دوره از مسابقات تشکیل شده بود از آقایان : علی ثابتی توکلی – قنایزی – شعبانی – وفادار و تیم کشتی برتر استان خراسان عبارت بودند از آقایان : قاسم شاهی – علی ثابتی- توکلی – قناویزی – شعبانی- بهادری- وفادار و شوروزی ؛ که این تیم قوی و مستحکم در مسابقات قهرمانی کشور که در همین سال و در شهر تبریز برگزار می شد شرکت داشتند.

اولین مسابقات کشتی فرنگی و آزاد اُستانی در دبیرستان جوینی قوچان / ۱۳۳۱ شمسی نشسته از چپ : کربلائی ابراهیم یامی – پهلوان علی کاظمی – ابراهیم علی زاده عباسعلی حیدری .
ایستاده از راست : کاظم کاظمی – سرپرست تیم- دربان – عباسی برات زاهدی – تاج محمد رجایی – قربان محمد بهادری – مهرافروزیان – محمد تقی رحمانی ، معاون اداره فرهنگ قوچان

سال ۱۳۳۲– نـیشابور
در سال ۱۳۳۲ مسابقات قهرمانی استان خراسان در شهرستان نیشابور برگزار شد که سرپرستی تیم و مربی گری تیم را اینجانب (محمدیان) برعهده داشته که متاسفانه در این سال هم که مسابقات قهرمانی کشور در اصفهان برگزار می شد تیم خراسان به علت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و همچنین طولانی بودن مسافت بین دو شهر مشهد و اصفهان و کمبود بودجه ورزشی شرکت نکرد . ( قابل ذکر است که در این سال هم مربی گری تیم مشهد به عهده بنده بود.

ایستاده از راست به چپ : كریم آبادی- دربان- شعبانی- بهادری- شورورزی- گلمكانی- توكل- خادم- كربم محمدیان مربی

سال ۱۳۳۳– تـربت حـیدریـه
مسابقات انتخابی استان خراسان درتاریخ ۲۷/۵/۱۳۳۱ در شهرستان تربت حیدریه برگزار شد که سرپرستی مسابقات و مربیگری تیم مشهد را کریم محمدیان به عهده داشت . مسابقات با نظم و ترتیب خاصی در این شهرستان برگزار شد و در آخرین شب این مسابقات به نفرات اول تا سوم حکم و مدال قهرمانی به وسیله فرماندار و فرمانده پادگان تربت حیدریه و مدیرکل تربیت بدنی ، جناب آقای محمد تقی جعفریان ، اهدا شد و نفرات برتر تیم خراسان نیز در مسابقات قهرمانی کشور در کشتی آزاد که در مشهد برگزار می شد شرکت نمودند .
نفرات تیم استان خراسان عبارت بودند از :
آقایان : قاسم شاهی – علی ثابتی توکل – بهادری – شعبانی – وفادار- شورورزی

کریم محدیان در بوداپست مجارستان ، در حال داوری

سال ۱۳۳۳– مـشهد
در همین سال پانزدهمین دوره مسابقات کشتی آزاد به میزبانی مشهد مقدس برگزار شد و با تلاش فراوان آقای جعفریان ، مدیر کل و بنده (محمدیان) که سرمربی تیم مشهد نیز بودم این مسابقه را تدارک دیده و ضمناً باید عرض کنم بنده هم مربیگری تیم را می کردم و هم داور مسابقات بودم ، که با همکاری آقایان : بلور مجتبوی – رحیمی ها سعادتی – مومنی و هوشیدر قضاوت این مسابقات را انجام دادیم ولی متاسفانه تیم کشتی مشهد درخشش خوبی نداشت ( در وزن هفتم نیز آقای وفادار به عللی در تیم کشتی ما شرکت نکرد ) و با فعالیت زیادی که انجام دادیم متاسفانه بیش از مقام پنجمی بدست نیاوردیم . در این دوره از مسابقات تیم های تهران – قزوین – اصفهان – تبریز – مشهد و ساری به ترتیب مقام های اول تا ششم را کسب نمودند . این دوره از مسابقات به مدت ۸ شب با برگزاری ۱۷۸ کشتی به پایان رسید .
نفراتی که در تیم مشهد موفق به کسب مدل شدند :
۱٫ فرج شعبانی – وزن چهارم – مقام سوم
۲٫ محمد بهادری – وزن پنجم – مقام سوم
۳٫ یعقوبعلی شورورزی – وزن هفتم – مقام دوم
و ضمناً اردو تیم خراسان قبل از مسابقات در شهرستان تربت حیدریه برگزار شد .

ایستاده از راست : كریم محمدیان مربی- قاسم شاهی- قربان محمد بهادری- احمد وفادار- ابوالقاسم سخدری- فرج شعبانی- جعفریان رئیس تربیت بدنی
نشسته از راست : قناویزی- توكل- حسن زاده- دربان

سال ۱۳۳۴– بـجنورد
مسابقات استانی در شهرستان بجنورد با شرکت تیم های شهرستان های : مشهد- نیشابور- قوچان- تربت حیدریه و سبزوار برگزار گردید که اینجانب (محمدیان) سرپرست مسابقات و مربی تیم مشهد بودم و این دوره از مسابقات در بجنورد انجام شد که اوردوگاه در محل دبیرستان ایراندوخت و سینما شهرزاد آن موقع محل برگزاری مسابقات بود که نفرات تیم مشهد عبارت بودند از آقایان : سلطانی- قناویزی – توکلی شعبانی- سید نامی و وفادار .
اسامی کشتی گیرانی که برای مسابقات قهرمانی کشور انتخاب شدند عبارت بودند از آقایان : سلطانی- قناویزی – توکل شعبانی – طاهر غلامی- بهادری – وفادار و شورورزی .

کلیه مسئولین و کشتی گیران شرکت کننده در چهارمین دوره مسابقات
کشتی قهرمانی استان خراسان ، بجنورد ، ۱۳۳۴در محل اردو دبیرستان ایراندخت

سال ۱۳۳۴– قـزوین
در همین سال مسابقات قهرمانی کشور که شانزدهمین دوره آن نیز بود در شهرستان قزوین و در رشته کشتی آزاد برگزار شد . به علت کمبود امکانات این مسابقه در صحن یک دبستان به نام مسعود برگزار شد . این مسابقات در آذر ماه ۱۳۳۴ به مدت ۶ روز انجام شد و تیم مشهد متاسفانه با اختلاف ۱ امتیاز به مقام چهارم رسید .
نفرات تیم مشهد که دارای مقام شدند :
۱٫ قناویزی – وزن دوم- مقام سوم
۲٫ حمید توکلی – وزن سوم- مقام اول
۳٫ محمد بهادری – وزن هفتم – مقام دوم
سرمربی تیم : کریم محمدیان

تیم كشتی ارتش خراسان در تربت جام
سال ۱۳۳۵– مـشهد
مسابقات قهرمانی استان خراسان در سال ۱۳۳۵ به میزبانی مشهد برگزار شد که در سالن مهران و به سرپرستی و مربیگری اینجانب با نظم و ثلابت خاص و با حرکات موزون ورزش باستانی در ابتدا مسابقه آغاز شد و با تشویق تماشاچیان همراه بود و بعد از ۳ روز مبارزه تیم مشهد مقام قهرمانی را کسب نمود .

سال ۱۳۳۵– تـهران
در مسابقات قهرمانی کشور که در اردیبهشت ماه و در تهران برگزار می شد تیم خراسان با نفرات ذیل در این دوره شرکت نمود . آقایان : رمضانی- اسد پهلوان زاهدی- زارعی- توکلی- فرخ تورانی- شعبانی- سلطانی- بهادری وفادار و شوروزی . ضمناً نفرات اول این مسابقه به کشور ترکیه عزیمت می کردند تا در آنجا با تیم ترکها مسابقه بدهند . در این دوره از مسابقات به علت کشتی های خوب محمد بهادری او را از تیم مشهد در اردو نگه داشته و كشتی او با تیم در وزن پنجم کشتی گرفت . در اردو هم مسابقه ای برای ایشان با پهلوان تهران کوکپری انجام شد که بهادری توانست او را ضربه فنی نماید و جزو تیم منتخب شود .
نفرات برتر تیم خراسان عبارت بودند از :
۱٫ حمید توکل – وزن سوم- مقام اول
۲٫ فرج شعبانی – وزن چهارم – مقام دوم
۳٫ محمد بهادری – وزن پنجم – مقام سوم
۴٫ یعقوبعلی شورورزی – وزن هشتم – مقام سوم
در این دوره از مسابقات تیم خراسان به مقام دوم نایل گشت.
سرمربی تیم : کریم محمدیان

ایستاده از راست : دربان- مهدیزاده- شعبانی- گلمكانی- محمدیان- شورورزی- حقیقی
نشسته از راست : توكل- مدرسی زاده- كریمی- ظریف- بهادری

سال ۱۳۳۶– درگـز
محل برگزاری مسابقات کشتی استان خراسان در شهرستان درگز بود که تیم ها با مشکلات بسیار ، موجود در این شهرستان در این دوره از مسابقات شرکت نمودند . چرا که راه بسیار خراب و ناجور و عبور از گردنه های کوه الله اکبر بسیار سخت بود . بهرحال مسابقات در درگز با گرمی بسیار برگزار شد و تیم مشهد به مقام قهرمانی رسید. نفرات تیم مشهد عبارت بودند از آقایان : کریم آبادی – سلطانی – تورانی – توکلی شعبانی – اُرومی و گلمکانی
مربی و سرپرست تیم : کریم محمدیان / کمک مربی : دائی مرادی (عباس مرادیان)
تیم منتخب خراسان جهت مسابقات قهرمانی کشور که در تهران برگزار می شد عبارت بودند از آقایان : کریم آبادی – سلطانی- تورانی – توکلی- شعبانی- بهادری و شورورزی .

فینال كشتی باستانی خراسان : سمت راست شورورزی- داور محمدیان- سمت چپ علی قاسمی قوچان

سال ۱۳۳۶– تـهران
این دوره از مسابقات در آذر ماه ۱۳۳۶ در تهران برگزار شد که کشتی گیران بسیار زیادی در این مسابقات شرکت کرده بودند . چون به مسابقات جهانی ترکیه نیز نزدیک بود به همین دلیل مسابقه پرجمعیتی بود که پس از چند روز مبارزه تیم تهران قهرمان شد و تیم خراسان به مقام سومی دست یافت .
قهرمانان تیم منتخب خراسان در کشتی آزاد :
۱٫ حمید توکلی – وزن سوم – مقام سوم
۲٫ فرج شعبانی – وزن چهارم- مقام دوم
۳٫ محمد بهادری – وزن پنجم- مقام دوم
همانطور که در بالا ذکر شد به علت آنکه مسابقات سنگین بود و پهلوانان زیادی شرکت کرده بودند دیگر اعضای تیم در این دوره نتوانستند مقام جالبی کسب نمایند . کشتی فرنگی هم در سالن دارالفنون برگزار شد و تیم خراسان با تلاش فراوانی که داشت توانست به مقام چهارمی دست پیدا کند .
نفرات برتر تیم خراسان که در کشتی فرنگی مقام کسب نمودند.
۱٫ حمید توکل – وزن سوم- مقام سوم
۲٫ فرج شعبانی – وزن پنجم- مقام دوم
۳٫ محمد بهادری – وزن ششم – مقام سوم
۴٫ یعقوبعلی شورورزی – وزن هشتم – مقام دوم
باید یادآر شوم این مسابقات آنقدر فشرده و سنگین بود که حمید توکل بعد از ۴ کشتی در یک شب با فشار نادرستی که کشتی گیری به نام بنی هاشمی به سر و گردن او وارد کرده بود به حالت اغما رفته و بنده ایشان را ساعت ۱۱ شب به سختی به بیمارستان رساندم و تا صبح بر سر بالین او بودم تا حالش اندکی بهتر شود . بعد از مدتی طولانی به امید خدا دوباره تمرینات خود را شروع کرد .

سال ۱۳۳۷– مـشهد
این دوره از مسابقات قهرمانی کشتی استان خراسان در مشهد و در سالن مهران برگزار شد . سرپرستی مسابقات و همچنین مربیگری تیم بر عهده بنده بود که با نظم و ترتیب خاصی مسابقات در پیشگاه رئیس تربیت بدنی و استاندار و فرماندار و جمعی از فرماندهان نظامی لشکر هفتم برگزار گردید .
تیم اعزامی به مسابقات قهرمانی کشور که در همان سال در تهران برگزار می شد :
آقایان : کریم آبادی- فرخ تورانی- حمید توکل- شعبانی- طاهر غلامی – محمد بهادری- عباس گلمکانی – احمد وفادار و یعقوبعلی شورورزی .
که در این دوره از مسابقات کشوری به نام تیم خراسان شرکت کرده و عده ای از آنها توانستند بر سکوی قهرمانی جای بگیرند .

كریم محمدیان در حال خاك كردن حریف خود می باشد

سال ۱۳۳۷– تـهران
مسابقات قهرمانی کشور در سال ۱۳۳۷ در تهران برگزار شد و چون نزدیک به مسابقات قهرمانی جهان در ژاپن یعنی سال ۱۹۵۸ بود تعداد زیادی از پهلوانان و قهرمانان در این تورنمنت شرکت داشتند. اما با وجود این همه فشردگی در مسابقه تیم خراسان توانست بعد از تهران و تبریز در مکان سوم جای بگیرد .
قهرمانان مشهد در این دوره از مسابقات به شرح ذیل می باشد :
۱٫ حمید توکل – وزن سوم – مقام سوم
۲٫ فرج شعبانی – وزن پنجم – مقام دوم
۳٫ عباس گلمکانی – وزن هفتم – مقام سوم
۴٫ یعقوبعلی شورورزی – وزن هشتم – مقام دوم
آقای حبیبی یکی از امید های این دوره از مسابقات بودند ، ایشان از تهران توانست تمامی رقبای خود را با ضربه فنی از پای درآورد و ستاره نوزدهمین دوره مسابقات قهرمانی کشور شود . (ضمناً مسابقه حالت انتخابی تیم ملی را داشت)
مسابقات فرنگی در سال ۱۳۳۷ نیز در همین موقع برگزار شد که در این رشته نیز تیم مشهد مقام دوم این دوره از مسابقات را کسب نمود .
مدال آوران کشتی فرنگی خراسان عبارت اند از:
۱٫ فرج شعبانی – وزن پنجم – مقام دوم
۲٫ محمد بهادری – وزن ششم – مقام دوم
۳٫ عباس گلمکانی – وزن هفتم – مقام سوم
۴٫ یعقوبعلی شورورزی – وزن هشتم- مقام اول
ضمناً در وزن فرج شعبانی ، حضرتی از آلمان نیز آمده بود و در فینال با شعبانی کشتی خوبی برگزار کرد و مربی منصور حضرتی که اندربرک سوئدی بود معتقد بود که فقط حضرتی است که کلاس کشتی فرنگی دارد ؛ حال که حضرتی با زحمت زیاد توانست شعبانی را شکست دهد .

سال ۱۳۳۸– طـبس
سال ۱۳۳۸ مسابقات استانی به سرپرستی و مربی گری تیم مشهد در طبس برگزار شد . با اینکه شهر کوچک و دورافتاده ای بود و از نظر بعد مسافت با دیگر شهرستان های کشتی گیر خیز مثل : بجنورد – شیروان – قوچان – درگز و سبزوار فاصله زیادی داشت و امکانات کافی وجود نداشت ، با این تفاصیل مسابقات را سرمربی کشتی خراسان برای پیشرفت کشتی این مناطق دور مثل طبس و فردوسی ، در آن محل برگزار کرد و تیم مشهد توانست قهرمانی استان را مال خود کند و با اقتدار کافی به مقام اول دست پیدا نماید . باید متذکر شوم که بنده (محمدیان) چند روز زودتر از دیگران در محل مسابقات حضور پیدا کرده و به کمک تربیت بدنی و فرمانداری آن موقع طبس این مسابقات را به نحو احسن که در محیط یک دبیرستان بود برگزار کردیم .

تیم خراسان همراه مربی تیم كریم محمدیان

سال ۱۳۳۸– شـیراز
مسابقات قهرمانی کشور در سال ۱۳۳۸ در شیراز ، شهر گل و بلبل برگزار گردید که در این دوره از مسابقات خراسان توانست به مقام اول در کشتی آزاد و در فرنگی به مقام دوم دست پیدا کند که با شادمانی زیاد به خراسان برگشتیم .
قهرمانان کرسی های مختلف بدین شرح می باشد :
در کشتی آزاد :
۱٫ حمید توکلی – وزن سوم – مقام اول
۲٫ فرج شعبانی – وزن پنجم – مقام دوم
۳٫ محمد بهادری – وزن ششم – مقام دوم
۴٫ احمد وفادار – وزن هشتم – مقام سوم

در کشتی فرنگی :
۱٫ کریم آبادی – وزن اول- مقام سوم
۲٫ هدایت مدرس زاده – وزن چهارم – مقام سوم
۳٫ فرج شعبانی – وزن پنجم- مقام دوم
۴٫ عباس گلمکانی – وزن ششم- مقام سوم
۵٫ یعقوبعلی شورورزی – وزن هشتم- مقام اول
اسامی تیم عبارت اند از :
آقایان : کریم آبادی- حمید توکل- هدایت مدرس زاده – فرج شعبانی – محمد بهادری عباس گلمکانی – احمد وفادار و یعقوبعلی شورورزی .

كریم محمدیان در حال گرفتن كاپ قهرمانی از رئیس تربیت بدنی خراسان محمد تقی جعفریان

سال ۱۳۳۹– مـشهد
باید عرض کنم چون سال پیش مسابقات در شهرستان محروم و دورافتاده ای برگزار شده بود و برخی شهرستان ها با سختی این راه را پیموده و به آنجا رسیده بودند و بعضی از تیم ها که ماشین آنها در راه خراب شده و در بیابان و کویر آن منطقه مانده بودند و به خاطر اینکه سال ۱۳۳۹ تعداد تیم های شرکت کننده زیاد بوده و برای اینکه انگیزه ای برای جوانان و قهرمانان باشد ، با شور و مشورت با رئیس تربیت بدنی وقت و رئیس هیات کشتی خراسان قرار بر این شد که مسابقه استانی سال ۱۳۳۹ در شهرستان مشهد برگزار گردد و امتیازات تیم مشهد هم برای اولین بار محسوب نشود و قهرمانان اول تا سوم به شهرستانهای مختلف استان تعلق گیرد . این دوره از مسابقات به سرپرستی اینجانب (محمدیان) در مشهد برگزار شد و تعداد زیادی از قهرمانان در این مسابقه شرکت نمودند . تیم های : قوچان – نیشابور – تربت حیدریه – بجنورد و سبزار به مقام های مختلف دست پیدا کردند . سرپرست فنی و سرمربیگری مسابقات و تیم مشهد برعهده اینجانب بود که زحمت زیادی برای آن کشیده شده . تیم مشهد عبارتند از : شریفی- فرخ تورانی- محمد خادم- رجب روحانی- رضا احدیان- هدایت مدرسی زاده – گلمكانی- وفادار- شورورزی
مسابقات قهرمانی کشور در فرردین ماه ۱۳۳۹ در رشت برگزار شد که تیم خراسان با نفرات خود خوش درخشید و توانست استان های دیگر را پشت سربگذارد و مقام اولی را از آن خود کند .
پهلوانان برتر کشتی آزاد خراسان عبارت بودند از :
۱٫ حمید توکل – وزن سوم – مقام اول
۲٫ محمد خادم – وزن چهارم – مقام اول
۳٫ فرج اله شعبانی – وزن پنجم – مقام سوم
۴٫ عباس گلمکانی – وزن ششم – مقام دوم
۵٫ یعقوبعلی شورورزی – وزن هشتم – مقام دوم
و در کشتی فرنگی با اینکه تلاش زیادی انجام شد و نفراتی هم توانستند بر روی سکو قرار بگیرند اما متاسفانه مقامی بیشتر از چهارمی نتوانستیم بدست بیاوریم .
اسامی برترین های کشتی فرنگی
۱٫ رضا احدیان – وزن سوم- مقام سوم
۲٫ عباس گلمکانی – وزن ششم – مقام اول
۳٫ فرج شعبانی – وزن هفتم – مقام دوم
۴٫ یعقوبعلی شورورزی – وزن هشتم – مقام اول
باید متذکر شوم چون در همان سال تیم ملی عازم بلغارستان ترکیه بود تمامی کشتی گیران و برترین ها در این دوره از مسابقات شرکت داشتند . مربیان و دست اندرکاران فدراسیون ، ورزشکاران خبره را زیر نظر داشتتند . در تیم خراسان هم ۴ مقام اولی حضور داشت ، ۲ نفر آزاد و ۲ نفر فرنگی که جمعیت خوبی برای خراسان به شمار می رفت .

از سمت راست : کریم محمدیان ، مربی – محمد دربان – فرج ا.. شعبانی- ابولقاسم سخدری – احمد وفادار- قربان محمد بهادری- اكبرآخوندزاده – حمید توکل – حسن زاده – محمد تقی جعفریان ، رئیس تربیت بدنی خراسان

سال ۱۳۴۰– کـاشمر
در سال ۱۳۴۰ مسابقات دوباره به سرپرستی و مدیریت اینجانب برای یازدهمین سال در یکی از شهرستان های جنوب خراسان یعنی کاشمر برگزار شد . تعداد زیادی از تیم های شهرستانهای استان خراسان طبق سنوات گذشته در این مسابقات شرکت کردند . این مسابقات در ۲ رشته کشتی فرنگی و آزاد به مدت ۶ روز در این شهرستان کوچک و با صفا و ورزش دوست برگزار شد و تمام دست اندرکاران این مسابقه برای اجرای هرچه بهتر این مسابقات تلاش بسیار زیادی کردند . بنده (محمدیان) دو – سه روز زودتر به آن شهر عزیمت کرده تا محل مسابقه را مهیا نمایم . با کمک مسئولین این شهرستان توانستیم این دوره از مسابقات را به نحو احسن و با امکانات کم برگزار نماییم . در این دوره تیم مشهد به مقام اول رسید و اگر اشتباه نکنم ، تیم های : قوچان – سبزوار – نیشابور و تربت حیدریه به مقام های بعدی دست پیدا کردند . به نفرات اول تا سوم حکم و مدال قهرمانی به وسیله فرماندار شهرستان و سرپرستان این شهرستان اهدا شد .

تصویر تیم کشتی خراسان پس از قهرمانی ایران در سال ۱۳۴۰
ایستاده از چپ: رضا طاهرغلامی- قربان محمد بهادری- احمد وفادار- سید محمد خادم ، رئیس فدراسیون یعقوبعلی شورورزی- عباس گلمکانی- محمد دربان
نشسته از چپ: محمد خادم – کریم محدیان ، مربی تیم کشتی خراسان حذیفی

سال ۱۳۴۰– تـهران
مسابقات کشتی قهرمانی کشور در سال ۱۳۴۰ در آبان ماه در تهران برگزار شد و چون انتخابی ژاپن هم در راه بود حدود صد و چهل یا صد و پنجاه کشتی گیر از تمامی استان ها شرکت کرده بودند . در این دوره از مسابقات خراسان و تهران از دیگر استان ها برتر بودند ، مخصوصاً خراسان با ۲ مدال طلا نزدیک به تهران بود . در این دوره تهران مقام اول ، خراسان مقام دوم و استان مرکزی مقام سوم را کسب نمودند .
نفرات برتر خراسان عبارت بودند از :
۱٫ محمد خادم – وزن سوم – مقام اول
۲٫ فرخ تورانی – وزن چهارم – مقام دوم
۳٫ محمد بهادری – وزن پنجم- مقام دوم
۴٫ عباس گلمکانی – وزن ششم- مقام سوم
۵٫ احمد وفادار – وزن هفتم- مقام سوم
۶٫ یعقوبعلی شورورزی – وزن هشتم – مقام اول
ضمناً در وزن چهارم فرخ تورانی روبه روی عبداله موحد قرار می گیرد و فرخ که لنگ کار خوبی بوده ۲بار پای خود را جلو می گذارد و موحد زیر می گیرد و فرخ تلاش می کند که لنگ را بزند ولی موفق نمی شود و هر ۲بار خاک می شود ، بعد از خاک بلند شده و به داور اعلام می کند که دست موحد را بالا ببرند و می گوید چون من نتوانستم ایشان را با لنگ از پا درآورم؛ ایشان پهلوان است و پیروزی او را اعلام نمایید.
در کشتی فرنگی هم که در همان سال در تهران برگزار گردید تیم فرنگی با ۴ مدال طلا با تیم تهران رقابت تنگاتنک داشت ، ولی با امتیاز ناچیزی تهران اول و خراسان دوم شد و استان مرکزی هم به مقام سوم رسید .
نفرات برتر تیم کشتی فرنگی عبارت اند از :
۱٫ عسگر ناجی – وزن دوم- مقام سوم
۲٫ قاسم ثباتی – وزن چهارم – مقام دوم
۳٫ محمد بهادری – وزن پنجم- مقام اول
۴٫ عباس گلمکانی – وزن ششم- مقام اول
۵٫ احمد وفادار – وزن هفتم- مقام اول
۶٫ یعقوبعلی شورورزی – وزن هشتم – مقام اول

از چپ به راست : ابوالقاسم سخدری- حمید توكل- كریم محمدیان- سیروس پور- امین رشید لمیر

سال ۱۳۴۱– تـربت جـام
در سال ۱۳۴۱ مسابقات کشتی فرنگی و آزاد در شهرستان تربت جام برگزار شد . سرپرستی و مدیریت تیم مشهد را اینجانب (محمدیان) برعهده داشتم . از مشهد هم تیم بسیار خوبی در این دوره از مسابقات شرکت کرده بود . طبق سال های پیش بنده دوباره برای آماده کردن محیط مسابقات چند روز زودتر به همراه آقای علی ثابتی (تارزان) به آنجا عزیمت کرده و رَد و فتخ امور را به عهده گرفتیم تا محیطی مناسب برای دوازدهمین دوره مسابقات کشتی قهرمانی استان مهیا نماییم .
تیم مشهد عبارت بودند از آقایان :
سپهر کیش- یحیی طاهری – رضا احدیان- محمد خادم- فرخ تورانی- فخرائی – حاتمی- وفادار گلمکانی
قنبریان
که تیم مشهد با قدرت تمام توانست به مقام قهرمانی استان دست پیدا کند . سرپرست و مربی تیم اینجانب بودم و آقای علی ثابتی کمک مربی تیم بودند .

چند تن از مربی و کشتی گیران در حضور تیمسار دفتری ، رئیس سازمان تربیت بدنی

سال ۱۳۴۱– تـهران
بیست و سومین دوره مسابقات قهرمانی کشور در تهران برگزار شد که تیم خراسان با اقتدار کامل در کشتی آزاد و هم در فرنگی بالاتر از دیگر استان ها قرار گرفت . نفرات اول هم در مسابقات جهانی تولیدو شرکت کردند .
نفرات برتر تیم کشتی آزاد خراسان :
۱٫ حمید توکل – وزن سوم – مقام اول
۲٫ محمد بهادری – وزن پنجم – مقام سوم
۳٫ عباس گلمکانی – وزن ششم – مقام اول
۴٫ احمد وفادار – وزن هفتم- مقام دوم
۵٫ یعقوبعلی شورورزی – وزن هشتم – مقام اول
نفرات برتر کشتی فرنگی :
۱٫ رضا احدیان – وزن سوم- مقام دوم
۲٫ ابوالقاسم ثباتی – وزن چهارم – مقام اول
۳٫ عباس گلمکانی – وزن ششم- مقام اول
۴٫ احمد وفادار – وزن هفتم – مقام دوم
۵٫ یعقوبعلی شورورزی – وزن هشتم- مقام اول

سال ۱۳۴۲– نـیشابور
مسابقات قهرمانی کشتی آزاد و فرنگی در تابستان ۱۳۴۲ در شهر زیبا و پرطرفدار نیشابور برگزار شد و بنده طبق سنوات گذشته به سرپرستی کل مسابقات منصوب شده بودم . برای بهتر برگزار شدن مسابقات دو – سه روز زودتر از تیم ها به شهرستان نیشابور رفتم تا ناظر بر پهن کردن تشک کشتی در محل مناسب و رفع اشکالات از وسایل ورزشی باشم. مسابقات به نحو احسن و در سطح خوبی در صحن یکی از مدارس نیشابور برگزار شد و در مسابقه فینال نیز از اُستاندار خراسان و مدیرکل تربیت بدنی و فرماندار و رُوسای شهرستان نیشابور دعوت به عمل آمده بود تا شاهد کشتی های زیبای فینال باشند و در همان شب نیز در باغ ملی این شهرستان ضیافت شام و مجلس خوبی برای کشتی گیران و مهمانان در نظر گرفته شده بود که شکوه مسابقات را هرچه بهتر نمایان می کرد . ضمناً باید عرض کنم که پهلوان یعقوبعلی شوروزی که در این دوره از مسابقات هم کشتی می گرفت و هم با تمام قوا در خدمت کشتی و کشتی گیران بود ؛ هر اشکال و کاری که بود به ایشان مراجعه می شد و ایشان با آن آشنایی که به این شهرستان داشت به نحو خوبی مشکلات را برطرف می کرد . باید عرض کنم ایشان هم در کشتی آزاد و هم در فرنگی قهرمان اول استان شد و در قهرمانی کشور نیز توانست در دو کشتی آزاد و فرنگی تمام رقبای خود را مغلوب کند و بر سکوی قهرمانی قرار گیرد . تیم مشهد قهرمان اول استان شد و تیم نیشابور و قوچان به مقام های دوم و سوم نایل گشتند .
در آخر نیز باید عرض کنم که تقریباً نفرات سبک وزن تیم خراسان در این دوره از مسابقات از قرعه مناسب برخوردار نشدند و مثل سال های پیشین درخشش چندانی نداشتند ؛ ولی بهرحال تیم خراسان با تمام وجود توانست هم در کشتی آزاد و هم در فرنگی بر سکوی قهرمانی بایستد .

سال ۱۳۴۲– تـهران
مسابقات کشتی قهرمانی کشور در این سال در تهران و در سالن هفت تیر این شهر برگزار شد ولی تیم خراسان نتوانست نتیجه سال پیش را کسب نماید اما کماکان بر روی سکوی قهرمانی جای داشت و توانست مقام سومی را هم در کشتی آزاد و هم در فرنگی از آن خود سازد و بار دیگر با کاپ قهرمانی به استان پهناور خراسان باز گردد .

نفرات برتر تیم کشتی آزاد :
۱٫ محمد خادم – وزن چهارم – مقام اول
۲٫ احمد وفادار – وزن هفتم – مقام سوم
۳٫ یعقوبعلی شورورزی – وزن هشتم – مقام اول
باید متذکر شوم که نفرات دیگر تیم بیشتر به مقام های چهارم – پنجمی نایل گشتند و نتوانستند خود را به سکوی قهرمانی نزدیک کنند .
تیم خراسان در رشته فرنگی نیز در سال ۱۳۴۲ توانست در سکوی سوم جای بگیرد اما همچون سال پیشین یکتاز میدان نبود .
نفرات برتر تیم کشتی فرنگی خراسان:
۱٫ رضا احدیان – وزن سوم- مقام دوم
۲٫ محمد خادم – وزن چهارم – مقام اول
۳٫ احمد وفادار – وزن هفتم – مقام اول
۴٫ یعقوبعلی شورورزی – وزن هشتم – مقام اول
در این دوره از مسابقات آقای محمد خادم و یعقوبعلی شورزی توانستند مانند سال های قبل هم در کشتی آزاد و هم در فرنگی کرسی اول مسابقات را با اقتدار کسب نمایند .

تیم ملی کشتی ایران در مسابقات جهانی تولیدو آمریکا
مربی: کریم محمدیان از خراسان
خـاطره ای از یک قهرمان برای کریم محمدیان
این قهرمان کشتی خراسان چنین نقل می کند و می گوید : آن زمان ما تمرین کشتی را در سالن خیام قدیم انجام می دادیم و آقای محمدیان نیز جوانتر بودند و انرژی کافی داشتند . در موقع تمرین اگر کشتی گیری کم کاری یا بازی گوشی می کرد و تمرین را مرتب و با تمام وجود انجام نمی داد و یا گاهی اوقات مزاحم کشتی گیران دیگر می شد آقای محمدیان بعد از اتمام نرمش ها و تمرینات سنگین کشتی آن نفری که کم کاری و شیطنت کرده بود را صدا کرده و برای اینکه او را تنبیه کند تا دوباره مرتکب این عمل نشود و همچنین برای دیگر کشتی گیران هم عبرت و نصیحتی باشد با کشتی گیر خطاکار سرشاخ می شد و با ساعد دستان خودش و نیز انگشتان دست خود به صورت سرشاخ به کنار گردن کشتی گیر خاطی می زد ( که در اصطلاح کشتی به آن قچاق کردن می گویند ) . این امر باعث می شد که تعادل کشتی گیر کمی بهم خوره و شاهرگ های او دردناک می شد . با این عمل ایشان به شاگردش می فهماند که کم کاری یا کاری اشتباه کرده و او را از انجام کار اشتباه و تنبلی به صورتی منع می کرد تا دوباره مرتکب این اعمال نشود .

از راست به چپ : حسن بامشكی- كریم محمدیان- سرهنگ معتمدی رئیس هیأت اسبق- سرهنگ عظیمی در حال تماشای لوح افتخار محمدیان می باشند.
سال ۱۳۴۳– گنـاباد
در سال ۱۳۴۳ مسابقات کشتی آزاد و فرنگی به سرپرستی و مدیریت اینجانب در شهرستان گناباد که شهری کوچک و کویری با امکانات کم بود در سطح عالی برگزار شد . چون بنده و آقای علی ثابتی چند روز جلوتر به آن شهرستان سفر کردیم . این شهرستان تشک های کشتی خوبی نداشت و چند روزی را مشغول دوختن تشک های پنبه ای و برزنتی شدیم تا یک تشک ۸*۸ با رویه برزنتی جور شد و در محیط یک مدرسه تشک ها را پهن کرده و مسابقات در هوای گرم و آفتابی شهر گناباد برگزار شد . به دلیل گرما و آفتابی که بر روی تشک ها می افتاد ، بسیار رویه تشک گرم و طاقت فرسا بود ولی با این وجود کلیه قهرمانان استان در این مسابقات شرکت کرده و اکثر شهرستان ها با تیم کامل حضور پیدا کرده بودند . در این دوره تیم مشهد با نفرات تقریباً جوان و تازه به دوران رسیده شرکت داشت که آن نفرات عبارت بودند از آقایان :
حسین معرب – محمد قناویزی – کاظم غلامی – رضا احدیان – عباس گلمکانی – ابراهیم آزمون – قربان محجوب – احمد وفادار – قنبر قنبریان
که تیم مشهد با اقتدار کامل به قهرمانی رسید و سکوی دوم و سوم به شهرستان های دیگر استان تعلق گرفت . مربی و سرپرست تیم خراسان اینجانب بودم.

تیم کشتی خراسان در مسابقات جام افغانستان
سال ۱۳۴۳– تـهران
در این سال مسابقات قهرمانی کشور در تهران برگزار شد و استان خراسان دست به جوانگرایی در تیم خود زد و جای پهلوانان قدیم را به جوانان جویای نام جدید داده و به همین منظور هم تیم خراسان در این مسابقات در کشتی آزاد نتیجه مناسبی نتوانست کسب نماید . باید یادآور شوم در این دوره محمد خادم پس از چند دوره پیروزی به ادامه مسابقات تن نداده و از دوره مسابقه ها کنار کشید ، علت آن هم اضافه وزنی بود که باعث آزار و اذیت این قهرمان شد و نتوانست در روزهای دیگر کشتی به وزن مناسب برسد و به همین دلیل مسابقات را ترک نمود . ولی کشتی گیرانی مثل حسین معرب – کاظم غلامی – اسکندر فیلابی که از جوانان با شوق و ذوق خراسان بودند در این دوره از مسابقات خودی نشان دادند و مقابل پهلوانان و قهرمانان دیگر استان ها خودنمایی کردند و مخصوصاً در کشتی فرنگی توانستند خودشان را به کشتی کشور تحمیل نمایند .
در کشتی آزاد فقط در وزن هفتم جوان جویای نام اسکندر فیلابی توانست در بین قهرمانان مقام سوم را کسب نماید .
ولی برعکس کشتی آزاد در کشتی فرنگی جوانان خراسان با وجود تجربه کم توانستند بین قهرمانان مطرح کشتی به نایب قهرمانی دست پیدا کنند .
نفرات برتر کشتی فرنگی عبارت بودند از :
۱٫ حسین معرب – وزن اول – مقام دوم
۲٫ کاظم غلامی – وزن سوم – مقام دوم
۳٫ عباس گلمکانی – وزن ششم – مقام اول
۴٫ اسکندر فیلابی – وزن هشتم – مقام اول
در امتیازات تیمی نیز :
۱٫ تهران – ۴۰ امتیاز
۲٫ خراسان – ۳۲٫۵ امتیاز
۳٫ تبریز و خوزستان ، هرکدام – ۱۸ امتیاز

سال ۱۳۴۴– کـاشمر
در سال ۱۳۴۴ مسابقات کشتی آزاد و فرنگی قهرمانی استان خراسان به سرپرستی و مدیریت اینجانب در شهرستان محروم و کوچک کاشمر برگزار شد و تمامی شهرستان های تابع استان خراسان در این دوره از مسابقات تقریباً حضور داشتند و طبق سنوات گذاشته بنده چند روزی زودتر از دیگر تیم ها در آنجا حضور پیدا کردم تا محل مسابقات را بررسی کنم و از امکانات کم آنجا استفاده کنم تا مسابقات به نحو احسن در آن شهر برگزار گردد . با وجود هوای گرم تابستان و نبود امکانات کافی مسابقات در محیط یک دبیرستان و در صحن حیاط آن مدرسه برگزار و از کلاس های این دبیرستان هم به منظور خوابگاه قهرمانان استفاده شد . مسابقات با حضور مردم و مدیران و روسای ادارات و مدیر کل تربیت بدنی استان با شرایط عالی برگزار شد و تیم منتخب استان برای قهرمانی کشور انتخاب شد که نفرات برتر آن عبارت بودند از آقایان :
یحیی طاهری- قناویزی – حسین معرب – کاظم غلامی- محمد خادم – محمد فخرائی قربان محمد محجوب – عباس گلمکانی- احمد وفادار و اسکندر فیلابی

كریم محمدیان در میان جمعی از مردم ورزش دوست كاشمر در سال ۱۳۴۴

سال ۱۳۴۴– تـهران
در سال ۱۳۴۴ مسابقات قهرمانی کشور در تهران برگزار شد . خراسان با تیم کشتی قدیم و جدید در این دوره از مسابقات شرکت داشت و کشتی گیران جوان خراسان در دو – سه وزن گل کاشتند و توانستند که بر کرسی قهرمانی بیست و ششمین دوره مسابقات قهرمانی کشور تکیه بزنند و بعد از تهران در کشتی آزاد مقام دوم را کسب نمایند . در آن سال محمد خادم از نسل قدیم تمام رقبای خود را یکی پس از دیگری شکست داد و مقام قهرمانی را از آن خود ساخت و جوان نو رسیده سنگین وزن ، اسکندر فیلابی توانست در عنفوان جوانی تمامی حریفان خود را شکست دهد و بر قله پیروزی گام نهد .
نفرات برتر کشتی آزاد خراسان که دارای مقام قهرمانی شدند :
۱٫ محمد خادم – وزن چهارم- مقام اول
۲٫ عباس گلمکانی – وزن ششم – مقام اول
۳٫ اسکندر فیلابی – وزن هشتم – مقام اول
در کشتی فرنگی سال ۱۳۴۴ تیم منتخب خراسان با حداکثر امتیاز بالاتر از تیم های شرکت کننده قرار گرفت . در این رشته آقایان : کاظم غلامی – حسین معرب و اسکندر فیلابی از کشتی گیران جوان و جویای نام توانستند برای تیم خراسان بر روی سکوی قهرمانی قرار گیرند و جزو نفرات برتر و آماده این دوره از مسابقات باشند .
اسامی نفرات برتر تیم خراسان در کشتی فرنگی :
۱٫ حسین معرب – وزن دوم – مقام دوم
۲٫ کاظم غلامی – وزن سوم – مقام دوم
۳٫ محمد خادم – وزن چهارم – مقام اول
۴٫ قربان محمد محجوب – وزن پنجم – مقام اول
۵٫ عباس گلمکانی – وزن ششم – مقام اول
۶٫ احمد وفادار – وزن هفتم – مقام دوم
۷٫ اسکندر فیلابی – وزن هشتم – مقام اول
تیم خراسان با چهار مقام اولی و ۳ مقام دومی و با کسب بالاترین امتیاز به مقام اول کشور نایل شد . در بازگشت از تهران به مشهد در ایستگاه راه آهن از قهرمانان کشتی خراسان استقبال شایانی انجام پذیرفت و بنده هم شامل لطف و مرحمت اداره کل تربیت بدنی مشهد قرار گرفته و تشویق شدم و ضمناً برای مسابقات جهانی تولیدو آمریکا نیز انتخاب شدم که در معیت تیم ایران عازم مسابقات جهانی شدم که باعث دلگرمی و تجربه اینجانب شد .

محمدیان در کنار شاگردانش
آقایان : حمید توکل ، قهرمان جهان و سید حسن بامشکی
سال ۱۳۴۵– اسفـراین
سال ۱۳۴۵ مسابقات کشتی آزاد و فرنگی استان خراسان در شهر کوچک و زیبای اسفراین برگزار شد . در آن زمان این شهرستان هیچ گونه امکانات کشتی نداشت و حتی راه خوبی برای ورود به این شهرستان نبود . یک راه آن از سمت سبزوار و راه دیگر آن از طرف بجنورد ( راه کوهستانی و گردنه کوه آلاداغ و گردنه پرمیس ) که بسیار خطرناک و ناهموار بود . به هرحال با امکانات کم مسابقه بزرگی در این شهرستان که جدیداً از بخش به شهرستان تبدیل شده بود برگزار شد . در این دوره بنده به همراه آقای ثابتی به این شهرستان سفر کرده و تشک های پنبه ای پاره این شهرستان را چند روز قبل از شروع مسابقات ، سر هم کرده و با وصله و دوخت و دوز توانستیم یک تشک پنبه ای ۸*۸ راست و ریس کنیم. مسابقات در صحن حیاط یک مدرسه در زمین گرم و آفتابی که بعضی روزها روی آن آب ریخته می شد تا کمی روی تشک سرد شود انجام شد و از کلاس ها هم به عنوان خوابگاه و دفتر کار استفاده شد . فینال این مسابقات با حضور اُستاندار آن موقع ، تیمسار بادمان قلیچ و مدیر کل اداره تربیت بدنی آقای جعفریان و روسای ادارات شهرستان اسفراین برگزار شد . در این دوره تیم خراسان امتیازش محسوب نشد و تیم قوچان مقام اول و شیروان مقام دوم و بجنورد هم به مقام سوم نایل گشت . اعضای تیم مشهد با سرپرستی اینجانب عبارت بودند از آقایان :
حسین داوودی – کریم زرینی – کاظم زینل نیا – حسین زاده – ابراهیم آزمون – غلام عاقلتر – حسین جامعی و قنبر قنبریان که چند نفر از آنان به مقام قهرمانی و چند تن دیگر هم به مقام نایب قهرمانی نایل گشتند. مسابقات بسیار پرشور و با هیجان بود و جوایز زیادی از قبیل وسایل خانه مثل : پتو ، سَماور و از این گونه اجناس به کشتی گیران به وسیله اهالی اسفراین اهدا می شد .

تیم كشتی شهرستان بجنورد در سال ۱۳۴۵ كه آقای كریم محمدیان و حمید توكل قهرمان جهان در عكس دیده میشوند.
سال ۱۳۴۵– تـبریز
در همین سال مسابقات قهرمانی کشور در شهر تبریز برگزار شد که مسابقات داغ و پرشوری بود . اکثر ورزشکاران در این دوره از مسابقات شرکت داشتند ولی متاسفانه به علت دوری راه و بُعد مسافت زیاد ، تیم کشتی خراسان خسته و مانده بود و آنطور که باید و شاید نتوانست به هدف خود برسد و نتیجه چندان مطلوبی عاید تیم نگشت . تنها از ورزشکاران خراسان مرحوم محمد علی صحرائی که از کشتی گیران باچوخه خراسان بود توانست به مقام دوم کشور دست یابد . در این دوره از مسابقات تهران چهره تیم خود را دگرگون کرده و از مهره های جوانتری سود می برد و توانست با اقتدار به مقام قهرمانی برسد .
کشتی گیران موفق آنها عبارت بودند از آقایان : حیدری – سید عباسی و صنعتکاران که از چهره های موفق این دوره از مسابقات به شمار می رفتند . در کشتی فرنگی کمی تیم خراسان استراحت کرده و خود را بازیافته بود توانست نمایش خوبی در این دوره از مسابقات از خود به جای بگذارد و پا به پای تهران پیش رفتند و با اندک امتیازی از تهران جا مانده و به مقام نایب قهرمانی بسنده کردند . در وزن سوم کشتی فرنگی کاظم غلامی ، جوان جویای نام خراسان توانست تمامی حریفان خود را شکست دهد و در فینال هم کشتی گیر به نام تهرانی ، آقای خورشید فر که صاحب مدال برنز مسابقات تولیدو آمریکا بود را شکست دهد و بر قله پیروزی تکیه زند .
اسامی برتر کشتی گیران فرنگی خراسان عبارت بودند از :
۱٫ حسین معرب – وزن دوم – مقام دوم
۲٫ کاظم غلامی – وزن سوم – مقام اول
۳٫ قربان محمد محجوب – وزن پنجم – مقام سوم
۴٫ عباس گلمکانی – وزن ششم – مقام اول
۵٫ محمد علی صحرائی – وزن هفتم – مقام دوم
در همین سال حسین جامعی در کشتی آزاد در وزن پنجم به مقام ششمی دست پیدا کرد.

یـک پدیده در کشتی خـراسان
باید یادآور شوم که محمد علی صحرائی کشتی گیری که در سال ۱۳۴۲ از تیم کشتی باچوخه قوچان در مسابقات کشتی باچوخه خراسان که در بجنورد برگزار می شد شرکت داشت توانست در سنگین وزن مقام قهرمانی را کسب نماید و بعداً به وسیله هیات کشتی خراسان و به مربی گری بنده توانست به یک کشتی گیر تمام عیار آزاد و فرنگی کار تبدیل شده و با فنونی که از کشتی چوخه به یاد داشت توانست به عضویت تیم کشتی آزاد ایران در بیاید و بعد ها هم در مسابقات جهانی توانست به رتبه پنجم کشتی جهان دست پیدا کند . این کشتی گیر بسیار زیرک و باهوش بود و با اینکه با فنون کشتی آزاد بیگانه بود اما توانست بدین مهم دست یابد .
یادش گرامی باد و خدایش بیامرزد .

كریم محمدیان در سن ۲۴ سالگی

سال ۱۳۴۶– نـیشابور
در این سال مسابقات کشتی قهرمانی استان خراسان در شهر زیبای نیشابور برگزار شد . در این دوره از مسابقات بنده سرپرستی کل مسابقات را برعهده داشتم که به همراه آقای علی ثابتی چند روز مانده به تاریخ مسابقه به این شهر رفته و مقدمات و وسایل جانبی مسابقات کشتی را تهیه و آماده نمودیم تا مسابقات به نحو احسن در این شهر زیبا برگزار شود . در روز موعد ، این مسابقات در دو رشته آزاد و فرنگی در صحن یکی از مدارس نیشابور برگزار شد و تیم های اکثر شهرستان های استان در این مسابقه شرکت داشتند . تیم مشهد هم به سرپرستی و مربی گیری اینجانب توانست بر سکوهای قهرمانی قرار بگیرد و با یک تیم جوان و یکدست در مسابقات قهرمانی کشور شرکت نمودیم که توانستیم هم در رشته فرنگی و هم در آزاد به مقام قهرمانی دست پیدا کنیم .
در این دوره از مسابقات یکی از قهرمانان خوب استان و کشور و جهان ، آقای حاج محمد خادم ، تقاضای کناره گیری از کشتی را کرد و بعد از آن واقعه ایشان مربی گیری جوانان کشتی را برعهده گرفت . بعد از چند سالی هم که فرزندان ایشان بزرگ شد و پا به صحنه مبارزه گذاشتند با مربی گیری ایشان توانستند مقام های المپیکی و جهانی را به خود اختصاص دهند . جامعه کشتی گیران به این قهرمان بارها و بارها افتخار کرده است .
تیم منتخب استان عبارت بودند از آقایان :
یحیی طاهری- حسین معرب – کاظم غلامی- محمد خادم – حسین جامعی – عباس گلمکانی – اسکندر فیلابی
محمد علی صحرائی

سال ۱۳۴۶– کـرمانشاه
مسابقات قهرمانی کشور در سال ۱۳۴۶ در کرمانشاه برگزار شد . مسابقات بسیار نزدیک و به هم فشرده بود و تیم خراسان توانست پا به پای تهران پیش تازد ولی در آخر با یک امتیاز از تهران عقب افتاده ولی مُجریان مسابقه تصمیم گرفتند که امتیاز تهران را به حساب نیاورند و استان خراسان در کشتی آزاد قهرمانی سال ۱۳۴۶ با صلابت به مقام نخست رسید . باید یادآور شوم که آقای محمد خادم ، کشتی گیر پرتلاش و مقاوم خراسان در این دوره از مسابقات بعد از تکیه زدن به مقام اول قهرمانی از دنیای کشتی خداحافظی نمود و قصد داشتند که بعد از آن مسابقه به جرگه مربی گری بپیوندد .
یکی از خاطرات تلخ و شیرین این مسابقه و بنده این بود که باید از یک شاگرد فعال و پهلوان چشم پوشی می کردم و به جای ایشان کشتی گیر دیگری را جایگزین می نمودم . برای من خداحافظی از این قهرمان بسیار سخت و ناراحت کننده بود .
نفرات برتر کشتی آزاد در تیم منتخب خراسان :
۱٫ کاظم غلامی – وزن سوم – مقام دوم
۲٫ محمد خادم – وزن چهارم – مقام اول
۳٫ اسکندر فیلابی – وزن هفتم – مقام اول
۴٫ محمد علی صحرائی – وزن هشتم – مقام دوم
در وزن پنجم این دوره از مسابقات آقای حسین جامعی شرکت داشتند که بعد از بُرد در مقابل کشتی گیر ارومیه به علت مریضی از مسابقات کناره گیری کردند .
در کشتی فرنگی سال ۱۳۴۶ نیز تیم خراسان با اقتدار کامل به مقام قهرمانی دست پیدا کرد و تیم های دیگر را پشت سر گذاشت . تیم خراسان و بنده که سرپرستی این تیم را برعده داشتم با یک خاطره خوب و با یک شادی مضاعف این دوره از مسابقات را به پایان رسانده و کشتی گیران به دیار خود بازگشتند .
اسامی تیم کشتی فرنگی که توانستند بر روی سکوی قهرمانی قرار بگیرند :
۱٫ محمد خزائی – وزن چهارم – مقام دوم
۲٫ قربان محجوب – وزن پنجم – مقام اول
۳٫ عباس گلمکانی – وزن ششم – مقام سوم
۴٫ محمد علی صحرائی – وزن هفتم – مقام اول
۵٫ اسکندر فیلابی – وزن هشتم- مقام اول

سال ۱۳۴۷– مـشهد
مسابقات کشتی قهرمانی استان خراسان در این سال به سرپرستی و مدیریت اینجانب در شهرستان مشهد برگزار شد . مسابقات صبح ها در سالن سرپوشیده مهران و عصرها به علت ازدیاد جمعیت و تماشاچی مشتاق و علاقه مند در زمین سر باز مهران به مدت ۳ روز برگزار شد و در این دوره سرپرست تیم بنده و مربی تیم خراسان جناب آقای محمد خادم بودند .

مسابقات کشتی پهلوانی کشور ، یادواره استاد محمدیان در سال ۱۳۸۹ – سالن بهشتی

سال ۱۳۴۷– سـاری
مسابقات کشتی آزاد قهرمانی این دوره در مازندران و در شهرستان ساری برگزار شد که تیم کشتی خراسان توفیق چندانی بدست نیاورد . فکر کنم قهرمانی هر دو رشته آزاد و فرنگی در سال پیش کمی پهلوان های ما را مغرور نموده بود . در کشتی آزاد بیشتر از مقام پنجمی بدست نیاوردیم و روی سکو قرار نگرفتیم و فقط ۲ نفر از قهرمانان کشتی آزاد توانستند مقام های اول تا سومی را کسب نمایند.
نفرات برتر در رشته آزاد عبارت بودند از :
۱٫ احمد بهمنی – وزن پنجم – مقام دوم
۲٫ محمد علی صحرائی – وزن هفتم – مقام اول
اما در کشتی فرنگی آن سال قهرمانان ما کمی به خود آمده و تلاش و کوشش خودشان را مضاعف کرده و بنده هم آنان را نصیحت کرده و به ادامه مسابقات امیدوارشان کردم و آنان را به صحنه کشتی و تشک برگردانده و توانستیم بدون هیچ چون و چرایی به مقام قهرمانی برسیم و جایگاه خود را بر روی سکوی اول قهرمانی کشور تثبیت نماییم.
نفرات برتر در کشتی فرنگی به شرح ذیل می باشد :
۱٫ یحیی طاهری – وزن اول – مقام اول
۲٫ حسین معرب – وزن سوم – مقام اول
۳٫ محمد خزائی – وزن چهارم – مقام اول
۴٫ محمد رضا عربی – وزن پنجم – مقام اول
۵٫ محمد علی صحرائی – وزن هفتم – مقام دوم
در این دوره با کسب ۴ مدال طلا و ۱ نقره و ۳ مقام چهارمی با تمام قدرت به مقام قهرمانی دست پیدا کردیم .

تیم كشتی آزاد فرنگی مشهد در مسابقات استانی سبزوار سال ۱۳۵۱
سال ۱۳۴۸– نـیشابور
مسابقات کشتی آزاد قهرمانی استان در تابستان سال ۱۳۴۸ در شهرستان نیشابور به میزبانی هیئت کشتی نیشابور در صحن یك دبیرستان مهران و به مدت ۳ روز برگزار شد . باید عرض کنم که در این موقع هم نیشابور دارای سالن سرپوشیده نبود و هم تشک های مرتب و منظمی نداشت و مسابقات در سطح خوب و عالی انجام شد .
تیم کشتی استان عبارت بودند از آقایان :
بنی اله قاضی – محمد اژدری – محمد رسولی – حبیب غفاری – محمد خادم – احمد بهمنی – عباس گلمکانی – محمد علی صحرائی – محمد رضا عربی – غلام عاقلتر – حسین جامعی – علی معرب و چند تن دیگر که اسامی آنان را در یاد ندارم .

تجلیل از استاد محمدیان ، سال ۱۳۸۹ در سالن شهید بهشتی
سال ۱۳۴۸– مـشهد ، کشتی آزاد
مسابقات قهرمانی کشور در رشته آزاد در مرداد ماه با حضور ۱۵۵ کشتی گیر از ۱۲ استان در مشهد مقدس برگزار شد . مسابقات در دو شیف صبح و عصر در همان سالن مهران و زمین باز مهران برگزار می شد . یکی از اتفاق هایی که برای تیم خراسان در این دوره از مسابقات افتاد این بود که ۲-۳ روز مانده به شروع مسابقات ، در حال تمرین ، کشتی گیر وزن چهارم ما از ناحیه دست آسیب دید و به همین علت نتوانست در تیم کشتی خراسان شرکت نماید ؛ به خواهش هیات کشتی خراسان و بنده دوباره از آقای محمد خادم که کشتی را کنار گذشته و از تمرینات بسیار زیادی هم سود نمی برد دعوت به عمل آمد تا به جای آن کشتی گیر مصدوم که کاظم غلامی بود کشتی بگیرند .
من شرمنده آقای خادم شدم که باعث برگشت دوباره این پهلوان برای اولین بار و آخرین بار شدم و جای دارد که از ایشان تشکر و قدردانی نمایم . به هر حال ایشان هم از روی تعصب خود نسبت به کشتی راضی به شرکت در مسابقه کشوری آن سال شد و با تمام توان و نیروی خود به این مسابقات پای گذاشت و توانست بدون باخت در سکوی سوم جای گیرد ( آن هم به علت ناهماهنگی جدول آن موقع بود که باعث شد ایشان بدون هیچ باختی بر سکوی سوم کشوری قرار بگیرد) . باز هم باید از این مرد بزرگ و قهرمان جهان تشکر کرد که خود را فدای تیم خراسان نمود . در همان سال و در آن دوره از مسابقات تیم خراسان توانست به نایب قهرمانی کشور دست پیدا کند .
قهرمانان در این رشته به شرح ذیل می باشند :
۱٫ نبی اله قاضی – وزن دوم – مقام اول
۲٫ حبیب اله غفاری – وزن چهارم – مقام دوم
۳٫ محمد خادم – وزن پنجم – مقام سوم
۴٫ احمد بهمنی – وزن ششم – مقام دوم
۵٫ عباس گلمکانی – وزن هشتم – مقام سوم
۶٫ محمد علی صحرائی – وزن نهم – مقام اول
ضمناً از این دوره به بعد در مسابقات اوزان کشتی از ۸ وزن به ۱۰ وزن رسید

سال ۱۳۴۸– تـبریز ، کشتی فرنگی
در همین سال مسابقات قهرمانی کشتی فرنگی کشور در شهر تبریز برگزار شد . تیم خراسان در این دوره از مسابقات به مقام سومی نایل گشت .
اعضای تیم عبارت بودند از آقایان :
یحیی طاهری – حسین معرب – حبیب غفاری – امیر منوری – محمد رضا عربی عباس گلمکانی – محمدعلی صحرائی و مصر زینعلی- قنبر قنبریان
متاسفانه در وزن های سبک نتوانستیم آنطور که باید و شاید به سکوی قهرمانی برسیم و در رده های چهارم – پنجمی متوقف شدیم اما در سنگین وزن توانستیم که یکی از رده های قهرمانی را به خود اختصاص داده و از سکوی قهرمانی دور نباشیم . هر چند که در ۲ سال گذشته توانسته بودیم به وسیله جوانان و قهرمان های پرشور و نشاط خودمان سکوی اولی را فتح نماییم ، اما این بار سکوی اول را تیم تهران و سکوی دوم را نیز تیم خوزستان تصاحب نمودند و تیم خراسان در این دوره سوم شد .
نفرات برتر سکوهای مختلف قهرمانی در تیم خراسان به شرح ذیل می باشد :
۱٫ امیر منوری – وزن ششم – مقام دوم
۲٫ عباس گلمکانی – وزن هشتم – مقام اول
۳٫ محمد علی صحرائی – وزن نهم – مقام اول
۴٫ قنبر قنبریان – وزن دهم – مقام دوم
سال ۱۳۴۹– مـشهد
مسابقات استانی در سال ۱۳۴۹ در فروردین ماه در مشهد برگزار شد که اردو و خوابگاه کشتی گیران در هنرستان تقی آباد بود و محل مسابقات هم در سالن کشتی مهران که مسابقات در ۲ رشته آزاد و فرنگی برگزار شد . کلیه شهرستان ها در این مسابقه شرکت کرده بودند . فینال این مسابقات هم با حضور استاندار وقت و مدیرکل تربیت بدنی ، جناب آقای جعفریان ، برگزار شد که به نفرات برتر حکم و مدال ورزشی اهدا شد . باید عرض کنم که سرپرستی تمام این مسابقات طبق معمول به عهده بنده بود و یک شب هم قهرمانان مهمان شهرداری مشهد در پارک و هتل کوهسنگی بودند که با شام مفصل پذیرایی شدند .

سال ۱۳۴۹– تـهران
در همین سال سی و یکمین دوره مسابقات کشتی آزد و فرنگی در سال ۱۳۴۹ برگزار شده و تیم های زیادی با تمام قوا در این دوره شرکت کرده بودند . در این مسابقات تیم خراسان با ۱۰ شرکت کننده در ده وزن حضور پیدا نمود که فقط در سه وزن توانست مقام اول را کسب نماید و بر روی سکوی قهرمانی قرار گیرد ولی متاسفانه در هفت وزن دیگر هیچ یک از شرکت کنندگان خراسان نتوانستند درخششی داشته باشند و حتی جزو نفرات ششم – هفتم هم نشدند که از نظر امتیاز به تیم کمک کنند و تیم کشتی خراسان را بالا بکشند . اما با وجود ۳ پهلوان سکونشین ، تیم خراسان توانست به مقام چهارمی برسد .
نفرات برتر تیم آزاد عبارت بودند از :
۱٫ قدیر نخودچی – وزن دوم – مقام اول
۲٫ کاظم غلامی – وزن پنجم – مقام اول
۳٫ اسکندر فیلابی – وزن دهم – مقام اول
اما در کشتی فرنگی خراسان تیم خودش را جمع و جور کرد و پا به پای تیم تهران به جلو تاخت ولی متاسفانه در پایان مسابقه با ۱۲/۰ امتیاز تیم خراسان از تیم تهران عقب مانده و به مقام دوم کشور دست یافت . تیم تهران با ۴۰ و مشهد با ۸۸/۳۹ امتیاز این دوره از مسابقات را به پایان رساندند .
نفرات برتر تیم خراسان در رشته فرنگی عبارت بودند از :
۱٫ محمود مهدیزاده – وزن اول – مقام سوم
۲٫ یحیی طاهری – وزن دوم – مقام اول
۳٫ حسین معرب – وزن سوم – مقام اول
۴٫ امیر منوری – وزن ششم – مقام سوم
۵٫ قربانعلی محجوب – وزن هفتم – مقام دوم
۶٫ عباس گلمکانی – وزن هشتم – مقام سوم
۷٫ اسکندر فیلابی – وزن دهم – مقام اول

مسابقات استانی بیرجند كه در صف جلو از راست به چپ : كریم محمدیان – فرماندار بیرجند- رئیس شهربانی بیرجند- پهلوان شورورزی در حال رفتن به سمت مسابقات هستند.

سال ۱۳۵۰– تـربت حیدریـه
در این سال مسابقات کشتی قهرمانی استان در شهرستان تربت حیدریه و به سرپرستی اینجانب در محیط باز دبیرستان قطب این شهرستان برگزار شد . کشتی ها بسیار سنگین و در وزن های مختلف و با داوری های سخت و گاهی جنجالی برگزار شد . بهرحال تیم مشهد مقام اولی را از آن خود کرد و این جانب هم طبق سال های پیش سرپرستی کلیه مسابقات آزاد و فرنگی را به عهده داشتم . در فینال این مسابقات فرماندار و رئیس تربیت بدنی تربت حیدریه به همراه مدیر کل تریبت بدنی استان ، آقای جعفریان در مراسم توزیع مدال ها شرکت داشتند و علاوه بر حکم و مدال ورزشی جوایز مخصوصی از طرف تربیت بدنی تربت حیدریه به کشتی گیران اهدا شد .

سال ۱۳۵۰– اصـفهان ، کشتی آزاد
در همین سال مسابقات قهرمانی کشور در اصفهان برگزار گردید اما تیم خراسان در این دوره درخشش چندانی نداشت و از ده وزن شرکت کننده به استثناء یک وزن هیچ کدام بر روی سکوهای دهگانه جای نگرفتند و با تاسف زیاد اکثر آنها اوت شده و از دوره مسابقات خارج شدند ؛ تحلیل گران و مفسران ورزشی ۲ علت : کمی انگیزه و همچنین قرعه های بَد را باعث باخت تیم کشتی آزاد دانستند . فقط در وزن سوم محسن فره وشی توانست مقام اول این وزن را بدست بیاورد و تیم خراسان با ۵/۱۵ امتیاز در مکان پنجم این دوره از مسابقات قهرمانی قرار گرفت که برای من و اعضاء تیم یک شکست سنگین محسوب می شد .

سال ۱۳۵۰– تـهران ، کشتی فرنگی
در همین سال مسابقات کشتی قهرمانی کشور در رشته فرنگی در تیرماه سال ۱۳۵۰ در تهران برگزار شد و تیم خراسان شکست سنگینی که در کشتی آزاد در همین سال خورده بود را جبران کرده و مقام سوم کشور را کسب نمود .
اعضای برتر تیم کشتی فرنگی عبارت بودند از :
۱٫ یحیی طاهری – وزن دوم- مقام اول
۲٫ علی مسگری – وزن سوم- مقام سوم
۳٫ حسین معرب – وزن پنجم- مقام اول
۴٫ امیر منوری – وزن ششم – مقام سوم
۵٫ عباس گلمکانی – وزن هشتم – مقام سوم

تیم کشتی فرنگی و آزاد مشهد در مسابقات استانی شهرستان سبزوار – سال ۱۳۵۱

سال ۱۳۵۱– سبـزوار
مسابقات کشتی قهرمانی استان در رشته فرنگی و آزاد در شهرستان سبزوار در فصل تابستان در محیط باز یکی از مدارس این شهرستان برگزار شد که اینجانب سرپرست مسابقه بودم و چند روزی زودتر به همراه آقای ثابتی جهت آماده سازی محیط کشتی و جور کردن تشک ها به این شهر عزیمت کرده . تیم آزاد را جناب آقای فخرائی و فرنگی را هم به پهلوان وفادار سپرده تا کشتی گیران را راهنمایی کنند و خوشبختانه هر دو تیم ما مقام اول استان را کسب کردند . در این دوره از مسابقات هوا بسیار گرم و کشتی گرفتن در محیط سرباز خیلی سخت و کشنده بود ، بهرحال مسابقات در سطح خوب و قابل قبولی برگزار شد .
اسامی تیم مشهد در کشتی آزاد و فرنگی به شرح ذیل می باشد . آقایان :
كمالی- رشیدی- صفارزاده- عرفانی- علی جلالی- اكبر زحمتكش- شیپورچی- مربی حاج آقای وفادار
اسامی تیم مشهد در رشته آزاد عبارتند از آقایان :
یل پور- شیخی- حسن بامشكی- علی بامشكی- جمشید كشوری- مقدم- پركار- تقدیسی و مربی تیم محمد فخرائی – سر پرست محمدیان

کلیه کشتی گیران استان خراسان در مسابقات استانی سبزوار – سال ۱۳۵۱

سال ۱۳۵۱– تـهران
سی و سومین دوره مسابقات قهرمانی کشتی آزاد کشور در سال ۱۳۵۱ در تهران برگزار شد و تیم ما هم در این دوره از مسابقات حضور داشت ولی نتیجه خوبی عاید تیم همیشه قهرمان خراسان نشد و مقامی بهتر از مقام چهار یا پنجمی بدست نیاوردیم . در این دوره از مسابقات فقط دو کشتی گیر از تیم ما توانستند بر سکوی قهرمانی تکیه زنند و در وزن های دیگر زیاد توفیقی بدست نیاوردیم .
۲ کشتی گیر برتر این دوره عبارت بودند از :
۱٫ حسن راستگو – وزن اول – مقام سوم
۲٫ ابراهیم آزمون – وزن هشتم – مقام دوم
بقیه نفرات در ردیف های چهارم – پنجم و ششمی جا ماندند .
در کشتی فرنگی که بعد از کشتی آزاد شروع شد جوانان قهرمان ما توانستند در کورس قهرمانی قرار گیرند و بعد از تهران به نایب قهرمانی دست یابند و تلافی کشتی آزاد را در بیاورند و نگذارند استان خراسان بدون کاپ قهرمانی به خراسان بازگردد .
نفرات برتر تیم خراسان در رشته فرنگی عبارت بودند از :
۱٫ محمود مهدیزاده – وزن اول- مقام سوم
۲٫ یحیی طاهری – وزن دوم – مقام دوم
۳٫ سیدعلی معرب – وزن سوم – مقام دوم
۴٫ حسین معرب – وزن پنجم – مقام دوم
۵٫ عباس گلمکانی – وزن هشتم – مقام سوم
۶٫ محمود تقدیسی – وزن دهم- مقام سوم

یک خاطره از دوران مربیگری
یادم هست یک شب که در سالن کشتی خیام قدیم در کوچه مُقبل کنار تشک نشسته بودم آقای علی ثابتی که مسئول سالن کشتی بود پیشم آمد و گفت : آقا یک جوان آمده و با شما کار دارد . گفتم بگو بیاید بالا ، چون سالن خیام دو طبقه بود ، طبقه زیرزمین رختکن و سرویس بهداشتی و دوش ها بودند و طبقه بالا محل تمرین و تشک های کشتی بود . آن جوان آمد و سلام کرد ، پرسیدم اسم و فامیلت چیست ؟ گفت : محمد خادم ازقندی . از او پرسیدم کارت چیست و چه کار داری ؟ گفت : آمده ام آقا اگر اجازه بدهید در تمرینات کشتی شما شرکت کنم . من یک نگاه مربیگرانه به اندام آن جوان انداختم و دیدم یک جوان ضعیف و استخوانی است ، به او گفتم : پسرجان تو خیلی ضعیف هستی ، اگر می خواهی اینجا تمرین کنی این کشتی گیران ما قوت و زور زیادی دارند و شما را اذیت خواهند کرد و ممکن است که در تمرینات صدمات جدی بر شما وارد شود و دست و پای شما را بشکنند ، جای شما اینجا نیست . آن جوان خداحافظی کرد و رفت ؛ چند روز بعد وقتی در خیابان راه می رفتم تا به محل کارم بروم دیدم ۲ تا جوان پشت سر من می آیند و با هم دیگر گفت و گو می کنند ، هر طرف که می روم پشت سر من می آیند کمی تحمل کرده و به جای مناسبی که رسیدم سریع برگشتم و گفتم : چکار دارید که من را مرتباً تعقیب می کنید ؟ دو جوان سر جای خود میخکوب شدند و به یکدیگر می گفتند تو بگو و آن یکی دوباره می گفت تو بگو . بلاخره یکی شهامت کرد و به جلو آمد و گفت: آقای محمدیان ما دو نفر از شما یک خواهش داریم ، می شود بگوییم ؟ گفتم بگویید ، یکی از آنها سریع جلو پرید و گفت : آقا اگر ممکن است بگذارید آقای خادم برای تمرین پیش شما بیاید ، جوان خوب و برومندی است . گفتم اشکال ندارد ولی چون جوان ضعیف اندامی بود به خاطر خودش به او گفتم که ممکن است آسیب جدی ببیند ولی حالا اگر او دوست دارد در جای من تمرین کند حرفی نیست می تواند از شب آینده به سالن خیام بیاید و تمرینات خودش را زیر نظر من شروع کند . این دو جوان از بنده تشکر کرده و با خوشحالی فراوان رفتند . از شب آینده آقای محمد خادم در تمرینات شرکت کرد و دیری نپایید که از نظر بدنی سریع رشد کرده و قوی شد و چون پهلوان زیرک و باهوشی بود توانست در کنار قهرمانان بزرگ صف آرایی کند و طوری آماده و ساخته شده بود که هم درکشتی وزنی و هم در کشتی باستانی و پهلوانی شرکت می کرد و حریفان سنگین تر از خود را اذیت و آزار می داد و بعد ها هم در جَرگه قهرمانان جهان و کشور قرار گرفت و اینک هم با دو فرزند قهرمان خود روزگار را به سر می برد .

یكی از مسابقات استانی در شهرستانهای استان داور كریم محمدیان

خاطره ای از هزاران خاطره دیگر
صحبت از سرایدار و مسئول باشگاه خیام شد . باید عرض کنم شخصی به نام آقای علی ثابتی سرایدار و مسئول سالن تمرین کشتی خیام بود . ایشان در طول سال های خدمتش با بنده بوده و به قول قدیمی ها قوت دست چپ و راست من بود . ایشان کشتی گیر بسیار قرص و محکم و از نظر بدنی خیلی جسور و بی باک بود و حرکات سختی را گاهی اوقات انجام می داد و در وزن دوم کشتی می گرفت و یکی ازکشتی گیران خوب استان بود . چون از خانواده ضعیف بود نتوانست راه قهرمانی را به صورت مداوم و فشرده طی کند و خیلی زود از جَرگه کشتی گیران رها شد و به خدمت کشتی گیران درآمد و در اصل دست یار بنده شد و وظیفه آماده سازی تشک های تمرین و تشک های مسابقه ای را برعهده داشت . آن موقع تشک ها مثل امروز از فوم ابرفشرده و تر و تمیز نبود ، تشک های برزنتی را با پشم اضافی قالی ها و یا پنبه های لونتر که نوع درجه سه و چهار پنبه ها بود می گرفتیم و آنها را داخل تشک ها می کردیم و یک چادر برزنتی کامیون هم روی آنها می کشیدیم ، با این وجود تشک ها خیلی ناجور و غیر هم سطح بود و کشتی گیران روی چنین تشک هایی تمرین می کردند . ایشان در این کار تبَحُر داشت و مثل تشک های فابریک آنها را با نخ و سوزن مخصوص می دوخت و کنار هم می چید و زحمت فراوان در آماده کردن تشک و سالن ، مخصوصاً که در مسابقات اُستانی چند روز جلوتر با یکدیگیر به آن شهر سفر می کردیم و این مسائل حاشیه ای مسابقات را به کمک هم برطرف می نمودیم تا مسابقات به نحو احسن برگزار شود . آن موقع اکثر شهرستان ها فاقد تشک و سالن بودند اما با همت این جوان همه چیز در موقع مسابقات مهیا می شد . قصد از بیان این گفته ها این بود که فداکاری ها و زحمت و تلاش زیاد ایشان را بگویم و از او برای همه چیز و همیشه قدردان باشم .
باید عرض کنم که آقای علی ثابتی به نام علی تارزان معروف بود و اکثراً او را به نام تارزان صدا می کردند . چون همانطور که گفتم ایشان از نظر قدرت انگشتان و فرز بودن بدن بی همتا بود . در همان سالن خیام که دیوارهای آن از آجر سفال بود با کشتی گیران با یکدیگر شرط گذاشتند که ایشان از دیوار راست سالن خیام بالا برود . یک عده معتقد بودند ایشان این کار سخت و طاقت فرسا را انجام خواهد داد و عده ای هم منکر آن بودند و ایشان را در این عمل سخت ناموفق می دانستند . وقتی شرط و شروط گذاشته شد این جوان جویای نام مثل آب خوردن و بسیار ساده و آسان به علت داشتن پنجه های قوی و اعتماد به نفس فراوان و آمادگی بدنی بسیار زیاد و خود از دیوار راست سالن خیام بالا رفته و بر پشت بام این سالن رسیده و توانست این رکورد سخت شرط بندها را بشکند و بعد از آن واقعه بود که به ایشان نام علی تارزان را دادند . چون آن موقع فیلم های سینماهای مشهد قهرمانی را نشان می داد که در جنگل ها زندگی می کرد و زندگی سختی داشت و از درختان به راحتی بالا می رفت و رودخانه ها را در می نوردید و ایشان را هم به نام آن قهرمان فیلم های تارزان لقب دادند . بعد از آن واقعه نیز ایشان ماساژور تیم خراسان شد و همچنین دستیار بنده و به استخدام دائمی تربیت بدنی در آمد و حدود ۲۵ سال کمتر یا بیشتر با هم کارهای بزرگی را در استان خراسان برای ارتقای کشتی این سرزمین انجام دادیم .
ایشان در حال حاظر بازنشسته سازمان تربیت بدنی استان خراسان رضوی می باشد و در کنار خانواده زندگی آرام و خوبی را سپری می کند .

فریاد مربی برای پیروزی شاگرد
سال ۱۳۵۲– شـیروان
در سال ۱۳۵۲ مسابقات قهرمانی کشتی در شهرستان شیروان در فصل تابستان و در سالن سرپوشیده پوررضا برگزار گردید . اکثر شهرستان های استان در این مسابقات شرکت داشتند . دیگر مسابقات بر روی تشک های پنبه ای و برزنتی نبود بلکه همه شهرستان های دارای کشتی از تشک های ابری و پلاستیکی و سالن سرپوشیده برخوردار بودند و زحمات اینجانب و آقای علی ثابتی کمتر شده بود و وظیفه ما فقط نظارت بر مسابقات و حواشی آن بود که حقی از کشتی گیری ضایع نشود و مسابقات به طور سلامت و در آرامش برگزار گردد . این سال هم مسابقات به سرپرستی بنده و به کمک تربیت بدنی شهرستان شیروان که آقای ایرج سعادت یار مرد علاقه مند به ورزش آن شهرستان بودند و تلاش زیادی با همکاران خود انجام دادند ، مسابقات به نحو احسن برگزار گردید و تیم شیروان در آن سال به مقام دوم بعد از مشهد دست پیدا کرد و قوچان هم سوم شد .
نفرات شرکت کننده تیم مشهد عبارت بودند از آقایان :
حسن راستگو – محمد رسولی – یحیی طاهری – کریم زرینی – علی یامشکی – عباس گلمکانی – علی روحانی – ابراهیم آزمون- غلامعلی عاقلتر
نفراتی که بر روی سکوی قهرمانی استان قرار گرفتند به وسیله رئیس تربیت بدنی استان آقای جعفریان و فرماندار شهرستان شیروان و چند تن از افراد سرشناس شیروان ، مدالهای خود را دریافت نمودند . مسابقات به مدیریت سرپرستی بنده بود .

كریم محمدیاندر حال سخنرانی در یكی از مسابقات شهرستانهای استان

سال ۱۳۵۲– مـازندران
مسابقات قهرمانی کشوری سال ۱۳۵۲ در اردیبهشت ماه در مازندران و در شهرستان بابل برگزار شد . با تماشاچیان زیاد مازندرانی این دوره از مسابقات از شور و گرمی خاصی برخوردار بود . تیم خراسان در این دوره ازمسابقات کشتی آزاد مقامی بهتر از چهارمی نصیبش نشد و به همان مقام بسنده کرد و فقط ۲ تن از قهرمانان ما توانستند بر روی سکو قرار بگیرند .

این افراد عبارت بودند از :
۱٫ حسن راستگو- وزن اول- مقام دوم
۲٫ علی بامشکی – وزن پنجم- مقام دوم
و با این دو قهرمان ۱۲ امتیاز بدست آوردیم و بقیه نفرات تیم در مقام های چهارمی و پنجمی و ششمی ماندند . متاسفانه در کشتی فرنگی که در شهرستان ساری بعد از کشتی آزاد برگزار شد ، در آن مسابقه هم تیم همیشه پیروز خراسان به مقامی بهتر از مقام چهارمی دست نیافت . یعنی هم در کشتی آزاد و هم در فرنگی برای اولین بار در سال های ۱۳۲۸ تا ۱۳۵۳ خراسان از جام قهرمانی در هر دو رشته کشتی آزاد و فرنگی جا ماند .
نفرات برتر کشتی فرنگی که بر روی سکو ماندند عبارت بودند از آقایان :
۱٫ یحیی طاهری – وزن دوم – مقام دوم
۲٫ عباس گلمکانی – وزن هشتم- مقام سوم
۳٫ علی روحانی – وزن نهم- مقام دوم
در این مدت طولانی شرکت تیم خراسان در مسابقات قهرمانی کشور از نظر مدالی و کاپ قهرمانی برای اولین بار بود که که استان نزول فاحشی داشت . علت آن هم این بود که تیم خراسان از کهولت سن ورزشی می نالید که باید دست به جوان گرایی می زدیم .

سال ۱۳۵۳– مـشهد
مسابقات استانی سال ۱۳۵۳ در شهرستان مشهد در کنار حرم حضرت رضا در سالن مهران به سرپرستی اینجانب برگزار شد . در آن سال کشتی گیران جوانی از مشهد در تیم حضور داشتند که عبارت بودند از آقایان :
حسن راستگو – چنگیز عامل – محمد رسولی – علیرضا رستمی – علی بامشکی – عفت دار – جواد افشار –
علی روحانی و عزیز نظری
که تیم خراسان را تشکیل دادند تا در مساقبات قهرمانی کشتی آزاد که در کرمانشاه برگزار می شد شرکت کنند و ضمناً آقای محمد خادم هم وظیفه مربی گری و کمک به بنده را نیز برعهده داشتند .
اعضای تیم فرنگی که برای قهرمانی کشور انتخاب شدند عبارت بودند از آقایان:
محمود مهدیزاده – یحیی طاهری – علیرضا رستمی – حسین معرب- امیر منوری- خدابخش عفت دار- اکبر شیدا
علی روحانی – محمد حسین قادری

تیم کشتی خراسان در مسابقات جام افغانستان
سال ۱۳۵۳– کـرمانشاه ، کشتی آزاد
مسابقات قهرمانی کشور در سال ۱۳۵۳ در کرمانشاه به راه افتاد و قهرمانان فراوانی از کلیه استان ها شرکت نموده بودند . تیم خراسان هم در این دوره از مسابقات حضور داشت و دست به جوان گرایی تیمی زده بود اما از اِقبال بد این تیم نفرات جوان در دوره های اول و دوم به قهرمانان ارزنده و زُبده تیم های شرکت کننده برخورد نموده و آنطور که باید و شاید نتوانستند خودشان را برای اولین بار نشان دهند و در مقام ششمی ماندند و برای دومین سال از قهرمانی مسابقات کشوری جا ماندند .
نفرات برتر سکوهای قهرمانی عبارت بودند از :
۱٫ حسن راستگو – وزن اول- مقام دوم
۲٫ علی روحانی – وزن نهم- مقام دوم

تیم کشتی برق خراسان

سال ۱۳۵۳– اهـواز ، کشتی فرنگی
اما در مسابقات فرنگی که در خوزستان شهرستان اهواز برگزار شد ، تیم خراسان توانست تمام رقیبان خود را از میدان خارج کرده و در سکوی اول قهرمانی کشور جای بگیرد و دوباره به روزهای اوج خود برسد . تیم کشتی فرنگی ما از نفرات جوانتری استفاده کره بود که خوشبختانه جواب مثبت داد و قهرمان شد .
نفرات برتر سکوی قهرمانی کشور در رشته فرنگی در تیم خراسان عبارت بود از :
۱٫ یحیی طاهری – وزن دوم – مقام اول
۲٫ علیرضا رستمی – وزن چهارم – مقام سوم
۳٫ حسین معرب – وزن پنجم- مقام اول
۴٫ امیر منوری – وزن ششم- مقام دوم
۵٫ علی روحانی – وزن نهم- مقام دوم

کاپ قهرمانی در دستان تیم خراسان در مسابقات جام ریاست جمهوری افغانستان

سال ۱۳۵۴– بـجنورد
در سال ۱۳۵۴ مسابقات انتخابی قهرمانی استان در شهرستان بجنورد برگزار شد . محل مسابقات سالن ملت این شهرستان و به مدت ۳ روز بود و سرپرستی مسابقات را اینجانب برعهده داشتم . رئیس تربیت بدنی بجنورد آقای عزیز الله عزیز خانی ، با تمام تلاشی که داشت توانست تیم بجنورد را بعد از تیم مشهد به قهرمانی استان برساند و تیم های قوچان و نیشابور و تربت حیدریه و شیروان در مراحل بعد قرار گرفتند .
تیم انتخابی که برای مسابقات قهرمانی کشور انتخاب شدند ، آقایان :
حسن راستگو – امیر نوربخش – چنگیز عامل – علیرضا رستمی – محمود قشنگ خدابخش عفت دار – نوروز نظری – حسین مهرافروزیان – علی روحانی – عزیز نظری
و سرپرستی مسابقات استانی به عهده اینجانب بود كریم محمدیان از مشهد
اعضای تیم فرنگی استان هم عبارت بودند از :
محمود مهدیزاده – یحیی طاهری – علیرضا رستمی – بهرام توکلی – امیر منوری خدابخش عفت دار – علی اکبر شیدا – محمدحسین قادری

سال ۱۳۵۴ – هـمدان ، کـشتی آزاد
مسابقات قهرمانی کشور سال ۱۳۵۴ در کشتی آزاد در شهرستان همدان برای اولین بار برگزار شد ، که از شور و هیجان زیادی برخوردار بود . چون تیم جوانان اوهایوِ آمریکا هم در این سری از مسابقات شرکت داشتند . در این دوره نفرات جدیدی در تیم خراسان جای گرفته بودند و تقربیاً هم نتیجه خوب بدست آمد و جوانان تیم نسبتاً از خود مایه گذاشته و تا سکوی سومی خود را رساندند .
نفرات برتر تیم خراسان بر روی سکوها عبارت بودند از :
۱٫ حسن راستگو – وزن اول- مقام دوم
۲٫ محمود قشنگ – وزن پنجم- مقام سوم
۳٫ خدابخش عفت دار – وزن ششم – مقام سوم
۴٫ جواد افشارپور – وزن هفتم- مقام دوم

تیم کشتی خراسان اعزامی به مسابقات جام افغانستان – سال ۱۳۵۴
ایستاده از راست به چپ : خدابخش عفت دار- حسین مهرافروزیان- محمد فخرائی مربی كریم محمدیان سرپرست تیم- محمود قشنگ- علیرضا رستمی- عسگر ناجی كمك مربی
نشسته از راست: حسن راستگو- قدیر نخودچی- چنگیز عامل
سال ۱۳۵۴ – ایـلام ، کشتی فرنگی
در سال ۱۳۵۴ در شهرستان ایلام قهرمانی کشور در رشته فرنگی برگزار شد که تیم خراسان تقریباً ۷۰% چهره جدید به خود گرفته بود و تقریباً جوان های جویای نام جواب این تیم را هشتاد درصد به هدف نزدیک کردند . هرچند که مقام تیمی خراسان بالاتر از چهارمی نرفت
نفرات جوانی که برروی سکوی قهرمانی قرار گرفتند عبارت بودند از :
۱٫ محمود مهدیزاده – وزن دوم- مقام دوم
۲٫ خدابخش عفت دار – وزن ششم – مقام سوم
۳٫ علی اکبر شیدا – وزن هفتم- مقام سوم
۴٫ محمدحسین قادری – وزن دوم- مقام سوم
باید گفته شود در این دوره از مسابقات قهرمانی کشور از وجود یحیی طاهری و حسین معرب ، تیم خراسان سود نبرد و نفرات جوانتر جایگزین این افراد شدند .

تیم کشتی خراسان
سال ۱۳۵۵– شـیروان
مسابقات انتخابی قهرمانی استان در سال ۱۳۵۵ در شهرستان شیروان برگزار گردید که مسابقات بسیار سنگین و سخت بود چون تمامی کشتی گیران برجسته استان و به خصوص مشهد در این دوره حضور داشتند . مسابقات در چند روز انجام شد و نفرات برجسته جهت شرکت در مسابقات کشتی قهرمانی کشور که در استان گیلان شهرستان رشت برگزار می شد انتخاب شدند .
اعضای تیم خراسان عبارت بودند از آقایان :
حسن راستگو – قدیر نخودچی – چنگیز عامل – علیرضا رستمی – محمود قشنگ خدابخش عفت دار – حسین مهرافروزیان – علی روحانی – عزیز نظری اصغر یزدانی
که این افراد تیم کشتی آزاد خراسان را تشکیل می دادند و سرپرست و سرمربی تیم اینجانب بودم .
تیم فرنگی هم عبارت بودند از آقایان :
قربان سادات زاده – عیسی هنرپیشه – عفت دار – علی روحانی – عباس صحرائی- عزیز نظری و چند تن دیگر که متاسفانه اسامی آنها در خاطرم نمی باشد .

کریم محمیان در زورخانه در تماشای ورزش باستانی
سال ۱۳۵۵ – رشـت
این دوره از مسابقات قهرمانی کشور در کشتی آزاد و فرنگی در شهرستان رشت و در شهریورماه برگزار شد . به طورکلی یک حالت دل افسردگی در میان کشتی گیران و مربیان تیم ها وجود داشت چون اعتقاد داشتند که فدراسیون کشتی یک هدف مشخصی ندارد و هیچ تعهدی نسبت به مخارج تیم ها و زحمت هیآت های کشتی استانها را ندارد . باید عرض کنم که تیم کشتی آزاد خراسان با کوشش و تلاش فراوانی که نمود توانست نایب قهرمان این دوره از مسابقات گردد .
نفرات برتر سکوهای خراسان در کشتی آزاد عبارت بودند از :
۱٫ حسن راستگو – وزن اول- مقام سوم
۲٫ قدیر نخودچی – وزن دوم- مقام اول
۳٫ چنگیز عامل – وزن سوم- مقام سوم
۴٫ علیرضا رستمی – وزن چهارم – مقام سوم
۵٫ محمود قشنگ – وزن پنجم – مقام اول
۶٫ خدابخش عفت دار – وزن ششم – مقام دوم
۷٫ حسین مهرافروزیان – وزن هفتم – مقام سوم
اما در کشتی فرنگی سال ۱۳۵۵ تیم خراسان نتوانست مقامی بالاتر از چهارمی کسب نماید .
نفرات برتر خراسان در رشته فرنگی عبارت بودند از :
۱٫ قربان سادات زاده – وزن اول- مقام دوم
۲٫ خدابخش عفت دار – وزن ششم – مقام دوم
۳٫ عزیزاله نظری – وزن هشتم- مقام سوم
۴٫ علی روحانی – وزن نهم- مقام دوم

سال ۱۳۵۶ – گـناباد
این دوره از مسابقات قهرمانی استان خراسان در شهرستان گناباد برگزار گردید و کلیه تیم های استان خراسان در این سال در مسابقات کشتی قهرمانی استان شرکت کردند نفرات تیم کشتی مشهد عبارت بودند از آقایان :
حسن راستگو – قدیر نخودچی – چنگیز عامل – علیرضا رستمی – محمود قشنگ خدابخش عفت دار – منصور خوشدل – علی روحانی – عزیز نظری
که تیم کشتی مشهد را به سرپرستی و مربیگری اینجانب تشکیل می دادند .
که بعداً هم در مسابقات کشتی قهرمانی اکثر به قریب اتفاق این کشتی گیران به اضافه چند تن دیگر از شهرستان های خراسان تیم کشتی قهرمانی کشور را تشکیل دادند . اما در آن سال موفقیت خوبی کسب نشد و تیم کشتی آزاد ما با چند مقام دوم و سومی به زحمت توانست بر روی سکوی قرار بگیرد و در کشتی فرنگی هم چندان درخشندگی نداشتیم و به علت قرعه های ناجور و کمی تعصب کشتی گیران نتوانستیم مقامی بهتر از پنجم یا ششمی کسب نماییم . باید عرض کنم در کشتی فرنگی کشتی گیران ما افت و کم کاری نشان دادند که این ضربه ای بود برپیکر تیم خراسان و باید در سال آینده کوشش فراوان می کردیم تا دوباره مثل سال های گذشته بتوانیم از عنوان و مقام و سکوی خود حفاظت نماییم.

كریم محمدیان در جمع چند تن از پیشكسوتان و شاگردان خودش

سال ۱۳۵۶– تـهران
در سال ۱۳۵۶ مسابقات در شهریور ماه در تهران برگزار شد . مسابقات جام جهانی لوزان سوئیس هم در این سال در پیش بود و مسابقات حالت انتخابی تیم ملی را داشت که کشتی گیران بسیار زیادی در این دوره از مسابقات شرکت کرده بودند و از آمادگی خوبی برخوردار بودند . تیم خراسان توانست با بدست آوردن ۲۷ امتیاز بعد از تیم های تهران و کرمانشاه به مقام سوم کشور دست پیدا کند .
نفرات برتر تیم خراسان که صاحب مدال و سکو شدند به شرح ذیل می باشد :
۱٫ حسن راستگو – وزن اول- مقام سوم
۲٫ قدیر نخودچی – وزن دوم – مقام دوم
۳٫ حسین مهرافروزیان – وزن هفتم- مقام دوم
۴٫ علی روحانی – وزن نهم – مقام سوم
در کشتی فرنگی که آن هم در تهران برگزار شد برعکس سال های پیش که همیشه کشتی استان خراسان جزء ۳ تیم برتر کشور بود متاسفانه در این دوره از مسابقات در مقام ششم کشور جا ماند و نتوانست کرسی بهتر از این مقام کسب نماید . چون تیم تقریباً جوان شده بود و همچنین قهرمانان خراسان از قرعه های ناجوری برخوردار شده بودند عده ای علت افت تیم خراسان را دلایلی که در بالا ذکر شد می دانستند .
نفرات برتر کشتی فرنگی تیم خراسان عبارت بودند از :
۱٫ علیرضا رستمی – وزن پنجم- مقام دوم
۲٫ منصور قوامی – وزن هشتم- مقام سوم
جز این دو کشتی گیر بقیه نفرات تیم در مقام های پنجم ششمی جا ماندند .

تجلیل از كریم محمدیان و پهلوان حمید توكل و جمعی از پهلوانان دیگر
سال ۱۳۵۷– درگـز
قهرمانی استان در کشتی آزاد و فرنگی در تابستان سال ۱۳۵۷ در شهرستان مرزی و کوچک درگز و در محل استادیوم ورزشی این شهر برگزار شد . تیم های کشتی اکثر شهرستانها در این دوره از مسابقات با تمام توانایی های خودشان شرکت کرده بودند . تیم مشهد هم به سرپرستی و مربیگری اینجانب و به کمک مربیگری پهلوان وفادار و فخرائی دراین مسابقات حضور داشت . در این مسابقات آقای استاد بلور که یکی از قهرمانان و مربیان و رئیس فدراسیون سابق کشور بودند جهت دیدن از این مسابقات و برای تشویق ورزشکاران این راه پر پیچ و خم و دور شهرستان درگز را پیموده و در میان ورزشکاران حضور پیدا کردند که باعث دلگرمی و تشویق کلیه کشتی گیران استان شدند .
بعد از این مسابقه استان خراسان از یک تیم خوب و یکدست برخوردار شد و توانست در کشتی آزاد و فرنگی به نایب قهرمانی کشور دست پیدا کرده و از عنوان های سال های گذشته خود دفاع کند .

کریم محمدیان در بین عده ای از کشتی گیران و شاگردانشان

سال ۱۳۵۷ – سـاری
سی و نهمین دوره ی مسابقات قهرمانی کشور در سال ۱۳۵۷ در تیر ماه و در ساری برگزار شد و تیم خراسان با امتیاز خوب به نایب قهرمانی دست پیدا کرد و توانست بعد از مازندران دیگر تیم ها را پشت سر بگذارد .
نفرات برتر تیم خراسان در سکوهای قهرمانی به شرح ذیل می باشد :
۱٫ حسن راستگو – وزن اول- مقام اول
۲٫ علی صائب – وزن سوم – مقام سوم
۳٫ محمود قشنگ – وزن پنجم- مقام اول
۴٫ خدابخش عفت دار – وزن ششم- مقام اول
۵٫ عباس صحرائی – وزن نهم- مقام دوم
در کشتی فرنگی هم مانند کشتی آزاد بعد از تیم اصفهان نایب قهرمانی کشور را در همان سال یعنی ۱۳۵۷ بدست آوردیم
اعضای تیم برتر سکوها در کشتی فرنگی عبارت بودند از :
۱٫ حمید کاشمری – وزن دوم- مقام سوم
۲٫ علی صائب – وزن سوم – مقام اول
۳٫ عزیز نظری – وزن نهم – مقام دوم
بقیه نفرات نتوانستند بر سکوی قهرمانی قرار بگیرند ولی برای تیم خراسان کسب امتیاز نمودند تا خراسان بتواند به نایب قهرمانی برسد .

سال ۱۳۵۸– شهرستان گـناباد
مسابقات قهرمانی کشتی آزاد و فرنگی در سال ۱۳۵۸ به سرپرستی اینجانب در شهرستان کویری و زیبای گناباد برگزار شد . بنده چند روز جلوتر از تیم های شرکت کننده در این شهرستان کوچک ولی زیبا حضور پیدا کردم تا برنامه و کارهای جانبی مسابقات کشتی را فراهم آورم . در روز موعد تمام تیم های شرکت کننده در این شهرستان گرد هم آمده و مسابقات استانی به طور رسمی و خیلی با شکوه با شرکت تمامی تیم های کشتی شهرستان های استان پهناور خراسان برگزار شد . تیم مشهد و تربت حیدریه و نیشابور و یا بجنورد در مقام های اول تا سوم جای گرفتند و تیم آماده ای برای مسابقات قهرمانی کشور در رشته فرنگی و آزاد انتخاب شد .
کشتی فرنگی :
محمود مهدیزاده – حسن کاشمری – غضنفر اژدری – بهرام توکلی – فرخ مدیر محمد بهاء بسته – اکبر شیدا – حسینعلی صحرائی – عزیز اله نظری
کشتی آزاد :
حسن راستگو – محمود قاسمیان – جواد رائینی – حسین فهیمی – محمود قشنگ- خدابخش عفت دار – محمود مهماندوست – حسن صحرائی – محمد سدیدی
سال ۱۳۵۸ – تـهران ، کشتی آزاد
چهلمین دوره مسابقات قهرمانی کشور در سال ۱۳۵۸ در شهریور ماه در تهران برگزار شد که تیم ها همه از آمادگی خوبی برخوردار بودند و تیم منتخب خراسان توانست در کشتی آزاد دراین تورنمت به مقام سوم نایل گردد .
نفرات برتر سکوهای تیم خراسان به شرح ذیل می باشند :
۱٫ جواد رائینی – وزن سوم – مقام سوم
۲٫ عبای صحرائی – وزن نهم- مقام دوم
۳٫ احمد سدیدی – وزن دهم- مقام دوم

سال ۱۳۵۸ – مـشهد ، کشتی فرنگی
سال ۱۳۵۸ وقتی که مسابقات کشتی آزاد در تهران برگزار می شد مصادف بود با فوت آیت الله طالقانی و کشتی فرنگی بعد از اتمام کشتی آزاد برگزار نشد و مسابقات فرنگی را به مشهد منتقل نمودند . در مهرماه سال ۱۳۵۸ مسابقات برگزار شد و تیم مشهد توانست در این دوره از مسابقات به مقام قهرمانی اول کشور دست پیدا کند .
نفرات برتر تیم خراسان به شرح ذیل می باشند :
۱٫ حسن کاشمری – وزن دوم- مقام اول
۲٫ محمد اژدری – وزن سوم – مقام دوم
۳٫ بهرام توکلی – وزن پنجم – مقام اول
۴٫ محمد بهاء بسته – وزن هفتم- مقام دوم
۵٫ حسنعلی صحرائی – وزن هشتم- مقام سوم
۶٫ عزیز اله نظری – وزن نهم – مقام سوم
و این آخرین سال مربیگری به سرپرستی اینجانب در تیم های خراسان بود و بعد از این دوره به مقام بازنشستگی نایل آمده و از کشتی جدا شدم .

کریم محمدیان در زورخانه شهید چمران به تماشای ورزش باستانی نشسته است

مسابقـات بُـرون مرزی
باید عرض کنم که در مدت سی و چند سال مدیریت و مربی گیری در کشتی ، بنده در پنج دوره از مسابقات جهانی و جام های بین المللی کشورهای دیگر به عنوان مربی یا سرپرست شرکت داشتم که بدین شرح می باشد :
۱ . در سال ۱۳۵۳ تیم یکدست و منتخب خراسان در مسابقات جام رئیس جمهوری افغانستان به نمایندگی از کشور ایران شرکت کرد و بنده به عنوان سرپرست تیم در این تورنمت شرکت داشتم که توانستیم در آن سال بعد از شوروی سابق مقام نایب قهرمانی را کسب نماییم .
اسامی تیم عبارت بودند از آقایان :
حسن راستگو – حمید نوربخش – چنگیز عامل – علیرضا رستمی – محمود قشنگ خدابخش عفت دار – نادر افشاریان – عباس صحرائی
آقایان : کریم محمدیان : سرمربی / عباس گلمکانی ، یحیی طاهری ، علی ثابتی : مربی
۲ . در سال ۱۳۵۴ باز هم تیم کشتی خراسان به نمایندگی از ایران در جام افغانستان به سرپرستی و مدیریت اینجانب شرکت نمود . در این دوره نیز توانستیم با بودن چند تیم مطرح جهان من جمله : شوروی سابق – مغولستان و لهستان و دیگر تیم ها مقام قهرمانی این دوره از مسابقات را کسب نماییم .
نفرات شرکت کننده در این مسابقات عبارت بودند از آقایان :
حسن راستگو – قدیر نخودچی – چنگیز عامل – علیرضا رستمی – محمود قشنگ قدرت پورکریمی – خدابخش عفت دار – حسین مهرافروزیان
آقایان : کریم محمدیان : سرمربی / علی بامشکی : مربی / هوشنگ نوذری : داور
۳ . در سال ۱۳۵۵ برای بار سوم در جام ریاست جمهوری افغانستان تیم خراسان به نمایندگی از ایران شرکت نموده که سرمربی تیم را اینجانب بودم . تیم خراسان با تمام توان بار دیگر با بودن شوروی سابق و چند تیم قوی توانست با اقتدار سکوی اول قهرمانی این تورنمت بزرگ را بدست آورد .

داور كریم محمدیان در بودا پست مجارستان

اسامی تیم شرکت کننده در این مسابقات عبارت بودند از آقایان :
حسن راستگو – قدیر نخودچی – چنگیز عامل – علیررضا رستمی – محمود قشنگ خدابخش عفت دار
حسین مهرافروزیان
آقایان : کریم محمدیان : سرپرست و سرمربی / محمد فخرایی ، عسگر ناجی : مربی
۴ . در سال ۱۹۶۶ در مسابقات جهانی تولیدو آمریکا که مصادف با خرداد ماه ۱۳۴۵ می باشد چند تن از کشتی گیران خراسان در تیم ملی حضور داشتند . من جمله : آقای محمد خادم – اسکندر فیلابی و حسین معرب که بنده هم به عنوان مربی تیم ملی کشتی کشور ایران به همراه تیم در این مسابقات حضور داشتم . در تاریخ ورزشی و مربی گیری چهل ساله ، این افتخار بزرگی برای بنده محسوب می شد و خاطرات بسیار زیاد و خوشی از این دوره از مسابقات جهانی به یاد دارم .
۵ . در یک دوره از مسابقات جام بین المللی بوداپست مجارستان نیز بنده به عنوان مربی و داور کشتی شرکت کردم که در آن دوره نیز بنده به عنوان داور در این مسابقات داوری خوبی انجام دادم و مورد تشویق کشور میزبان قرار گرفتم . این تورنمت برای اینجانب بسیار خاطره انگیز و به یاد ماندنی است .
این هم چند مسافرت خارجی بنده بود که به عنوان مربی و سرپرست و یا اعضای تیم کشتی در آنها شرکت داشتم.
یك خاطره از سال های ۱۳۲۶ و ۱۳۲۷
باید عرض كنم در این سالها بود كه بنده برای آمادگی خودم چون كه در سال ۱۳۲۶ حقی از من گرفته شد و به جای بنده مربی وقت آقای حسام السلطان خوش نویسان كه به جای بنده آقای بلور كه از دوستان او بود در تیم خراسان عضو نمود و به جای بنده ایشان در آن سال برای خراسان كشتی گرفت و به همین دلیل بنده با خودم عهد كردم كه باید آنقدر تمرین كنم و آماده باشم هر كس را كه در وزن بنده گذاشتن با تمام قدرت او را شكست داده و جزو تیم خراسان باشم به همین جهت تمرینات شدید و هر روزه را آغاز كردم و روزها با لباس ورزشی به طرف كوهای شاندیز می رفتم و بعد از كوه پیمائی و ورزش كه خستگی به من مستولی می كرد لباس گرمكن خودم را در آورده و به دو كمرم می بستم و برای اكسیژن گیری زیاد در باغها و ییلاقات شاندیز شروع به راه رفتن و دویدن نرم می كردم و ضمناً با خودم خیلی بلند فریاد می زدم تا كاملاً ریه های بنده پر و خالی شود تا اكسیژن زیادی برای رفع خستگی به بدن برسانم به خودن نهیب می زدم نگو از این داد و فریاد بنده مردمی كه در باغهای شاندیز زندگی می كردند و صدای بلند مرا می شنیدن و آن لباس ورزشی ضخیم و بسته به كمر بنده برای آنان غیر قابل قبول بوده و فكر می كردند كه بنده دیوانه بیش نیستم و احساس خطر می كردند. یك روز قرار می گذارند كه مردان آنها در كیمن بنشینن و مرا گرفته و تنبیه كنند كه دیگر در آن محیط این كارها را كه باعث ترس اهالی می شد انجام ندهم و چندین مرد قوی روستائی به چوب و چماق در میان بوته ها و درختان تنومند باغها در كمین می نشیند تا من به سمت آنها برسم و همگی و با هم سر بنده ریخته و مرا دستگیر و تنبیه كنند یا بدانند كه من كی و چه هستم در همین موقع كه من به آن گروه رسیده و همچنان فریاد می زدم به طور ناگهانی چندین مرد تنومند و قوی روستائی سد راه بنده شدند و همانطور كه چوبها را بالا برده و به طرف سر و كله بنده فرود آوردند یكی از آنها كه بنام آقای شبیری بود در همین موقع مرا شناخت و فریاد زد دوستان دست نگه دارید ایشان پهلوان كریم محمدیان خودمان است ایشان از قهرمانان كشتی شهرمان می باشند بعد همگی دور بر ما جمع شده و بعد از یك خوش و بشی با آنان آقای شبیری و دیگران مرا دعوت به خانه كردند بنده هم قبول كرده و در منزل آقای شبیری جمع شده بعد از صرف چایی و میوه و ضمن تشكر از آنان به راه خودم ادامه داده و به شهر آمدم و بعد از آن موقع دیگر مردم آنجا از من هراسی نداشتند بلكه گاهی به خدا قوتی من می آمدند و مرا تشویق می كردند و نه اینكه مثل روزهای گذشته از من بترسند این هم یك خاطره از تمرینات و سخت بنده برای آمادگی جسمانی خودم انجام می دادم تا كسی جای بنده را در تیم .كشتی اشغال نكند مثل سال قبل

كریم محمدیان- اعتصام- بابازاده از اهواز

تشكر و قدردانی

در انتهای این گفته ها باید بگویم كه این همه سال كه بنده توانستم در كشتی كشور استان موفقیت پیدا نمایم و به جوانان این مرز و بوم كمك كرده و آنها تا مدال المپیك و جهان و آسیا و كشور استان را كسب نمایند. و بنده به عنوان مربی و سرپر ست تیم نماینده مردم خراسان در سكوهای قهرمانی قرار بگیرم و اظهار غرور و سربلندی نمایم باید بگویم كه این همه پیروزی برای بنده و استانم و شهرم باعث و بانی آن همسر گرامی من بوده كه با تمام توان و كوشش در سنگر خانواده و تربیت بی حد و اندازه برای فرزندان و آماده كردن یك زندگی آرام و پر از نشاط كه با آمدن بنده از سر تمرینات یا مسابقات و با آن محیط پر از انرژی كه به من می داد باعث هر چه بیشتر فعالیت بنده برای جوانان درمیادین ورزشی می شد در همین نوشته ها من خالصانه ترین تشكرات و قدردانی خودم را با تمام وجود از ایشان ابراز می دارم و از خداوند منان می خواهم كه همیشه او را سلامت بدارد كه این همه لطف و محبت برای بنده و فرزندانم داشته است خدایش از او راضی باشد.

ارادتمند شما محمدیان

كریم محمدیان فرزند رحیم محمدیان پدر عزیزم حاج رحیم محمدیان یزدی
در سن كهنسالی

جا دارد در پایان این گفته ها از آقایان موسی صفارزاده، ابراهیم صدری و مجید عباسی كه در گردآوری و تدوین و چاپ این زندگینامه برای اینجانب زحمت فراوان كشیده اند و این مجموعه را به صورت زیبا و خوانا در آورده اند تشكر و سپاسگزاری نمایم.
كریم محمدیان

پهلوانان ایران زمین از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۸۹ كه دارای بازویند شده اند

كریم محمدیان- حمزه وحدت- منصور لطفی

post

محمود باقری

زندگينامه ورزشي

قهـرمان و  پيشكسوت كشتي‌ خراسـان

« به نام ايزد بي‌همتـا»

با ياري خداوند متعـال و بزرگ ؛

بنا داريم از اين پـس زندگينـامه، خاطرات تلخ و شيرين، حوادث زندگي، مقام‌هاي قهرماني، حرفهاي دل و خلاصه آن چه خواندني ا‌ست از پيشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و ساير مدارك آنان به رشته‌ي تحرير درآوريم، در اين راه جناب آقاي مجيـد عباسي رياست محترم كميته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتي و به جهت صفات اخلاقي و پهلواني مورد علاقه‌ي  وافر جامعـه‌ كشتي مي‌باشـد   ما  را همراهي خواهنـد نمود و قرار بر اين شد كه هر كدام از پيشكسوتان محترم كشتي كه ميـزبان نشست ماهانه مي‌شود زنـدگي‌نامه اش به چاپ رسـد . اين شانس اولين بار پس از اين تصميم نصيب آقاي محمود باقـري  گرديد آن چه مي‌خوانيد زبان حال اين عزيز مي‌باشد.

مدير عامل انجمن پيشكسوتان كشتي خراسان 

نام: محمود

نام خانوادگي: باقري

 

احتراماً اينجانب محمود باقري از سال ۱۳۵۰ با تشويق پدرم مرحوم حاج ابوالقاسم باقري و به مربي‌گري مرحوم پهلوان عباس گلمكاني وارد كشتي شدم. در سال ۱۳۵۳ قهرمان نوجوانان استان و قهرمان ايران شدم و همچنين در سال ۱۳۵۵ مجدداً قهرمان ايران كه جهت اعزام به قهرماني جهان در آمريكا انتخاب شدم كه در اين مقطع همراه با انقلاب شكوهمند اسلامي ايران مسابقات لغو گرديد و از سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ تا سالهاي ۱۳۶۸ فهرمان استان خراسان و اعزام به مسابقات كشوري و در مسابقات ۲۲ بهمن در تهران نفر دوم كشور و از سال ۱۳۶۸ به عنوان مربي در خدمت كشتي‌گيران گلمكان و مسئول شوراي ورزشي گلمكان انجام وظيفه كه اين تيم در سال ۱۳۷۷ قهرمان استان خراسان گرديد انجام وظيفه نموده و هم اكنون مشغول ورزش در رشته كشتي پيشكسوتان و قهرمان سوم كشور در سال ۱۳۸۵ و در حال حاضر مسئول هيئت كشتي ناشنوايان استان خراسان رضوي مي‌باشم تمام اين افتخارات را مديون شما قهرمانان و پيشكسوتان هستم از خداوند متعال براي تمام ورزشكاران به خصوص انجمن پيشكسوتان خراسان آرزوي سلامتي مي‌كنم.

 

***

قهرمان اول جوانان كشور اكنون ۵۰ سال پر افتخار را پشت سر گذاشته است.

او ۵ سال متوالي در وزن ۶۲ و ۶۸ بر كشتي خراسان حكومت كرد و اكنون نيز به عنوان پيشكسوت كشتي و عضو انجمن پيش كسوتان نقش خود را به خوبي ايفا نمايد در امور اجتماعي مشاركت دارد، دستِ درماندگان را مي‌گيرد و در رفع گرفتاري مردم تلاش مي‌نمايد.

چندي قبل جناب آقاي پرويز سيروس پور رئيس سابق فدراسيون كشتي كشور، قهرمان، مربي و كارشناس كشتي كشور كه معرف حضور كشتي دوستان مي‌باشند و در زمان تصدي ايشان كارهاي زيادي در كشتي كشور و استان خراسان بزرگ انجام شد و با تمام توان ازكشتي خراسان حمايت مي‌كردند چندي قبل سفري ورزشي به مشهد داشتند به جهت علاقه قلبي به ديدن ايشان در هتل ارس مشهد رفتم. اتفاقاً ديدم آقاي محمود باقري هم آنجاست . گمانم اين بود كه ايشان هم براي تجديد ديدار آمده‌اند ولي آقاي سيروس پور هنگام كه آقاي محمود باقري به عنوان خير بزرگ مدرسه ساز و حامي ناشنوايان ورزشكار نام بردند اين موضوع را براي اولين بار شنيدم هم تعجب كردم و هم خوشحال شدم.

تعجب از اين جهت كه سالهاست با آقاي باقر مي‌شناسم با هم در يك انجمن هستم ولي از كارهاي خوب ايشان بي‌خبر مانديم و خوشحال اين اين جهت كه نيت ايشان از انجام كارهاي خير فقط رضاي خداست.

بسي خوشحال شدم كه در خانواده كشتي چنين مرداني ظهور كرده‌اند اطمينان دارم كه مثل ايشان در اين خانواده باز هم وجود دارند كه تعدادي از آنها را علي‌رغم ميل‌ باطني ايشان مي‌شناسم.

 

با اين وصف آيا لازم است كه بگوييم محمود باقري قهرمان است و باگذشت قهرمان است و جوانمرد قهرمان است و با اخلاق قهرمان است و خوشرو قهرمان است و مهربان و بسياري صفات ديگر.

 

  • مقام اول نوجوانان ايران سال ۱۳۵۴
  • مقام اول نوجوانان ايران سال ۱۳۵۵
  • اعزام به امريكا انتخاب شد ۱۳۵۶ كنسل شد
  • اعزام به عراق انتخاب شد ۱۳۵۵ مشغول ادامه تحصيل
  • قهرماني ۲۲ بهمن تهران دوم شدم – احرامي اول شد
  • قهرماني اول كارگران ايران سال ۱۳۶۲ تربت جام
post

محمدعلی خاکنشین

نام: محمد علی

نام خانوادگی: خاكنشین

متولد : ۱/۹/۱۳۲۸

شهرستان قوچان

لیسانس تربیت بدنی – دبیر ورزش دبیرستانهای قوچان – ناحیه ۴ مشهد

داور ممتاز ملی كشتی

داور درجه ۲ بسكتبال

داور درجه ۳ والیبال

مربیگری كشتی آموزشگاه‌های استان و آزاد

ابتدا ورزش را در رشته بسكتبال شروع كردم و چون نزدیك منزلمان باشگاهی بود كه گود زورخانه داشت و تمرین كشتی كم‌كم علاقمند به كشتی شدم و از سال ۴۶-۱۳۴۵ در باشگاه پهلوانی زیر نظر پهلوان قربان محمد بهادری تمرین می‌كردم در سال ۴۶-۱۳۴۷ در وزن ۴۸ كیلوگرم كشتی آزاد بعضویت تیم كشتی آموزشگاه‌های شهرستان قوچان در آمدم كه در شهرستان طبس برگزار می‌شد، شركت كردم بعلت نرسیدن وزنم در این سال از قهرمانی كشور باز ماندم (لازم به ذكر است كه در آن زمان هر روز ۲ ساعت قبل از مسابقات مراسم وزن كشتی انجام می‌شد).

سال ۴۸-۱۳۴۷ پس از قهرمان شدن در مسابقات آموزشگاههای استان كه در شهرستان قوچان برگزار می‌گردید بعضویت تیم استان انتخاب شدم و در مسابقات قهرمانی آموزشگاههای كشور كه در آبادان برگزار می‌گردید در وزن ۵۲ كیلوگرم كشتی آزاد شركت كنم كه متأسفانه در وزن ۵۲ كیلوگرم كشتی آزاد سر وزن نرسیدم و با صداقت سرپرست تیم حاج‌آقای پهلوانی در وزن ۵۶ كیلوگرم كشتی فرنگی در چهار وزن ۴۸-۵۲-۵۶-۶۰ كیلوگرم برگزار می‌گردید مدال طلا گرفتم البته چون برای اولین بار بود كه كشتی فرنگی می‌گرفتم با راهنمائیهای آقای حسین بهارستانی كه در آن زمان داور مسابقات بودند مقام اول را كسب نمودم.

در سال ۴۹-۱۳۴۸ پس از قهرمان شدن آموزشگاهها در استان در وزن ۵۶ كیلوگرم كشتی آزاد كه در شهرستان كرمان برگزار می‌گردید مدال طلا گرفتم.

در سال ۱۳۵۰:

در مسابقات قهرمانی كشور مسابقات در شهرستان بابل- ساری برگزار می‌شد شركت نمودم كه در آن زمان مسابقات صبح‌ها در بابل و بعدازظهرها در ساری انجام می‌شد شركت نمودم كه متأسفانه بعلت كم كردن وزن زیاد مقام چهارم كشور شدم.

در قهرمانی كشور كه در  تهران برگزار می‌شد در وزن ۵۷ كیلوگرم كشتی آزاد شركت كردم كه در این مسابقات كشتی‌گیران قدر بودند از جمله مرحوم رمضانعلی خدر و مرحوم لطف‌الله نسب از كرمانشاه كه پس از ضربه فنی كردن مرحوم لطف‌الله نسب و با یك باخت به رمضانعلی خدر و با بدشانسی جدول مقام چهارم را كسب نمودم.

محمدعلی خاكنشین

در وزن ۵۶ كیلوگرم با تیم جوانان آمریكا در مشهد كشتی گرفتم كه با امتیاز مغلوب دیوید بلاك از امریكا شدم.

post

محمد تقی (منوچهر) بلندپور

قهرمان و پيشكسوت كشتي خراسان و ايران

با ياري خداوند متعـال و بزرگ؛

بنا داريم از اين پـس زندگينـامه، خاطرات تلخ و شيرين، حوادث زندگي، مقام‌هاي قهرماني، حرفهاي دل و خلاصه آن چه خواندني ا‌ست از پيشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و ساير مدارك آنان به رشته‌ي تحريـر درآوريم، در اين راه جناب آقاي مجيـد عباسي رياست محترم كميته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتي و به جهت صفات اخلاقي و پهلواني مورد علاقه‌ي وافر جامعـه‌ كشتي مي‌باشـد ما را همراهي خواهنـد نمود و قرار بر اين شد كه هر كدام از پيشكسوتان محترم كشتي كه ميـزبان نشست ماهانه مي‌شود زندگي‌نامه اش به رشته تحرير درآيد .

و اين روند ادامه خواهد داشت تا با ياري خداوند بزرگ در پايان كار اين مجموعه به صورت كتابي ارزشمند بچاپ رسيده و به جامعه كشتي خراسان بزرگ تقديم گردد.

بنام نامي يزدان پاك

اطاعت از دستور ولي نعمت بالاتر از ادب است.

بدستور سروران ارجمندم جناب سرهنگ حاج محمود عظيمي مدير عامل محترم پيشكسوتان كشتي خراسان و نيز و استاد ارجمندم جناب آقاي حاج غلامعلي عاقلتر پيشكسوت و والامقام در اين ورزش كه به سرم منت گذاشتن و مرا قابل دانستن دست به قلم مي زنم .

سلام و ارادت دارم خدمت همه استادان و ورزشكاران و نيز خوانندگان محترم و ارجمندم.

محمدتقي بلندپور هستم با نام مستعار منوچهر، متولد هفتم مهرماه ۱۳۳۵، كودكي را به همراه پدر كه از ورزشكاران كشتي و باستاني و نيز مسئول زورخانه ارتش بودند كنار تشك كشتي و گود زورخانه سپري و در مهرماه ۱۳۵۱ كه كلاس چهارم رياضي بودم تمرينات كشتي خود را رسماً در سالن ۲۵ شهريور و در محضر استاد گرامي جناب آقاي عسگر ناجي شروع و خيلي زود طي مدت بسيار كوتاهي در تيم هاي استاني و باشگاهي جاي گرفتم. در همين سالهاي اوليه ضمن قهرماني آموزشگاهي استان و عضو تيم برق آرياي خراسان به سرپرستي اخوان بامشكي درآمدم.

در سال ۵۴ در وزن ۵۲ كيلو منتخب تيم بزرگسالان فرنگي استان شدم.

در همان سالن ۵۴ بدستور پهلوان مرحوم طوسي و جناب آقاي ببر حسيني جهت مسئوليت كشتي باشگاه طوس واقع در كوچه عيدگاه منصوب گرديدم. در سال ۱۳۵۵ در رفسنجان- كرمان ازدواج كه حاصل اين زندگي مشترك ۴ فرزند پسر ميباشد. تمامي فرزندانم ورزش را تجربه نمودند، فرزند اولم بنام محمدرضا روي تشك كشتي رفت و دركاراته هم فعاليت مي كرد بعد از اخذ مدرك كارشناسي ارشد در رشته تربيت بدني به مدت پنج سال مديرعامل باشگاه مس كرمان شدند كه در حال حاضر از مديران فولاد ايرانيان مي باشد. فرزند دومم بنام امير كه در رشته بوكس و با مدرك كارشناسي ارشد مديريت صنعتي ومسئول امور مالي هواپيمايي ماهان مي باشد. و فرزند سومم محمدعلي در رشته ورزشي بوكس و كارشناس روابط عمومي و مسئول تشريفات هواپيمايي ماهان هستند. و در نهايت فرزند چهارمم بنام حسين كه به طور منظم دو بند كشتي را به تن كرده و با احراز مقام هايي همچون سومي جهان در نونهالان و چندين بار براي انتخاب تيم ملي و همچنين از قهرمانان دانشجوي كشور و داراي دو مدال طلا و يك برنز و افتخار فني ترين كشتي گير در اروپا كه در حال حاضر دانشجوي دوره دكترا در رشته برق و الكترونيك در خارج از كشور و مسئول كميته داوران جزيره كيش مي باشد.

در سال ۱۳۵۶ در مسابقات انتخابي بزرگسالان كرمان شركت و بعد از پيروزي در مقابل حريفان جهت مسابقات كشوري و انتخابي تيم ملي عازم دهكده المپيك تهران شديم. سالها در رفسنجان زندگي و بطور نامنظم و غير رسمي مربيگري كشتي را داشتم. بعد از گذشت ۲۵ سال مجدداً به مشهد برگشتم و از سال ۱۳۸۵ تمرينات خودم رو زير نظر استاد غلامعلي عاقلتر و‌حاج آقا حسن بامشكي شروع كردم. با يك تمرين ۲ ساله در قهرماني كشور شركت و بعد از انتخابي تيم ملي عازم كشور روسيه شده كه دست آورد اين قهرماني يك مدال برنز در رشته آزاد و يك مقام پنجمي در فرنگي بود. به غير از دو سالي كه دچار ضربخوردگي شدم مابقي سالها را در قهرماني كشور و انتخابي تيم ملي شركت كه حاصل اين دست آوردها در مجموع ۶ مدال قهرماني كشور و نيز در سفرهاي جهاني كه در مجموع ۷ دوره حضور بود يك برنز و يك مدال نقره جهاني و ۴ مقام پنجمي و يك مقام هفتمي مي باشد. شركت در جهاني ها به ترتيب پرم روسيه ۲۰۰۸، بلگراد صربستان ۲۰۱۰، راسي برز لهستان ۲۰۱۱، بلگراد صربستان ۲۰۱۴ و در نهايت آتن يونان ۲۰۱۵ ، مي باشد. وقتي كه فكر مي كنم نتيجه اين جمع آوري گذشته چه خواهد بود مي بينم اين شايد نامه اي باشد براي آينده خيلي دور خودم، خيلي دور شايد اگر زنده باشم سي سال ديگر آنجاست كه بايد با يادآوري اين خاطرات دريچه اي باز شود از نور و روشنايي براي دلم. بايد به اعماق گذشته برگردم و بگويم- تشك سبز برزنتي و استاد ناجي را مي گويم يادت هست. زحمت كش سالن كشتي علي تارزان را مي گويم يادت هست. سالن باشگاه طوس و سمت مربيگري ات را مي گويم يادت هست. قهرماني و سكوي نخست استان كرمان و رفتن به دهكده المپيك تهران را مي گويم يادت هست. عكسهاي يادگاري با استاد طالقاني، حميد آقاي توكل، قدير نخودچي، حاج علي بامشكي و چنگيزعامل را ميگويم يادت هست. سفرهاي قهرماني كشور به همراه كووچ هاي محترم چون حاج حسن بامشكي و حاج غلام عاقلتر در خرم آباد لرستان و سالن ۷ تير و كارگران تهران را ميگويم يادت هست.

گرد هم آييي تمامي پهلوانان و پيشكسوتان كشتي را در دوره هاي يك ماهه را مي گويم يادت هست. وقتي كه فكر مي كنم آيا اين نوشته ها بازتاب ديگري هم درآينده خواهد داشت مي بينم.

اگر حتي يكي از فرزندانم و يا نوادگانم اين نوشته ها را به همسر و فرزندانشان نشان دهند و بگويند اين بوده پدر من ، يا يكي از فرزندانم در مقطع ارائه تز ورزشي دانشگاهي از اين خاطرات و نوشته ها استفاده و با غرور از نام پدر ياد نمايد. چقدر در عالم ماوراي اين هستي احساس شعف خواهم داشت.

از اين نظر ورزش كشتي غرور آفرين است كه همانطوريكه تمامي كارشناسان ورزش مي گويند اين ورزش بسيار جانكاه و طاقت فرسا مي باشد. ممكن است بعضي بگويند همه ورزش ها طاقت فرساست اما مثلاً اگر يك وزنه بردار نتواند وزنه را در بالاي سر نگه دارد؛ وزنه را به زمين ميزند. اما اگر در كشتي كوتاهي شود حتماً محكم به زمين مي خوري و اين است فرق كشتي با ديگر ورزشها. بقول مرحوم پدرم.

در معركه ها نبرد مي بايد كرد خـون در جگر پلنگ مي بايد كـرد

آنجا كه دلاوران زره مي پوشند كشتي گيران برهنه نبرد مي بايد كرد

نامي از پدر برده شد. با يك خاطره كلام را ادامه مي دهم.

اين خاطره نه اينكه نمكي باشد براي نوشته هايم بلكه براي زعفراني شدن كلامم را مي نويسم.

يك روز در تابستان سال ۵۳ به همراه پدر به حجره فرش فروشي جناب آقاي حاج رضا احديان كه پدر از همكاران فرش فروشي ايشان بودند رفتيم، (همان طوري كه نياز به گفتن و يادآوري نيست جناب احديان از پهلوانان و نام آوران كشتي خراسان و ايران هستند). ايشان خواستند در همان محل و روي قالي هاي پهن شده كشتي من را تست كنند و به پدر فرمودند بلندپور شنيدم پسرت خيلي كشتي گير خوبي شده و مي خواهم منوچهر را آزمايش كنم.

براي من اين مطلب بسيار غرورآفرين و خوشايند شد كه در حضور پدر و شاگردان مغازه و به دست شخص نام آوري چون ايشان تست شوم. با سپاس از يزدان پاك مثل اينكه رو سفيد درآمدم و مورد تشويق خاص ايشان قرار گرفتم.

از افتخاراتم:

چون هم در مسابقات قهرماني كشور و هم در انتخابي تيم ملي و هم در ميادين جهاني تمام كشتي گيران از قهرمانان پيشكسوت و نامي جهان مي باشند، لذا اكثراً داراي چندين مقام جهاني هستند.

تجليل سفير ايران جناب آقاي فهيم پور در صربستان و دادن يادبود به اينجانب نيز از جمله افتخاراتم مي باشد.

يكي ازغرورآفرين ترين لحظات زندگي ورزشكار زماني است كه پرچم كشورش در ميادين جهاني به احتزاز درآمده و تمام مليت ها به پا خواسته وبراي اين پرچم غرور آفرين ابراز احساسات مي كنند. و نيز اشاره مي كنم در اين سفرها افتخار آشنايي ودوستي با قهرماناني چون ننالوويچ رئيس فدراسيون كشتي دنيا، آلكساندركارولين قهرمان يازده دوره المپيك و جهان، جناب كيم مسئول داوري دنيا، و نيز بزرگان كشتي كشورمان را پيدا كردم.

پس در نتيجه برد و باخت در مقابل قهرمانان دنيا مي باشد، از جمله قهرماناني كه افتخار پيروزي در مقابلشان را داشتم به ترتيب :
◾آقاي غلام رجبي داراي مدال طلاي جهان
◾آقاي عبدالرحمن معروفيان پور داراي نه مدال طلاي جهان، كه در پرم روسيه و و مسابقات كشوري سال ۹۲ تهران افتخار دو بار برد با ضربه فني ايشان را داشتم.
◾آقاي نادر اله وردي قهرمان كشتي كشور كه داراي سه مدال جهاني مي باشد در سالن هفت تير و كارگران تهران در دو سال متوالي موفق به ضربه فني ايشان شدم.
◾قهرمان كشتي روسيه را كه از نام آوران شوروي بودند با ضربه فني در سال ۲۰۱۴، در بلگراد صربستان برنده شدم.
◾و در نهايت در سال ۲۰۱۵، در آتن بلگراد موفق به ضربه كردن كشتي گير انگلستان كه ايراني الاصل و مقيم لندن بودند را به نام آقاي حسين اصغري با ضربه فني كردن ايشان تشك را ترك كردم.

مسابقات قهرماني كشور و انتخابي تيم ملي سال ۹۲ تهران

سال ۲۰۰۸ پرم روسيه با حريف روسي

استاد ارجمند جناب آقاي عسگر ناجي و جناب آقاي محمود قشنگ

سالن راه آهن به همراه استادان حاج محمد فخرائي و جناب ابراهيم آزمون و دوستان

جناب استاد حاج محمد خادم

قهرماني جهان بلگراد صربستان سال ۲۰۱۴

تجليل جناب آقاي فهيم پور سفير محترم ايران در صربستان ۲۰۱۴

تشويق مربيان تيم ملي ايران بعد از پيروزي با حريف روس

پرم روسيه سال ۲۰۰۸ مسابقات آزاد

پرم روسيه سال ۲۰۰۸ مسابقات فرنگي

راسي برز لهستان سال ۲۰۱۱

پرم روسيه سال ۲۰۱۰ بلگراد صربستان

مسابقات قهرماني كشور انتخابي تيم ملي سال ۹۳ تهران غلبه بر حريف مازندران

مسابقات قهرماني كشور با كوچ پسرم حسين

اعضاي تيم ملي قهرمان ايران ۲۰۱۴ صربستان

به همراه داوران بين المللي كشور جناب آقاي احمد حاج آقا پور و جناب حسين تقوي

حكم قهرماني دوم جهان صربستان ۲۰۱۴

جناب آقاي ابراهميم جوادي قهرمان جهان و مسئول پيشكسوتان كشور

تجليل در روزنامه مردم كرمان سال ۲۰۰۸ قهرماني جهان روسيه

مرحوم پدر حسين بلندپور

بعد از توزيع جوائز قهرماني آموزشگاه هاي استان

بعد از مسابقات آموزشگاه ها

مسابقات انتخابي دستجات استان

بعد از توزيع مدال مسابقات

خوابگاه سعدآباد مشهد و اردوي قهرماني كشور سال ۵۳

اردوي قهرماني كشور

post

محمد بهابسته

زندگينامه ورزشي

قهـرمان و پيشكسوت كشتي‌ خراسـان و ايران
« به نام ايزد بي‌همتـا»
با ياري خداوند متعـال و بزرگ ؛
بنا داريم از اين پـس زندگينـامه، خاطرات تلخ و شيرين، حوادث زندگي، مقام‌هاي قهرماني، حرفهاي دل و خلاصه آن چه خواندني ا‌ست از پيشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و ساير مدارك آنان به رشته‌ي تحريـر درآوريم، در اين راه جناب آقاي مجيـد عباسي رياست محترم كميته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتي و به جهت صفات اخلاقي و پهلواني مورد علاقه‌ي وافر جامعـه‌ كشتي مي‌باشـد ما را همراهي خواهنـد نمود و قرار بر اين شد كه هر كدام از پيشكسوتان محترم كشتي كه ميـزبان نشست ماهانه مي‌شود زندگي‌نامه اش به رشته تحرير درآيد .
و اين روند ادامه خواهد داشت تا با ياري خداوند بزرگ در پايان كار اين مجموعه به صورت كتابي ارزشمند بچاپ رسيده و به جامعه كشتي خراسان بزرگ تقديم گردد.

خلاصه اي از زندگينامه ورزشي محمد بها بسته و فرزندان ورزشكار ايشان
بايد عرض كنم اينجانب محمد بها بسته فرزند حسن در سال ۱۳۲۸ در زمستاني سخت و سرما و برف در يكي از روستاهاي خوش آب و هوايي كه به نام دولو از شهرستان كهن و پهلوان خير قوچان است در خانواده اي كشاورز و پركار و پر تلاش پا به عرصه وجود نهاده و نام مرا از جائيكه پدرم عاشق حضرت خاتم الانبياء محمد مصطفي بوده محمد ناميده و دوران طفوليت و نوجواني را در همان روستاي دولو سپري كردم، و در همان روستا به مدرسه رفته و دوره ابتدائي را به پايان رسانده ام و بعد از آن چون در روستا بيشتر از شش كلاس ابتدايي نبوده براي ادامه تحصيل در دوره اول دبيرستان به شهرستان قوچان كوچ كرده و دوره اول دبيرستان يعني سيكل اول را تا كلاس نهم ادامه داده و بعد از آن به علت كار فراوان كشاورزي مجبور به ترك تحصيل شده و دوباره عازم روستاي دولو شده و به كمك پدر كه كمي پير شده و براي كار كشاورزي در اذيت بوده به ياري او شتافتم و بايد بگويم كه دنباله تحصيل را رها كرده و به كار كشاورزي و دامداري مشغول شدم و بعد از خدمت سربازي با دختر مورد علاقه خودم ازدواج كرده و حاصل اين ازدواج پنج فرزند پسر و يك دختر بوده است كه تمامي فرزندان همگي مشغول ورزش شدند و تا قهرماني كشور و نامزد تيم ملي شدند كه عنوان هاي آنها را در صفحات بعد براي شما شرح خواهم داد.
فرزندان پسر عبارتند از ۱- عليرضا ۲- مهدي ۳- وحيد ۴- امير ۵- حميد كه همگي به رشته ورزشي مردمي و سنتي خودمان چوخه و كشتي پهلواني و كشتي آزاد روي آوردن و يك دختر هم دارم كه عروس شده و ضمناً يادآور شوم چون خانواده ورزشي كشتي داريم بنابراين دامادي نصيب بنده شده كه ايشان هم قهرمان كشتي هستند و در اين رشته فعاليت دارند.

شروع به تمرينات كشتي با چوخه خراسان بزرگ
بايد بگويم كه در سن ۷ تا ۱۲ سالگي كه كنار دست پدر بوده و ايشان خود يك فرد كشتي گير با چوخه و پهلوان آن روستا معروف شده سعي بر اين داشت كه مرا هم مانند خودشان يك فردي با مسئوليت و پهلوان پرورش دهد. همين بود كه هر وقت در روستا عروسي يا جشن و اعياد بود مرا با خود به اين مجالس مي برده و براي بنده حريف جور مي كرد تا من با راه و رسم پهلواني و كشتي خوي بگيرم و بتوانم در آينده مرد پرتوان و با مسئوليت و پاك باشم اين بود كه من هم روز به روز به اين كشتي پهلواني و قهرماني بيشتر علاقه پيدا ميكردم و در فكر پيشرفت خود بودم. بايد بگويم كه در دوران دبستان وقتي از منزل تا مدرسه يا در برگشت از مدرسه در كنار باغها و اولنگ زارها از همكلاسيهاي خودم را به كشتي دعوت مي كردم و در همان راه مدرسه تا خانه يكي دو كشتي با اين دوستان مي گرفتم بالاخره يا زمين مي خوردم يا حريف را مغلوب خود مي شناختم وقتي كه به خانه مي رسيدم كه تمام لباس هاي بنده پر از خاك و گل بود كه هميشه مادرم خدابيامرز كه زحمت فراوان براي سلامتي بنده كشيده عصباني مي شدند و من را دعوا مي كردند كه اين چه وضعي است به سرو روي و لباس هاي خودت آوردي در اينجا مرحوم پدر بزرگوارم پا در مياني كرده و مادرم را راضي مي كرد كه با بنده قهر و عصباني نشود و بعد از من مي پرسيد محمدجان خوب كشتي گرفتي و توانستي آن لنگي كه به تو ياد داده بودم اجرا كردي و شروع به تشويق و ياد دادن فنون كشتي چوخه مي شد و مرا با راهنمايي خودش به طرف پيروزي و مقاومت در كشتي سوق ميداد اين شد كه بنده روز به روز در اين كشتي سنتي و بومي محلي استان خراسان توانستم به درجه اي از فنون كشتي چوخه برسم بايد بگويم كه مربي اول بنده كسي نبود جز مرحوم پدرم كه مرا بيش از آن كه انتظار داشتم راهنمائي مي كردند و هم و غم ايشان اين بود كه در ميدانهاي بزرگتر و با حريفان پر قدرت و خبره تر جدال كنم تا بتوانم يكي از چوخه كارهاي خوب شهرستان قوچان و استان شوم، كه همين طور هم شد خداوند كريم ايشان را بيامرزد و او را از بنده راضي و خشنود نمايد روحش شاد باشد.

شروع رسمي كشتي چوخه در مشهد
در سن چهارده سال بودم كه راهي شهر مقدس مشهد شده و زندگي ورزشي ام را در شهر مذهبي در كنار خانواده شروع كردم. در مشهد و به طور كلي در استان خراسان گودهاي كشتي فراواني هست كه در اعياد و جشن عروسي ها فعال هستند بنده هم كه عاشق كشتي بودم هر روز جمعه يا اعياد در اين مراكز كشتي چوخه حضور پيدا كرده و حريف براي خودم مي طلبيدم كه بالاخره با تلاش و كوشش توانستم خودم را در كشتي چوخه خراسان به اثبات برسانم جوري كه روي بنده حساب مي شد و هر كسي مايل به كشتي با من نبود مگر در مسابقات رسمي كه اجباراً بايد در ميدان حاضر ميشدند. به مبارزه با بنده مي پرداختند كه در اين چندين سال در اطراف مشهد و قوچان هر جا مبارزه اي بود يا عروسي و جشن كه در آن كشتي برگزار مي شد بدون هيچگونه عذري يا بهانه اي شركت ميكردم و در ميدان نبرد كشتي حاضر مي شدم تا اينكه در مسابقات كشتي با چوخه در سالهاي ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۹ در تمامي مسابقات كشتي با چوخه استان در شهرهاي مختلف استان منجمله بجنورد- شيروان- قوچان- چناران- مشهد- فريمان- كلات و نيشابور در اين رزمگاه شركت داشتم و در اكثر اين مسابقات توانستم به مقامهاي اول يا دوم يا سوم برسم و از امتيازات و جوائز آن كشتي ها كه به رسم و رسوم سنتي و با ساز و دوهلو انجام مي شد بر حريفان فائق آماده و از جوائز نقدي و شئي بهره مند شوم- جوائز اين مسابقات بيشتر گاو- گوسفند- گوساله- اسب- فرش- بخاري- يخچال- قالي- پتو- پارچه كت شلواري و وسايل ديگر منزل و منجمله وجوهات نقدي. من هم در دوران گرفتن كشتي چوخه از اين نوع جوائز بي بهره نبودم و در هر مسابقه اي برگزار مي شد و قندي به اصطلاح كشتي چوخه در مسابقات رسم بود بنده از آنها قسمتي داشتم كه برنده آن جائز شوم در همين مطالب بايد عرض كنم چون در زمان مسابقات كشتي با چوخه كه يكي از ورزشهاي بومي استان پهناور خراسان هست و در مراسم جشن ها- ختنه سورانها- عروسي ها و عيد نوروز برگزار مي شود و اين نوع ورزش در شهر و استانهاي ديگر وجود نداشت و مسابقات آن به صورت رسمي برگزار نمي شد يك فرد يا افرادي پا به جلو گذاشته و آستيني بالا ميزدند و مسابقات را به نحو احسن برگزار ميكردند. اين بود كه در مسابقات كسي كه قهرمان يا پهلوان مي شد حكم ورزشي و لوح و مدالي در كار نبود فقط همين جوائز نقدي يا وسايل منزل منظور مي شد. اين بود كه ما هر چه زحمت كشيده و قهرمان يا پهلوان آن گو شده ايم لوح يا مدالي نداريم چون نبود كه به ما اهدا شود. و سالهاي پهلواني و قهرمانيهاي ما به طور رسمي در مجلات و روزنامه ها و اخبار گفته و شنيده نمي شد و بايد عرض كنم پهلواناني كه در اين ميدان هاي خاكي و سخت و صفت يا كمي جلوتر برويم روي چمن و اولنگ زارها برگزار مي شد كه هميشه با بدنهاي زخمي و آسيب ديده در دوره هاي بعد كشتي مسابقه ميدادم آن هم علت خودش را داشت چون كسانيكه در اين ميدان ها مبارزه مي كردند همگي از انسان هاي والا و با جسارت و مردم دوست و دستگيري از مستمندان و ضعفا بودند و كسي براي مقام يا آن جوائز به ميدان نمي رفت فقط به خاطر تماشاي خوش كشتي براي ديگران و ساختن كشور مرد پرور و پهلوان اين كشتي سخت را انجام مي دادند و در مواقع سختي ديگران به كمك آنها مي شتافتن از جان و مال خود مايه مي گذاشتن تا آن فرد با كمك آنان از آن گرفتاري خلاص شود هدف فقط كمك به مردم كشور و شهر و روستا و شاد كردن آنها بوده وبس. بايد بگويم هميشه از كشتي گيران سنگين وزن با چوخه براي مبارزه در كشتي آزاد فرنگي در تيم هاي خراسان و شهرهاي تابعه شركت مي كردند كه بعضي از آنها به مقام پهلواني و قهرماني كشور و حتي جهان نيز رسيده اند و افتخاري براي كشور خود بدست آورده.اين افراد عبارتند از آقايان :سخدري- وفادار- شورورزي- گلمكاني-صحرائي و ديگران كه در مجموع آنان پهلوانان كشور و جهان كه به عناويني دست يافته اند پس بايد اين باشد كه از كنار زمينهاي سرد و خشك و سخت پهلواناني پا به عرصه ميدانها گذاشته و توانستند دين خود را به مردم و مملكت ادا نمايند اين توانايي را هم بيشتر از فنون كشتي باچوخه فرا گرفته بودند كه در كشتي آزاد و فرنگي استفاده مي نمودند.

روي آوردن از كشتي چوخه به كشتي آزاد فرنگي
بايد بگويم بنده وقتي به مشهد عزيمت كرده و كشتي را ادامه دادم مرا در شهرداري استخدام كرده و مشغول به كار شدم كه رفته رفته از كشتي چوخه به كشتي آزاد و فرنگي در باشگاه سعدآباد و برق خراسان شركت كرده و تمرينات كشتي آزاد و فرنگي را در باشگاه مرحوم محمد علي صحرائي زير نظر مرحوم فخرائي- ناجي در فرنگي معرب ادامه داده و با خصوصيات كشتي آزاد فرنگي و فنون آن كشتي را آموخته و گاهي اوقات هم در باشگاه برق منطقه زير نظر مربي كشتي باشگاه برق ادامه مي دادم و در مسابقات كشتي باشگاههاي مشهد نيز از اين باشگاه و يا شهرداري مشهد شركت ميكردم به طوري كه در چند دوره در مسابقات باشگاهي مشهد مقامهاي اول را كسب كرده و بر روي سكوي اول قهرماني باشگاههاي مشهد قرار گرفتم.
مسابقات كارگري
در چند دوره در مسابقات استاني وكشوري كارگران كه جزو تيم خراسان بوده و توانستم بر روي سكوي قهرماني قرار بگيرم و براي تيم خراسان مثمر ثمر باشم و با اين تيم بزرگ به مقام قهرماني برسم هم تيمي و هم انفرادي كه در سكوهاي مختلف اين مسابقات قرار گرفتم و به مقام هايي دست يافتم.

مسابقات برون مرزي
در خرداد ماه سال ۱۳۵۹ نيز در جام كشتي لودز لهستان كه تيم خراسان به خاطر اينكه در سال ۱۳۵۸ قهرمان ايران شده بود و نفرات زيادي بر روي سكوي قهرماني قرار گرفته بوديم به همين دليل فدراسيون كشتي كشور اين سهميه مسابقات بين المللي لودز لهستان را به استان خراسان محول نمود كه در آن سال بنده هم در تيم منتخب استان خراسان در وزن ۸۴ كيلو افتخار حضور داشتم و دو سه تا كشتي نزديك به حريفان آن موقع شوروي- لهستان و مجارستان توانستم كشتي بگيرم كه به شهادت مربي تيم مرحوم استاد كريم محمديان كه از آن كشتي هايي كه انجام دادم كاملاً از بنده و كشتي هاي خوبي كه اجرا كردم رضايت كامل داشت در آن موقع كه گزارشهاي مسابقات را به فدراسيون كشتي داده بودند از كشتي هاي بنده تعريف شده و حمايت خود را از كشتي هاي خوب من را به فدراسيون گزارش كرده بودند.
اسامي تيم كشتي خراسان در جام لودز لهستان
۱- حسن راستگو ۲- چنگيز عامل ۳- حسين عبدالهي ۴- انصاري از تهران ۵- محمود قشنگ ۶- خدابخش عفت دار ۷- محمد بهاء بسته ۸- اكبر شيدا ۹- عزيز نظري
اين افراد تيم كشتي خراسان را در اين مسابقات لودز لهستان همراهي كرده و همگي كشتي هاي قابل قبولي براي خراسان و كشور ايران انجام دادند و اين تيم به سرپرستي و مربيگري استاد كريم محمديان سرمربي خراسان بزرگ به عهده داشتن.

شركت مسابقات جودو ايران در سالهاي ۱۳۵۷- ۱۳۵۸
اينجانب در دو دوره از مسابقات قهرماني كشور در مسابقات جودو شركت داشتم آن موقع بنده از فنون جودو زياد اطلاع نداشتم چون بنده در كشتي آزاد و فرنگي بيشتري فنون كشتي آزاد و چوخه استفاده مي كردم و تسلط كامل به انواع لنگ و گرفتن شال و يقه و كشتي چوخه داشتم به همين دليل به بنده پيشنهاد شد در مسابقات جودوي كشور شركت كنم بنده هم براي شركت در اين مسابقات و آزمايش دادن آن ورزش شركت كرده و به لطف خداوند بزرگ و فنون كشتي چوخه توانستم تمامي حريفات خودم را مغلوب كرده و يكسال به مقام اول و سال بعدي دراين مسابقات كشوري به مقام دوم دست پيدا كرده و در سكوي قهرماني كشور قرار گيرم و آن مدالهاي كشتي خودم را با مدالهاي جودو همراه كنم و از اين ورزش نيز داراي مدال باشم و با اين رشته نيز آشنائي كامل پيدا كنم و از تجربيات اين رشته در كشتي آزاد سود ببرم.
مسابقات قهرماني كشتي فرنگي مشهد سال ۱۳۵۸
اين مسابقات در تابستان سال ۱۳۵۸ در شهرستان گناباد برگزار شد كه بنده هم در مسابقات قهرماني استاني به مقام اول رسيده و جزو منتخب تيم خراسان باشم كه اين مسابقات در ماه مرداد در مشهد سالن مهران با ۱۸ تيم از استانهاي مختلف با شركت ۱۳۲ كشتي گير در رشته فرنگي برگزار شد كه بنده هم در وزن هفتم اين مسابقات شركت داشتم اين مسابقات قرار بود كه در تهران برگزار شود چون در همان موقع مصادف شد با فوت آيت اله طالقاني كه فدراسيون اين مسابقات را به مشهد واگزار كرد كه اين مسابقات در مشهد برگزار شد. يكي از اتفاقات اين مسابقات كشتي گيري بود از استان اصفهان بنام هاشم قنبري كه در وزن ۷۴ كيلوگرم به مدت يازده سال در رشته فرنگي در آن هميشه قهرمان بوده در اين دوره از مسابقات بعد از اتمام كشتي هايش براي هميشه از كشتي و كشتي گيري كناره گيري نمود كه با برنامه ويژه اي كه فدراسيون در طول مسابقه براي ايشان اجرا نمود و براي هميشه از گرفتن كشتي خود را بازنشسته كرد.

آن سال بنده در وزن هفتم از تيم خراسان شركت داشتم و توانستم حريفان خودم را يكي پس از ديگري شكست داده و با پيروزي بر آنها فائق آيم ودر فينال اين دوره از مسابقات بنده با كشتي گير بنام رضا يوسف آبادي كه جزو تيم ملي كشتي فرنگي كشور بود كشتي گيري با قد و قوار مناسب در فينال با هم روبرو شديم كه بعد از ۹ دقيقه كشتي و حمايت فراوان از تماشاچيان مشهدي اين كشتي برگزار شد و بعد از تلاش فراوان بنده متأسفانه هر چند كه كشتي قابل قبولي گرفتم و چند بار حريف را به خطر انداخته و امتيازهائي از او كسب نمودم ولي به علتي كه قد و قواره بلند اين كشتي گير با تجربه نتوانستم به ايشان برتري داشته باشم با اينكه يك مسابقه جانانه و با زيرو رو شدن فراوان و امتياز نزديك اين كشتي را واگذار كردم و به مقام دوم و نايب قهرماني كشور دست پيدا كرده و بر روي سكوي دوم جاي گرفته و مدال نقره نصيب بنده شد ولي با اين تفاصيل از اينكه به مقام دوم كشور دست پيدا كرده بودم زياد راضي نبودم هر چند كه قسمت و تقدير بنده در آن مسابقات همان سكوي دوم بود بايد بعد از آن مسابقه تلاش و كوشش فراواني انجام ميدادم كه بر اين كشتي گير قوي و پرتجربه پيروز شوم.

نتيجه مسابقات ۱۳۵۸ كشتي قهرماني فرنگي كشور
سال ۱۳۵۸ تيم كشتي خراسان توانست با او اقتدار كامل در سكوي يك قهرماني كشور قرار بگيرد و كاپ قهرماني را در مشهد بر روي دستان قهرمانان به پرواز در آوردند بايد عرض كنم تيم كشتي با دو مدال طلا بوسيله حسن كاشمري در وزن ۵۳ كيلوگرم و يك مدال طلا در وزن ۶۸ كيلوگرم بوسيله بهرام توكلي كسب شد و دو مدال نقره بوسيله محمد اژدري در ۵۷ كيلوگرم بوسيله بنده در وزن هفتم (محمد بها بسته) و يك مدال برنز بوسيله عزيز نظري در وزن نهم بدست آمد كه بطور كلي استان خراسان با كسب ۳۶ امتياز از كليه تيم ها و استانها در سكوي اول قهرماني كشور قرار گرفت و جام قهرماني را در آغوش كشيد و تيم خوزستان مقام دوم كشور و تهران به مقام سومي دست يافتند و زير پاي استان خراسان در روي سكوي ۲ و ۳ ايستادن.

نفرات اول تا سوم وزن هفتم كشتي فرنگي كشور
۱- رضا يوسف آبادي از كرمان مقام اول مدال طلا
۲- محمد بها بسته از خراسان مقام دوم مدال نقره
۳- حسن عبداللهي از تهران مقام سوم مدال برنز

تقدير و تشكر
جا دارد درهمين مطالب از مربيانم كه در قهرماني و پيروزيهاي بنده دخيل بوده و سهم داشته اند اول از همه كه الفباي كشتي چوخه را به من آموخت مرحوم پدر بزرگوارم بود كه روحش شاد و يادش ماندگار باد و از ايشان تقدير و تشكر دارم خداوند رحمتش نمايد.
دوم مرحوم محمد فخرائي- عسگر ناجي كه بارها با تلاش و كوشش ونصيحت هاي پدرانه و آموزش كشتي آزاد را به بنده آموختن از ايشان تشكر و قدرداني مي كنم و براي آنها اجر عظيم از خداوند متعال خواهانم وبراي استاد فخرائي آرزوي بهشت برين را دارم خداوند ايشان را رحمت نمايد و روحش شاد و يادش ماندگار، راهش پر رهرو باد.
شاگرد و فرزند شما محمد بها بسته

تشكر ويژه
جادارد كه در مدت چندين سال زندگي زناشوئي از همسر محترم خودم كه با كمك فراوان و با پشتيباني بي دريغ او كه توانستم در عنفوان جواني به ورزش كشتي روي آورم و به قهرماني برسم و از اينكه اين خانم محترم توانسته با پنج فرزند ذكور كه تمامي آنها قهرمان و انسان هاي والا مثمر ثمر براي وطن و خانواده خود بوده و به كمك و ياري مادر عزيزشان اين راه سنگين و پرتلاش را پشت سر گذاشته افرادي لايق- فداكار و با محبت آنها را پرورش داده و به جامعه ورزشي و كشاورزي و صنعتي تحويل داده و همگي اين فرزندان درسهاي دانشگاهي را به پايان رسانده اند و به كمك كسي نبوده مگر اول خداوند منان و بعد مادر بزرگوار آنان و همسر مهربان و فداكار اينجانب كه توانسته با سخت كوشي و صبر فراوان و ايثار بيش از حدآنها و مرا ياري نمايد زبان از تشكر ايشان قاصر است ولي بايد عرض كنم بنده و تمام فرزندانم از ايشان تشكر و قدرداني كرده و برايش آرزو، صحت و سلامتي و بهروزي را داريم و خداوند يار و ياور اين بانوي بزرگ باشد.
همسر شما محمد بها بسته

در آخر اين نوشته ها با چند نصيحت پدرانه آن را به پايان مي رسانم
آنچه فرزند بايد بداند :
۱- پدر و مادر صادق ترين دوستان تو هستند.
۲- سعي كن پدر و مادرت را درك كني.
۳- آنچه از فرزند خود توقع داري نسبت به پدر و مادرت روا دار.
۴- پدر و مادر را به دوستانت مفروش.
۵- اميد آنها را درباره فرزندان نااميد مكن.
۶- پدر و مادر عاشق تو بوده و هستند دست كم تو آنها را دوست بدار.
۷- دل پدر و مادر شكستني است پس احتياط كن.
۸- مبادا تحقيرشان كني.
۹- آنان خود را بر تو ترجيح داده اند شايسته است كه به آنها نيكي كني.
۱۰-دست پدر و مادر بوسيدني است.
۱۱- آفرينشت را مديون آنان بدان.
۱۲- كوره سوادت را به رخ آنان نكش هر چه داري از آنها داري.
۱۳- صلابت و اقتدار پدرت را نشكن.
۱۴- حتماً توجه داري كه تو هم پيرخواهي شد.
۱۵- چشمهاي پدر و مادر حرفهاي گفتني زياد دارند پس دقت كن.
۱۶- درس ايمان و باور را از آنان بجوي و بياموز.
۱۷- كوتاهي احتمالي آنان را بر ايشان خرده مگير.
۱۸- بدان كه هوش تو به پايه خرد و تجربه هاي شهودي آنها نمي رسد.
۱۹- پيش ديگري از آنها بدگوئي مكن.
۲۰- هرگز بر سرشان صدايت را بلند مكن.
۲۱- زيبائي وبرنائي تو به پاي زيبائي عشقي كه در دل آنان است نمي رسد.
۲۲- آشكار و پنهان از آنها دفاع كن.
۲۳- جلوتر از پدر و مادرت راه مرو.
۲۴-چشم پاسخي مناسب براي گفته هاي ايشان است (در امور ديني اطاعت از خدا).
۲۵- كلامشان را قطع نكن.
۲۶- با آنها لج بازي نكن.
۲۷- هيچگاه به پدر و مادرت نگو شما نمي فهميد (حتي در صورت صحت).
۲۸- آنان را با ديگران مقايسه مكن.
۲۹- بسيار براي آنان دعا كن.
۳۰- پس از مرگ پدر و مادرت آنها را از ياد مبر.

مختصري از زندگينامه پسران وزشكار و قهرمان من
فرزند اول بنده كه نور اميد و زندگي مستحكم به اينجانب داد در سال ۱۷/۱/۱۳۵۳در مشهد مقدس پا به دنيا گذاشت بنده را بسيار مسرور و شادمان و اميد به زندگي فرداها نمود مرا هر چه بيشتر به زندگي ورزشي ام سوق داد و با دو برابر توان در پيشرفت كارهاي ورزشيم فعاليت كردم. و هميشه در ذهنم اين بود آيا ميشود اين پسر برومند را خداوند جوري نگهدارد كه بتوانم آن را براي قهرماني و پهلواني كشور و مردي تمام عيار براي جامعه ورزشي خراسان و ايران پرورش و هم از خداوند متعال خواستم تا اين قدرت و توائي پدر شدن را به بنده بيشتر كند تا بتوانم آن آرزوئي كه دارم براي آينده پسرم بدست گيرم و در راه هدفم غافل و يا كم رنگ نباشم. به همين دليل اسم اولين فرزند خودم را كه در شهر مقدس مشهد به دنيا آمده و از امام هشتم كه جزو مجاورين اين آقا بوديم خواستم اسمي از ايشان و مرد اول دنياي اسلام كه پهلوان و قهرمان كننده درب خيبر و داماد پيغمبر و مولاي همه هستند يعني علي ابن ابيطالب كه اين پس از آقا علي سرمشق بگيرد اسم ايشان را عليرضا نام نهادم كه آرامش را از حضرت رضا و پهلواني از مولا علي بگيرد و با نام اين دو مولا زندگي مردمي و پهلواني و انساني از تبار مردان خدا باشد.

شروع تمرينات كشتي در سن نوجواني
بعد از اتمام تحصيلات دوره ابتدائي مدرسه مرجان وقتي كه وارد مدرسه راهنمائي شهيد دهقان نيري شدم با اسرار فراوان پسرم كه اسرار مي كرد و دائماً ميخواست كه او را براي تمرينات به باشگاه ورزشي كشتي كه علاقه فراواني در او ايجاد شده بود چون اكثر اوقات با من به تمرينات كشتي كه داشتم نظاره گر بود و هميشه ميگفت بابا كي من ميتونم مثل شما به سالن تمرين كشتي بيايم و تمرين كشتي كنم بنده ميگفتم پسرم هر وقت كه موقع شود و سن شما به كشتي نوجوانان برسد ميتواني درتمرينات كشتي براي سنين شما هست بروي و زيرنظر مربيان وقت سالن كشتي تمرين كني وقتي كه درس عليرضا در دبستان تمام شد روبروي من ايستاده و گفت پدر حالا وقت آن رسيده كه من به تمرين كشتي بروم چون يك عده از دانش آموزان مدرسه راهنمايي كه درس ميخوانند هر بعدازظهر بعد از تعطيل شدن از مدرسه به طرف سعدآباد ميروند و در سالن كشتي مرحوم محمدعلي صحرائي تمرين كشتي مي كنند و آن افراد در مدرسه زياد هستند از مربيان كشتي و سالن تمرين رضايت كامل دارند و خيلي خوشحال هستند از اين برنامه اي كه در پيش رو دارند حتماً بايد همين فردا مرا به اين سالن كشتي ببري و نام نويسي كني وگرنه خودم با بچه هاي مدرسه به آن سالن خواهم رفت. گفتم پسرم صبر كن تا ببينم شرايط ثبت نام چگونه است و سن كشتي براي شما در چه موقع شروع ميشود تا تو را در آن باشگاه ثبت نام نمايم. ميدونيد عليرضا در جواب بنده چه گفت او گفت بابا امروز در مدرسه من با اكثر آنها كه در باشگاه ثبت نام كرده اند كشتي گرفتم همه آنها را زمين زدم با همان فن لنگي كه شما به من آموخته ايد من در برابر عمل انجام شده قرار گرفته پسرجان اين كار را روي آسفالت مدرسه انجام دادي مدير معلم هيچي به تو نگفتن ، گفت چرا از بنده قول گرفتن كه ديگر در مدرسه با بچه هاي كشتي گير و ديگران حق تمرين يا مسابقه را ندارم من هم قول دادم كه اين كار را انجام ندهم ودبير ورزش من مرا به اتاق ورزشي برده و با من صحبت كرد كه براي ثبت نام تمرينات كشتي يه سالن آموزشگاهها معرفي خواهد كرد اين حرفها را كه زد بنده مجبور شدم كه ايشان را براي ثبت نام به سالن كشتي صحرائي ببرم و گروه نوجوانان جهت تمرين به خدا بيامرز هوشنگ نوذري كه مربي اين گروه سني بوده معرفي كنم و زير نظر ايشان تمرينات مرتب و منظم خودش را با آن علاقه شور وشوق فراواني از كشتي داشت بايد بگويم حتماً اين علاقه ژني بوده چون بنده هم هميشه در سن خردسالگي در تمرين و مسابقه كشتي در آتش اين ورزش مي سوختم ايشان را درك ميكردم كه چه حال و احوالي دارد به هر حال تمرينات را شروع كرده و كم كم بدن او آمادگي كشتي و تمرين سنگين را مي طلبيد كه هر چه بگويم كم گفتم كه الحق والنصاف زنده ياد آقاي هوشنگ نوذري در تمرينات او هميشه جديت خاصي داشت و او را به بهتر شدن و قهرمان شدن تشويق ، ترغيب مي كرد تا روز مسابقه فرا رسيد. در مسابقات نوجوانان در سطح مشهد و استان قهرمان شد و چند سال ديگر دوباره در مسابقات كشتي آموزشگاهي استان از تيم شهرستان مشهد در سطح استان شركت كرده و توانست قهرمان استان شود در قهرماني كشور نايب قهرمان كشور در آموزشگاههاي كشور و همچنين موفقيت باعث تمرينات شديد و فراوان و مثبت ايشان گرديد كه چندين بار قهرمان باشگاههاي مشهد و استان شود و سن او بجائي رسيد كه بايد به خدمت سربازي مي رفت چون در آخرين سال هنرستان رشته راه وساختمان مشغول درس خواندن بوده و توانست در اين رشته فني فارغ التحصيل شود و خودش را آماده سربازي مي كرد گفتم پسرجان اول برو دانشگاه ولي ايشان عقيده داشت كه به سربازي برود بعد از سربازي هم در جناح ورزش كشتي و هم در جناح درس فعاليت راحت تري انجام دهد وقتي در مزرعه كشاورزي نيز به بنده كمك نمايد به همين دلايل او به خدمت مقدس سربازي رفته و كم و بيش تمرينات كشتي را در سربازخانه انجام مي داد تا اينكه خدمت مقدس سربازي به پايان رسيد و با عزمي راسخ و تواني مضاعف دنباله تمرينات را زير نظر مربيان وقت سعدآباد آقايان مهرافروزيان و نخودچي انجام مي داد.

سال ۱۳۶۹
در اين سال بعد از قهرماني استان در مسابقات قهرماني كشور در وزن ۶۹ كيلوگرم در استان كرمان توانست با كشتي هاي جذاب و جنگدگي تمام به نايب قهرماني كشور شد و توانست در روي سكوي دوم جاي بگيرد و مدال نقره مسابقات كشوري را از آن خود كند.

مسابقات انتخابي تيم ملي
ايشان با فعاليت مرتب و منظم در تمرينات كشتي خراسان توانست در چندين دوره مسابقات قهرماني و انتخاب تيم ملي در وزن ۷۶ كيلوگرم قهرمان شود و به اردوي تيم ملي دعوت و در آنجا از تجربيات مربيان تيم ملي استفاده و بهره بگيرد و به اندوخته هاي خود در كشتي بيفزايد. تا بتواند راه قهرماني كشور و تيم ملي را براي خود هموار نمايد همين شد كه در مسابقات كشتي هاي خوب و قوي را انجام داده و نظر مربيان تيم ملي را به خودش جذب نمايد كه در بيشتر اوقات او را دعوت به تيم ملي مي كردند.

شركت تيم ملي كشتي ايران در جام زليفسكي لهستان
در سال ۱۳۸۰ در جام بين المللي كشتي لهستان در وزن ۷۶ كيلوگرم تيم ملي كشتي ايران در اين مسابقات شركت كرده و در آن جام از اعتبار كشتي ايران در وزن ۷۶ كيلوگرم از جان مايه گذاشته و به مقام پنجم اين جام رسيد كشتي ها قابل قبول گرفته و به چند كشتي گير از كشورهاي مختلف و لهستان برتري داشته و با دستي تقريباً پر به ايران برگشته است و تجربيات مناسبي براي مسابقات ديگر بدست آورده است.

اعزام به مسابقات كشتي جام بين المللي ياشاردوغو تركيه
در سال ۱۳۷۸ همراه تيم ملي كشتي ايران عليرضا جزو تيم ملي اعزامي به جام ياشاردوغو كه در استانبول تركيه بوده ايشان هم شركت داشتن و در اين مسابقات در وزن ۷۶ كيلوگرم از جمهوري اسلامي شركت كرده كه توانست چند كشتي مناسب و در خور تيم ملي كشتي ايران به اجرا بگذارد و از لنگهاي خوب كشتي چوخه در اين مسابقات استفاده زيادي نمود و چند حريف خارجي را نيز از ميدان رقابت هاي جام ياشاردوغو خارج نمود. ولي نتوانست به مدال دست پيدا كند اما كشتي هاي گرفته شده بوسيله او مورد تأئيد مربيان و سرپرستان تيم ملي كشتي ايران قرار گرفت مخصوصاً به اجراي فنون لنگ كردي كه از بنده آموخته بود خوب اجرا مي كرد در تمام دست اندركاران جام ياشاردوغو را بوسيله اين فنون لنگ كردي ايران و خراسان به فكر بود وادار كرده و به اين نتيجه رسيده بودند كه چگونه و چطور در مقابل اين فن با ارزش لنگ از كشتي گير ايران دفاع نمايند براي آنها بسيار پيچيده و دشوار بود.

مسابقات جام اوما خانف روسيه سال ۱۳۷۹
سال ۱۳۷۹ در جام اوماخانف روسيه كه تيم ملي كشتي ايران در اين جام شركت نموده بود پسر من هم عليرضا در وزن ۷۶ كيلوگرم جزو تيم كشتي جهموري اسلامي ايران بود كه در اين جام در سطح بالا و مهم كه تمامي قهرمانان كشتي روسيه و كشورهاي استقلال يافته از شوروي سابق و چند تيم قوي و محكم كشورهاي اطراف روسيه در اين جام شركت داشتن عليرضا هم درست است كه به مدال دست نيافت و چند كشتي مهم با حريفان حرفه اي روس كه از آمادگي خوبي برخوردار بودند ايشان توانست كشتي هاي خوبي و يا جنگدگي بي مثال و دور از استرس كشتي بگيرد ولي متأسفانه چون آن كشتي گيران از تجربه و مهارت و آمادگي بالاتر از عليرضا بودند نتوانست بر آنها پيروز شود و بدون مدال اين جام مهم كشتي روسيه را پشت سر بگذارد و به وظن خود بازگردد ولي بايد غافل از اينكه در كوران اين نبردها از كشتي گيران خوب و قوي اين مسابقات تجربه هاي مفيدي را بدست آورده و با خود به ارمغان براي كشتي خودش و ديگران آورده است.

مسابقات كشتي قهرماني غرب آسيا در تهران سال ۱۳۷۶
اين مسابقات در سال ۱۳۷۶ در كشور محبوب خودمان در شهر تهران برگزار ميشد كه پسر بنده هم جزو تيم ملي كشتي ايران در اين دوره از مسابقات غرب آسيا شركت داشتند و توانسته با آن كشتي هاي قابل قبول و جنگده به مقام سوم اين مسابقات دست پيدا كند و مدال برنز اين مسابقات را از آن خود كند و اين مدال را تقديم به پدرش نمود او را در ميان ورزشكاران و دست اندركاران كشتي كشور و استان سربلند و مسرور گرداند و نفرات اول تا سوم اين مسابقات به شرح ذيل مي باشد:
۱- احمد اوستا از كشور سوريه مقام اول مدال طلا
۲- عليرضا بهاءبسته از ايران مقام دوم مدال نقره
۳- رهالي مراد تاگاتف از كشور تركمنستان مقام دوم مدال نقره

جام بين المللي كشتي ساساري ايتاليا سال ۱۳۸۱
اين جام بين المللي ايتاليا كه در شهر ساحلي ساساري برگزار شد و عليرضا هم در تيم ملي كشتي ايران عضويت داشت و در اين دوره از اين جام با چند كشتي حساب شده و خوب توانست به فينال مسابقه برسد ولي در فينال به كشتي گيري از كشور‌ روسيه بنام علي اف برخورد نمود و نتوانست به مدال جام ساساري كشور ايتاليا دست يابد و به نايب قهرماني اين جام اكتفا كرد و توانست مدال نقره اين دوره از مسابقات را براي ايران عزيز و خانواده خودش كسب نمايد و برروي سكوي دوم جام بين المللي كشتي ساساري قرار گيرد.

جام بين المللي زليفسكي لهستان
سال ۱۳۷۱ تمرينات خود را شديدتر و مرتب كرده و در مسابقات با تمام قدرت و توانايي شركت مي كرد در اين زمان هم مربي ايشان حسين مهرافروزيان بود، كه اين فعاليت تقريباً بعد از خدمت مقدس سربازي بود.
سال ۱۳۷۶ در اين سال در وزن ۶۹ كيلوگرم جزو تيم منتخب خراسان بود كه در مسابقات قهرماني كشور در گرگان برگزار شد ايشان توانست به مقام دوم كشور و به مدال نقره دست پيدا كند و شهرام مرداني مدال طلا و كامبيز نوراني مقدم از لرستان مقام سوم و مدال برنز را بدست آوردند.

سالهاي ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۲
در اين سالها مرتباً ايشان در مسابقات انتخابي تيم ملي در وزن ۷۶ كيلوگرم شركت كرده و همه ساله توانسته بر روي سكوي قهرماني جاي بگيرد وبراي تيم ملي كانديد شود.

قهرماني ۴ دوره كشتي پهلواني ايران ۱۳۷۷- ۱۳۷۸-۱۳۷۹-۱۳۸۰
اين مسابقات كه در سالهاي ۱۳۷۷ تا ۸۰ در ايران و شهرهاي مختلف برگزار شد در اين دوره مهدي بهاءبسته توانست پهلوان بلامنازع اين مسابقات شود. سال ۱۳۷۷ در مشهد برگزار شد. در سال ۱۳۷۸ در اصفهان انجام پذيرفت در سال ۱۳۷۹ در مركز ايران تهران برگزار شد ودر سال ۱۳۸۰ دوباره در شهر اصفهان صورت گرفت كه در هر چهار دوره پهلوان عليرضا بهاء بسته به بازوبند پهلواني در وزن ۸۰ كيلوگرم دست يافت.

مسابقات باشگاههاي كشور در سالهاي ۱۳۷۹- ۱۳۸۰
در اين دو سال ايشان در سال ۱۳۷۹ جزو تيم كشتي راه آهن خراسان به ميدان رفت و تيم كشتي راه آهن خراسان در اتمام مسابقات رفت و برگشت به مقام سوم رسيد و ايشان در اين دوره از مسابقات كشتي هاي قابل قبول گرفت و توانست تقريباً به تمامي حريفان خود پيروز شود و در سال ۱۳۸۰ عليرضا جزو تيم دانشگاه آزاد تهران بود كه در اين دوره هم ايشان كشتي هاي خوبي از خود برجا گذاشت و تيم كشتي دانشگاه آزاد تهران به مقام دومي اين تورنمنت دست پيدا كرد و تهران اول شد و راه آهن خراسان به مقام سوم رسيد.

حكم قهرماني عليرضا بها بسته جام بين المللي كشتي ساساري ايتاليا

خلاصه زندگينامه مهدي بهاءبسته
ايشان فرزند ذكور چهارم حاج محمد بها بسته پهلوان چوخه- آزاد- فرنگي و جودو كه در سال ۱۳۶۱ به دنيا آمد و بعد از دوران طفوليت در دبستان روح بخش به تحصيل پرداخت و بعد از دوران دبستان به مدرسه راهنمايي طالقاني رفته و دوران راهنمايي را در اين مدرسه به اتمام رساند دوران دبيرستان را در دبيرستان جباريان ۲ آغاز و به پايان برد و وارد دانشگاه شده در رشته كشاورزي تحصيلات دانشگاهي خود را به پايان رساند. ايشان در اداره آتش نشاني مشهد استخدام و مشغول كار هستند و متأهل مي باشد كه جديداً به اين امر مهم سنتي ازدواج رسيده اند و در حال فعلي تقريباً حدود يكسال است كه از مسابقات كشتي و تمرينات آن كناره گيري كرده و به جرگه پيشكسوتان نائل گشته.
شروع كشتي
از سال ۱۳۷۴ درتمرينات كشتي در باشگاه بيست و دو بهمن ناحيه ۳ آموزش و پرورش زيرنظر مربي با تجربه و كاركشته و خلاق بنام آقاي جعفر موسوي از مربيان شاخص اين استان شروع كرده و به علت اينكه يك خانواده كشتي داشته قبل از شروع كشتي چيزهايي از تمرينات كشتي و كشتي گيري اطلاع مختصري داشته كه از شوق و ذوقي كه از پدر و برادرها از نزديك ديده بود به همين جهت او در سالن تمرين از نظر استرس دور بوده و راحت مسير باشگاه و خانه را طي ميكرد و دوستان زيادي در روزهاي اول كشتي براي خودش پيدا نمود.

بعد از يكسال تمرين مرتب و مفصل زيرنظر آن مربي دلسوز كه شاگردان زيادي براي كشتي خراسان داده رشد و نمو كرده و يك سرگردن از هم دوره اي هاي خود جلو افتاد همانطور كه قبلاً هم در مطالب ديگر اين نوشته ها گفته بودم ايشان نيز تمرين كشتي از نظر ژن كشتي برخوردار بود. به همين دليل سريع رشد كرده و به اعضاء تيم آموزشگاه هاي خراسان پيوست.
سال ۱۳۵۷
در اين سال ايشان از ناحيه خود كشتي گرفته و در استان خراسان به مقام قهرماني رسيد و براي كشتي قهرمان كشوري آموزشگاه هاي ايران انتخاب شد و در همان سال ۱۳۵۷ مسابقات قهرماني آموزشگاه هاي كشور در استان اصفهان برگزار شد ايشان در رده سني نوجوانان كشتي قابل قبول گرفت و خود را در اين مسابقات خوب نشان داد.

سال ۱۳۷۷- ۱۳۷۹
ايشان در سالهاي ۱۳۷۹ -۱۳۷۷ در رده سني جوانان كشتي گرفت و توانست در مقابل حريفان خود قد علم كند. در سال ۱۳۷۷ مسابقات كشوري در همدان برگزار شد ايشان مقام چهارم كشور را از آن خود نمود.
سال ۱۳۷۸
در اين سال ايشان قهرمان استان خراسان شده وجزو تيم منتخب استان عازم مسابقات قهرماني كشور در شيراز انجام مي شد شركت داشت ودر اين دوره ايشان توانست به مقام دوم كشتي قهرماني دست پيدا كند و در روي سكوي دوم و مدال نقره را به گردن آويخت.

سال ۱۳۷۹
مسابقات كشتي در اين سال در استان كرمانشاه انجام مي شد كه ايشان بعد از پيروزي در مسابقات قهرماني استان نفر اول استان شده و در تيم منتخب قرار گرفت در استان كرمانشاه به مبارزه پرداخت و توانست در چند دوره از مسابقات حريفان خود را شكست داده و در پايان اين مسابقات توانست مقام سوم قهرماني كشور را از آن خود كند و در سكوي سوم و مدال برنز را براي خود وخانواده ورزشي به ارمغان بياورد.

شركت سه دوره در جام ناطق نوري
در سال يكبار جام ناطق نوري در شهر نور مازندران با تيم هاي خارجي برگزار مي شود كه در رده سني نوجوانان و جوانان اجرا مي شود كه ايشان در سه دوره پياپي از تيم منتخب خراسان شركت داشته و با آن كه از آن كشتي هاي خوب و قدرتمندي برگزار كرد ولي متأسفانه در اين سه دوره به مقام مناسبي دست پيدا نكرده و با شكست اين مسابقات را به پايان رسانده.
سال ۱۳۸۳
در اين سال مسابقات كشتي در رده بزرگسالان براي قهرماني كشور در شهرستان استان خراسان بزرگ برگزار شد كه ايشان جوان و جوياي نام دست در دست بزرگان كشتي انداخت و با كشتي هاي خوب و قابل قبول توانست يكي پس از ديگري از حريفان پيش بيافتد و انتهاي كشتي كه توانست در فينال باشد و براي مدال طلا مبارزه كند ولي متأسفانه حريف قدر بوده نتوانست از كمند ايشان خارج شود و به مدال نقره اكتفا نمود و در سكوي ۲ جاي گرفت.

سال ۱۳۸۴
مسابقات سال ۱۳۸۴ مسابقات در كرمانشاه اجرا مي شد كه ايشان در وزن ۷۴ كيلوگرم نماينده استان خراسان بود كه ايشان با مبارزه مثبتي كه در بين حريفان داشت توانست حريفان قوي خودش را يكي پس از ديگري از ميدان بدر آورد و به فينال اين وزن برسد ولي متأسفانه دوباره در فينال در كمند حريف گير كرده و كشتي را با امتياز اندك به حريف واگذار نمود و مدال نقره مسابقات كشوري را از آن خود نموده و برسكوي دوم جاي گرفت.

سال ۱۳۸۵
مسابقات كشوري سال ۱۳۸۵ در استان مازندران شهر ساري برگزار شد و مهدي بها بسته نماينده خراسان بزرگ در وزن ۷۴ كيلوگرم به سراغ حريفان قدر و زورمند شتافت و بعد از سه دوره از مسابقات خود را به پيروزي پشت سرگذاشت ولي در انتهاي كشتي به مقام سوم اين دوره از مسابقات كه حريفان قدر داشت دست پيدا كرده وبرروي سكوي سوم كشور و به گردن آويز برنز دست پيدا نمود.

سال ۱۳۸۷
مسابقات قهرماني كشور در سال ۱۳۸۷ در استان پهلوان خير مازندران در شهر بابل انجام پذيرفت كه در وزن ۷۴ كيلوگرم تيم استان خراسان مهدي بهاءبسته به مبارزه حريفان رفت و بعد از كش و قوس فراوان و پيروزي بر چند كشتي گير از استانهاي مختلف با يك باخت به مقام سوم قهرماني كشور رسيد و به مدال برنز اين مسابقات كه از كلاس بالائي برخوردار بود و از كشتي گيران پرتوان و آماده كشور بودند به همين سكوي سوم اكتفا كرده و مدال برنز اين مسابقات را به گردن انداخت.
مسابقات جام جهان پهلوان تختي
ايشان شش سال متوالي توانست در مسابقات بين المللي جام جهان پهلوان تختي شركت نمايد در طول اين شش دوره در سالهاي ۱۳۵۸ محل مسابقات در بندرعباس برگزار شد كه ايشان در اين دوره توانست به مقام سوم اين جام بزرگ دست پيدا نمايد و با صلابت در سكوي سوم جاي بگيرد و در سال ۱۳۸۷ اين مسابقات در جزيره زيباي كيش برگزار شد و بعد از چند كشتي خوب جوندار برگزار كرده و بعد از اتمام اين مسابقات به مقام سوم رسيده و با مدال برنز به شهر خود مشهد مقدس بازگشته.
مسابقات كشتي پهلواني كشور
در شش دوره در مسابقات كشتي پهلواني كشور در وزن ۸۰ كيلوگرم در سالهاي مختلف كه سال ۱۳۸۲ ۱۳۸۳- ۱۳۸۴- ۱۳۸۷- ۱۳۹۰- ۱۳۹۲ برگزار شد ايشان در تمامي آن سالها در مسابقات پهلواني توانست بر سكوي يك پهلواني كشور تكيه نمايد و بازوبند اين مسابقات را زينت بخش بازوان خود نمايد اين مسابقات در سالهاي ۱۳۸۲- ۱۳۸۳- ۱۳۸۴ كه سه سال پشت سر هم در استان خراسان شهر مقدس مشهد برگزار شد. كه ايشان به مقام قهرماني و پهلواني دست يافت.
و در سال ۱۳۸۷ مسابقات كشتي پهلواني در تهران برگزار شد و ايشان به پهلواني دست پيدا كرد و روي سكوي اول ايستاد و بازوبند پهلواني را دريافت نمود.

سال ۱۳۹۰
در اين سال مسابقات كشتي پهلواني ايران در استان لرستان شهر خرم آباد برگزار شد كه در اين سال ايشان توانست پهلوان وزن ۸۰ كيلوگرم شود و دوباره مدال طلاي اين وزن را بگيرد.

سال ۱۳۹۲
در اين سال مسابقات كشتي پهلواني در استان سمنان شهر سمنان انجام پذيرفت و براي آخرين سال شركت در اين مسابقات پهلواني دروزن ۸۰ كيلو ايشان توانستن با تمام توانايي و صلابت به مقام پهلواني دست پيدا كند و بر روي سكوي يك اين مسابقات قرار گيرد و تقريباً بعد از اين مسابقه بود كه ايشان براي هميشه از كشتي و كشتي گيري عقب نشيني كرده و تشك كشتي را بوسيده و كنار گذاشته و بيشتر براي زندگي بهتر خانواده در حال تلاش و كوشش مي باشد.

شركت در ليگ كشتي برتر كشور
در وزن۷۴ كيلوگرم درسه دوره از اين تورنمت درتيم كشتي راه آهن خراسان عضو تيم كشتي بودم و در اين سه دوره مسابقات ليگ توانستيم به مقام سومي اين تورنمت ها برسيم و در يكي از اين سالها در تيم راه آهن خراسان در دو هفته از كشتي گيران برتر اين مسابقات بود.
يكسال هم از تيم نفت تهران شركت داشته و براي اين تيم به طور رفت و برگشت چند دوره كشتي گرفتم كه اكثر آنها پيروزي با من بوده و تيم نفت نيز به سكوي قهرماني دست يافت.

يك دوره هم در تيم كشتي شهداي تنكابن شركت داشتم و در وزن۷۴ كيلوگرم براي اين باشگاه يك مبارزه پرداخته ولي بعد از اتمام اين دوره از تورنمت تيم شهداي تنكابن متأسفانه به مقامي دست پيدا نكرد و از سكوي قهرماني دور ماند.
يك دوره هم از تيم گروه ساختماني كفايي مشهد شركت داشته و بعد از اتمام كليه مسابقات نااميدانه اين تيم خراسان نيز نتوانست جايگاهي در قهرماني و سكوي اين مسابقات را داشته باشد.
اين بود خلاصه اي از زندگي ورزشي پسرم مهدي بهاءبسته در اين سالهاي پر از سختي و فعاليت شبانه روزي و گذشتن از سختهاي زياد در سال ۹۲ از كشتي كناره گيري نمود و به زندگي عادي پيوست. براي او خوشبختي و بهروزي و صحت سلامت را آرزومندم.

تشكر از طرف مهدي بها بسته از زبان خودش
بايد بگويم طول اين ساليان كه مشغول ورزش سخت كشتي بوده و هميشه باعث آزار و اذيت پدر و مادرم و اين اواخر همسر مهربانم نيز با اين مشكلات و گرفتاريهاي روزمره كار و ورزش مرا در اين امر خطير ياري نموده و از هيچگونه زحمت و تلاش براي بنده تا بتوانم با آرامش تمرين كنم و به مسابقات و نبرد با دليران ادامه دهم كم نگذاشته اند و ايثار فراوان نموده اند. از همين جا دست پدر و مادرم مهربانم را مي بوسم و از همسر خوبم تشكر و قدرداني فراوان دارم. خداوند هميشه پشت و پناه و نگهدار آنان باشد و آرزوي سلامت و تندرستي براي آنان ازخداوند منّان خواهانم.
با احترام- فرزند و همسر شما مهدي

خاطره اول تلخ و خاطره بعد شيرين
يك دوره مسابقات قهرماني كشور در استان ايلام برگزار مي شد كه در وزن ۷۴ كيلو اين مسابقات سه كشتي گير در اين وزن از خراسان شركت داشتيم، از جمله عليرضا بهاءبسته- مهدي بهاءبسته دو نفر با هم برادر بودند و رضا رمضان زاده وقتي مسابقات شروع شد و ادامه پيدا كرد بعد از يكي دو دوره در دور سوم برادر من عليرضا به كشتي گيري از تهران بنام محمدباقر عالي برخورد نمود و هر دو به روي تشك رفته و كشتي بين عالي از تهران و عليرضا بهاءبسته از خراسان شروع شد بعد از پايان وقت دست محمدباقر عالي به عنوان كشتي گير برتر بالا رفت و برنده آن كشتي شد دراين ميان من كه برادر كوچك بودم خيلي از اين واقعه ناراحت شدم و ديدم كه برادرم از جدول كشتي بايد خارج مي شد واز نظر روحي رواني به من خيلي صدمه خورد با خودم فكر كردم خدا كند دوره هاي بعدي به اين كشتي گير تهران برخورد كنم و ايشان را ببرم و در دور چهارم به برادرم كشتي را واگذار نمايم تا ايشان به فينال برسد و جزو قهرمانان كشتي آن مسابقه شود و كار برعكس شده برادرم زودتر به اين كشتي رسيده و متأسفانه بازنده شد در همين گيردار باخت ايشان بوديم كه ديدم از بلندگو اسم من مهدي بها بسته خوانده شد كه در برابر محمدباقر عالي كشتي بگيرم از يك طرف از باخت برادرم استرس داشتم و از طرف ديگر خودم را آرام مي كردم تا در برابر اين كشتي گير تهراني برنده شوم و تقاص او را بگيرم به هر حال روانه ميدان كشتي شده و با تمام اراده و توان جلوي اين كشتي گير ايستاده و مبارزه سخت نفس گيري داشتم به هر حال بعد از اتمام وقت قانوني دست بنده به عنوان نفر برتر بالا رفت و برنده اين مبارزه حياتي شدم و باعث خوشحالي برادرم و سربلندي خودم بودم كه توانستم پيروز شوم و برادرم از نگراني و ناراحتي به اين كشتي گير رها شده بعد براي بنده بسيار شيرين بود و براي برادرم تلخ ولي به هر حال نگذاشتم كه از دست خانواده كشتي بهاءبسته رهايي پيدا كند اين بوده خاطره تلخ و شيرين من.

مختصري از روزگار كشتي گيري وحيد بها بسته
وحيد بها بسته پنجمين فرزند خانواده بزرگ محمدبها بسته بود ايشان در سال ۱۳۶۲ در شهر مقدس مشهد به دنيا آمد كه باعث شادي خانواده ورزشي بهاءبسته شده بود همه ما از خوشحالي فرزند پنجم روي پاها بند نبوديم و به پوست خود نمي گنجيديم لطفي بسيار درشت سرحال پرخون به خانواده ما اضافه شده بود كه ايشان روز به روز بزرگتر و بزرگتر مي شد و تا جايي كه پا در دبستان گذاشته و مشغول تحصيلات ابتدايي گشته و بعد راهنمايي و دبيرستان او شده بود همبازي ما و هم هر چه در چنته داشتيم در اختيار او ميگذاشتم تا از ما بهتر وارد اجتماع و ورزش كشتي كه مورد علاقه همه خانواده بود برسد. اين بود كه همگي كوشش براي او داشتيم تا بالاخره به سن كشتي رسيده و با ما به تمرينات كشتي آمده و فعاليت فراواني داشت تا از ما دور نماند و همه چيز را و همه فنون را در كشتي به بهترين روشي ياد بگيرد.
رده نوجوانان
ايشان وقتي به سن نوجواني و جواز كشتي گرفتن را از نظر سني از من گرفت وارد كشتي شده وروز به روز در اين ورزش به درجه خرج مي رسيد. بطوري كه در اين رده سني نوجوانان در هر مسابقه اي كه شركت مي كرد تمامي حريفان را پشت سر ميگذاشت و آسان بر آنها غلبه مي كرد به طوري كه در دو ساله اول تمرينات كشتي ايشان در كليه مسابقاتي كه برگزار شد ايشان در تمامي آنها شركت كرده و مقام خوبي كسب نمود و ايشان از نظر بدني از ديگر فرزندان درشت تر و تنومندتر بود براي همين شد كه خواستم ايشان در رشته كشتي زياد نماند و از جايي كه بنده بك علاقه خاصي هم به جودو داشتم خواستم ايشان بعد از يادگيري زيادي از فنون كشتي آزاد و باستاني به جودو روي بياورد وقتي به ايشان گفتم پسرم حاضر هستي كه رشته خودت را عوض كني و به جاي گرفتن كشتي آزاد در قسمت ورزش جودو و چوخه فعاليت را شروع كني و در اين دو رشته قهرمان شوي كه در تمامي ورزشهاي كشتي و جودو در خانواده بهاءبسته قهرمان داشته باشيم ايشان هم بدون اينكه حرف اضافي بزند گفت هر چه شما اراده كنيد همين خواهد شد اين شد كه ايشان به طرف كشتي چوخه و ورزش رزمي جودو پيوست.

تمرينات ايشان در چوخه و جودو
وحيد با نظر من و برادرانش از كشتي آزاد و فرنگي چشم پوشي كرده و به طرف چوخه و جودو روي آورد او چون خود در ته دل از جودو خوشش مي آمد سريغ به تمرين جودو پرداخت و در سالهاي خيلي كم توانست عناويني بسيار خوب در جودو بدست آورد.

اولين مسابقه جودو وحيد
بعد از مدتي تمرين ورزش جودو ايشان در اولين مسابقه اي كه رسمي بوده شركت نمود توانست در خراسان به مقام اول دست پيدا كند در سن جوانان و براي مسابقات كشوري جودو عضو تيم كشتي خراسان شده و در قهرماني كشور در رده سني جوانان بعد از شكست چند جودوكار خوب كشور توانست به فينال اين مسابقات براي اولين بار دست پيدا كند ولي در فينال به كم تجربگي خود باخت و به مقام دوم كشور شد و مدال و گردن آويز نقره را به خود اختصاص داد اين مدال باعث شد كه خود را در ورزش جودو پيدا كند و به تمرينات خودش شدت بخشد تا در مسابقات ديگر بتواند به سكوي بهتري برسد.

مسابقات كشتي چوخه
ايشان در همين حالي كه تمرينات مرتب و منظم جودو را زيرنظر مربيان مجرب خود ادامه مي داد و در مواقع تعطيلي و اعياد در گودهاي كشتي چوخه حضور پيدا مي كرد و با حريفان به مبارزه مي پرداخت و در بيشتر اين مسابقات به پيروزي مي رسيد و از قندهاي كشتي چوخه بي نصيب نمي ماند وروز به روز به علاقه ايشان در كشتي چوخه و ورزش جودو بيشتر مي شد و با توان بالايي اين تمرينات را انجام مي داد.

مسابقات كشوري در سن بزرگسالان
ايشان در مسابقه اي كه در سطح كشور برگزار مي شد از تيم مشهد شركت داشت و توانست در جلو جودو كاران حرفه اي كشور قرار بگيرد و با يك روحيه خوب و مضاعف توانست براي اولين بار در بين بزرگان جودو به مقام سوم كشور دست يابد و مدال برنز اين مسابقه سنگين را از آن خود نمايد و در سكوي سوم كشور قرار بگيرد و باعث شادي و شعف خانواده بها بسته شود.

قهرمان كشتي پهلواني كشور
ايشان در دو سال متوالي در مسابقات پهلواني كشور شركت كردند كه در اين دوره از مسابقات يك بار به مقام اول پهلواني كشور و بار دوم توانست پهلوان دوم كشور شود و جوائز و مدال كشتي پهلواني را از آن خود نمايد و به مدالها و حكم هاي قهرماني ديگر اعضاء ورزشي خانواده اضافه نمايد.

مسابقات كشتي چوخه خراسان
ايشان در چند دوره از مسابقات كشتي با چوخه كه در سيزده نوروز هر سال درشهر اسفراين گو علي زينل برگزار مي شود كه تعداد بيش از صدهزار نفر از گوشه و كنار اين شهرستان و ديگر شهرهاي استان خراسان شمالي جمع مي شوند و در يك روز بايد از صبح تا غروب آفتاب چند دوره كشتي اجرا كند تا بتواند به مقام قهرماني اين يادواره نوروزي كه هر ساله برگزار مي شود برسد كه ايشان در دو سه دوره توانسته اند به اين مهم دست پيدا كند و از جوائز نقدي و شئي اين مسابقات برخوردار شود.

كشتي چوخه در رهورد قوچان
در بهار هر سال در يكي از روستاهاي شهر قوچان بنام رهورد كه گود كشتي برگزار است و تمامي پهلوانان كشتي چوخه در اين روستا جمع مي شوند و در چهار وزن به مبارزه مي پردازند كه اين مسابقات هم همه ساله اجرا مي شود و كشتي گيران بزرگ چوخه در اين نبرد شركت فعال دارند و جوائز اين مسابقات مثل اسفراين از گاو- گوسفند و جوائز ديگري برخوردار مي شوند.
مسابقه كشتي چوخه در شهرستان آشخانه
در شهر آشخانه كه يكي از شهرهاي توابع بجنورد مي باشد در اين شهرستان نيز مانند ديگر گودهاي چوخه مسابقه كشتي چوخه برگزار مي شود كه در اين مسابقات رسمي كشتي چوخه در آشخانه ايشان شركت كرده و به مقام خوبي دست نيافته ولي ميدان قوي است كه پهلوانان زياد از خراسان شمالي و خراسان رضوي حتي تهران و ديگر استانها در اين مسابقات شركت مي كنند.
تشكر و قدرداني
من لازم مي دانم در اين مطلب از پدر و مادرم خالصانه تشكر و قدرداني كنم كه محيط را براي بنده مهبا نموده تا بنده با آرامش در تمرينات و مسابقات مختلف چوخه- جودو كشتي پهلواني شركت كنم و به عناويني دست پيدا نمايم من از آنان كمال تشكر را دارم و براي آنها آرزوي سلامتي و تندرستي و طول عمر فراوان از خداوند متعال خواهانم.
فرزند كوچك شما وحيد
تشكر و قدرداني
جا دارد در همين مطالب تشكر ويژه اي از برادرانم داشته باشم كه هر چه از فنون و عناوين دارم باعث باني اين موفقيت از آنان بوده انشااله خداوند بزرگ يار و ياور آنها و خانواده محترم آنها باشد و هميشه در طول زندگاني موفق پايدار و پيروز باشند.
برادر كوچك شما وحيد

حميد بها بسته فرزند دوم خانواده
فرزند پنجم من در سال ۱۳۵۵ پا به عرصه وجود نهاد و در شهر مقدس مشهد به دنيا آمد و چراغ خانواده را روشن نمود. ايشان هم وقتي به سن نوجواني رسيد و در تمرينات كشتي كه همراه برادرش عليرضا در تمرينات شركت مي كرد و از تجربيات و از حمايت عليرضا و بنده سود مي برد و سريع در اين رشته ورزشي رشد كرده و سري تو سرها پيدا كرد و خود را به كشتي نونهالان و نوجوانان مشهد تحميل كرد وبا گرفتن كشتي تند و تيز كه داشت هميشه دوست داشت در مسابقات و حريفان بزرگ و قدرتمند شركت كند در اين صورت او رشد خوبي داشت ولي بايد بگويم كه خيلي زود از ورزش و كشتي دلسرد شد حال نمي دونم چه فكري در سر داشت كه برعكس برادران ديگر خود كه هر چه از عمر كشتي آنها ميگذشت جنگده و علاقه فراواني نسبت به كشتي داشتند به هر حال ايشان بيشتر طرف درس و مشق بود و بيشتر از ورزش مطالعه مي كرد فكر كنم اين انگيزه مطالعات باعث آن دوستاني بود كه در مدرسه و درس با او بودند كه بيشتر به طرف درس سوق پيدا نمايد.
مسابقات كشتي دانشگاه
او بعد از فارغ التحصيل شدن از دوره دبيرستان در كنكور دانشگاه شركت كرده ودر آزمون آن دانشگاه را به خوبي امتحان داده و قبول شد و شروع به درس خواند در دانشگاه نمود ولي چون دانشگاه تقريباً محيط بزرگتر بود دوباره ميل به تمرين كشتي ؟ و تمرينات خود را كم و بيش در رشته كشتي ادامه داد و در محيط دانشگاه كه مسابقاتي داشتن به صلاح ديد بنده و با همراهي دوستان دانشجو خود در يك دوره از مسابقات كشتي دانشگاه برگزار مي كرد شركت كرده و در وزن خودش در ميان ورزشكاران و كشتي گيران دانشگاه توانست قهرمان كشتي دانشگاه شود و در سطح استان خراسان مقام اول را كسب كند و بعدش هم در مسابقات كشور دانشگاهها شروع شد و كمي تمرين و تلاش توانست در سطح كل دانشگاه هاي ايران كرسي اول آن مسابقات را مال خود كند و درسكوي اول قهرماني دانشگاههاي ايران قرار بگيرد و مدال طلاي آن وزن كشتي را از آن خود كند و اين مدال دانشگاهي را به مدالهاي خانواده كشتي اضافه نمايد.
مسابقه جودو در دانشگاه
در موقع تحصيل در دانشگاه روزي به بنده گفت بابا مسابقات جودو در دانشگاه برگزار مي شود من هم مي توانم در اين تورنمت شركت كنم بنده گفتم پسرجان شما زياد در جودو مهارت كافي را نداري حلاا اگر در چشمت مي بيني و علاقمند هستي از نظر بنده بلامانع است بالاخره ايشان آن سال براي اولين بار در جودو و دانشگاه شركت كرد و توانست براي اولين بار نفر اول دانشگاه خودشان باشند و جزو تيم دانشگاه مشهد در مسابقات كشوري شركت كرده و توانست با جديت و توانايي كه داشت در بين دانشجويان جودوكار به مقام سوم آن مسابقات رسيد و گردن آويز برنز را دريافت كرده و به مدال هاي خانواده اضافه شد.

سه سال نماينده جودو در دانشگاه
ايشان در مدت آن چهار سال كه درس دانشگاهي مي خواند و نيز فعاليت ورزشي داشت توانست در اين چهار سال در دانشگاه سه سال در تمرينات جودو دانشگاه فعاليت داشت و توانست در اين مدت سه سال جزو تيم دانشگاه باشد و براي آن دانشكده مسابقه بدهد و نماينده دانشجويان آنجا باشد.
به طور كلي عمر ورزشي ايشان به علت درگيري تحصيلات و علاقه شديد به درس و مطالعه بود كمتر توانست از كارائيهاي خود و ورزش موفقيت داشته باشد اين ابتكار عمل او هم بر مي گردد به همان ژن كشتي خانوادگي كه ايشان هم از اين توانايي تقريباً نسبت به برادران ديگر زياد موفق نباشد اين بود كه زودتر از همه با دنياي ورزش خداحافظي نموده و به دوران متأهلي روي آورد و در زندگي مشترك خود مشغول شد خداوند ايشان را حفظ نمايد.

post

خدابخش عفت دار

زندگینامه ورزشی

قهـرمان و پیشكسوت كشتی‌ خراسـان و ایران
« به نام ایزد بی‌همتـا»
با یاری خداوند متعـال و بزرگ ؛

بنا داریم از این پـس زندگینـامه، خاطرات تلخ و شیرین، حوادث زندگی، مقام‌های قهرمانی، حرفهای دل و خلاصه آن چه خواندنی ا‌ست از پیشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و سایر مدارك آنان به رشته‌ی تحریـر درآوریم، در این راه جناب آقای مجیـد عباسی ریاست محترم كمیته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتی و به جهت صفات اخلاقی و پهلوانی مورد علاقه‌ی وافر جامعـه‌ كشتی می‌باشـد ما را همراهی خواهنـد نمود و قرار بر این شد كه هر كدام از پیشكسوتان محترم كشتی كه میـزبان نشست ماهانه می‌شود زندگی‌نامه اش به رشته تحریر درآید .

و این روند ادامه خواهد داشت تا با یاری خداوند بزرگ در پایان كار این مجموعه به صورت كتابی ارزشمند بچاپ رسیده و به جامعه كشتی خراسان بزرگ تقدیم گردد.

شمه ای از خاطرات كوچك و بزرگ دوران ورزشی را بر روی صفحه كاغذ می آورم

خاطرات تلخ و شیرین شكست و پیروزی بیشتر از همه عشق، درد و رنج كشتی

اینجانب خدابخش عفت دار در سال ۱۳۳۴ در روستای علاقه جنبان قوچان در یك خانواده كشاورز و نسبتاً ضعیف به دنیا آمدم و غیر از من دو برادر و یك خواهر بر جمع پدر و مادر خود اضافه شده بودیم، كه وقتی من بچه بزرگ خانواده بودم و به علت نداشتن مدرسه در آن روستا پدرم اجباراً تمام زندگی و هستی خودش را فروخت و به شهر قوچان جهت علم و تحصیل ما كوچ كرد و چند سالی در شهر قوچان به كسب علم و دانش مشغول بودم حدود ده سال از سن بنده سپری نشده بود كه در یك تاسوعای حسینی كه پدرم با دوچرخه جهت عزاداری به شهر كهن قوچان رفته بود بر اثر تصادف جان خود را در راه اسلام و عقیده خودش را از دست داد.

در آن موقع بود كه غم بزرگی بر خانواده چهار نفر ما وارد شد و همه اهل خانواده سر در گریبان بودیم برای امرار معاش اجباراً بنده و دیگر اعضاء خانواده دست از تحصیل و علم كشیده وارد بازار كار شدیم تا بتوانیم زندگی روزمره خود را به سختی بگذاریم این بود كه به شغل قالی بافی در شهر قوچان مشغول شدم و هر روز كه از زندگی بنده سپری میشد یك غم بر دردهای ناگفته زیاد می شد تا اینكه به سن ۱۴ الی ۱۵ سالگی رسیدم و بدن نسبتاً قوی داشتم چون از زمان خورد سالگی كه در روستا بودم در زمین های سرد و خاكی با هم سن و سالهای خودم دائماً كشتی میگرفتم و به مبارزه ادامه میدادم در سن ۱۵ سالگی كه تقریباً نوجوان سرحال و تنومندی نسبت به همسالان خود داشتم و تمامی دوستان مرا تشویق كرده و به سوی باشگاه ورزشی سوق میدادند تا اینكه یك شب خودم را آماده كردم و به باشگاه پهلوانی رجوع نمودم و اول اینكه مرا بعد از یكی دو ساعت معطّلی ناامید كردند و گفتند كه شما هنوز كوچك و خام هستید برای كشتی آمادگی ندارید بروید و بعداً شما را خبر خواهیم كرد من ناامید از درب باشگاه پهلوانی بیرون آمدم و با دلی شكسته و غمگین راهی منزل شدم ولی خوشبختانه در همان موقع مسابقات كشتی آموزشگاه شروع می شد من هم از مدرسه خودمان در این مسابقات شركت كرده و در مسابقات تمام رقیبهای خودم را ضربه فنی كرده و قهرمان آن دوره از مسابقات شدم تا اینكه پهلوان قربان محمّد بهادری كه مربی برجسته و توانمند قوچان بود را به باشگاه پهلوانی دعوت كرده و زیر پوشش تمرینات او قرار گرفتم. در همین موقع چند تا مسابقه بیرون از قوچان با شهر شیروان- بجنورد انجام دادیم كه من در همه آنها برنده شدم و روز به روز بدن من آماده و با فنون جدید كشتی آشنا و آشناتر میشد و بعد از چند صباحی مسابقات استانی شروع شد كه بنده در سال ۱۳۵۱ در مسابقات قهرمانی استان خراسان در شهرستان سبزوار در وزن ۶۸ كیلوگرم توانستم تمامی رقیبان خود را یكی پس از دیگری شكست دهم و به مقام قهرمانی كشتی آن دوره برسم و بر سكوی افتخار قرار گیرم.

در همین موقع مسابقات كشتی جوانان در خراسان شروع شده بنده هم از تیم قوچان در این مسابقات شركت كرده و مقام اول را احراز و به مسابقات قهرمانی كشور در تهران رسیدم كه در آنجا هم بنده كشتی های خوبی را گرفتم و خودم را بر حریفان تحمیل كرده و همه آنها را شكست دادم. بزرگانی كه در كنار تشك به عنوان كمیته فنی و مربیان انجام وظیفه میكردند بنده را در نظر داشته و بر آقای سید محمد خادم كه در آن زمان رئیس فدراسیون كشتی كشور بودند معرفی كرده و مرا به حضور طلبید. و از من سؤال كرد پسرم شما بچه كجا هستید؟ و كار و بارت چیست ؟بنده هم تمام سرنوشت زندگی ام را برای ایشان به زبان ساده بیان كردم. او به من پیشنهاد كرد اگر بخواهی شما را در تهران نگهداریم و كار و زندگی برای شما فراهم می آوریم ، حاضری در این شهر بمانی و به تمرینات خود ادامه دهید، بنده هم كه زیر فشار زندگی و علاقه شدید به ورزش پهلوانی كشتی بودم اعلام رضایت كرده و چند سال در تهران به عنوان ابزارمند نیروی هوائی استخدام شده و محلی هم برای سكونت بنده در نظر گرفتن و ماهی ۱۰۰۰ تومان حقوق با اضافه جا و مكان بر بنده دادن و من از آن زمان در سالن های تهران زیر نظر آقای حاج فعلی مربی تیم ملی كشتی ایران به تمرینات خودم ادامه داده و تقریباً یك كشتی گیر خوب شش دانگ شده بودم و در وزن ۷۴ كیلو گرم برای كشتی ایران چشمگیر شده بودم در همین موقع بود كه آقای محمدیان از مشهد به بنده پیشنهاد كرد كه چرا به مشهد استان خود نمی آیی كه برای تهران كشتی میگیری و به من وعده كار و فعالیت كشتی در مشهد را داد بنده هم از ابزارمندی نیروی هوائی خارج شده و روی عشق و علاقه به شهر و استانم مشهد مقدس روی آوردم و در برق منطقه ای مشهد مشغول به كار شده و تمرینات كشتی خودم را زیر نظر مربیان خراسان منجمله مرحوم آقای فخرائی، مرحوم آقای گلمكانی و دیگران شروع كرده و كم كم مدعی بزرگ وزن ۷۴ كیلوگرم كشتی ایران شدم كه در این مدت چند تا جام آریا مهر آن موقع و مسابقات انتخابی تیم ملی و مسابقات قهرمانی جهانی ارتش های ایران و جهان شركت كردم كه در دو دوره از مسابقات ارتش در سالهای ۱۳۶۰ آمریكای لاتین مدال برنز را بدست آوردم و در مسابقات سال ۱۳۵۹ تركیه نیز توانستم دوباره همان مدال برنز را از آن خود كنم و بعد از این مسابقات به خاطر اینكه تنها نان آور خانواده بودم مرا از خدمت سربازی معاف كرده و آزاد شدم كه در همین سالها قصد ازدواج كرده و با دختر مورد علاقه خودم ازدواج كرده كه حاصل زندگی زناشوئی ما دارای دو فرزند پسر و یك دختر می باشد كه در تمام طول عمر ورزشی بنده بعد از ازدواج مرهون خانم خود میدانم كه در بیشتر اوقات مرا تشویق و تحمل نموده تا من بتوانم به عنوان های زیادی دست پیدا كرده و در میان مردم خودم سرافراز و سربلند باشم در همین جا از خانم خودم تشكر می كنم و او را می پرستم، به عنوان یك همسر مهربان و یك مادر فداكار كه با سختی های زیادی توانست خانواده ورزشی خدابخش عفت دار را سربلند و محبوب نگهدارد خدایش از او راضی باشد. بار دیگر از او و فرزندانم كمال تشكر را دارم.

سالهای قهرمانی

اولین سال شركت من در مسابقات كشتی قهرمانی كشور كه در همدان برگزار می شد در وزن ۷۴ كیلوگرم وزن داشتم و بعد از محمدرضا طاهری از همدان و جبار مهدیون از زنجان توانستم به مقام سوم كشور دست یابم و مدال برنز این مسابقات را از آن خود كنم.

قهرمانی در سال ۱۳۵۴
مسابقات كشتی فرنگی در استان ایلام برگزار می شد كه من به نمایندگی از استان خراسان در این مسابقات شركت كرده و باز هم توانستم بر روی سكوی سوم كشور قرار گیرم و افتخاری دیگر بر افتخاراتم افزوده نمایم.

بعد از چند سال فعالیت های شدید در سالهای ۱۳۵۵ به بعد با تلاش و كوشش فراوان دوباره در قهرمانی كشور سال ۱۳۶۰ كه در استان یزد برگزار شد بنده وزن هفتم توانستم بر سكوی اول قهرمانی كشور آن سال نایل كردم و به مدال طلای آن مسابقات دست پیدا كنم و این مدال را تقدیم تمام هم استانی های خوب خود كه بارها مشوق بنده در این راه بودند تقدیم نمودم.

در سال ۱۳۶۰ برابر با ۱۹۸۱ میلادی
در این سال بنده به عضویت تیم بزرگسالان كشتی كشور درآمده و در مسابقات اسكوپیر یوگسلاوی شركت كرده ولی با تمام توان وجودم این تلاش را انجام دادم كه به قهرمانی برسیم باید عرض كنم چون تقریباً اوایل انقلاب اسلامی ایران بود زیاد تیم كشتی ایران در صدد مدال و قهرمانی نبود بیشتر ما در فكر تبلیغات جمهوری اسلامی بودیم.

چون وقتی در فرودگاه چمدانها و ساكهای ورزشی ما را بازرسی میكردند مأموران گمرك فكر می كردند كه در درون ساكهای ما از وسایل پر شده كه برای فروش یا مبادله میبریم وقتی آنها را نگاه كردن دیدن تمامی ساكها و چمدانها پر از كتابهای اسلامی و نشریات زمان انقلاب است كه ما برای صادر شدن انقلاب اسلامی خودمان آنها را به آن كشور می بردیم تا به عنوان یادگاری و تبلیغات به ورزشكاران سایر كشورهای جهان كادو بدهیم این بود كه مربیان و كشتی گیران زیاد در فكر مقام و مدال نبودیم بیشتر دلها برای جمهوری اسلامی می تپید.

ضمناً در این مسابقات جهانی سال ۱۹۸۱، ۲۹ كشور از تمام دنیا شركت كرده بودند كه هر كشور با تیم كامل و كشتی گیران زبده خود قدم در این مسابقات گذاشته بودند در این مسابقات جهانی مربیان تیم ملی كشتی ایران عبارتند از: آقایان صادق ایمانی از كرمانشاه- جعفر علیخانی از مازندران و رئیس فدراسیون وقت هم مرحوم دكتر محمد خرّمی بود اعضاء تیم ملی كشتی ایران هم عبارت بودند از:

۱- یعقوب نجفی جویباری ۲- محمد حسین دباغی ۳- رسول حسینی ۴- احمد رضائی ۵- محمد حسین محبی ۶- حسن حمیدی ۷- خدابخش عفت دار ۸- محمد حسن محبی ۹- محمدرضا طالقانی ۱۰- رضا سوخته سرائی.

كه در این دوره از مسابقات جهانی كشتی اسكوپید چند مدال غیر طلا بدست آوریم بعد از كار و كوشش در كشتی پهلوانی و قهرمانی (بازنشستگی در كشتی قهرمانی) در این برهه از زمان سعی در این داشتیم جوری با كشتی خداحافظی كرده و به زندگی روزمره خود ادامه دهم و بیشتر در خدمت خانواده باشم، ولی هر چه بیشتر فكر میكردم كمتر به نتیجه می رسیدم بالاخره تصمیم گرفتم كاری كنم كه سالها در آن تبحر و ورزیده شده با فنون و آداب رسوم كشتی قهرمانی خوی بسیار گرفته ام به خاطر اینكه از دوست خودم و یار مهربان وجودم یعنی كشتی دست بر ندارم و آموخته های خود را در اختیار نوجوانان و جوانان این مرز و بوم قرار دهم تا آنها هم بتوانند مقام هایی برای خراسان بدست بیاورند بالاخره بعد از مشورت با خانواده ام و چند تن از پیشكسوتان در كل به این نتیجه رسیدم كه جرگه مربیان كشتی استان قرار گیرم و به تمرینات نوجوانان و جوانان بپردازم كه از آن موقع به بعد در لباس مربیگری ظاهر و به آموزش كشتی گیران خراسان پرداخته و همچنان ادامه دارد.

یك خاطره كوچك
بعد از كناره گیری از تمرینات سخت كشتی و بالا رفتن سن كشتی ام یك بار به واسطه علاقه شدید به مسابقات كشتی پهلوانی و قهرمانی در مسابقات پیشكسوتان كشتی كشور شركت كرده و در ایران مقام اول را كسب كرده و در مسابقات رومانی كه جهانش در آنجا برگزار می شد شركت كرده ولی متأسفانه به مقامی نایل نیامدم، چون تمرینات كامل نبود.

خلاصه ای از شركت در مسابقات و جامهای مختلف
در طول عمر كشتی كه به تمرینات ادام میدادم در مسابقات بزرگ و كوچكی در داخل و برون مرزی شركت كردم كه در بیشتر آنها مخصوصاً در جام آریا مهر آن موقع و چند مسابقه برون مركز در كشورهای شوروی و سایر مناطق كه بر مقامهای شامخی دست پیدا كردم.

و باید عرض كنم تمام پیروزی هایی كه در مسابقات داخلی و خارجی كسب كرده و در یك جدول خلاصه و گردآوری كرده به تأیید و مهر و امضاء فدراسیون كشتی جمهوری اسلامی مهور كشته تا هم برای خودم سندی باشد و هم برای هیئت كشتی خراسان كه از موقعیت خودم از مقام های بدست آمده و كسب شده پاسداری نمایم تا برای فرزندانم الگویی باشد كه آنها هم از این راه پر شود ورزش مخصوصاً كشتی فعالیت نمایند. و ضمناً این برگه را اضافه نوشته هایم الحاق می گردد تا برای دوستان رویت شود.

با تشكر از انجمن كشتی پیشكسوتان خراسان رضوی

خدابخش عفت دار

post

موسی صفارزاده

زندگینامه ورزشی

قهـرمان و پیشكسوت كشتی‌ خراسـان

« به نام ایزد بی‌همتـا»
با یاری خداوند متعـال و بزرگ ؛
بنا داریم از این پـس زندگینـامه، خاطرات تلخ و شیرین، حوادث زندگی، مقام‌های قهرمانی، حرفهای دل و خلاصه آن چه خواندنی ا‌ست از پیشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و سایر مدارك آنان به رشته‌ی تحریر درآوریم، در این راه جناب آقای مجیـد عباسی ریاست محترم كمیته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتی و به جهت صفات اخلاقی و پهلوانی مورد علاقه‌ی وافر جامعـه‌ كشتی می‌باشـد ما را همراهی خواهنـد نمود و قرار بر این شد كه هر كدام از پیشكسوتان محترم كشتی كه میـزبان نشست ماهانه می‌شود زنـدگی‌نامه اش به چاپ رسـد . این شانس اولین بار پس از این تصمیم نصیب آقای موسی صفارزاده گردید آن چه می‌خوانید زبان حال این عزیز می‌باشد.

نام: موسی
نام خانوادگی: صفارزاده
تولد: ۵/۱/۱۳۲۷
محل تود: شهرستان بجنورد

مدرك تحصیلی: لیسانس تربیت بدنی و علوم ورزشی از دانشگاه تربیت معلم (مدرسه عالی ورزش)
سمت: دبیر تربیت بدنی و مدرس درس كشتی در مدارس و تربیت‌معلم‌های آموزش و پرورش استان خراسان رضوی
محل خدمت: از مهرماه ۱۳۵۵ تا مهر ۱۳۶۰ در آموزش پرورش شهرستان تربت‌حیدریه، از مهرماه ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۱ در ناحیه یك و ناحیه۴ آموزش و پرورش شهرستان مشهد.

به مدت ۲۵ سال مدرس كشتی به صورت مداوم در:
۱ مراكز تربیت معلم شهید بهشتی مشهد
۲ مراكز تربیت معلم شهید خورشیدی مشهد
۳ آموزشكده فنی حرفه‌ای شهید منتظری مشهد
۴ دبیرستان تربیت‌بدنی و علوم ورزشی مشهد
۵ كلاس‌های ضمن خدمت آموزش و پرورش
۶ تدریس درس كشتی در دانشگاه تربیت بدنی فردوس
۷ آموزش كشتی در مدارس آموزش و پرورش
۸ از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳ به عنوان رئیس انجمن كشتی استان خراسان رضوی
مدارك كسب شده:
۱ دارای گواهینامه‌ درجه ۱ مربی‌گری كشتی
۲ دارای گواهینامه‌ درجه ممتاز ملی داوری كشتی
۳ دارای گواهینامه‌ درجه ۱ داوری والیبال
۴ دارای گواهینامه‌ درجه ۲ مربیگری شنا
۵ دارای گواهینامه‌ درجه ۲ داوری بستكتبال
۶ دارای گواهینامه‌ درجه ۳ داوری فوتبال
۷ دارای گواهینامه‌ درجه ۳ داوری هندبال
۸ دارای گواهینامه‌ درجه ۳ مربیگری هندبال
۹ دارای گواهینامه‌ درجه ۳ وزنه‌برداری
۱۰ دارای گواهینامه‌ دیپلم كشتی از فدراسیون كشتی ایران

از كلاس اول ابتدایی تا كلاس یازده در مدارس شهرستان بجنورد
دیپلم و آخرین سال تحصیلی در دبیرستان مشهد
۴ سال در مدرسه عالی ورزش تهران

اولین سال شروع كشتی:

در سال ۲۰/۸/۱۳۴۳ در سن ۱۵ سالگی كه در كلاس دوم دبیرستان مشغول تحصیل بودم به تشویق دوستان و همكلاسی‌ها در مسابقات كشتی آزاد آموزشگاه‌های شهرستان بجنورد در وزن ۵۲ كیلوگرم شركت كردم. در آن مسابقه ۷ نفر در وزن ۵۲ كیلوگرم به نام‌های آقایان: ناصر بپی‌پور، محمدپور، علی حسین‌زاده، رضا رضایی، علی فریدی، محمد طرقی وموسی صفارزاده شركت كرده بودند.
كه من توانستم برای اولین بار و بدون تمرین كشتی به مقام سوم دست پیدا كنم و به پیشنهاد دوستان بعد از آن مسابقه بود كه تمرینات كشتی را به طور جدی دنبال كردم.
تمرینات كشتی را از همان سال (۱۳۴۳) زیر نظر مربی شهرستان بجنورد جناب آقای باباپورسعادت كه فرهنگی نیز بودند شروع كردم.

سال ۱۳۴۵:‌

بعد از یكی دو سال تمرین كشتی در یك سالن كم نور و نموك و بدون دوش و تشك برای مسابقات استانی كه در شهرستان اسفراین در تیرماه بود آماده شدم و در مسابقات داخلی شهرستان توانستم كلیه حریفان خود را شكست داده و برای اولین بار برای تیم كشتی شهرستان در وزن ۵۲ كیلوگرم آزاد انتخاب شدم.
این مسابقات در تیرماه ۱۳۴۵ در اسفراین كه شهر بسیار كوچك و بدون امكانات بود برگزار می‌شد. در آن موقع من حدود ۵ الی ۶ كیلو از وزن بدنم را كم می‌كردم كه در آن شرایط بدون امكانات كاری بسیار سخت و طاقت‌فرسا بود.
روز وزن‌كشی مشخص شد كه در وزن ۵۲ كیلوگرم از شهرهاس مختلف استان ۱۱ نفر شركت كننده حضور دارد، كه من قرعه ۳ یا ۴ بودم. بنده در این دوره از مسابقات پنج بار كشتی گرفتم و سرانجام به مقام سوم استان خراسان بزرگ رسیدم.
اسامی نفرات برتر این وزن بدین شرح می‌باشد:
۱- حسین داوری از مشهد = مقام اول
۲- محمد جان فزا از سبزوار= مقام دوم
۳- موسی صفارزاده از بجنورد = مقام سوم
اولین دوره مسابقات كشتی آزاد جوانان زیر هیجده سال:
در اوایل دهه دوم شهریور ماه سال ۱۳۴۵ مسابقه استانی در مشهد سالن مهران به سرپرستی آقای محمدیان در اوزان مختلف برگزار شد كه من هم در وزن ۵۲ كیلوگرم در این مسابقات از شهرستان بجنورد شركت كردم كه با كاستن حدود ۵ كیلوگرم از وزن بدنم در سالن كشتی خیام آن زمان وزن‌كشی شدیم. مسابقات در سالن مهران در عصر همان روز برگزار شد كه حدود هفت یا هشت نفر در این وزن شركت كرده بودند. بعد از چند كشتی با حریفان كه متأسفانه اسامی آنها را به یاد ندارم، فینال و آخرین كشتی را با آقای علی معرب انجام دادم كه بعداز پایان وقت قانونی كشتی توانستم ۵ بر ۲ برایشان پیروز شوم و برای تیم كشتی جوانان زیر هیجده سال خراسان انتخاب شوم.
مسابقات كشتی جوانان زیر ۱۸ سال در ۲۵ شهریور ماه در تهران سالن هفت تیر (محمدرضا شاه سابق) برگزار شد. این مسابقات ۳ روز به طول انجامید كه حدود ۱۱ یا ۱۲ استان در این مسابقات شركت داشتند. من در این دوره از مسابقات كه برای اولین بار انجام می‌شد توانستم بعد از تهران و مازندران به مقام سوم وزن ۵۲ كیلوگرم كشتی آزاد دست پیدا كنم و مدال برنز را از آن خود نمایم و به دلیل فنی بودن بنده موفق به دریافت دیپلم كشتی گردیدم. رئیس فدراسیون وقت آقای سیدمحمد خادم یا آقای قراگزلو بودند كه مدال‌ها و احكام را اهدا می‌كردند. مربی و سرپرستی تیم خراسان آقای كریم محمدیان بودند.

فعالیت در سال ۱۳۴۶:‌

شركت در مسابقات آموزشگاه‌های استان و كشور، مشهد – تبریز
در تیرماه سال ۱۳۴۶ كه مصادف با ماه صفر بود من با چند تن از رفقای كشتی‌گیر كه با هیأت سینه‌زنی به مشهد جهت عزاداری سفر كرده بودیم یك شب به سعدآباد رفتیم كه تمرین كنیم. متوجه شدم كه دو سه روز دیگر انتخابی استان بین دانش‌آموزان كشتی‌گیر آموزشگاه‌ها در مشهد شروع می‌شود. من كه تا آن زمان متوجه موضوع نبودم، پرسیدم كه شرایط شركت در انتخابی چیست؟ گفتند باید نامه‌ای از شهرستان داشته باشی كه شما را معرفی كرده باشد و در همان زمان هم تیم فوتبال بجنورد در سطح استان مسابقه داشت كه من از مربی بجنورد آقای نجات‌پور تقاضا كردم به عنوان سرپرست تیم بجنورد من را معرفی كند تا بتوانم در این دوره از مسابقات شركت نمایم، ایشان هم این كار را انجام دادند و معرف بنده شدند و من توانستم در مسابقات شركت كنم. در وزن سوم یعنی ۵۶ كیلوگرم كشتی آزاد وزن كشی كردم كه در حدود ۶ یا ۷ نفر شركت كننده بودیم كه من توانستم تمامی حریفان را شكست دهم و در فینال كشتی با آقای عباس طلاچی كه یكی از كشتی‌گیران مطرح مشهد بود مسابقه داده و ایشان را شكست دادم و نفر اول وزن ۵۶ كیلوگرم استان شدم.
چند روز بعد عازم تبریز محل مسابقات آموزشگاه‌های كشور شدیم. من برای اولین بار بود كه در آموزشگاه‌های كشور شركت می‌كردم. تعداد زیادی از كشتی‌گیران كه در مسابقات آموزشگاه‌ها شركت می‌كردند عضو تیم ملی بودند. از جمله آقایان: كاظم غلامی، بیطرفان، عسگری، زیبا، خوشخو و … در این مسابقه به مقام پنجم یا ششم رسیدم. مربی تیم استاد حمید توكل قهرمان جهان بودند.

سال ۱۳۴۷:

سوم فروردین سال ۱۳۴۷ من كه جزو تیم آموزشگاه‌های بجنورد بودم عازم مسابقات استانی در شهر زیبای طبس، شدم. من ‌آن سال در وزن سوم یعنی ۵۶ كیلوگرم كشتی فرنگی شركت كرده بودم كه در این دوره از مسابقات توانستم در وزن ۵۶ به مقام قهرمانی استان برسم و در تابستان همان سال به عنوان نفر برتر تیم آموزشگاه‌های خراسان در وزن ۵۶ كیلوگرم راهی مسابقات كشوری در شیراز شدم.
در این مسابقات كشتی قهرمانی كشور من با ۵ كشتی‌گیر از استان‌های كرمانشاه، تهران، مازندران، سیستان و بلوچستان و خوزستان مبارزه كرده و تمامی آنها را با ضربه فنی شكست داده و به مقام اول كشور نایل آمدم و همان سال چون تمامی حریفان را در زمان‌های كمی شكست داده بودم ستاره مسابقات نام گرفتم و عكس من را در بولتن كشوری آن سال به چاپ رساندند.

سال ۱۳۴۸:

در سال تحصیلی ۴۸-۱۳۴۷ به سفارش آقای حمید توكل (مربی كشتی قهرمانی آموزشگاه‌های كشور -قهرمان جهان)، من در دبیرستان توسلی آن زمان ثبت‌نام كرده و آخرین سال تحصیلی دبیرستان یعنی سال ششم را در مشهد مشغول به تحصیل شدم كه تقریباً در زمستان همان سال مسابقات باشگاهی مشهد در سال مهران برگزار می‌شد و به راهنمایی آقای توكل كه هم مربی ورزش و هم مربی كشتی بنده بود در این دوره از مسابقات در وزن ۶۲ كیلوگرم شركت كرده و توانستم تمامی حریفان خود را شكست داده و به مقام اول باشگاه‌های مشهد نایل آیم. در این دوره از مسابقات تمام كشتیگیران خوب و تراز اول شهر مشهد مقدس شركت داشتند كه بنده توانستم كشتی‌گیرانی مانند آقایان: محمد نقره‌بانی، كریم زرینی و چند حریف دیگر را شكست دهم.
ضمناً در تابستان سال ۱۳۴۸ برای تیم آموزشگاه‌های مشهد انتخاب شدم و در قهرمانی كشور كه در تهران برگزار می‌شد شركت كردم. در این دوره از مسابقات من برای وزن ۶۰ كیلوگرم كشتی فرنگی انتخاب شده بودم كه چون سال پیش هم توانسته بودم مقام اول كشتی فرنگی را در شیراز بدست بیاورم و قصد داشتم كه این قهرمانی برایم تكرار شود، ولی به صلاح دید آقای توكلی كه گفتند آقای نقره‌بانی در كشتی فرنگی شركت كنندومن در ۶۰كیلوگرم آزاد شركت كنم. در آن دوره از قهرمانی كشور توانستم به مقام سوم آموزشگاه‌ها دست پیدا كنم. ضمناً باید یادآور شوم چون در حال گرفتن دیپلم بودم و درسها كمی مشكل بود چندان تمرین نداشتم ولی اگر كشتی فرنگی می‌گرفتم احتمال قهرمانی وجود داشت.
نفر اول تا سوم به شرحذیل می‌باشد:
۱- محمد خوشخو از شیراز = مقام اول
۲- اسدالله رضایی از مازندران = مقام دوم
۳- موسی صفارزاده از خراسان = مقام سوم
(مربی: آقای حمید توكل)

سال ۱۳۴۹:

در مهرماه سال ۱۳۴۸ بعد از فارغ‌التحصیل شدن به شهرستان بجنورد رفته و تا خدمت سربازی كه باید ۶ ماه صبر می‌كردم در این شش ماه زیر نظر مربی بجنورد، جناب آقای پورسعادت تمرینات خوب و مداوم را انجام دادم. در همین زمان مسابقات انتخابی استان در تاریخ ۲۷-۲۹ اسفندماه ۱۳۴۹ در سالن مهران برگزار می‌شد و من در وزن ۶۲كیلوگرم فرنگی شركت كرده و تمامی حریفان خود را شكست داده و به مقام اول استان دست پیدا كردم. ولی متأسفانه وقتی برای رفتن به مسابقات كشوری نبود، البته سرپرست مسابقات و مربی تیم استان كه آقای كریم محمدیان بودند قولی به من دادند كه برای مدتی مرخصی بنده را از پادگان سپاه دانش بگیرند كه گویا این امر میسر نشد و بنده با آمادگی كامل از مسابقات كشوری جا ماندم و به دو سال خدمت مقدس سربازی اعزام شدم.

سال ۱۳۵۱:

از اواخر فروردین ماه دوباره تمرینات كشتی و درس را شروع كرده تا برای شركت در مسابقات و كنكور خود را آماده نمایم. مسابقات انتخابی استان در شهرستان سبزوار برگزار می‌شد كه ‌آقای محمدیان دو تیم برای مشهد انتخاب نمودند، یك تیم باید در مسابقاتی كه در سبزوار برگزار می‌شد شركت می‌كرد و چند نفر از كشتی‌گیران هم به علت گرفتاری و مشغله كاری در اردو بودند. من جزو نفرات سبزوار بودم كه در انتخابی مشهد توانستم به مقام اول وزن ۶۲ كیلوگرم فرنگی برسم و در تابستان همان سال مسابقات سبزوار برگزار شد كه مربی تیم هم ‌آقای پهلوان وفادار بودند كه بنده در این مسابقات توانستم به مقام اول نایل شوم.
بعد از مسابقات استانی نفرات اول هر وزن بانفراتی كه در اردو مشهد بودند باید كشتی‌ می‌گرفتند و من هم با آقای زرینی در وزن ۶۲ كیلوگرم كشتی گرفتم، كه بعد از ۹ دقیقه به نتیجه‌ای بهتر از مساوی نرسیدیم كه بعد از شور و مشورت ‌آقای محمدیان تصمیم گرفتند كه آقای زرینی را كه سال پیش در مسابقات قهرمانی شركت كرده و دارای تجربه بیشتری نسبت به بنده بود را به مسابقات قهرمانی كشور بفرستند. در این مسابقه متأسفانه حق بنده شایع شد ولی نمی‌شود روی حرف مربی حرف زد و ایشان تصمیم‌ گیرنده اول و آخر بودند.
ولی از طرف دیگر بنده موفقیت خوبی كسب كرده و آن هم قبولی در دانشگاه و رشته مورد علاقه‌ام یعنی رشته تربیت‌بدنی بود كه مهر ماه همان سال وارد دانشكده تربیت‌بدنی شدم و تمرینات كشتی را در تهران و در كنار سایر دانشجویان انجام دادم.

سال ۱۳۵۲ :

در سال ۱۳۵۲ در رشته فرنگی در انتخابی تیم كشتی دانشجویان كشور شركت كردم و در وزن ۶۲ كیلوگرم فرنگی توانستم كلیه حریفان خود را شكست داده و جزوه نفرات اول برای شركت در مسابقات المپیك دانشجویان جهان كه در كشور شوروی سابق و در پایتخت آن مسكو برگزار می‌شد انتخاب شوم. ولی متأسفانه در این مسابقات به كشتی‌گیرانی از ژاپن و آمریكا باخته و از دور مسابقات كنار رفتم. بنده در این المپیك افتخار هم‌‌اتاقی با ‌آقای قدیر نخودچی را داشتم كه هر دو با هم در یك خوابگاه بودیم و به مدت ۱۷ روز در مسكوبا یكدیگر زندگی كردیم. (سرپرست و مربی تیم: آقای دكترحضرتی و اسفندیاری)

سال ۱۳۵۳:

در تابستان سال ۱۳۵۳ كه تعطیلات تابستانی دانشگاه بود جزو تیم بجنورد به مسابقات كشتی استان كه در شهرستان شیروان برگزار می‌شد اعزام شدم. در این دوره من به عنوان كشتی‌گیر وزن ۶۲ كیلوگرم در مسابقات قهرمانی استان خراسان شركت كردم كه ۳ كشتی‌گیر به فینال مسابقات رسیدیم كه آقای كریم زرینی به مقام اول و اینجانب به مقام دوم و آقای امبر بی‌گناه سوم شدند. (مربی تیم شهرستان بجنورد: آقای عزیزا… عزیزخانی)

سال ۱۳۵۴:

در تابستان این سال مسابقات ورزشی در كلیه رشته‌ها در بین دانشگاه‌های ایران برگزار می‌شد كه من هم در كشتی فرنگی در وزن ۶۲ كیلوگرم از دانشكده تربیت بدنی (مدرسه عالی ورزش) شركت كردم و به مقام دوم دست یافتم. تقریباً این آخرین مسابقه و شركت بنده در كشتی بود چون بعد از این مسابقه فارغ‌التحصیل شده و وارد جرگه مربی‌گیری شدم و دنباله‌كار را تا به امروز به عنوان داور و مربی كشتی در شهرستان تربت‌حیدریه و مشهد سپری كرده‌ام.
(مربی‌:‌جناب آ‌قای فرهنگ دوست، قهرمان كشتی جهان)
موسی صفارزاده
مشهد – ۱۲- اسفند۱۳۸۸

سال سمت مكان مقام وزن
۱۳۴۵ قهرمانی استان خراسان اسفراین – آزاد سوم ۵۲ كیلو
۱۳۴۵ قهرمانی زیر ۱۸ سال استان خر اسان مشهد – ‌آزاد اول ۵۲ كیلو
۱۳۴۵ قهرمانی كشور زیر ۱۸ سال تهران – آزاد سوم ۵۲ كیلو
۱۳۴۶ استانی آموزشگاه‌ها مشهد – آزاد اول ۵۶ كیلو
۱۳۴۶ كشوری آموزشگاه‌ها تبریز – آزاد پنجم ۵۶ كیلو
۱۳۴۷ استانی آموزشگاه‌ها طبس-فرنگی اول ۵۶ كیلو
۱۳۴۷ قهرمانی كشور آموزشگاه‌ها شیراز-فرنگی اول ۵۶ كیلو
۱۳۴۸ قهرمانی استان آموزشگاه‌ها مشهد-فرنگی اول ۵۶ كیلو
۱۳۴۸ قهرمانی كشور آموزشگاه‌ها تهران- آزاد سوم ۶۰ كیلو
۱۳۴۹ قهرمانی استان خراسان مشهد – فرنگی اول ۶۲ كیلو
۱۳۵۱ قهرمانی استان خراسان سبزار – فرنگی اول ۶۲ كیلو
۱۳۵۲ قهرمانی استان خراسان شیروان-فرنگی دوم ۶۲ كیلو
۱۳۵۲ انتخابی دانشگاه‌های كشور تهران-فرنگی اول ۶۲ كیلو
۱۳۵۴ المپیك دانشگاه‌های جهان مسكو-فرنگی هشتم ۶۲ كیلو
۱۳۵۴ قهرمانی دانشگاه‌های كشور تهران-فرنگی دوم ۶۲ كیلو

post

غلامعلی عاقلتر

زندگینامه ورزشی

قهـرمان و  پیشكسوت كشتی‌ خراسـان و ایران
غلامعلی عاقلتر

« به نام ایزد بی‌همتـا»
با یاری خداوند متعـال و بزرگ ؛
بنا داریم از این پـس زندگینـامه، خاطرات تلخ و شیرین، حوادث زندگی، مقام‌های قهرمانی، حرفهای دل و خلاصه آن چه خواندنی ا‌ست از پیشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و سایر  مدارك آنان به رشته‌ی تحریـر درآوریم، در این راه جناب آقای مجیـد عباسی ریاست محترم كمیته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتی و به جهت صفات اخلاقی و پهلوانی مورد علاقه‌ی  وافر جامعـه‌ كشتی می‌باشـد   ما  را همراهی خواهنـد نمود و قرار بر این شد كه هر كدام از پیشكسوتان محترم كشتی كه میـزبان نشست ماهانه می‌شود زندگی‌نامه اش به رشته تحریر درآید .
و این روند ادامه خواهد داشت تا با یاری خداوند بزرگ در پایان كار این مجموعه به صورت كتابی ارزشمند بچاپ رسیده و به جامعه كشتی خراسان بزرگ تقدیم گردد.

شمه ای از زندگی ورزشی و خاطرات تلخ و شیرین غلامعلی عاقلتر

من در سال ۱۳۲۳ در خانواده  متدین پا به عرصه وجود نهادم كه نام مرا غلامعلی نهادند. دوران طفولیت و نوجوانی را به بازی در محله با بچه های محله خودم هر روز سپری می كردم كه بیشتر این بازیها منجر به دعوا و كشتی گرفتن و سرشاخ شدن می شد.
باید عرض كنم كه در سن هفت سالگی در دبستان كاتب پور مشغول تحصیل شده و بعد از پایان دوره ابتدائی به دبیرستان این یمن چهارراه دكترا رفته و در آنجا مشغول تحصیل علم و دانش شده و بعد از پایان دوره سیكل اول به علت شلوغی بیش از حد مرا از دبیرستان اخراج كرده و سیكل دوم را ادامه ندادم و در همین موقع بود كه خودم را برای خدمت مقدس سربازی آماده می كردم و وارد خدمت نظام شده و به بیرجند رفته و دوره شش ماهه اول سربازی را در این شهر گذراندم و بعد از دوره تعلیمات ابتدائی به استان كرمان منتقل شده و در آنجا مشغول به خدمت سربازی بودم در همین كرمان بود كه چند تن از هم خدمتی های بنده به شهر رفته و برای تمرینات كشتی شركت كرده بودند من هم در روزهای بعد با آنها به باشگاه كشتی كرمان نزد آقای ایران منش كه از داوران كشتی كشور هم بودند زیر نظر ایشان در آن مدتی كه در كرمان بودم به تمرینات كشتی ادامه دادم كه بعد از پایان خدمت سربازی به مشهد آمده به باشگاه خیام رفته و زیر نظر استاد محمدیان به تمرینات كشتی ادامه داده و تقریباً روز بروز از آمادگی خوبی برخوردار بودم كه آمادگی و قدرت بدنی پیدا كرده بودم كه میتوانستم در مقابل حریفان خودم ایستادگی كرده و با آنها به مبارزه بپردازم این بود كه در اولین مسابقه ای كه در مشهد بین باشگاههای مشهد و استان انجام می شد در وزن ۷۴ كیلوگرم شركت كردم تا خودم را محك بزنم.

  سال ۱۳۴۲جام رستاخیز روزنامه كیهان

این جام كه با بزرگان كشتی استان و كلیه باشگاههای مشهد برگزار می شد بنده هم در وزن ۷۴ كیلوگرم در این مسابقات وزن كشی كرده و در این مسابقه بنده عضو تیم باشگاه پاس مشهد بودم كه این مسابقات در سالن مهران برگزار می شد و بعد از سه روز جنگ كه در این وزن حریفان بسیار زیاد هم از مشهد و هم از شهرستان های خراسان بودند با تلاش و آمادگی نسبی بنده توانستم به مقام دوم این مسابقات دست پیدا كنم و در سكوی دوم قهرمانی جام روزنامه كیهان قرار بگیرم كه در این وزن نفر اول آقای ابراهیم آزمون از قوچان شركت داشتند همین مسابقه تقریباً سكوی برقی بنده برای كشتی بود كه خود را در این مسابقه به محك زده و تجربیاتی كه بدست آوردم توانستم در تمرینات بعد برای مسابقات بعدی خودم را بیشتر قبول داشته و با تلاش فراوان در تورنمت های بعدی شركت كنم.

   سال ۱۳۴۳

بعد از مسابقات باشگاههای مشهد كه به اتمام رسید تیم كشتی خراسان نفرات اول هر وزن را كه مسابقه چند جانبه در استان مازندران شهر ساری برگزار می شد عازم شدیم كه بنده هم در وزن پنجم یا ششم آن موقع كشتی گرفتم كه در وزن خودم مسابقه سنگینی هم بود كه چند استان صاحب نام كشتی شركت داشتن و چند تیم هم از خود مازندران شركت داشتند بنده توانستم به مقام سومی این مسابقات را به دست آورم و در سكوی سوم این جام معتبر قرار بگیرم و باید بگویم كه تیم خراسان هم با تمام نفرات و كشتی گیران شاخص خودش توانست  با صلابت سربلندی به مقام قهرمانی این جام دست پیدا كند و كاپ بزرگ آن مسابقه را با خودمان به مشهد الرضا شهر ابومسلم خراسانی آوردیم.

  سال ۱۳۴۵

در این سال مسابقات استانی در شهرستان جدید اسفراین استان خراسان مسابقات در تابستان همان سال برگزار شد كه استاندار و فرماندار و فرمانده ژاندارمری و شهردار اسفراین از این مسابقات پر شور از نزدیك نظاره گر بودند و ضمن جوائز قهرمانان را در اوزان مختلف در روی سكوی های افتخار به آنان اهدا كردند در آن یك هفته مسابقاتی كه در این شهر زیبا و ییلاقی استان برگزار می شد مسابقه و خاطره به یاد ماندنی برای مردم شهرستان اسفراین و كلیه ورزشكارانی كه از سراسر استان خراسان بزرگ در این تورنمت شركت كرده بودند به حساب می آمد.

اهداء بج قهرمانی به وسیله قهرمان جهان آقای محمدعلی صنعت كاران به پهلوان غلام عاقلتر پیشكسوت كشتی خراسان و كشور

  سال ۱۳۴۵ مسابقات قهرمانی كشور در شهر تبریز

مسابقات در شهریور ماه ۱۳۴۵در شهر ستارخان و باقرخان در شهر پر افتخار ایران تبریز برگزار شد كه تیم خراسان هم در این مسابقه حضور داشته و بنده هم در خدمت تیم خراسان بودم ولی متأسفانه از مقام پنجمی بیشتر نتوانستم كسب نمایم و تیم خراسان نتوانست مقامی كسب نماید و تیم خراسان هم آن سال در كشتی آزاد نتیجه زیاد جلبی بدست نیاورد ولی در كشتی فرنگی مقام دوم كشور را از آن خود ساختیم و تقریباً دست خالی و بدون مدال و كاپ وارد خراسان نشدیم باید عرض كنم كه آن سال فقط مرحوم محمد علی صحرائی توانست مقام دوم كشور را از آن خود سازد و بقیه اعضاء تیم بر روی سكو قرار نگرفتن و به مقام های چهارم تا ششم اكتفا كردند.

   سال ۱۳۴۶

مسابقات قهرمانی استان در شهرستان پهلوان خیز قوچان برگزار شد كه بنده در این مسابقات جزو تیم مشهد بودم و در وزن ششم كشتی گرفتم و به مقام دوم نایل آمدم و نتوانستم مدال طلا را از آن خود كنم تا عضو تیم خراسان شوم من به پهلوان رضا بهادری كشتی را واگذار كردم ایشان اول و بنده دوم شدم و به همین دلیل در قهرمانی كشور غایب بودم و جزو تیم نبودم.

  سال ۱۳۴۷

مسابقات قهرمانی استانی در شهرستان مشهد در سالن مهران بر گزار شد كه تمامی شهرهای بزرگ و كوچك استان در این مسابقه شركت كرده بودند و بنده هم در وزن ششم جزء تیم مشهد بوده و توانستم به مقام اولی استان دست پیدا كرده و در سكوی قهرمانی قرار بگیرم و گردن آویز طلای مسابقات خراسان را از آن خود كنم.

  سال ۱۳۴۷ ساری

مسابقات قهرمانی كشوری تابستان در شهر زیبای ساری برگزار شد كه تیم خراسان در این دوره از مسابقات در صحنه بوده و بنده هم عضو تیم خراسان بودم و این افتخاری بزرگ برای بنده بود كه در معیت پهلوانان خوب خراسان بوده ولی متأسفانه با گرفتن چهار دوره كشتی های سنگین و نفس گیر متأسفانه بدون باخت نفر چهارم مسابقه قهرمان كشتی كشور شدم و چون جدول كشتی آن موقع به این صورت بود كه برد امتیازی یك امتیاز منفی به كشتی گیر داده می شد مساوی دو امتیاز منفی و باخت با امتیاز سه امتیاز منفی و ضربه فنی چهار امتیاز فنی برای كشتی گیر منظور می شد بنده هم دو مساوی و دو برد در كشتی داشتم كه مجموع امتیاز منفی بنده به شش رسید و بدون باخت از دور مسابقات خارج شده و نتوانستم به مسابقه ادامه دهم و مقامی بهتر از پنجمی نصیب من نشد.

 حریفان كشتی كه با آنها در طول كشتی مبارزه كرده ام

حریفان بنده همگی از پهلوانان و قهرمانان كشتی استان و كشور و جهان بوده و به همه آنها كه با من مبارزه كرده اند افتخار می كنم و دست آنان را یك به یك می فشارم و از اینكه در این سالها با هم بودیم و برد و باختی میان بوده از همگی آنها عذرخواهی كرده و تشكر و قدردانی دارم كه این افتخار را به بنده داده اند و همیشه از تجربیات آنان استفاده كرده و الگوی زندگی خود كرده ام.
اسامی حریفان عبارتند از :
آقایان: محمد خادم- ابراهیم آزمون- جلال نبی نجار- پهلوان یعقوبی- پهلوان محمد فخرائی- فرخنده- حسن صحرائی- عباس صحرائی- رضا بهادری- محمدرضا عربی- اختری شیروان- قربان محمد محجوب-
حریفان خارج از استان عبارتند از :
معزی پور- علی بیات- داریوش ذاكر- سامانی لرستان- نوروزی مازندران و علی حاجیلو می باشند.
باید بگویم كه با تمامی این افراد از دور و نزدیك در تماس هستم و با یكدیگر دیدار داریم و از حال و احوال همدیگر پرس و جو می كنیم در جریان زندگی هم می باشیم بنده از همه آنها تشكر كرده و سلامتی و به روزی را برای آنان از خداوند بزرگ مسئلت دارم.

  باشگاههای مشهد

در دوران تمرینات كشتی كه داشتم و در مسابقات باشگاههای مختلف مشهد كه شركت كردم می توانم نام این باشگاهها را برای تیم آنها در مسابقات باشگاهی شركت كرده و مقامها برای تیم كشتی آن باشگاهها بدست آوردم عبارتند از :
۱- باشگاه پاس ۲- باشگاه راه آهن ۳- باشگاه جانباز ۴- باشگاه تاج ۵- باشگاه شهربانی را می توانم نام ببرم.
تمام تمرینات بنده در باشگاه خیام صورت گرفته و زیر نظر استاد كریم محمدیان و مرحوم محمد فخرائی كه برای بنده زحمات زیادی كشیدند تا من بتوانم به قهرمانی دست پیدا كنم در همین جا از این دوستان كمال تشكر و قدردانی را دارم آقای فخرائی كه به دنیای باقی شتافته اند برای آن مرحوم شادی روح آرزو دارم و برای استاد محمدیان طول عمر با عزت و سلامتی و تندرستی را از خداوند منّان خواهانم.

 ازدواج

در سال ۳-۱۳۴۲ بود كه با دختر مورد علاقه خودم آشنائی كامل نسبت به او و خانواده متدینش داشتم بوسیله پدر و مادرم به خواستاگاری رفته و موافقت خانواده همسرم را كسب كرده و این پیوند زناشوئی با مراسم ساده و با شكوه صورت گرفت و حاصل ازدواجمان دارای سه فرزند پسر و یك دختر می باشد كه در كنار هم خانواده خوشبخت هستیم دخترم درس دانشگاهش به پایان رسیده و دارای مدرك زبان خارجی و مترجمی را اخذ نموده و فعلاً در كشور مالزی مشغول به كار می باشد و دو فرزند پسرم در كار آزاد و ساختن مبلمان را پیشه كرده كه در كارشان الحمدالله موفق می باشند و پسر سوم هم بعد از اتمام درس خود در صنعت و سازمان گوشت مشهد مشغول به كار هستند و همگی از حرفه و شغلشان راضی می باشند و در كنار خانواده و همسر خود زندگی آرام و شادی را سپری می كنیم این آرامش را مدیون تلاش همسر  خوبم می باشم كه آنها را طوری تربیت كرده و وارد جامعه نموده كه همگی با خیال راحت و آسوده به زندگی خودشان ادامه می دهند.

استخدام و كار

قبل از ازدواج بود كه بنده به علت علاقه خاص به حضرت رضا (ع) و خاندان نبوت داشتم و همیشه دوست داشتم كه خانه ای در نزدیك حرم مطهر داشته باشم كه بتوانم هر روز نوبتهای مختلف از روز را در حرم مطهر مقدس آقا سپری نمایم بالاخره از آنجائی كه دلم همیشه در صحن و سرای آقا امام رضا (ع) بود این شانس را آوردم و به استخدامی خادمی آن حضرت و آن آستانه مقدس درآمدم و به آرزوی دیرینه خودم دست یافتم در كنار بارگاه ملكوتی حضرت رضا (ع) به مدت سی سال خدمت صادقانه به آن آقا و زائرینش كردم و همیشه با دیدن آن كبوترهای حرم و زوار محترم كه در حرم و رواقهای مجاور رفت و آمد می كردند لذت می بردم از اینكه به آنها خدمت می كردم كه راحت زیارت كنند و گرفتاری برای آنها در حرم به وجود نیاید خوشحال بودم و روز بروز بر ارادت بنده نسبت به آقا شدید می شد و از خداوند بزرگ تشكر می كنم كه مرا به امر چنین خدمتی راهنمائی كرد انشاء الله كه این خدمت ناچیز بنده قبول حق واقع شود و از خدا می خواهم از  بنده راضی باشد آمین.

  اتفاق ناگوار در خانواده

باید عرض كنم كه تمامی فرزندان خودم را عروس و داماد كرده و به خانه بخت فرستادم ودر كمال آرامش همگی با همسر و فرزندان خودشان زندگی می كردند. كه در سال ۱۳۹۰ اتفاق ناگواری در زندگی ما پیش آمده كه پسر ارشد بنده با داشتن زن و فرزند دختر و پسر به مرگ ناگهانی كه صحیح و سالم بود دار فانی را وداع گفت البته همه این اتفاقات خواست خداوند بزرگ است ولی این اتفاق در زندگی ما تأثیر زیادی گذاشت كه آرامش خانواده ام را به هم زد و از نظر روحی همگی ضعیف شده و آن شادابی و آرامی را از دست دادیم ولی با صبر وحوصله و پناه به خود خدا كم كم در این سالها توانستیم این مصیبت كه بر ما وارد شده بود به آن تسلط پیدا كرده و و دوباره آن آرامش نسبی به خانواده بر گردد.

  شروع و پایان كشتی از تمرین تا قهرمانی

من از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۲ سخت مشغول تمرینات طاقت فرسای كشتی و در كنار آن كار و زندگی برایم هم مشكل بود و هم دوست داشتنی عصرها كه از حرم بعد از شیفت كاری آن فضای ملكوتی و با صفا را ترك و با ساك ورزشی خود به طرف سالن كشتی كه كوچك و تنگ و تاریك بود می رفتم و به قدری در روحیه بنده اثر مثبت داشت و به بنده انرژی می داد كه وقتی به آن سالن نه چندان زیبا و خوب می رسیدم و تمرینات را با دوستان خودم انجام می دادم با آن خستگی ولی از آن محیط تنگ و تاریك دل نمی كندم و دوست داشتم با همگی آن نفراتی كه در سالن تمرین بودند تمرین كنم ولی بیشتر از آن تایمی كه داشتیم حدود ۲ ساعت علی ثابتی معروف به تارزان اجاره این كار را نمی داد و در ساعت مقرر سالن را تعطیل می كرد به هر حال این ورزش مردمی و پهلوانی را خیلی دوست داشتم چون فكر می كردم همه منش و پهلوانی و رادمردی و گذشت و ایثار و كمك به هم نوع و به طور كلی لوطی گری در همین ورزش است كه روز به روز به ورزش باستانی بیشتر دلگرمی پیدا می كردم و دوستان بسیاری از همین ورزش و تمرین برای خودم یافته بودم كه با آنها زندگی می كردم و در كنار آنها بودم و همیشه از تجربیات و نصیحت آنان برخوردار بوده و پند و اندرز آنها را آویزه گوش خود كرده و در زندگی روزمره خود استفاده می كردم باید بگویم كه در این سالیان دراز از تمامی این افراد كه هر كدام به شكلی در زندگی و مرام بنده نقش داشته ام تشكر كنم و هنوز هم كه عمری از بنده گذشته سعی بر این دارم كه روز به روز از افراد جدیدی حرمت ورزش و كشتی و پهلوانی را دارند و هر كدام جوری به این مرز و بوم كمك می كند و برای جوانان وطن گام بر می دارند با آنها دوستی داشته و زندگی كنم.

 صورت و سیرت از یك قهرمان (نوشته یك پیشكسوت كوچك كشتی)

بنده یكی از پیشكسوتان كشتی هستم كه می خواهم راجع به خصوصیات این پهلوان چند سطری بنویسم باید بگویم كه پهلوان عاقلتر چهره بسیار پهلوانی خوش صورت  و شجاع به نظر می رسد و كمی راحت تر بگویم چهره بسیار خشن به چشم هر بیننده می رسد ولی حال اینكه زیر این صورت به اصطلاح خشن پهلوانی قلب بسیار رئوف و مهربان و بسیار حساس و از خود گذشته است كه در تمام زندگی خودش همیشه برای دیگران چه همكار ،چه ورزشكار، چه پیشكسوت – چه جوان یا نوجوان مخصوصاً كشتی گیران تازه به دوران رسیده همیشه یك خادم و فداكار بوده و هیچ وقت نشده كه به این همه انسان جواب رد بدهد یا كاری كه از دست او بر می آید از دیگران دریغ كند هر چه نسبت به این مرد بزرگ و پهلوان نیك و درستكار و قهرمان بگویم كم گفته ام باید عرض كنم كه ایشان در ده ، دوازده سال پیش با چند تن از پیشكسوتان كشتی و خاك خورده انجمن به وجود آوردند كه در این سالها كه این انجمن تشكیل شده و به راه خود ادامه می دهد در انسجام هر چه بیشتر اعضاء این انجمن ایشان با تمام توان چه مالاً و چه قدماً به نحو احسن این انجمن را گردانده حتی تا یكی دو سال پیش تمام كارهای انجمن در منزل ایشان كه به طور رایگان در اختیار اعضاء این موسسه بوده و بدون هیچ گونه چشم داشتی تمام وقت هم خود این پهلوان و هم خانواده ایشان تمام و كمال با این انجمن همكاری بسیار خوب و مناسبی داشته اند باید چنین عرض كنم كه ایشان از بدو شروع كشتی و پهلوانی و الا آن هم كه بازشسته و پیشكسوت می باشد در همه حالات عمر با تلاش خود در ساختن موقعیت مناسب برای كشتی خراسان و جوانان هیچگونه كوتاهی نكرده و با تمام وجود در خدمت ورزش انسان ساز و مرد پرور كشتی بوده و هست انشاء الله كه خداوند متعال همیشه به ایشان قدرت توان زیادی اعطا نماید كه بیشتر و بیشتر از این به جامعه ورزشی و كشتی خدمت نماید و بنده همیشه از خداوند منان برای ایشان و خانواده محترمشان آرزوی سلامتی و سعادت را می نمایم.

 سال ۱۳۵۱

در این سال چون در مسابقات كشوری خوب درخشیده بودم بنده را برای تیم ملی كه عازم مسابقات جامی در آلمان برگزار می شد به تهران به اردو مسابقات آن جام دعوت شدم و چند وقتی كه در اردو به سر می بردم از آمادگی نسبی خوبی برخوردار شده و چند تن از این حریفان كه در تهران در اردو بودند مسابقه داده و بر آنها پیروز شده و در كشتی آخر با آقای حاجیلو كه در یك وزن بودیم به تساوی رسیده و هر دوی ما برای این مسابقات در اردو ماندیم و چند روزی به تمرینات در آنجا مشغول بوده و دوباره با هم یك مسابقه برگزار شد كه هر كدام برنده می شدیم جزو تیم ایران عازم كشور آلمان می شدیم كه این مسابقه برگزار شد و تقریباً بنده به ایشان برتری داشتم ولی از آنجائی كه من بچه شهرستان بودم و ایشان از كشتی گیران تهران بود و مربیان هم از تهران بودند نظر داده و ایشان را به این مسابقه راهی كردند و از بنده حقی از بین رفته و من راهی مشهد شدم و سال ۱۳۵۲ كه نزدیك بود یواش یواش از تمرینات كنار كشیده و به طور رسمی از سال ۱۳۵۲ آخرین شركت در مسابقات مشهد كشتی گرفتم و تمرینات خود را برای قهرمانی به پایان رساندم.

  سال ۱۳۵۲

آخرین سال فعالیت كشتی بنده در حدّ قهرمانی بوده و بعد از این سال بنده از كشتی گیری در قهرمانی را كنار گذاشتند و در كنار كشتی بودم و به صورت داوری- مربیگری و كمك به هیأت های كشتی خراسان با چندین رئیس همكاری نزدیك داشته و هم اكنون هم به مربیگری پیشكسوتان مشهد و خراسان مشغول هستم و كارهای جنبی انجمن پیشكسوتان كشتی خراسان را دارم و با تمام توان برای رفاه حال پهلوانان و كهنه سواران و قهرمانان این انجمن كمك كرده و در اختیار آنان هستم و این كارها را برای خودم وظیفه می دانم و سعی بر این دارم كه با تمام تلاش و كوشش برای این افراد دل سوخته و خاك خورده كشتی خدمت نمایم و دست همگی آنان را می بوسم و از همه این پهلوانان كمال تشكر و قدردانی را دارم كه به بنده این فرصت خدمت داده اند خدایشان از این جماعت ورزشكار راضی باشد والسلام.

  سال ۱۳۵۳

در سل ۱۳۵۳ در كلاس داوری كشتی شركت كردم چون دیگر به كشتی قهرمانی فكر نمی كردم با اینكه در تمام زندگی هیچگاه از فكر كشتی و كشتی گیری دور نبودم ولی به خاطر كمك به جوانان و دور نبودن از این محیط مرد پرور خواستم در امر قضاوت هم سهمی داشته باشم كه در كلاس استاژ داوری درجه سه كشور و بعدها هم تا درجه ممتاز ملی پیش رفته و در بیشتر مسابقات مشهد و استان شركت داشتم ولی این داوری مرا از نظر روحی روانی آرام نمی كرد دوست داشتم كه هر روز مستقیماً در كنار كشتی باشم تمام تجربیاتی كه در سالهای گذشته با زحمات فراوان از اساتید و مربیان و كهنه سواران خود آموخته ام و دلم مالامال از فنون و مقدمات كشتی بود برای نوجوانان و جوانان تجربه كنم به آنها آموزش دهم و هیچگاه حاضر نبودم كه از كنار تشك و كشتی دور باشم به هر حال از داوری كنار كشیده به مربیگری كشتی روی آوردم و با جوانان و پیشكسوتان درگیر كشتی شده دوباره پای بنده بر روی تشك كشتی باز شد و هر روز در سالنهای كشتی به تربیت نوجوانان و جوانان و به پیشنهاد بنده به پیشكسوتان كه مدتی بوده كشتی را كنار گذاشته و حال و روز خوبی نداشتن تا در این تمرینات شركت كنند كم كم عده پیشكسوتان كشتی زیاد شد و طرفدار بدنسازی و بازسازی بدن خودشان شدند اجباراً بنده از مربیگری كشتی نوجوانان و جوانان به مربیگری كشتی پیشكسوتان سوق داده و تا به امروز به این  امر مهم مشغول هستم و در كنار عزیزان و سینه سوخته های ورزش كشتی و پهلوانان می باشم و همین امر هم باعث شد كه بعداً انجمن پیشكسوتان كشتی خراسان راه اندازی شود كه در قسمتهای دیگر راجع به انجمن خواهم نوشت.

  سال ۱۳۷۶

در سالهای ۱۳۷۶ بود كه مسابقات در ایران به عنوان پیشكسوتان دایر شد كه تمام كشتی گیران سالهای خیلی قبلاً یعنی كشتی گیرانی كه سن آنها بالاتر از ۳۵ سال تا ۶۵ سال بود برگزار شد و از این نوع مسابقات پهلوانان گذشته به گرمی استقبال شد و بعد هم مسابقه جهانی آن در هر سال در یك كشور برگزار می شد.
بنده در سال ۱۳۷۵ در این مسابقات در استان مقام اول را در وزن ۹۲ كیلوگرم كسب كرده و در قهرمانی كشور آن كه در شهرستان قزوین برگزار می شد شركت كرده و در وزن خودم به مقام سوم رسیده و برسكوی سوم كشور تكیه زده و مدال و حاكم قهرمانی را از آن خود كردم. و در این سالها بود كه دوباره مثل موقع جوانی تمرینات را مرتب نموده و تا خودم را برای مسابقات دوره بعد آماده كنم تمرینات نه به شدت جوانی ولی هر شب تمرینات مرتب و مداوم داشتیم هم بنده و دیگر قهرمانان مشهد.

    سال ۱۳۷۶

در این سال دوباره مسابقات پیشكسوتان در مشهد برگزار شد و بنده در وزن ۹۲ كیلوگرم بار دیگر جزء تیم پیشكسوتان خراسان انتخاب شده و در مسابقات قهرمانی كشور شركت كرده و در این مسابقات كه حریفان از سال پیش زیادتر و قوی تر بودند دوباره بنده به مقام سوم این وزن رسیده و در سكوی سوم جای گرفتم و ضمناً مربیگری تیم پیشكسوتان كشتی خراسان را نیز بر عهده داشتم.

  سال ۱۳۷۷

در این سال دوباره بنده جزو تیم خراسان در مسابقات پیشكسوتان به مقام اول مسابقات كشوری رسیده و عضو تیم كشتی ایران برای مسابقات فرانسه انتخاب شده كه باید به آن كشور عازم می شدیم ولی متأسفانه برای بنده حادثه پیش آمد كه من نتوانستم تیم كشتی ایران را همراهی كنم و از این دوره از مسابقات دور بمانم چون از آمادگی نسبی خوبی هم برخوردار بودم امید قهرمانی را داشتم ولی نشد.

  سال ۱۳۷۸

سال ۱۳۷۸ مسابقات كشتی قهرمانی پیشكسوتان برگزار شد و مسابقات جهانی آن هم قرار بود در كشور رومانی در شهر بخارست انجام می شد بنده با آمادگی نسبی در این مسابقات در وزن ۸۲ كیلوگرم شركت كرده و توانستم بر تمامی رقبای خودم پیروز شده و مقام قهرمانی كشور را از آن خود سازم و در سكوی یك كشور قرار گیرم و به عضویت تیم ملی كشتی پیشكسوتان كشور درآیم و به مسابقات جهانی به كشور رومانی اعزام شدیم كه بعد از چند روز مبارزه بنده توانستم در وزن ۸۲ كیلوگرم به مقام سوم جهان دست پیدا كنم و بر سكوی سوم جهان قرار بگیرم و از این مسابقه با دست پر برگردم در آن سالهای گذشته در چند نوبت به قهرمانی رسیده بودم ولی موفق به شركت برون مرزی نشده این بار تلافی سالها گذشته شد.

  سال ۱۳۷۹

در سال ۱۳۷۹ مجدداٌ مسابقات قهرمانی كشور برگزار شد و بنده در وزن ۸۵ كیلوگرم این مسابقات كشوری شركت كرده و بر تمامی حریفان خودم پیروز شده و در سكوی اول قرار گرفته و عضو تیم ملی پیشكسوتان كشورم شدم كه قرار بود مسابقات جهانی آن در كشور آلمان اتفاق بیفتد كه بعداً از طرف فدراسیون كشتی جمهوری اسلامی ایران اعلام شد هر كه مقام اول كشور را كسب كرده می تواند در این مسابقات جهانی كشتی پیشكسوتان كه در كشور آلمان می باشد شركت نماید ولی مخارج رفت و برگشت به این مسابقات را باید خود آن كشتی گیر متقبل شود و به همین دلیل عده ای از قهرمانان تیم ملی در این مسابقات نتوانستند شركت كنند كه بنده هم یكی از آنها بودم چون به علت هزینه زیادی كه برای شركت هر نفر داشت از این دوره مسابقات جهانی پیشكسوتان دور ماندم.
باید عرض كنم كه این دوره هم آخرین سالی بود كه بنده از شرایط سنی می توانستم در آن مسابقات شركت كنم و در سال آینده سن كشتی پیشكسوتان به بنده اجازه شركت در این مسابقه را نمی داد چون سن بنده به بالای سن تعیین شده می رسید به همین دلیل این آخرین سال شركت بنده در مسابقات كشتی پیشكسوتان به شمار می رفت.

   سال ۱۳۸۰

در سال ۱۳۸۰ بنده فقط مربیگری تیم كشتی پیشكسوتان خراسان را بر عهده داشتم و آنها را در مسابقات سال ۱۳۸۰ راهنمائی می كردم و بعد از اتمام مسابقات كشتی قهرمانی پیشكسوتان كشور بنده به عنوان بهترین مربی كشتی كشور انتخاب شده و در معیت تیم عازم مسابقات كشتی جهانی پیشكسوتان كه در كشور مجارستان بود همراه كاروان ایران بوده تیم كشتی پیشكسوتان ایران را راهنمایی می كردم. و باید یادآور شوم همچنان اینجانب به عنوان مربی پیشكسوتان كشتی مشهد و خراسان رضوی در كنار این عزیزان مشغول به فعالیت هستم و هدفم از بدست آوردن عزت و حرمت برای كشتی خراسان غافل نیستم و با تمام توان و تلاش دنبال این هدف گرانبهای پهلوانی و قهرمانی و لوطی گری هستم.

  تشكیل انجمن پیشكسوتان كشتی خراسان

در سالهای ۸۲-۸۱ بود كه با چند تن از پیشكسوتان و با یاری رئیس هیأت كشتی وقت آقای سرهنگ عظیمی به این نتیجه رسیدیم كه انجمن كشتی تشكیل شود كه همیشه تمامی كشتی گیران پیشكسوت در كنار هم بوده و از حال و هوای یكدیگر با خبر بوده و اگر گرفتار و ناراحتی برای این جماعت اتفاق افتاد بوسیله همان پیشكسوتان  آن را برطرف كرد و هم كمكی باشد به كشتی خراسان و برنامه ریزی و هدفمند كردن كشتی خراسان كه تقریباً از آن پویائی و پهلوانی خودش دارد دور می شود به وسیله این اهالی كشتی بتوانیم به این گرفتاریها سرو سامان بدهیم كه بوسیله چند تا از دوستان پیشكسوت و دل سوخته كشتی منجمله آقایان محمدیان- احدیان- آزمون- سرهنگ عظیمی- بنده و عده دیگری توانستیم این انجمن را راه اندازی كرده و تمامی پیشكسوتان وگوش شكستگان در كنار هم و با هم باشیم.

  علت كناره گیری از كشتی

باید عرض كنم چون بنده از سربازی به كشتی روی آوردم و بعد در همان اوایل كشتی نیز به جرگه متأهلی درآمدم و ضمناً كار سنگینی هم داشتم هم در استان مقدس رضوی و هم كار زیاد و تمرینات كشتی و شروع زندگی مشترك این بود كه زودتر از موعد بنده به انتهای كشتی رساند و با این ورزش دوست داشتنی و مردمی كناره گیری كردم و بیشتر به زندگی كه دارای فرزند هم شده بودم باید زیاد زحمت كشیده تا زندگی خوبی برای آنها مهیا می كردم یك دلیل كناره گیری بنده همین مسئله بود.

   تشكر و قدردانی از همسر

در تمام سالها كه در تمرینات و مسابقات كشتی خراسان و كشور شركت داشتم تنها كسی كه حامی و مشوق مستقیم بنده بود و به من دلگرمی می داد و كمك های شایان توجه ای به بنده می كرد و تمام رفاه و آرامش را برای من و خانواده مهیا می ساخت كه من بدون دقدقه و استرس و با توان و روحیه مضاعف به تمرینات و مسابقات خودم ادامه دهم كسی نبود جز همسر مهربانم كه در تمام سختیهای زندگی مانند كوهی استوار در كنار من بود و این تلاشها و محبت های او بود كه من توانستم در مسابقات كشتی در میدان های سخت نبردهای زیاد داشته باشم و دست به قهرمانی و پهلوانی و مدال پیدا كنم من دست ایشان را با تمام فروتنی و افتادگی می بوسم و تشكر و قدردانی می كنم و تا عمر دارم در كنارش خواهم ماند تا بلكه بتوانم آن محبت های فراوانی كه نسبت به من و فرزندانم داشته گوشه كوچكی از آن همه ایثار و فداكاری ایشان را جبران نمایم و برای همسر خوبم آرزوی سلامت بهروزی و طول عمر با عزت را از خداوند متعال خواهانم.
ارادتمند شما غلام

  معنای عشق واقعی

یك روز آموزگار از دانش آموزان كه در كلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تكراری برای ابراز عشق بیان كنید برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا كنند برخی دادن گل و هدیه و حرفهای دلنشین را راه بیان عشق عنوان كردند. شماری دیگر هم گفتند با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی را راه بیان عشق می دانند.
در آن بین پسری برخاست و پیش از این كه شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان كند داستان كوتاهی تعریف كرد.
یك روز زن و شوهر جوانی كه هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند آنان وقتی به بالای تپه رسیدند در جا میخكوب شدند، یك قلاده ببر وحشی بزرگ جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر تفنگ شكاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. رنگ از صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر جرأت كوچكترین حركتی نداشتند ببر آرام به طرف آنان حركت كرد همان لحظه مرد زیست شناس فریاد زنان فرار كرد و همسرش را تنها گذاشت بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید ببر رفت و زن زنده ماند.داستان به اینجا رسید كه دانش آموز شروع كرد به محكوم كردن مرد راوی پرسید آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد. بچه ها حدس زدن حتماً از همرش معذرت خواسته كه او را تنها گذاشته است.جواب راوی داد، نه آخرین حرف مرد این بود كه عزیزم تو بهترین مونسم بودی از پسرمان خوب مواظبت كن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود…
قطره های بلورین اشك صورت راوی را خیس كرده بود كه ادامه داد همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به كسی حمله می كند كه حركتی انجام می دهد و یا فرار می كند پدر من در آن لحظه وحشتناك با فدا كردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود پس یاد گرفتید چی كار كنید كه ببر به شما و همسرتون حمله كرد به ایشون بگید عزیزم شما فرار كن من خودم جلوی ببر رو می گیرم.

   خاطره مردی و نامردی و تلخ

مسابقه انتخابی مشهد برای مسابقات استانی كه در كاشمر برگزار می شد من در وزن ۷۴ كیلوگرم این مسابقات كه در زمین سرباز باشگاه خیام برگزار می شد بعد از دو سه روز كشتی بنده و آقای محمد خادم با یكدیگر به فینال این مسابقه رسیدیم در فینال كه پدرم و برادرهایم برای دیدن این مبارزه به محل مسابقه آمده بودند من هم آماده این مبارزه بودم كه آقای خادم نزد من آمد و مرا به قرآنی كه در دست او بود قسم داد كه شما در این مبارزه با من شركت نكنید بگذار من به مقام قهرمانی برسم ولی من هم قول می دهم در مسابقات استانی كاشمر در فرنگی شركت كنم شما هم كشتی آزاد بگیری بالاخره از آنجائی كه دیدم یك قهرمان و یك ورزشكار این پیشنهاد را می كند با وجود بودن پدر و برادرانم برای تماشا من از حق خود گذشتم و میدان را برای آقای خادم خالی نمودم كه در میان این قسم دادن و پیشنهاد كردن او علی تارزان و آقای محمدیان و آقای توكل كه مربی تیم بود باخبر شده خواستن جلو این كار را بگیرند بنده پا فشاری كردم كه كاری نداشته باشند بنده خودم به عنوان یك فرد كشتی گیر به او احترام می گذارم و از این مبارزه دست می كشم همین طور هم شد بنده بر روی تشك كشتی جهت مسابقه حاضر نشدم آقای خادم به عنوان نفر برتر و بنده نفر دوم مسابقه شدم وقتی كه تیم عازم مسابقه شد و در كاشمر حاضر شدیم بنده در صف ۷۴ كیلوها قرار گرفته تا در وزن كشی شركت كنم ولی ناگهان آقای خادم جلو آمده و دست روی سینه من گذاشت و مرا ازصف وزن كشی كنار زد و گفت بنده نفر اول مسابقات انتخابی مشهد بوده و شما حق شركت ندارید من رو كرده به او گفتم كه شما قول دادی كه به این صورت باشد ولی حالا زیر قول خود می زنی پس مردانی و پهلوانی كجاست كه در این هنگام آقای حمید توكل كه مربی تیم ما بود به جلو آمد و در جریان كار او قرار داشت به ایشان گفت كه شما خودتان اینطور خواسته بودید من كاملاً در جریان كار شما هستم كه ایشان در مشهد به خاطر موقعیت شما از این مبارزه كه برایش خیلی هم گران بود دست كشید و شما به او قول این را  دادید ولی حال انكار این موضوع می كنید و باعث شركت نكردن ایشان در این مسابقات می شوید ولی گوش آقای خادم بدهكار این حرفها و قولها نبود و بالاخره كار خودش را كرد و مانع از شركت من در این مسابقات شد از جریان این موضوع حدود چهل سال می گذرد ولی هر وقت به این كشتی و مسابقه فكر می كنم و تصمیم آقای خادم را قبول كنم كه سرم درد می كند و از این همه ناجوانمردی و كار غیر ورزشی و انسانی ناراحت شده و كمی عصبی می شوم به هر حال این اتفاق تلخی بوده كه به صورت یك خاطره تلخ و زشت در ذهن من حك شده و هیچ موقع تا به امروز این اتفاق رخ داده را از یاد نمی برم و همیشه به صورت یك خاطره تلخ و باور نكردنی برایم به جا مانده است.

  خاطره مثبت و شفا گرفتن پسرم از حضرت رضا (ع)

در سال ۱۳۴۹ بود كه من به همراه چند نفر از كشتی گیران خراسان در اردوی تیم ملی جهت مسابقات كشتی جام آریا مهر بودیم كه یك روز از مشهد به من تلفن زدند كه هر چه زودتر اردو را ترك كنید و به مشهد بیایید چون فرزند شما حال خوشی ندارد امكان از بین رفتن او است من هم سریع بلیط قطار گرفته و اردو را با اجازه ترك كرده و عازم مشهد شدم وقتی كه به منزل رسیدم دیدم كه پسرم سخت بیمار است و همسرم به شدت ناراحت و با من هم تندی كرد كه كجا ماندی می بینی كه پسرمان دارد از دست می رود و حال مناسبی ندراد بنده كه ماشین فولكس قدیمی داشتم خانم و پسرم را سوار كرده به طرف احمدآباد نزد دكتر بادالیان كه اول خیابان پاستور بود رفتیم وقتی كه وارد مطب دكتر شدیم و نوبتمان شد دكتر پسرم را معاینه كرد با یأس و ناامیدی گفت این بچه تا  دو سه ساعت دیگر بیشتر دوام ندارد و از بین خواهد رفت كه ما زن و شوهر هر دو ناراحت شدیم و با عصبانیت از مطب دكتر بادالیان خارج شده و به همسرم گفتم این دكتر بیخودی این مریضی را بزرگ می كند به نزد دكتر دیگری برویم كه در همین احمدآباد دكتر متخصص دیگر برای اطفال بود بنام دكتر زابلی نژاد نزد او آمده و نوبت گرفته و داخل مطب ایشان شدیم دكتر زابلی نژاد هم بعد از معاینه و دادن مقداری دارو گفت بچه در حال فوت است از دست بنده كاری ساخته نیست در اینجا بود كه همسرم گریه كنان و با ناراحتی مطب را ترك كرده و من گفتم یه دكتر دیگر هم باید برویم به طرف حرم حضرت رضا (ع) عازم شدیم و در كنار حرم مطهر بست بالا پارك كردم و به خانمم گفتم شما داخل اتومبیل باشید تا من از امام هشتم شفای ایشان را بگیرم و بیایم در همین موقع بود كه همسرم گفت غلام بچه دیگر نفس نمی كشد ولی من سراسیمه به صحن بارگاه حضرت رضا رفتم و پشت پنجره فولاد قرار گرفتم و با تمام قدرت دستها را به پنجره حمایل كرده و چنان با ناله و زاری این پنجره را تكان می دادم و با امام خود راز و نیاز می كردم و او را قسم می دادم كه شفای فرزند مرا بدهد به او می گفتم ای امام رئوف خودت میدانی كه بنده خادم در خانه شما هستم هر روز از صبح تا شب در خدمت شما و زائر شما هستم و هیچگاه كوتاهی در حق زائر نكردم و همیشه با احترام به آنها رفتار كرده و در خدمت آنان بوده ام یا امام هشتم از شما مدد وكمك می خواهم تا فرزند مرا هر طور كه شده شفا بدهید در همین موقع یكی از همكاران بنده نزدیك من آمد دید كه من منقلب و پریشان هستم از من پرسید چرا ناله و زاری می كنی چه خبر شده شما كه در اردو بودید بنده با همان چشمان اشكبار و ناراحت گفتم فلانی بچه ام داره از دست میره و رو به فوت است آمده ام تا شفای او را از آقا اما رئوف بگیرم من اینجا بست می نشینم تا حضرت به بنده جواب بدهد در همان موقع بود كه دیدم خانمم با پسرم وارد صحن آقا شده و حضرت امام هشتم به او شفا داده سپس دیدم كه پسرم مثل یك فرشته در دستهای مادرش بالا و پائین می شد خدا را شكر كردم و از حضرت امام خوبان تشكر كرده و فرزندمان را صحیح وسالم به منزل آوردیم به محض  رسیدن به منزل دیدم پسرم به صورت چهار دست و پا از این طرف به آن طرف خانه حركت می كند بچه ای كه آخرین نفسهایش را می كشید مثل غزال گریز پا در خانه بازی می كرد این هم یك خاطره از هدیه و شفائی بود كه امام رضا (ع) به این خادم كوچك خودش اهدا كرد.

عیادت از پهلوان احمد وفادار توسط آقای محم علی رستمی و پهلوان عاقل تر كه در بستر بیماری در منزل بوده اند بوده اند

عیادت از پهلوان عباس گلمكانی توسط آقای حاج ابراهیم آزمون و پهلوان عاقلتر در منزل آن مرحوم
پهلوان عاقلتر در حال گارد كامل كشتی آزاد می باشد.
در اصطلاح كشتی ایشان گارد چپ را به نمایش گذاشته اند.
تیمی كه عازم مسابقات قهرمانی جهان در هواپیما هستند
عاقلتر همراه دو پیشكسوت دیگر به نام های سمت راست آقای علیرضا زیبا و سمت چپ آقای كریم زرینی می باشد.
آقای علی باغمان باشی پیشكسوت دو میدانی قهرمان دوهای ماراتون جهان
می باشد در عكس دیده می شوند.
پهلوان ابولقاسم سخدری و پهلوان عباس گلمكانی و جناب سرهنگ عظیمی در كنار سفره شام در منزل پهلوان عاقلتر

گرفتن لوح سپاس غلامعلی عاقلتر از دبیر كمیته ملی المپیك ایران  آقای بهرام افشار زاده و شهردار مشهد آقای پژمان
غلامعلی عاقلتر در موقع جوانی كه بعد از تمرین با یكی از كشتی گیران جوان بنام آقای احمد خدادادی در حال استراحت در كنار تشك می باشند.

یك نصیحت برای جوانان و ورزشكاران

الف- سه چیز را با احتیاط بردار : قدم، قلم، قسم
ب- سه چیز را پاك نگهدار : جسم، لباس، خیال
ج- از سه چیز كار بگیر : عقل، همت، صبر
د- از سه چیز خود را نگهدار : افسوس، فریاد، نفرین كردن
س- سه چیز را آلوده نكن : قلب، زبان، چشم
ن- اما سه چیز را هرگز فراموش نكن : خدا، مرگ، دوست خوب.

خدایا آنكه سرمایه امیدش توئی یاریش فرما
بیا تـا قدر یكـدیـگـر بدانـیــم            كـه نـاگـه ز یـكـدیـگـر نـمانـیـم
بیا تا مهربـانی پـیـشه سازیــم            به مشتی زرق برق خود را بنازیـم
چه آمد بر سر اقوام و خویـشان            كه گردید جمعشان اینطور پریشان
چـرا فامـیــلها از هـم جدائـیـد            چرا دوستـان رفیـقـان بی وفایـند
چرا خواهر ز خواهر مـی گریـزد            بــرادر بــا بــرادر مـی سـتـیـزد
چرا دختر ز مـادر نـنــگ دارد            پـدر بـا بـچـه هایش جنـگ دارد
چرا مـهر و مـحبت كیمـیا شـد            همه دوستـی، رفـاقت ها ریـا شد
نه بیـنیم خنده ای برروی لبـها            نه روز آرامـشی داریم نـه شـبـها
نه كس را لحظه ای آسوده بینی            به صد كـار جمله را آلـوده بـینـی
نه پولدار از پولش لذتـی اسـت            نه نادار را به جایی عـزتـی اسـت
نه آسایـش نه آرامش نـه راحـت            همـه مشتـاق یـك آن اسـتراحت
نبینی یك نفر را كه كِسل نیست             پر است دلها و جای درد دل نیست
هـمه درگیـر نـوعی اضـطـرابنـد            چو نفرین گـشته دائـم در عـذابند
به خود آئید عـزیزان راه كـج شـد            از ایـن رو زنـدگانـی ها فـلج شـد
چو مردم را عـوض شد زنـدگانـی            شده این زندگــانی زنــده مـانـی
همه چیز است و روز خوش نبینیم            مدام سر در گریبان می نشینیــم
به ظاهر خانه هامان كاخ شاه است            درونش یك جهان انـدوه آه اسـت
در و دیوارها كاشـی و سنگ اسـت            ولی هر خانه یك میدان جنگ است
تـمام خیـر و بـركــت ها برافتــاد         طبیعـت بـا شـما مـردم در افـتـاد
چرا اینگونه شد از من كنید گوش             شده مـهر و مـحـبت ها فـرامـوش
دگر از بذل و بخشش ها اثر نیست            و انصاف و مروّت ها خـبر نیسـت
شـده نـایـاب صـفـا و مـهـربانـی            تعـارف ها هـمـه سـرد و زبـانـی
عموجان، خاله جان دیگر نگوئیم            بــرای مــرگ هـم در آرزوئـیـم
یكی حج می رود سالی دو سه بار            كـنـارش خـواهرش نادار و نـاچار
یـكـی با سـود پولهـای نـزولـی             رود مــكـه بـه امـیــد قـبـولــی
یــكـی كـربـلا و شـام گـویـد            بـرای فخـر بــر اقــوام گــویـــد
یكی تازد به ماشین و به باغـش            یـكـی بـاد تكـبــر در دمــاغـش
یكی انگار از بیـنـی فـیـل اسـت            ز بس خودخواه و مغرور و بخیل است
یكی وقتی به ماشینش سوار است            فقط مثل بـتـی از زهــرمـار اسـت
چنان در غبغبش باد غرور اسـت            كه گوئی از نـژاد سلـم و تـور اسـت
تـمـام كـارهـا گشـتـه ریــائـی            نجابت شد عـوض بـا بی حـیـایـی
بـزرگتـرهـا نـدارنـد احتـرامـی            به مـحتاجـان نـداریـم اهتـمامـی
همه چسبیده كار و جیب خودرا            به فكرند تـا ببـندنـد بـار خـود را
كـسی بـا كـسی كــاری نباشـد            اگــر بـاری بــود یـاری نـبـاشـد
فقط دنبال نـفع كــار خـویشنـد            به فـكـر گـرمـی بـازار خویشـنـد
نه در فكر حـلال و نـه حـرامنـد            همه دارنـد ولـی نعـمت زوالـنـد
برای پـول در آرنــد چـشم هم را            به هـر گنـدی نمایند پر شـكـم را
ز بس حرص و طمع در سینه دارند        مدام با هم چو دشمن كیـنه دارند
شـرف را مثـل كالا می فـروشنـد            بــرادرهـا بـــرادر را بــدوشـنــد
هنوز بابا نمـرده سـر دمـاغ اسـت            ســر میـراث دعـوا داغ داغ اســت
همه در عالـمی دیــگـر بـگــردن            عبوس و مسخ و بی احساس و سردند
چنین مردم دگر خـیـزی نبینند            اگر قارون شوند بـاز هـم هـمیننـد
خلاصه دوستان دانید چه كاریم            همگـی بر خـر شیـطان سـواریـم
بیا تـا راه دیـگـر پـیش گیـریـم            سراغ از اصل و ذات خویش گیریم
بیـا تـا قـدر یـكدیـگر بـدانیـم            غـرور كینـه را از خــود بـرانـیـم
بیا تا دسـت یـكدیگر بگیـریـم            ضـمانـت نـیـست تـا فـردا نمیرم

post

غلامرضا حامد برادران

زندگينامه ورزشي

قهـرمان و پيشكسوت كشتي‌ خراسـان

« به نام ايزد بي‌همتـا»
با ياري خداوند متعـال و بزرگ ؛
بنا داريم از اين پـس زندگينـامه، خاطرات تلخ و شيرين، حوادث زندگي، مقام‌هاي قهرماني، حرفهاي دل و خلاصه آن چه خواندني ا‌ست از پيشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و ساير مدارك آنان به رشته‌ي تحرير درآوريم، در اين راه جناب آقاي مجيـد عباسي رياست محترم كميته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتي و به جهت صفات اخلاقي و پهلواني مورد علاقه‌ي وافر جامعـه‌ كشتي مي‌باشـد ما را همراهي خواهنـد نمود و قرار بر اين شد كه هر كدام از پيشكسوتان محترم كشتي كه ميـزبان نشست ماهانه مي‌شود زنـدگي‌نامه اش به چاپ رسـد . اين شانس اين بار نصيب آقاي غلامرضـا حامدبرادران گرديد آن چه مي‌خوانيد زبان حال اين عزيز مي‌باشد.

انتظار هميشه همراه با رنج است ولي براي عاشقان كشتي انتظار براي برگزاري جلسه ماهيانه انجمن پيش‌كشوتان كشتي بسيار شيرين است زيرا پس از يكماه انتظار همه عاشقان در منزل يكي از پهلوانان جمع شده و خاطرات شيرين گذشته را كه شنيدنش اگر صدبار هم باشد باز براي همه لذت‌بخش است مروري كرده و يادي از گذشته پرافتخار زماني كه پس از پيروزي بر حريفان سالن مسابقه از فرياد شادي تماشاچيان به لرزه مي‌آمد هنگامي كه پس از دريافت مدال قهمرماني او را بر دوش كشيده و در سالن به گردش درآورده و مردم او را گل‌باران مي‌نمودند و چه روزهاي خوشي بود آن روزها، امروز هم وقتي پهلوان در خيابان قدم ميزند مردم جلوي پايش ترمز مي‌زنند تا او را به مقصد برسانند و در محافل و مجالس به احترامش بلند مي‌شوند و با روي خوش از او استقبال مي‌نمايد.
به هر حال اينبار نيز جلسه در منزل مردي از تبار پهلوانان و جوانمردان برگزار مي‌گردد اين مرد كه صفات اخلاقي وي بر كسي پوشيده نيست اقاي رضاحامد از شاگردان جهان پهلوان حميد توكل مي‌باشد كه وي نيز به جهت اخلاق و منش وجوانمردي و پهلواني زبانزد و در ايران كم‌نظير است و دور از انتظار نيست كه آقاي حامد با چنين اخلاق و رفتار و گفتار و ادبي دست پروژه حميد توكل باشد.
به گفته كسانيكه از نزديك آقاي حامد را مي‌شناسند ايشان در زندگي شيوه خدمت‌گذاري و گره‌گشايي از كار مردم را پيشه خود نموده است و هميشه سعي نموده است تا بتواند گره‌اي از كار مردم باز نمايد و يا مشكلي را از پيش پاي گرفتاران بردارد حال از زبان خود ايشان شرح زندگي پربارشان را مي‌خوانيم.

اينجانب غلامرضا حامد برادران
متولد ۱۳۲۹ مشهد

تحصيلات دبيرستاني را در دبيرستان نصرت‌الملك ملكي مشهد به پايان رساندم.
در سال ۱۳۴۳ به تشويق يكي از دوستان بنام‌هاي بغدادي كه خود از كشتي‌گيران وزن ۴۸ كيلو بود به ورزش كشتي روي آوردم كه در ‌آن زمان يكي از سالنهاي دبيرستان حاج‌تقي ‌آ‌قابزرگ به سالن كشتي اختصاص يافته بود كه با مربي‌گيري استاد حميد توكل اداره ميشد و هر پنجشنبه براي يك وزن مسابقه برگزار مي‌شد كه من هم بعد از يكهفته تمرين در اولين مسابقه شركت و با ‌آقاي علي بامشكي كه در آن زمان از كشتي‌گيران مطرح و مورد نظر بودند اولين باختم را تجربه كردم.
در سال بعد براي ادامه تمرين به باشگاه خيام به مديريت و مربي‌گري استاد محمديان رفتم و در آنجا تمرينات را شروع كردم.

در سال ۱۳۴۴ در مسابقات آموزشگاههاي مشهد مقام سوم را كسب كردم.
در سال ۱۳۴۵ در مسابقات آموزشگاههاي مشهد مقام اول را كسب كردم.
در سال ۱۳۴۵ در مسابقات قهرماني جوانان ايران در كشور مقام دوم را كسب كردم.
و تيم خراسان در آن سال مقام اول را كسب كرد و حتي تيم تهران را پشت سر گذاشت.
در سال ۱۳۴۵ در مسابقات باشگاهي مشهد مقام سوم را كسب كردم.
در سال ۱۳۴۶ در مسابقات قهرماني جوانان ايران در كشور در رشته فرنگي مقام دوم كشور را كسب كردم.
در سال ۱۳۶۶ در مسابقات آموزشگاههاي مشهد مقام اول را كسب كردم.
در سال ۱۳۴۶ در مسابقات باشگاههاي مشهد مقام دوم را كسب كردم.

در سال ۱۳۴۷ در مسابقات آموزشگاههاي مشهد مقام اول را كسب كردم.
در سال ۱۳۴۸ در مسابقات آموزشگاههاي مشهد مقام اول را كسب كردم.
در سا ل ۱۳۴۸ مسابقات آموزشگاههاي كشور در تهران مقام دوم را كسب كردم.
۲۷ تيرماه ۱۳۴۶ (تهـران ، محمدرضاشاه)
مسابقات آموزشگاههاي مشهـد / اسنفد ماه ۱۳۴۶
مسابقات آموزشگاه‌هاي كشور / سال ۱۳۴۸ / تهـران
سال ۱۳۴۴ (سالن رضاشاه مشهـد)

۲۰ آذر ماه سال ۱۳۴۵ / تشويقي باشگاه (فرنگي)

اسفند ماه سال ۱۳۴۶

post

غلامرضا آراسته

زندگينامه ورزشي

 

قهـرمان و  پيشكسوت كشتي‌ خراسـان و ايران

« به نام ايزد بي‌همتـا»

با ياري خداوند متعـال و بزرگ ؛

بنا داريم از اين پـس زندگينـامه، خاطرات تلخ و شيرين، حوادث زندگي، مقام‌هاي قهرماني، حرفهاي دل و خلاصه آن چه خواندني ا‌ست از پيشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و ساير  مدارك آنان به رشته‌ي تحريـر درآوريم، در اين راه جناب آقاي مجيـد عباسي رياست محترم كميته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتي و به جهت صفات اخلاقي و پهلواني مورد علاقه‌ي  وافر جامعـه‌ كشتي مي‌باشـد   ما  را همراهي خواهنـد نمود و قرار بر اين شد كه هر كدام از پيشكسوتان محترم كشتي كه ميـزبان نشست ماهانه مي‌شود زندگي‌نامه اش به رشته تحرير درآيد .

و اين روند ادامه خواهد داشت تا با ياري خداوند بزرگ در پايان كار اين مجموعه به صورت كتابي ارزشمند بچاپ رسيده و به جامعه كشتي خراسان بزرگ تقديم گردد.
 1

 

شرح حال و زندگينامه غلامرضا آراسته

متولد ۱۳۱۸ در شهرستان گناباد واقع در جنوب خراسان تحصيلات ابتدايي و متوسطه تا مقطع سوم دبيرستان در گناباد بودم ودر سال ۱۳۳۷ در دانشسراي تربيت بدني مشهد مقدس ادامه داده و در سال ۱۳۳۹ به استخدام آموزش و پرورش درآمدم و در بخش كاخك گناباد مسئوليت تربيت بدني را عهده دار شدم در ضمن با توجه به اين مسئوليت مربي ورزش آموزشگاههاي آن شهرستان هم گرديدم در سال ۱۳۴۳ به شهرستان گناباد انتقال و در دبيرستان ناصر خسرو علاوه بر مربيگري ورزش مسئوليت نظامت دبيرستان هم عهده دار بودم و اين توانايي توانمندي بود كه هميشه چندين سمت را عهده دار ميشدم در زمينه هاي ورزشي سرآمد بوده و مربيگري در رشته هاي كشتي و فوتبال و واليبال شهرستان را انجام مي دادم در سال ۱۳۴۷ به مشهد انتقال پيدا كرده ودر اداره كل تربيت بدني در زمان مديريت مرحوم جعفريان عهده دار رياست دفتركل را داشتم بعد از آن به دبيري ورزش دبيرستانها و هنرستانهاي مشهد مشغول گشتم در آن زمان كه در خدمت آموزش و پرورش بودم فوق ديپلم علوم انساني در دانشسراي راهنمايي تحصيلي و ليسانس در دانشگاه فردوسي مشهد را اخذ نمودم در زمان تحصيل در گناباد در اكثر تيمهاي ورزشي فعاليت داشتم و عضو تيم هاي واليبال و كشتي و فوتبال و دو ميداني دانشگاه و شهرستان بودم در دانشگاه فردوسي مشهد هم عضو همين تيمهاي ورزشي بوده و قهرماني هاي متفاوتي را كسب نمودم نهايتاً در سالهاي متفاوت مدالهاي رنگي بسياري را براي دانشگاه فردوسي مشهد و شهرستان به ارمغان آورده و موفق به كسب داوري بين المللي كشتي گرديدم و مدتها عهده دار سمت رياست كميته داوران خراسان شدم و در زمان مديريت كشتي استان خراسان جناب سرهنگ عظيمي از لحاظ تكنيك و مقررات داوري رشد ايده آلي پيدا كرد در سال ۱۳۷۰ به خاطر اينكه هر سه فرزند در تهران مشغول به تحصيل و كار بودند ه اجبار به تهران منتقل گرديده و در سال ۱۳۷۳ پس از ۳۵ سال خدمت ورزشي بازنشسته گرديدم ولي مجدداً با قرارداد همكاري يا دانشگاه آزاد اسلامي به كار گرفته شده و مدت سه سال مسئول تربيت بدني دانشگاه آزاد ورامين گرديدم و بالاخره در سازمان مركزي دانشگاه آزاد به عنوان كارشناس تربيت بدني ادامه همكاري داده تا اينكه بعد از ۲۲سال خدمت در دانشگاه آزاد اسلامي باز خريد شده ولي كماكان به عنوان سرپرست تيمهاي كشتي و جودو دانشگاه آزاد همكاري خود را با دانشگاه آزاد دارم. فرزندان اينجانب غلامرضا آراسته به ترتيب سن حامد آراسته/ مينا آراسته و هومن آراسته هستند كه متأسفانه تابستان گذشته دخترم بعد از سالها درد و بيماري فوت كرده و حامي بزرگ پدر و مادر از بين اين خانواده به ديار بافي شتافت اما پسرانم حامد و هومن كه از مربيان و تحصيل كردگان ورزش هستند از اندوخته هاي پدر و مادر بي نصيب نمانده و به اوج پيشرفت در كار و تحصيل نايل گشتند به طوريكه هر دو قهرماني هاي متعدد در شنا وواترپلوي كشور را در سنين متفاوت كسب كردند و آقاي حامد آراسته دكتراي رشته شنا از كشور مجارستان و عضو هيأت علمي دانشگاه در رشته تربيت بدني و قهرمان جهان در نجات غريق در سالهاي ۲۰۱۲ استراليا و ۲۰۱۴ فرانسه را كسب كرده است و در حال حاضر مدير عامل شركت بين المللي فعاليت هاي آبي در ايران مي باشند كه تحت پوشش دانشگاه تيلور آمريكاست. در حال حاضر به همراه همسرم سركار خانم بهجت قنادان در شهرك اكباتان در تهران زندگي نموده و اميدوارم در سايه پروردگار متعال سلامت و كماكان نظاره گر موفقيتهاي فرزندان باشيم به اميد بهروزي و موفقيت تمامي فرزندان و خانواده هاي خراساني.

ضمناً لازم ميدانم به فعاليت فرزند ديگرم هومن اشاره كنم كه ايشان مربي شناي پتروشيمي و پالايش نفت و سرپرست استخر شيرودي مي باشد. لازم است يادآوري نمايم كه اينجانب براي قضاوت و داوري حدود ۲۰ كشور كه مهترين آنها هندوستان- آلمان- ايتاليا- روماني-تركيه و چندين ؟ و مسابقات آسيائي و جامهاي ۲۲ بهمن و جام جهان پهلوان تختي و چندين بار قضاوت نمودم.

در پايان لازم است كه از برادر و دوست بزرگوارم جناب سرهنگ عظيمي تشكر كنم كه در زمان رياست ايشان در هيأت كشتي خراسان دوارن طلائي كشتي و مخصوصاً ؟ با ۱۲ داور بين الملل ؟ همه استانها بوديم.

2

عكس يادبود مسابقات قهرماني كشور (جام ؟ كشاورزي) كه بيشترين داوران بين المللي
از خراسان بوده اند :

لازم به يادآوري است در زمان رياست هيأت كشتي جناب سرهنگ عظيمي دوران طلائي داوري و كشتي استان خراسان بود كه ۱۲ داور بين المللي در استان خراسان حضور داشتند كه سرآمد بقيه استانها بود.

اسامي داوران بين المللي خراسان : ۱- آقاي بهارستاني ۲- آقاي آراسته ۳- آقاي تبريزيان ۴- آقاي تام ۵- آقاي رستمي ۶- آقاي بذرافشان ۷- آقاي مقدم ۸- آقاي افشاران ۹- آقاي امامي ۱۰- آقاي آذري شرق ۱۱- آقاي تقوي ۱۲- آقاي تيموري- قبلاً نيز آقاي مؤمن زاده داور بين المللي استان بود كه همكاري داشته است.

 

21-1024x612

اينجانب علاوه بر كشتي كلاسهاي داوري و مربيگري رشته هاي مختلف را كسب نموده ام عكس مربوط به مربيگري كلاس شناي قهرمانان و جوانان اينجانب را نشان مي دهد.
(استخر شهيد بهشتي ناحيه ۳ مشهد)

18

قهرماني شادروان منصور عابديان در مسابقات قهرماني كشور- به داوري اينجانب آراسته

داوري در مسابقات كشتي المپياد دانش آموزي در اردوگاه بزرگ ؟ كه اينجانب سرپرست فني مسابقات بودم : ايستاده از راست : آقاي بهارستاني سرپرستي جدول مسابقات و اينجانب نفر پنجم و نفر ششم آقاي عباس نمازيان سرپرست كل مسابقات

گواهي داوري درجه ۳ فوتبال از فدراسيون فوتبال ايران

مسابقات كشتي قهرماني آسيا در كشور هندوستان در سال ۱۳۵۸ كه اينجانب يكي از داوران بين المللي ؟ از جمهوري اسلامي ايران بودم.

صحنه اي از مقام قهرماني آقاي آراسته در مسابقات دانشگاهي به داوري آقاي بهارستاني

كلاس داوري درجه ۳ در مشهد

استاد كلاس و مدرس اعزامي از فدراسيون كشتي ايران مرحوم شادروان رزقي و كمك مدرس كلاس اينجانب آراسته رئيس كميته داوران خراسان
رديف ايستاده : نفر دوم استاد رزقي و نفر نهم آقاي عاقلتر و نفر آخر اينجانب آراسته

رديف نشسته :از راست آقاي حسين تام كه بعداً موفق به كسب درجه يك بين المللي نائل آمد و مدتي رئيس كميته داوران استان خراسان بود.

داوران بين المللي كه در مسابقات جام كشور سوريه قضاوت كرده اند و نفر سوم از سمت چپ رضا آراسته ميباشد اعزام از ايران به اين جام

مسابقه بين المللي جام تختي در تهران داور وسط آقاي آراسته از ايران در حال قضاوت ميباشد.

عده اي از داروان مسابقات جام بين المللي يادگار امام كه در كنار تشك به چشم مي خورند
نفر وسط آقاي آراسته

رژه داوران در مسابقات قهرماني كشور كه در مشهد سالن شهيد بهشتي برگزار شده است.

يكي از مسابقات آموزشگاههاي خراسان بزرگ كه آقاي آراسته در حال اجراي فن كمر بر روي حريف ميباشد داور مسابقه آقاي كمال ظفرالهي ميباشد.

مسابقات كشتي استاني سال ۱۳۴۱ شيروان

آقاي آراسته در حال اجراي فن بر روي حريف خود به داوري آقاي بهارستاني

دست آقاي آراسته به عنوان برنده مسابقه بوسيله داور مرحوم لطيف اعلان مي شود.

يكي از مسابقات استاني خراسان بزرگ كه رؤساي آن شهرستان و مربيان و سرپرستان عكس يادگاري گرفته اند كه در رديف نشسته از چپ پهلوان شورورزي و مرحوم محمديان در عكس ديده ميشوند.

صفحه مربوط به دفترچه داوري بين المللي آراسته كه در سالهاي متمادي قضاوت كشتي  ممهور به مهر فدراسيون كشتي جهاني فيلا شده است.

كارت داوري درجه يك بين المللي غلامرضا آراسته از ايران

ديپلم داوري در مسابقات بين المللي به اينجانب به جهت انجام وظيفه
و بهتر داوري كردن اهدا شده است.

ديپلم داوري بين المللي از مسابقات كشور ايتاليا كه به اينجانب اهدا شده است.

كارت داوري بين المللي از فدراسيون جهاني كشتي فيلا با مهر و امضاء
ميلان ارسگان رئيس فيلا اخذ شده است.

post

علیرضا رستمی

انجمن پیشكسوتان كشتی خـراسان

« به نام ایزد بی‌همتـا»

با یاری خداوند متعـال و بزرگ ؛

بنا داریم از این پـس زندگینـامه، خاطرات تلخ و شیرین، حوادث زندگی، مقام‌های قهرمانی، حرفهای دل و خلاصه آن چه خواندنی ا‌ست از پیشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و سایر مدارك آنان به رشته‌ی تحریـر درآوریم، در این راه جناب آقای مجیـد عباسی ریاست محترم كمیته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتی و به جهت صفات اخلاقی و پهلوانی مورد علاقه‌ی وافر جامعـه‌ كشتی می‌باشـد ما را همراهی خواهنـد نمود و قرار بر این شد كه هر كدام از پیشكسوتان محترم كشتی كه میـزبان نشست ماهانه می‌شود زندگی‌نامه اش به رشته تحریر درآید .

و این روند ادامه خواهد داشت تا با یاری خداوند بزرگ در پایان كار این مجموعه به صورت كتابی ارزشمند بچاپ رسیده و به جامعه كشتی خراسان بزرگ تقدیم گردد.

زندگینامه ورزشی و شخصی

نام: علیرضا شماره شناسنامه: ۱۶

نام خانوادگی: رستمی صادره: فاروج

فرزند: محمد علی تولد: ۵/۴/۱۳۲۸

محل تولد: تیتكانلو

دارای ۴ فرزند ۲ پسر ۲ دختر می باشم.

دوران تحصیلی
◾ دوران ابتدایی روستای تیتكانلو
◾ دوران دبیرستان: دبیرستان جوینی و امیر كبیر شهرستان قوچان و اخذ دیپلم ۱۳۵۰
◾ دوران خدمت سربازی از سال ۱۳۵۱ الی ۱۳۵۳
◾ استخدام در اداره اوقاف شهرستان قوچان سال ۱۳۵۳
◾ از سال ۱۳۵۷ با سنوات خدمت انتقال به دانشگاه فردوسی مشهد
◾ بازنشسته در سال ۱/۴/۱۳۸۲

دوران ورزشی

۱- از همان اوایل كودكی علاقه شدید به كشتی داشتم و همیشه پدر و خانواده ام مرا به كشتی گرفتن در بین بچه ها و دوران تحصیل تشویق می كـردند از همان ابتدا نسبت به همه همكلاسیهایم یك سرو گردن بالاتر بودم.

۲- در دوران دبیرستان اولین بار در وزن ۴۵ كیلوگرم كشتی گرفتم و اول شــدم و جائزه ام یك جفــت كفش كشتــی بود كه فرماندار وقت اهدا نمود.

۳- مشوقینم در كشتی آزاد از دبیرستان آقای استاد حسین بهارستانی، آقای ایوبی مربیان ورزش بودند سپس آقای حاج احمد پهلوانی رئیس هیات و دبیر ادبیات بودكه بارها در سر كلاس جلوی سایر بچه‌ها از من تعریف و تمجید می كرد بعد از اینها به باشگاه آقای پهلوانی درقوچان رفتم و تمریناتم را زیر نظر استاد قربان محمد بهادری كه خود یكی از پهلوانان نامی كشور بود، شروع كردم و در اندك زمانی در اولین مسابقه رسمی در باشگاه و سپس بین سه دبیرستان قوچان بنام آموزشگاهها در وزن ۵۶ كیلوگرم شركت نمودم و مقام اول را كسب كردم و این افتخارات را مدیون این عزیزان هستم.

من ورزش را از آقای استاد حسین بهارستـانی و اخلاق و ادب را از آقـــای حاج احمــد پهلـوانی و غیرت و جـوانمــردی را از استاد و پهلوان قربان محمد بهادری یاد گرفتم و ایشان اولین و آخرین مربی من در دوران كشتی گرفتنم بوده است.

الف) مقام های كسب شده در شهرستان قوچان:
۱٫ نفر اول وزن ۴۵ كیلوگرم در دبیرستان جوینی
۲٫ نفر اول وزن ۵۲/۵۶ و ۶۰ كیلوگرم آموزشگاههای شهرستان قوچان بمدت ۶ سال

ب) مسابقات استانی آموزشگاه‌ها:
◾ نفر دوم جوانان استان خراسان بزرگ وزن ۵۲ كیلوگرم نفر اول آقای علی معرب
◾ نفر اول آموزشگاههای استان در اوزان ۵۶ كیلوگرم و ۶۰ كیلوگرم و ۶۵ كیلوگرم در ۵ سال متوالی

مقام‌های كشوری آموزشگاه‌ها:
◾ مقام چهارم آموزشگاههای كشور سه سال متوالی
◾ سال ۵۰ نفر اول مسابقات قهرمانی كشور جام گندم طلایی

مقامات بدست آمده در مسابقات استانی بزرگسالان
۱٫ از سال ۱۳۵۱ لغایت ۱۳۵۸ دروزنهای ۶۲ كیلوگرم و ۶۸ كیلوگرم آزاد و فرنگی در سطح استان خراسان بزرگ هر سال مقام اول را كسب نمودم لازم به ذكر است در این مدت به هیچ یك از كشتی گیران استان نباخته ام حتی در مسابقات دوستانه كشوری كه در شهر مشهد برگزار گردیده است.
۲٫ نفر اول مسابقه دوستانه بین تیم خراسان و تیم جوانان آمریكا در وزن ۶۲ كیلوگرم.

مربیگری

◾ مربـــی كشتی آزاد و فرنـگی دانشگاه فــــردوسی مشهد از سال ۵۸ لغایت ۸۹
◾ مربی كشتی آزاد و فرنگی دانشگاه آزاد منطقه ۹ بمدت ۱۰ سال
◾ سرپرست تیم كشتی تبرك لیك برتر كشور در سال ۱۳۸۵
◾ سال ۵۲ نفر دوم ارتشهای كشور وزن ۶۳ كیلوگرم
◾ سال ۵۳ نفر دوم ارتشهای كشور وزن ۶۳ كیلوگرم
◾ سال ۵۳ نفر سوم كشتی فرنگی قهرمانی كشور اهواز وزن ۶۳ كیلوگرم
◾ سال ۵۳ نفر سوم كشتی پهلوانی كشور تهران وزن ۷۰ كیلوگرم
◾ سال ۵۴ نفر چهارم قهرمانی كشور كشتی آزاد وزن ۶۲ كیلوگرم
◾ سال ۵۵ نفر سوم كشور كشتی آزاد وزن ۶۳ كیلوگرم
◾ سال ۵۵ نفر دوم انتخابی تیم ملی و جام تختی آریا مهر سابق وزن ۶۳ كیلوگرم
◾ سال ۵۶ نفردوم كشتی فرنگی قهرمانی كشور وزن ۶۸ كیلوگرم
◾ سال ۵۸ نفر سوم كشتی پهلوانی كشور تهران وزن ۷۰ كیلوگرم
◾ سال ۸۲ نفر دوم كشتی پیش كسوتان كشور وزن ۶۹ كیلوگرم
◾ سال ۸۷ نفر سوم كشتی پیش كسوتان كشور وزن ۶۹ كیلوگرم
◾ سال ۵۸ نفــــر اول كــشتی با چوخــه خراســان بـزرگ وزن ۷۰ كیلوگرم

مسابقات بین المللی

◾ در سال ۵۴ كشور افغانستان نفر سوم در وزن ۶۲ كیلوگرم
◾ درسال ۵۵ كشور افغانستان نفر اول در وزن ۶۲ كیلوگرم
◾ سال ۵۵ مسابقات بین المللی جام تختی آریا مهر سابق در وزن ۶۲ كیلوگرم
◾ سال ۵۶ نفر چهارم مسابقات بین المللی آلمان جام فرایبورگ در وزن ۶۳ كیلوگرم

مدارك بین المللی كشتی

◾ داور درجه ۲ بین المللی كشتی فیلا
◾ مربیگری بین المللی كشتی

مدارك بین الملل ی كشتی

◾ كلاس استاژ داوری بین المللی كشور یونان درجه ۳ (۱۹۸۹)
◾ كلاس درجه ۲ بین المللی جام تختی مشهد (۱۹۹۶)
◾ اعزام به مسابقات كشتی دانشجویان جهان كشور تركیه بعنوان داور ۱۳۸۱
◾ اعـزام به مسابقات كشتی دانشجـویان جهــان كشــور ژاپـن سال ۱۳۸۳
◾ اعزام به مسابقات كشتی فرنگی جوانان كشور ارمنستان ۱۳۸۴

مسئولیت ها

◾ مدرس واحد تربیت بدنی ۱ و ۲ دانشگاه آزاد مشهد بمدت ۸ سال
۱٫ مـدرس واحد تربیت بدنی ۱ و ۲ دانشگاه فردوسی مشهد بمدت ۱۲ سال
۲٫ مربی دانشگاه فردوسی مشهد بمدت ۳۰ سال
۳٫ مسئول حسابداری دانشكده تربیت بدنی و اداره كل تربیت بدنی دانشگاه فردوسی
۴٫ مسئول تربیت بدنی آموزشگاه مهران شهرستان قوچان سال ۶۱
۵٫ رئیس تربیت بدنی شهرستان قوچان سالهای ۶۲ و ۶۳
۶٫ دبیر هیات كشتی استان خراسان بزرگ مدت ۴ سال
۷٫ دبیر هیات كشتی با چوخه خراسان رضوی بمدت ۲ سال
۸٫ سرپرست فنی مسابقات كشتی آزاد و فرنگی استان
۹٫ سرپرست فنی مسابقات كشتی با چوخه خراسان بزرگ
۱۰٫ داور و مدرس كشتی با چوخه خراسان رضوی
۱۱٫ عضو انجمن پیشكسوتان كشتی خراسان و خزانه دار

آموخته هایم از كشتی

از كشتی درس جوانمردی اخوت، برادری، اخلاق و ادب و كمك كردن به دیگران، فروتنی و صداقت را از بزرگان كشتی پیشكسوتان و موسفیدان و خاك خوردگان تشك كشتی آموخته ام و تا زنده هستم خود را مدیون این عزیزان می دانم. لازم است تعدادی ازبزرگان را نام ببرم آقایان استاد كریم محمدیان، مرحوم سخدری، مرحوم وفادار، مرحوم شورورزی، مرحوم گلمكانی، مرحوم فخرائی،‌مرحوم صحرائی، حاجی احدیان، حاجی آزمون، استاد بهادری، مرحوم عابدیان، سرهنگ عظیمی، حاجی زارعی، و بهترین دوستان دوران كشتی (قدیر نخودچی، حسین مهرافروزیان، محمد علی خاكشیر، محمود قشنگ، خدابخش عفت دار، چنگیز عامل، هادی عامل،‌ سرهنگ عظیمی، و دیگر عزیزانی كه خدمات زیادی در راه پیشرفت امر كشتی انجام داده اند كه نام آنها ذكر نشده است، یاد كنم.

خاطرات كشتی

البته در دوران حداقل ۱۰ ساله سابقه كشتی گرفتن خاطرات زیادی دارم به دوتا از آنها می پردازم.

در یكی از مسابقات انتخابی جام آریا مهر سابق من وآقای نخودچی هر كدام روی یك تشك كشتــی می گرفتیــم مــن در وزن ۶۲ كیـــلو و آقای نخودچی در وزن ۵۲ كیلو با آقای واعظی كشتی می گرفت و همه بچه‌های تیم دور تشك جمع بودند ولی كشتی آقای نخودچی خیلی حساس بود من كشتی را باختم بلافاصله رفتم كنارتشك بعدی دیدم آقای نخودچی خم واعظی را بالا گرفته با صدای قدیر بیار بالا فوراً صدای من كه آشنا بود متوجه شد و واعظی را خاك كرد و كشتی را برد و به محل جایگاهمان كه در ضلع غربی سالن هفت تیر بود، حركت كردیم همه بچه ها می آمدند و آقای نخودچی را می بوسیدند در همین حین گفتم بچه مثل اینكه منهم كشتی گرفتم و شما متوجه باخت من نشدید همه خندیدند و بعداً من را هم بوسیدند و دلجوئی دادند.

خاطره دوم

من و آقای حسین مهرافروزیان حدوداً بمدت ۱۰ سال دوران كشتی گرفتن را باهم بودیم و هم خرج یكروز جهت انتخابی تیم ملی كشتی با اتوبوس به تهران می رفتیم یكی از مسافران كه علاقه زیادی به كشتی داشت با ما همسفر شده بود از ما پرسید شما كه برای كشتی به تهران می روید به شما چقدر پول می دهند. آقای مهرافروزیان برای اینكه خجالت نكشد گفت روزی ۵۰ تومان درصورتیكه در مدت ۵ روز مبلغ ۵۰ تومان می دادند آنهم جهت هزینه مسافرخانه و غذا و رفت و آمد و این همسفر تا شنید كه ما آنقدر پول می گیریم شام را مهمان ما شد و فردا صبح هم می خواست میهمان شود كه گفتم آقا ما همش ۵۰ تومان می گیریم نه اینكه روزی ۵۰ تومان بالاخره من و حسین آقا از شر این همسفر راحت شدیم.

توضیحات

البته این شمه‌ای از زندگینامه اینجانب بود كه بعنوان یادآوری به رشته تحریر درآوردم تا حداقل دوستان وسروران عزیز در جریان فعالیت‌هایم باشند هر چند تمام عزیزان در رتبه های والای انسانیت و جوانمردی هستند ولی منهم یكی از شاگردان شما هستم كه برخود می بالم كه تنی سالم و خانواده ای ورزشی و ورزش دوست دارم بامید اینكه خداوند همه سروران عزیزم را برایمان صحیح و سالم نگهدارد تا روز بروز بر عزت ورزشی‌مان بیفزاید.

توفیق روزافزون برای همه

كشتی با چوخه استان خراسان بزرگ سال ۵۸

شهرستان قوچان

علیرضا رستمی اول جایزه گاو

بابازاده شیروان دوم جایزه گوسفند

صادقی قوچان سوم جایزه گوسفند

تیم كشتی زنگی استان خراسان بزرگ قهرمانی كشور اهواز سال ۱۳۵۳

اعضاء تیم كشتی آزاد خراسان اعزام به افغانستان جام جمهوری افغانستان سال ۱۳۵۵ ایران (خراسان) قهرمان اول

شوروی دوم افغانستان سوم

از چـپ به راست نشســته آقایان صــدرا- قـــدرت پــوركریمــی- حسن راستگو- چنگیز عامل

از چـپ به راست ایستاده- مهرافروزیان- هوشنگ نوذری- عفت‌دار- علیرضا رستمی- علی بامشكی مربی- محمود قشنگ- قدیر نخودچی- محمدیان سرپرست- نجیب نماینده اداره

نفرات انتخاب شده در جام تختی

سال ۱۳۵۵ تهران

داوران بین المللی كشتی ایران

سال ۱۳۵۸ چوخه استانی

post

عباس گلمکانی

زندگينامه ورزشي

قهـرمان و پيشكسوت كشتي‌ خراسـان و ايران

« به نام ايزد بي‌همتـا»
با ياري خداوند متعـال و بزرگ ؛
بنا داريم از اين پـس زندگينـامه، خاطرات تلخ و شيرين، حوادث زندگي، مقام‌هاي قهرماني، حرفهاي دل و خلاصه آن چه خواندني ا‌ست از پيشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و ساير مدارك آنان به رشته‌ي تحريـر درآوريم، در اين راه جناب آقاي مجيـد عباسي رياست محترم كميته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتي و به جهت صفات اخلاقي و پهلواني مورد علاقه‌ي وافر جامعـه‌ كشتي مي‌باشـد ما را همراهي خواهنـد نمود و قرار بر اين شد كه هر كدام از پيشكسوتان محترم كشتي كه ميـزبان نشست ماهانه مي‌شود زندگي‌نامه اش به رشته تحرير درآيد .
و اين روند ادامه خواهد داشت تا با ياري خداوند بزرگ در پايان كار اين مجموعه به صورت كتابي ارزشمند بچاپ رسيده و به جامعه كشتي خراسان بزرگ تقديم گردد.
مقدمه
ديدگاههاي اجتماعي و مذهبي پهلوان گلمكاني تمام هدايايي كه در مسابقات داشتند از جمله قندي را كه برنده مي شدند و يا پول و هداياي ديگري را كه دريافت مي كرد، در دوران نوجواني به هيئت مذهبي به نام هيئت صاحب الزمان (عج) كه ايشان هم عضو اين هيئت بودند، هديه مي كردند.
ايشان معتقد بود هميشه بايد از خداوند متعال كمك خواست چرا كه كمك خداوند بي انتهاست و بدون هيچ منت گذاري ولي كمك انسانها فاني است.
پهلوان گلمكاني ميگفت اگر در هر كاري انسان نيت پاك داشته باشد و خداوند را مدنظر قرار دهد قطعاً موفق خواهد شد.
از نظر آداب اجتماعي و معاشرت با ديگران همان خصلت هاي پهلواني كه ناشي از چند سال قهرماني و نيز به گفته خودشان الگو قرار دادن مولاي متقيان اميرالمؤمنين علي (ع) بسيار خوب و به دور از تكبر بودند.
ارزش زيادي براي ورزشكاران قايل بود و ارادت خاصي به پهلوانان داشت چرا كه در ضمن صحبت هايش از پيشكسوتان از جمله آقايان وفادار، شورورزي، فخرايي، آزمون، خادم، توكلي و مرحوم محجوب و پهلوان محمدعلي صحرائي و… ياد مي كرد.
پايان گفته هاي خود را با بيت زيبايي از پهلوان گلمكاني كه نشانگر ذوق ايشان در زمينه هنر و شعر مي باشد خاتمه مي دهم.

فلك بر زمين گل نشاند الهي خزان راه بستان نداند الهي
گل گلمكان و گل از هم سرشتند كه بي گلمكان گل نماند الهي

به نام خدا
در سال ۱۳۱۳ در خانواده مذهبي و تقريباً پرجمعيت در خطه اي از سرزمين هاي سبز و خرم خراسان شمالي در ۵۰ كيلومتري شهر مقدس مشهد، در محيطي آرام و دلنشين و دور از هياهو پا به دنياي زيباي آن منطقه يعني گلمكان گذاشت. نام او را چون نام عباس نام آور، برادر امام حسين عليه السلام، عباس نهاند. ايشان بعدها پهلواني بزرگ در راه اسلام و ميهن خود شد.
عباس گلمكاني فرزند علي اصغر كه پدر نيز در آن خطه پهلوان خيز و سبز و خرم، پهلوان كشتي با چوخه بود؛ در خانواده اي نسبتاً پرجمعيت بزرگ شد. پهلوان علي اصغر چهار فرزند پسر و دختر داشت كه پهلوان عباس گلمكاني فرزند چهارم بوده و در بين پسران از همه كوچكتر، اما جسوري و بي باكي او در عرصه كشتي و مبارزه تن به تن زبان زد خاص و عام بود. در آن زمانها شهرستان گلمكان محيطي مناسب براي انجام مسابقات كشتي با چوخه بود، زيرا در اطراف آن روستاهاي قديمي با قدمت چند صد ساله مانند: چشمه گيلاس و چناران و… وجود داشت و اين نوع كشتي در جوانان آن منطقه رواج بسيار داشت، حتي مي توان گفت كه اين كشتي با خون جوانان آنجا اجين شده بود. معمولاً پهلوان علي اصغر فرزند ارشد خود يعني، پهلوان حسن گلمكاني را در مراسم عروسي ها و اعياد براي كشتي به همراه خود مي برد و فرزند كوچك خانواده (عباس) نيز با شوق و ذوق با آنان همراه ميشد و به تماشاي كشتي برادر خود مي نشست. كم كم كه عباس از طفوليت پا به عرصه نونهالي مي گذاشت نسبت به همسالان خود حدوداً دو برابر ديده مي شد، يعني بدون اغراق مي توان گفت ۱۲ سالگي عباس برابر بود با يك جوان ۱۸ ساله و پدر هم سعي در پهلوان كردن ايشان داشت. به گفته خود پهلوان وقتي كودك ۱۰ ساله بود با برادران خود تمرين مي كرده ولي هميشه پهلوان علي اصغر به كمك او مي آمده ودست در پشت عباس مي گذاشته و نمي گذاشت كه او به زمين بخورد و بتواند برادرهاي خود را شكست دهد. همين منوال باعث شد كه عباس رشد مناسبي كرده و در راه كشتي گيري مهارت خاصي پيدا كند تا بتواند در برابر پهلوانان آن خطه قرار گيرد. عباس در دوران تحصيلات ابتدايي خود را در همان گلمكان به پايان رسانيد و براي تحصيلات متوسطه بايد در شهرستان مشهد به مدرسه مي رفت. پدر بايد فكري انديشيده و ايشان را راهي مشهد جهت تحصيل مي نمود و از يك سوء هم خدمت سربازي ايشان در پيش بود؛ به هر حال روز به روز پهلوان عباس به تجربيات و قدرت بدني خود در اثر ورزش افزوده مي كرد تا روزي كه در خطه پهلوان خيز گلمكان، چناران و چشمه گيلاس حريفي كه بتواند در مقابل ايشان ايستادگي كند نبود. او از دست هاي بسيار قوي و پاهاي كشيده برخوردار بود و براي لنگ كاري يك ورزشكار ششدانگ بود.
اكنون سرنوشت كوتاهي راجع به خطه پهلوان خيز گلمكان و چشمه گيلاس براي شما تعريف مي كنم:
به قول تاريخ دانان در سلطنت قاجاريه در مشهد، پهلواني پاي به عرصه وجود مي گذارد به نام پهلوان اكبر خراساني كه ايشان عنوان دايه پهلواني پايتخت را دارا بوده، در آن موقع پهلوان پايتخت پهلوان بزرگ، ابراهيم يزدي بود. و دو بار هم پهلوان اكبر خراساني در سال هاي پيش بازنده اين پهلوان شده و براي بار سوم عزم خود را جزم مي كند تا پهلوان پايتخت را شكست دهد؛ در آن سال پهلوان اكبر خراساني خيلي زحمت مي كشد و بعد از آمادگي نسبي، مربي ايشان كه پهلوان ضابط نام داشته و از خادمين حرم امام رضا (ع) بوده به او پيشنهاد مي دهد كه ايشان به چشمه گيلاس و گلمكان بيايد و چند ماهي با جوانان اين منطقه به تمرينات كشتي با چوخه بپردازد تا از نظر پاها و سر و سينه به حد عالي برسد. ايشان هم به مدت ۳ ماه اول پاييز كه جوانان چشمه گيلاس و گلمكان و ساير روستاها بيكار هستند و كار آنها در پاييز به پايان رسيده به اين خطه مي آيد و با جوانان اين منطقه شروع به تمرينات سخت و طاقت فرساي كشتي چوخه مي نمايد و بدين ترتيب از موقعيت خوبي در كشتي چوخه و پهلواني برخوردار مي شود. بعد از اين تمرينات با يك بدن آماده در مسابقات پهلواني كشور شركت كرده و با فنون و لنگ هاي مخصوص كشتي با چوخه توانست در برابر پهلوان ابراهيم يزدي بزرگ پيروز شود و به عنوان پهلوان پايتخت كشور در دربار ناصر الدين شاه برسد.
هدف من از خلاصه اين داستان اين بود كه بدانيد در خطه چشمه گيلاس و گلمكان چه پهلواناني بوده و وقتي پهلوان عباس به قهرماني اين منطقه مي رسد يعني از نظر بدني و شهامت در سطح بالايي بوده و مي توانسته در آينده يكي از قهرمانان به نام ايران باشد كه همين طور هم شد.

به هر حال بايد بگويم كه عباس جواني بود بسيار آرام و در مقابل گرفتاري هاي كوچك با خونسردي و حوصله فراواني كه داشت مي توانست بر مشكلات زندگي خود فائق آيد. اين پهلوان چنان اخلاق حسنه اي داشته كه تمام روستائيان و اقوام و خويشاوندان و مردم عادي هميشه به او علاقه مند بوده، ايشان با كوچكتر ها مهربان و با بزرگان با ادب و با افتادگي برخورد مي كرد و هيچگاه راضي نبود كه كسي ازدست ايشان خدا نخواسته ناراحتي داشته باشد. سعي مي كرد با تمام مردم دوست باشد و به همه احترام بگذارد. زياد شما را اذيت نمي كنم، اين گفته ها شمه اي بزرگي و منش ايشان بود كه براي شما تعريف كردم.به هر حال ايشان به اجبار براي درس و تمرين بيشتر به مشهد سفر كرده اما دلش هميشه در طرف ولايت و همشهري هايش بود و حتماً هفته اي يكي دو بار به شهر خود سري ميزد و اطرافيان را مي ديد.
ايشان در مشهد تا دوره اول متوسطه به تحصيل ادامه داد و بعد از آن هم به توصيه تني چند براي كشتي آزاد و باستاني به باشگاههاي مشهد رفته. اولين بار سر از باشگاه ورزشي خيام آن زمان درآورد كه مربي اين باشگاه كسي نبود جزء پدر كشتي خراسان، آقاي كريم محمديان. ايشان با اين مربي فهيم و عاشق كشتي شروع به كشتي آزاد و فرنگي نمود كه بعد از مدتي هم خدمت سربازي پيش آمد و بعد از خدمت دوباره در همان سالن شروع به ورزش نموده و در همين موقع در باشگاه پاس مشهد نيز مشغول به كار ورزش و كشتي شد، يعني قسمت تربيت بدني پاس را بر عهده داشت ولي بعد از چند سال خدمت در تربيت بدني شهرباني به تربيت بدني شهرداري منتقل شد و تا آخر خدمت سي ساله در شهرداري مشهد انجام وظيفه نمود. ايشان در همان كوران كشتي و پهلواني ازدواج نمود و عايد اين ازدواج يك فرزند پسر و دو دختر بود كه فرزند پسر ايشان همايون نام داشت كه ايشان هم بعدها به جرگه كشتي گيران پيوست و يكي از قهرمانان خراسان شد ولي متاسفانه به دليل كار كشاورزي كه در پيش بود و پهلوان عباس به علت گرفتاري كاري در شهر داشت ايشان كشاورزي پدر را رونق مي داد و به همين دليل و چندگرفتاري ديگر نتوانست كه پا جاي قهرماني هاي پدر بگذارد و راه پدر را ادامه دهد. بايد بگويم كه پهلوان عباس گلمكاني در يكي از مسابقات پهلواني كشور شركت كرده و به علت آگاه نبودن از مقررات كشتي پهلواني به مقام سومي كشور را اكتفا كرد.
يك خاطره از اولين يا دومين دوره مسابقات ايشان در كشتي قهرماني كشوري براي شما بازگو مي كنم:
ايشان همانطور كه شرح دادم يكي دو بار نفر اول استان شد و بايد راهي مسابقات قهرماني كشور مي شد. آقاي محمديان او را به مسابقات كشوري به همراه تيم مي برد ولي چون ايشان جواني بي تجربه بود كمتر به او اطمينان مي كرد و هميشه از ايشان به عنوان ذخيره استفاده مي كرد. در وزن ايشان محمدقربان بهادري از قوچان كشتي مي گرفت. قربان بهادري چند سالي بود كه جزء تيم خراسان بوده و هر سال هم بر سكوي قهرماني تكيه مي زد. چون آقاي محمديان ترس داشت كه شايد پهلوان عباس نتواند به آن مقام كه شايسته است برسد او را در كنار تيم نگاه داشت تا با تجربه شود. اين منوال ادامه داشت تا اينكه پهلوان عباس در سال ۱۳۳۷ موقع وزن كشي از پهلوان بهادري تقاضايي مي كند و به او مي گويد: اگر ميشود شما كاري بكن كه وزن شما براي كشتي نرسد و من به جاي شما شركت كنم تا آمادگي و جنگندگي خودم را به آقاي محمديان ثابت كنم. ايشان هم به گفته خود پهلوان از خود گذشتگي كرده و بهانه اي مي گيرد و در سر وزن كشتي حاضر نمي شود و آقاي محمديان مربي تيم به اجبار پهلوان عباس را به جاي او در تيم جايگزين مي كند. ايشان هم در آن مسابقه كشتي مي گيرد اما با جهان پهلوان تختي روبه رو مي شود و اين كشتي را واگذار كرده و به مقام سوم مسابقات دست پيدا مي كند. با اين پيروزي براي آقاي محمديان در سال هاي آينده در اين وزن كشتي گير جوان و جوياي نام همچون عباس گلمكاني پيدا مي شود. در سالهاي بعد هميشه پهلوان عباس جزو نفرات برتر تيم كشتي خراسان بوده و چندين سال پياپي توانست مدال هاي بي شماري در اين راستا به دست آورد كه همه سال ها را با ذكر تاريخ و مسابقه به سمع و نظر شما خواهيم رساند.

تاريخچه مسابقات كشتي قهرماني استاني و كشوري در كشتي آزاد و فرنگي كه پهلوان عباس گلمكاني شركت كرده و داراي مقام شده است به ترتيب شرح سال ها مي باشد.
سال ۱۳۳۷
در سال ۱۳۳۷ مسابقات كشتي استاني به سرپرستي و مربيگري آقاي كريم محمديان در شهرستان مشهد برگزار شد پهلوان عباس گلمكاني توانست تمام رقباي استاني خود را شكست دهد و نفر اول وزن هفتم تيم كشتي خراسان شود و توانست در مسابقات قهرماني كشور كه در همان سال در تهران برگزار مي شد شركت نمايد.
ايشان در كشتي آزاد در وزن هفتم به مقام سوم رسيد و جهان پهلوان تختي از تهران و شهاب ايراندوست از آبادان به ترتيب به مقام هاي اول و دوم رسيدند.
۱- پهلوان تختي از تهران
۲- شهاب ايراندوست از آبادان
۳- عباس گلمكاني از خراسان

بايد متذكر شوم در همان موقع بود كه روزنامه اطلاعات شماره ۹۸۵ عباس گلمكاني را به جامعه كشتي معرفي كرده بود. پهلوان گلمكاني با اينكه ۳ روز كشتي آزاد به طول انجاميده بود در روز چهارم كه كشتي فرنگي قهرماني كشور دوباره در تهران برگزار مي شد بدون هيچ ترس و واهمه اي و احساس خستگي براي كشتي فرنگي قهرماني كشور در وزن هفتم وزن كشي نمود و با بزرگان كشتي كشور دست و پنجه نرم كرد و بعد از ۳ روز تلاش دوباره توانست سكوي سومي را در كشتي فرنگي براي اولين بار از آن خود و تيم خراسان نمايد و آقاي محمديان را سربلند و شاد نمايد و مقام سومي را براي همشهري هاي خود در خراسان و گلمكان به ارمغان بياورد.
نفرات برتر در وزن هفتم كشتي فرنگي قهرماني كشور در سال ۱۳۳۷ عبارت بودند از آقايان :
۱- شهاب ايراندوست از آبادان
۲- احمد هماي سعادت از تبريز
۳- عباس گلمكاني از مشهد

سال ۱۳۳۸
در اين سال مسابقات استاني در شهرستان طبس برگزار شد كه پهلوان عباس گلمكاني در اين دوره با عضويت در تيم مشهد پا به عرصه مسابقات استاني گذاشت و توانست تمام حريفان خود را يكي پس از ديگري شكست دهد و نفر اول مسابقات در وزن خودش معرفي شده تا بتواند در مسابقات قهرماني كشور كه در شهرستان شيراز- استان فارس برگزار مي شد براي دومين بار در رشته فرنگي شركت نمايد و از حريم قهرماني سال پيش خود دفاع كند و بر تجربيات خود افزوده نمايد تا بتواند شايستگي خود را براي تيم خراسان و كشور ثابت نمايد.
در سال ۱۳۳۸ پهلوان عباس گلمكاني به امر مربي خود به وزن ششم آمد و در اين وزن هنرنمايي كرد. چون از حريفان سال پيش در اين وزن نبودند و با حريفان جديدي بايد رقابت مي كرد و تقريباً حريفان ناشناخته بودند به همين دليل نسبتاً خوب ظاهر نشد و توانست دوباره همان سكوي سوم سال پيش را براي خود نگه دارد؛ حال اينكه در سال پيش روزنامه ها از يك پديده جديد كشتي در تيم خراسان نام برده بودند ولي متاسفانه همان مقام سوم را احراز نمود و دوباره تيم خراسان را با مدال برنز خود ياري نمود تا از نظر تيمي خراسان مقام اول كشور را در شيراز به دست آورد و كاپ قهرماني را بالاي سر برد.
يادش گرامي باد

نفرات اول در اين دوره عبارت بودند از آقايان :
۱- خسرو ملكان از تهران
۲- عاطفي نژاد از خوزستان
۳- عباس گلمكاني از خراسان

سال ۱۳۳۹
در اين سال تمام شهرستان هاي خراسان در شهر مشهد جمع شده بودند و مسابقات در ۳ روز در محل سالن مهران برگزار شد كه پهلوان عباس گلمكاني در وزن ششم شركت داشت و تمام حريفان خود را شكست داد و جزو تيم منتخب خراسان انتخاب شد تا بتواند در مسابقات قهرماني كشور كه در استان گيلان- شهرستان رشت برگزار مي شد شركت نمايد و از حريم قهرماني خودش و استان دفاع كند.
بايد عرض كنم مسابقات قهرماني كشور كه بيست و يكمين دوره آن بود در فروردين ماه و تقريباً در روزهاي نوروز و در آب و هواي بهاري و خوب در رشت برگزار شد كه پهلوان عباس گلمكاني در كشتي آزاد توانست بعد از منصور مهديزاده از تهران مقام نايب قهرماني را از خود و تيم خراسان نمايد.
نفرات برتر سكوهاي قهرماني در اين سال عبارت بودند از آقايان :
۱- منصور مهديزاده از تهران
۲- عباس گلمكاني از خراسان
۳- مجيد عقيلي از مازندران
بايد توضيح بدهم كه روز ديگر وزن كشي براي كشتي فرنگي قهرماني كشور بود و دوباره پهلوان عباس گلمكاني بدون اينكه احساس خستگي نمايد و خم به ابرو بياورد در وزن ششم مسابقات كشتي فرنگي شركت نمود و تمام حريفان را يكي پس از ديگري شكست داد و با تمام قدرت و ابهت بر سكوي اول قهرماني كشور جاي گرفت و خراساني ها و مخصوصاً مردم شريف و ورزش دوست گلمكان را غرق در شادي نمود و آوازه گلمكان بر سر زبان ها جاري شد.
نفرات برتر سكوهاي قهرماني در رشته فرنگي در اين سال عبارت بودند از آقايان :
۱- عباس گلمكاني از خراسان
۲- اصغر ذوقيان از تهران
۳- ابوالقاسم چگيني از لرستان
سال ۱۳۴۰
در سال ۱۳۴۰ مسابقات استاني با سرپرستي آقاي كريم محمديان در شهرستان كاشمر برگزار شد كه تقريباً تمام تيم هاي شهرستان ها در اين دوره شركت كرده بودند و طبق سنوات گذشته درباره پهلوان عباس گلمكاني توانست تمام مدعيان خود را كنار بزند و بر سكوي اول استان تكيه زده و بار ديگر تماشاچيان را محو كشتي خود سازد و جزو نفرات قرص و محكم كشتي تيم خراسان باشد تا از حريم ورزشي خود در صحنه قهرماني كشور دفاع نمايد.
مسابقات كشتي قهرماني كشور در رشته آزاد و فرنگي در آبان ماه سال ۱۳۴۰ در سالن محمدرضا شاه قديم و هفتم تير فعلي برگزار شد. تيم خراسان با تمام نفرات خوب و برتر مسابقات استاني خودش شركت داشت كه پهلوان عباس گلمكاني در وزن ششم خود را آزمايش كرده و توانست سكوي سوم مسابقات را به خود اختصاص دهد و دل مربي آقاي محمديان و ساير اعضاء تيم را شاد كند.
نفرات برتر سكوي وزن ششم عبارت بودند از آقايان :
۱- ابراهيم كريمي از تهران
۲- محمدعلي نجارزاده از فارس
۳- عباس گلمكاني از خراسان
ناگفته نماند كه بعد از كشتي آزاد، كشتي فرنگي وزن كشي شد و پهلوان گلمكاني باز در وزن ششم روي باسكول قرار گرفت تا در كشتي فرنگي حريفان خود را مهك زند. در اين دوره از مسابقات نيز توانست از نفر اول كشتي آزاد كه او را برده بود يه فرد شكست خورده درست كند و با تمام قدرت و توانايي بر سكوي يك قهرماني كشور تكيه زند.
اسامي برنده گان سكوي افتخار عبارت بودند از آقايان :
۱- عباس گلمكاني از خراسان
۲- ابراهيم كريمي از تهران
۳- قيامي از استان مركزي

سال ۱۳۴۱
در اين سال مسابقات استاني در شهرستان تربت جام برگزار شد و تمامي شهرستانها در اين دوره از مسابقات شركت كرده بودند كه انصافاً هم مسابقه سنگيني بود.
شهرهاي شركت كننده عبارت بودند از :
قوچان- بجنورد- شيروان- سبزوار- نيشابور- تربت حيدريه- كاشمر- بيرجند- فريمان و تربت جام
پهلوان عباس گلمكاني با آمادگي خاصي در اين دوره از مسابقات شركت كرده و حريفان خود را در زمانهاي كوتاهي با ضربه فني شكست داد و قهرمان استان شد.
همين جا، جا دارد كه يك خاطره از همين مسابقه در تربت جام برايتان نقل كنم:
در يكي از كشتي هاي اين قهرمان زماني كه نام پهلوان گلمكاني را خواندند كه بر روي تشك حاضر شود و حريف او كه جواني از يكي از شهرستان ها بود وقتي نام عباس گلمكاني را شنيد و تماشاگران پرجوش و خروش تربت جام را ديد كه چگونه كشتي گير جوان و قهرمان خودشان را تشويق مي كردند به كلي روحيه خود را از دست داد و وقتي پهلوان عباس بر روي تشك حاضر شد از پيش خود را بازنده فرض كرد. به محض اينكه دست دادند، با سوت داور كشتي شروع شد؛ هنوز پهلوان گلمكاني دست به ايشان نزده بود اين پهلوان جوان پل بلند بست و خودش را كاملاً جمع و جور كرد كه زود ضربه فني نشود. وقتي پهلوان عباس اين منظره را ديد يكي از انگشتان دست خود را روي شكم و سينه حريف قرار داد و ايستاد و حريف ايشان كه خود نيز سنگين وزن بود تحمل پل رفتن را نكرده و پشت او به تشك رسيد و داور ضربه فني را اعلام كرد. بايد عرض كنم پهلوان عباس آنقدر قوي بود و گذشت داشت كه نخواست به حريف جوان كه خودش را باخته بود فشار بيخودي بياورد، آن جوان با تحمل سنگيني وزن خودش آرام آرام پشتش به تشك كشتي رسيد ضربه فني شد.
مسابقات قهرماني كشور در سال ۱۳۴۱ در كشتي آزاد و فرنگي در تهران برگزار شد كه در اين سال پهلوان عباس هم در كشتي آزاد و هم در فرنگي شركت نمود و توانست براي اولين سال قهرمان اول هر دو رشته آزاد و فرنگي شود و بار ديگر چشمان حريفان را بر روي خود باز كند و نام قهرمان قهرمانان را براي خود بايگاني نمايد. در اين دوره از مسابقات كه در تير ماه در سالن هفتم تير برگزار مي شد و اكثر استان هاي كشور در اين مسابقات شركت نموده بودند پهلوان عباس گلمكاني يكي پس از ديگري حريفان خود را شكست داد و بلاخره در آخرين كشتي بر روي سكوي اول قهرماني كشتي آزاد تكيه زد.

نفرات اول تا سوم قهرماني كشتي آزاد عبارت بودند از آقايان:
۱- عباس گلمكاني از خراسان
۲- مهدي مقرب از اصفهان
۳- ابراهيم كريمي از تهران
عباس گلمكاني بعد از ۳ روز زورآزمايي، در روز چهارم براي كشتي فرنگي كشور وزن كشي نمود و در اين رشته از كشتي هم توانست تمامي حريفان خود را يكي پس از ديگري شكست دهد و قهرماني خودش را در كشتي فرنگي مسجل نمايد و بار ديگر نام خراسان و گلمكان را بر سر زبانها جاري نمايد.
نفرات برتر كرسي قهرماني كشتي فرنگي كشور در سال ۱۳۴۱ تهران عبارت بودند از آقايان :
۱- عباس گلمكاني از خراسان
۲- مهدي مقرب از اصفهان
۳- نامدار يگانه از تهران
سال ۱۳۴۲
در سال ۱۳۴۲ پهلوان عباس گلمكاني در وزن ششم جزو تيم ملي كشتي فرنگي كشور بود كه در مسابقات جهاني يوكوهاماي ژاپن شركت داشت و توانست در آن مسابقه جهاني به مقام پنجم جهان دست پيدا كند.
آنطور كه خود پهلوان تعريف مي كند در اردوي تيم ملي ايشان حريف تمريني نداشتند. فقط با پهلوان تختي و مهديزاده تمرين مي كرده، آن هم تمرين كشتي آزاد و بعد هم براي كشتي فرنگي آماده مي شده و تمرينات كشتي فرنگي انجام مي داده.
به گفته پهلوان افتخارات خارجي و داخلي ايشان به اين ترتيب بوده است:
۱- مقام دوم مسابقات ارتش ها در زمان سربازي
۲- مقام پنجم كشتي فرنگي مسابقات جهاني يوكوهاماي ژاپن
۳- مقام قهرماني در كشور پاكستان
۴- شكست قهرمان جهان، كشور ژاپن به نام ساساكي
۵- داراي بازوبند مقام سوم كشتي باستاني ايران
۶- ۳۰ مدال قهرماني در رشته كشتي آزاد و فرنگي در سطح كشور
۷- ۱۵ سال قهرمان وزن ششم و هفتم و هشتم از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۲
۸- و در مسابقات بيشماري از جامهاي استاني و كشوري شركت كرده
سال ۱۳۴۳
مسابقات استاني در سال ۱۳۴۳ در تربت جام برگزار شد كه عباس گلمكاني در تيم خراسان شركت داشت و بعد از قهرماني استان در بيست و پنجمين دوره مسابقات قهرماني كشور كه در تهران برگزار مي شد، در كشتي فرنگي جزو تيم منتخب خراسان در اين دوره از مسابقات شركت كرده و توانست با تمام قدرت و توان حريفان خود را يكي پس از ديگري شكست داده و به مقام قهرماني بيست و پنجمين دوره مسابقات قهرماني كشور در تهران دست يابد و بار ديگر خود را در اين وزن مطرح سازد و شادي خاصي به اردوي تيم كشتي خراسان مثل سالهاي گذشته بياورد و دل مردم خداجو و خدا دوست گلمكان كه همگي براي قهرماني اين جوان دست به دعا برمي داشتند شاد و خرم سازد و نام سرزمين گلمكان را بار ديگر بر سر زبانها جاري سازد.
نفرات برتر سكوي وزن ششم كشتي فرنگي قهرماني كشور در سال ۱۳۴۳ تهران عبارت بودند از آقايان:
۱- عباس گلمكاني از خراسان
۲- محمد عرب از تهران
۳- ناصر كاظمي نژاد از خوزستان

سال ۱۳۴۴
مسابقات استاني سال ۱۳۴۴ در شهرستان كاشمر برگزار شد و تيم مشهد هم به سرمربيگري كريم محمديان در اين دوره از مسابقات هم با سرپرستي آقاي كريم محمديان در آن شهرستان به خوبي و هرچه باشكوهتر برگزار شد. در وزن ششم عباس گلمكاني به مقام اول اين وزن دست يافت و توانست در تيم منتخب خراسان براي بيست و ششمين دوره مسابقات قهرماني كشوري سال ۱۳۴۴ كه در تهران برگزار مي شد حاضر شود بار ديگر پهلوان عباس گلمكاني با توان و قدرت مضاعف هم در كشتي آزاد و فرنگي بر روي باسكول رفت تا يك بار ديگر خود را در مقابل حريفان كشوري خود بيازمايد. ايشان توانست به حول و قوه الهي و دعاي خير مردم گلمكان و مشهد و با مدد از مولا امام رضا خود را در بالاترين سكوي كشور ديد. و ضمن قهرماني در كشتي آزاد در رشته فرنگي هم به مقام قهرماني رسيد.
نفرات اول تا سوم سكوي برتر وزن ششم قهرماني كشور ۱۳۴۴ تهران
۱- عباس گلمكاني از خراسان
۲- احمد رضائي از لرستان
۳- يعقوب خشكبياريه از تبريز
نفرات برتر سكوي قهرماني كشتي فرنگي كشور سال ۱۳۴۴ تهران عبارت بودند از آقايان :
۱- عباس گلمكاني از خراسان
۲- احمد رضائي از لرستان
۳- يعقوب خشكبياريه از تبريز

سال ۱۳۴۵
مسابقات استاني در سال ۱۳۴۵ در شهرستان اسفراين برگزار شد. در آن تاريخ اسفراين به تازگي تبديل به شهرستان شده بود و جاده هاي منتهي به اين شهر از طرف بجنورد با خطرات زيادي روبه رو بود و جاده هم خاكي و كوهستاني بود كه فقط ماشين هاي جيپ مي توانستند از اين مسير رفت و آمد كنند. از طرف سبزوار هم جاده اي باريك به طول ۱۲۰ كيلومتر وجود داشت كه بيشتر از آن مسير رفت و آمد انجام مي شد. مسابقات استاني در تابستان همان سال در اين مكان برگزار شد كه استاندار وقت باتمان قليچ، رئيس سازمان تربيت بدني آقاي جعفريان و جمعي ديگر از بزرگان استان در اين محل حضور داشته و جوايز و مدال هاي قهرمانان را اهدا مي كردند. در اين دوره تيم هاي قوچان، بجنورد و شيروان بعد از حذف امتيازات مشهد به قهرماني رسيدند؛ در همان سال مسابقات كشتي آزاد و فرنگي قهرماني كشور در آذربايجان شرقي و در شهر تبريز برگزار شد و پهلوان عباس گلمكاني در وزن ششم كشتي فرنگي كشوري در تيم خراسان شركت داشت و با تمام وجود و توانايي به اين مسابقات پرداخت و توانست از جايگاه سال پيش خود دفاع كند و بار ديگر به مقام قهرماني اول كشور دست پيدا كند و بر سكوي شماره يك كشور قرار گيرد. در اين وزن ده كشتي گير از ۱۰ استان شركت داشتند.
نفرات برتر سكوي قهرماني عبارت بودند از آقايان :
۱- عباس گلمكاني از خراسان
۲- نصرت گودرزي از لرستان
۳- تقي رجائي از اصفهان

سال ۱۳۴۶
سال ۱۳۴۶ مسابقات استاني در مشهد برگزار شد كه اردوگاه در هنرستان تقي آباد واقع شده بود و مسابقات هم در سالن مهران برگزار مي شد و اكثر شهرستانهاي خراسان در اين دوره از مسابقات شركت كرده بودند و تمام اوزان از تعداد كشتي گير تقريباً پر بود. مسابقات حال و هواي خوبي داشت و تلاش براي انتخابي تيم منتخب خراسان داغ بود و همه تلاش مي كردند تا در اين دوره از مسابقات قهرماني كشور كه در نيمه دوم مرداد ماه در كرمانشاه برگزار مي شد شركت داشته باشند.
اين دوره از مسابقات قهرماني كشور باز هم پهلوان عباس گلمكاني در تيم خراسان در رشته فرنگي حضور داشت بايد عرض كنم هر چند كه ايشان در مسابقات استاني به راحتي توانسته بود از پس حريفان بگذرد اما به علت گرفتاري شغلي و خانوادگي كمي از تمرينات دور بوده و همانند سالهاي پيشين آمادگي زيادي كسب نكرده بود؛ به هر حال با اصرار مربي تيم آقاي كريم محمديان ايشان در مسابقات كرمانشاه در وزن ششم رشته فرنگي شركت نمود و از روي تعصب و فداكاري كه از خود نشان داد توانست يكي از سكوهاي قهرماني را كسب كند و بدون مدال مسابقات قهرماني كشور را ترك نكند و خودش و تيم استان را در اين تورمنت مطرح سازد و به مقام سومي دست پيدا كند.
اسامي نفرات برتر سكوهاي سه گانه عبارت بودند از آقايان :
۱- نصرت گودرزي
۲- خسرو وزيري
۳- عباس گلمكاني از خراسان
با امتيازي كه تيم خراسان بدست آورد مقام نايب قهرماني را از آن خود كرد.
خدايش رحمت كند

سال ۱۳۴۷
در سال ۱۳۴۷ مسابقات انتخابي كشتي آزاد و فرنگي در شهرستان قوچان برگزار شد و مي شود گفت كه تقريباً چهره كشتي گيران استان خراسان عوض شده و چهره جوانتري به خود گرفته بود. پهلوان عباس گلمكاني كه تقريباً دوران قهرماني او به پايان مي رسيد، ولي با آن تعصب و پشتكاري كه داشت دوباره در اين مسابقات شركت كرده و مقام قهرماني استان را به خود اختصاص داد و توانست در بيست و نهمين دوره مسابقات قهرماني كشور شهر ساري و در استان مازندران برگزار مي شد در رشته فرنگي شركت كند. بايد بگويم كه پاره اي از مشكلات و درگيري هاي بيرون از محيط كشتي تمرينات پهلوان عباس را به هم زده بود و تمرينات ايشان در همان عرصه كشاورزي خلاصه مي شد و كمتر مي توانست در صحنه تمرينات كشتي حاضر شود. به هر حال با تعصب خاصي كه به كشتي و به شهر خود داشت در مسابقات قهرماني كشور شركت نمود و توانست از پس حريفان زيادي بگذرد ولي در پايان كار مقامي بهتر از چهارمي كسب ننمود و متاسفانه به حريفاني كه قبلاً همه را ضربه فني كرده بود كشتي را واگذار نمايد و همين باخت و كسب مقام چهارمي باعث شد كه تصميم خود را عوض نمايد و دوباره در تمرينات جدي شهر خودش شركت كند تا بتواند دوباره بر روي سكوي قهرماني كشور قرار بگيرد و دل اهالي غيرتمند گلمكان را شاد نمايد و با همان تصميم هم از مسابقات برگشت.
روحش شاد

سال ۱۳۴۸
مسابقات استاني در سال ۱۳۴۸ در شهرستان نيشابور آغاز شد و كشتي گيران زيادي در اين دوره شركت كرده بودند فدراسيون كشتي جهان در اين سال دو وزن به تعداد اوزان كشتي كه ۸ وزن بود اضافه كرده و آن به ۱۰ وزن ارتقا داده بود؛ به همين دليل اوزان و تعداد كشتي گير زياد شده و تقريباً اكثر قهرمانان كشتي در وزنهاي بالاتر شركت كرده بودند.
در مسابقات كشوري سال ۱۳۴۸ پهلوان عباس گلمكاني در دو رشته آزاد و فرنگي در وزن هشتم بر روي باسكول رفت، حال آنكه در دوره هاي پيش ايشان در وزن ششم كشتي مي گرفت. به هر حال مسابقات كشتي قهرماني كشور در رشته آزاد در ده وزن براي اولين بار در مشهد برگزار شد كه پهلوان گلمكاني در وزن هشتم توانست بعد از آن شكست سال پيش و قولي كه براي تمرين مناسب به خود و مربي اش داده بود در سكوي سوم كشور جاي گيرد.
نفرات برتر اين دوره از مسابقات عبارت بودند از آقايان :
۱- داريوش ذاكر از اصفهان
۲- صابر كفاش از استان مركزي
۳- عباس گلمكاني از خراسان
در همين سال مسابقات قهرماني كشور در رشته فرنگي در تبريز برگزار شد كه پهلوان گلمكاني با خود عهد كرد چون در كشتي آزاد بر سكوي اول كشور نتوانسته قرار بگيرد، پس بايد بتواند در كشتي فرنگي به اين مقصود نايل آيد و همانطور هم شد. اين پهلوان نامي و با تعصب در سن بالاي سي و چند سال با تمام توان و كوشش و قدرت خود حريفان خود را از پيش رو برداشت و در سكوي اول كشور با صلابت قرار گرفت و بار ديگر خو را در ايران مطرح نمود و دل دوستارانش را شاد كرد.
اسامي نفرات برتر سكوي افتخار عبارت بودند از آقايان :
۱- عباس گلمكاني از خراسان
۲- علي دقت پور از مركزي
۳- رضا كرم پور از لرستان

سال ۱۳۴۹
مسابقات استاني در سال ۱۳۴۹ در فروردين ماه در مشهد و در سالن مهران برگزار شد و دوباره پهلوان عباس براي شركت در اين مسابقات مهيا بود و توانست عضو تيم منتخب كشتي فرنگي استان خراسان شده و در مسابقات قهرماني كشور كه در تهران برگزار مي شد شركت كند.
پهلوان عباس با اينكه رو به سن مي رفت و با مشغله فكري و زندگي كه در اطراف خود داشت باز هم به خاطر ارقيت و تعصب فراوان، از كشتي دست بردار نبود و با تمام توان در اين دوره از مسابقات قهرماني كشور شركت نمود و توانست برسكوي سوم كشور با حدود سي و شش سال كه سن زيادي براي قهرماني كشور بود قرار گيرد. كمتر كسي با اين سن و سال در مسابقات شركت مي كند، اما ايشان مثل جوانان جويا نام در مقابل حريفان قد علم كرده و كشتي گرفت و بعد ازتلاش فراوان بر مدال و سكو قهرماني چيره شد و نام خراسان و شهرستان گلمكان كه مردم خونگرم آن دعاگوي ايشان بودند را سرافراز و سربلند كرد.
سكوي برتر وزن هشتم مسابقات قهرماني كشور سال ۱۳۴۸ بدين شرح مي باشد.
۱- داريوش ذاكري
۲- محمد مساوات
۳- عباس گلمكاني

سال ۱۳۵۰
مسابقات استاني و انتخابي تيم خراسان براي شركت در مسابقات كشتي آزاد و فرنگي قهرماني كشور در سال ۱۳۵۰ در تربت حيدريه برگزار مي شد. در اين دوره پهلوان عباس گلمكاني در مسابقه استاني به علت پاره اي از مشكلات زندگي شركت نكرد ولي بعداً به صلاح ديد آقاي كريم محمديان، مربي تيم خراسان، در مشهد بين نفرات اول و دوم وزن هشتم مسابقات استاني و عباس گلمكاني، مسابقه انتخابي برگزار شد و پهلوان گلمكاني توانست حريفان خود را بازنده سازد و براي سيزدهمين سال پياپي در تيم منتخب خراسان جاي گيرد و در معيت تيم كشتي فرنگي باشد.
مسابقات كشتي فرنگي سال ۱۳۵۰ مصادف با سي و دومين دوره اين مسابقات بود و ايشان در وزن هشتم بر روي باسكول حاضر شد و بعد از ۳ روز مبارزه تنگاتنگ با حريفان جوان و جسور خود، با تلاشي مضاعف و تواني خدادادي توانست بر اكثر آنها فايق آيد و سكوي سوم مسابقات را از آن خود كرده و خراساني ها را بار ديگر با مدال برنز خود شاد نمايد. بايد عرض كنم با اينكه در وزن ايشان نفرات جوانتري هم در آن موقع در تيم خراسان بود ولي مربي تيم، آقاي كريم محمديان، به آن جوانان اطمينان نمي كرد و به پهلوان عباس كه سال ها با تعصب براي استان خودش تلاش كرده بود تكيه داشت و نمي خواست تيم كشتي خراسان را از افتخار سكو و كرسي قهرماني دور شود.
نفرات برتر كرسي قهرماني كشور عبارت بودند از آقايان :
۱- ايرج كاهيرده از خوزستان
۲- جلال كريمي از تهران
۳- عباس گلمكاني از خراسان

ايستاده از راست به چپ : كريم محمديان مربي- محمود قناويزي- قربان محمد بهادري-
هدايت مدرس- عباس گلمكاني
نشسته از راست : فرخ توراني- يعقوب علي شورورزي- حقيقي

سال ۱۳۵۱
مسابقات كشتي انتخابي در شهرستان سبزوار برگزار شد و تيم مشهد در ۲ رشته كشتي آزاد و فرنگي با بيست كشتي گير شركت داشتند ولي در اين انتخابي جاي پهلوان عباس خالي بود. ايشان فكر مي كرد ديگر كشتي و مسابقه برايش كافي باشد و حالا وقت آن رسيده كه لباس مربيگري بر تن نمايد و جوانا را در اين راه پر تلاش ارشاد نمايد ولي وقتي كه تيم كشتي خراسان راهي مسابقات قهرماني كشور مي شد دوباره مربي بزرگ خراسان، آقاي كريم محمديان دست به دامان ايشان شده و با خواهش دوباره پهلوان عباس را در تيم منتخب جا داد. پهلوان عباس هم با آن روحيه پهلواني و گذشت نتوانست حرف مربي را گوش نكند و دوباره در سال ۱۳۵۱ تيم خراسان را همراهي كرده و در وزن هشتم شركت كرد و توانست آبروئي براي خراسان و تيم كشتي فرنگي استان به ارمغان بياورد و بار ديگر از اين امتحان سخت كه بر دوش او در سن ۳۸ سالگي نهاده بودند با سربلندي بيرون آيد و بر سكوي سوم مسابقات كشتي فرنگي كشور در تهران در برابر قهرمانان و جوانان زياد قرار بگيرد.
نفرات برتر سه گانه سكوي قهرماني عبارت بودند از آقايان :
۱- بهرام مشتاقي از تهران
۲- محمود سادات از همدان
۳- عباس گلمكاني از خراسان
و تيم خراسان بعد از تهران به مقام دوم كشور رسيده و جام قهرماني را به خراسان اهدا كرد.
مهرش جاودانه راهش پر رهرو باشد

تيم ملي كشتي فرنگي ايران سال ۱۳۴۰
نشسته از راست نفر اول آقاي عباس گلمكاني

سال ۱۳۵۲
مسابقات انتخابي استان خراسان در تابستان سال ۱۳۵۲ در شهرستان شيروان برگزار شد و تيم هاي زيادي در اين دوره شركت داشتند ولي دوباره در تيم مشهد از پهلوان گلمكاني خبري نبود. همه قهرمانان وزن هشتم فكر مي كردند كه پهلوان عباس از كوران قهرماني كشتي بيرون آمده و براي هميشه از كشتي گرفتن كناره گيري نموده است. بعضي از حريفان از اين موضوع تقريباً شاد بودند ولي بايد بگويم مربي بزرگ خراسان، محمديان، در خميره اين پهلوان كهنه كار چيزي ديده بود كه به اين آساني ها دست از سر اين پهلوان عباس بر نمي داشت و دوباره وقتي مسابقات قهرماني كشور شروع شد به عنوان آخرين سال و آخرين قهرماني براي اين مرد بزرگ كشتي خراسان از او درخواست نمود تا در اين دوره از مسابقات قهرماني كشوري براي خراسان شركت كرده و كشتي بگيرد تا ركوردي تاريخي در كشتي ايران به جا بگذارد. وقتي پهلوان در برابر حرف هاي مربي خود نتوانست حرف بزند در مسابقات شركت كرد و توانست از جايگاه سال پيش خود دفاع كند و از سكو پايين نيايد و تيم خراسان را صاحب بيستمين مدال كشوري خود سازد و براي هميشه از كشتي قهرماني كشور خداحافظي نمايد.
نفرات برتر سكوي وزن هشتم كشتي فرنگي قهرماني كشور ساري عبارت بودند از آقايان :
۱- محمد رمضان زاده از خوزستان
۲- محمود مساوات از همدان
۳- عباس گلمكاني از خراسان
ايشان آخرين كشتي خود را در سن ۳۹ سالگي گرفت.

بايد يادآور شوم كه پهلوان عباس گلمكاني از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۲ سالهاي متمادي و پياپي در تيم منتخب خراسان در كشتي آزاد و فرنگي كشتي گرفته و يكي از نامداران و ركورد شكنان اين رشته مردمي و پهلواني بوده و در اين ۱۶ سال از عمر جواني و قدرت بدني خود بسيار سود گرفته و براي خدمت به كشتي كشور و جهان توانسته گامهاي موثري بردارد، مخصوصاً براي كشتي خراسان و گلمكان. اين پهلوان در طي سال هاي قهرماني خود طبق آمار موفق فدراسيون كشتي جمهوري اسلامي ايران ۱۶ سال در مسابقات كشوري شركت نمود و از اين سالها بيست مدال رنگارنگ توشه كار طاقت فرساي اين پهلوان نامدار بوده كه از اين تعداد مدال، ۹ مدال طلاي اول كشوري و يك مدال نقره و ۱۰ مدال برنز توانسته به دست بيابد و ركوردي جاودانه و بزرگ از خود به يادگار بگذارد؛ مخصوصاً براي خانواده و شهر خودش كه توانسته مقام دوم ركورد ايران را از نظر تعداد مدال و تعداد سال هاي حضورش در تيم ملي بدست آورد.
يادش گرامي و روحش شاد
يك خاطره از پهلوان گلمكاني
ايشان از يك خاطره مربوط به زماني كه خدمت مقدس سربازي به مشهد برگشته بودند صحبت مي كردند:
در آن زمان من از نظر اقتصادي وضع مالي خوبي نداشتم، شنيدم كه در فردوسي مشهد مسابقه كشتي با چوخه برقرار است و جوايز آن هم بد نيست. سريعاً به آنجا رفتم و چون به جوايز آن مسابقه كه پول و قند بود احتياج داشتم داوطلب شده و به ميدان رفتم و تقاضاي كشتي كردم و به همان لهجه مشهدي يا گلمكاني گفتم كه از طلوع آفتاب تا به غروب خورشيد هر كه مي خواهد بيايد و من با تمامي آنها مبارزه مي كنم و باكي هم از كشتي و حريف ندارم و در داخل ميدان فروكوبيدم. چند نفر از پهلوانان قديمي از اين گفته من بسيار ناراحت شده و چند تا كشتي گير جوان و پهلوان به جنگ من فرستادند و من همانطور كه قول داده بودم معطل نكرده و چند تاي آنها را ضربه فني كردم و برنده مسابقات شدم. پهلوانان بزرگ و خبره از فعاليت و آمادگي بدني ام كه در سربازي داخل پادگان ورزش مي كردم بي خبر بودند؛ چند تاي آنها كه مي خواستند با بنده كشتي بگيرند جا زده و حاضر به مبارزه نشدند

مسابقات كشتي باچوخه قهرماني استان خراسان سال ۱۳۴۲ شيروان

آن روز تمام آن جوايز و قند اول را برنده شدم و بسيار خوشحال بودم. در حين تماشا به اهالي كشتي چشمم به پهلوان احمد وفادار افتاد و ديدم كه ايشان هم در داخل اين جماعت نشسته و خيلي ناراحت و شرمنده شدم كه بدون توجه به كسوت و پهلواني ايشان جواني و خامي كرده و با بودن پهلوان وفادار من تقاضاي كشتي با تمامي كشتي گيران را از صبح تا عصر كرده بودم، رفتم به سوي او و از ايشان عذرخواهي كردم، اين پهلوان خوب و باگذشت و باوقار رو به بنده كرد و صورت من را بوسيد و گفت: پهلوان، جوايز نوش جانت باشد من از اين پهلواني شما بسيار خوشحال شدم و به شما تبريك مي گويم چون با شهامت تمام تقاضاي كشتي با كليه كشتي گيران را نمودي. بايد به شما بگويم كه ناراحت نباش چون من اصلاً قصد كشتي نداشتم و فقط براي تماشاي پهلوانان جواني مثل شما به اين ميدان قدم گذاشته و هيچگونه قصد مبارزه با هيچ پهلواني را نداشتم. نگران و ناراحت نباش. اين پيروزي مبارك شما و جماعت خون گرم گلمكان باشد، خدا يار و ياور شما. اين كلمات را گفت و صورت من را بوسيده و جمع پهلوانان را ترك كرد و رفتم.
خداوند هر دو پهلوان را رحمت كند
آمار فدراسيون كشتي ايران
ده قهرمان برتر كشتي آزاد و فرنگي قهرماني كشور تا سال ۱۳۸۵

رديف نام قهرمان شهرستان مدال مدت حضور در مسابقات قهرماني
۱ يعقوبعلي شورورزي نيشابور- خراسان ۱۰طلا ۱۷سال
۲ عباس گلمكاني مشهد- خراسان ۹طلا ۱۶ سال
۳ خيرالله اميري تهران ۹طلا ۱۰ سال
۴ هاشم قنبري اصفهان ۸طلا ۱۱ سال
۵ عيسي باقرآبادي قزوين ۷طلا ۸ سال
۶ محمد خادم مشهد- خراسان ۷طلا ۸ سال
۷ علي غفاري تهران ۷طلا ۶ سال
۸ حبيب بلور تهران ۷طلا ۱۰ سال
۹ بايرام جهاني تبريز- آذربايجان شرقي ۷طلا ۱۰ سال
۱۰ اسكندر فيلابي قوچان- خراسان ۷طلا ۷ سال

حريف ژاپني عباس گلمكاني كه در اوايل كشتي بازير و سرزير بغل به پشت حريف رفته و در حال سالتو كردن مي باشد كه موفق اين مسابقه است.

در انتهاي نوشته با اين چند خط شعر و نصايح سودمند از پهلوان گلمكاني به پايان مي بريم:
جوان مردان بياموزيد اين مغاني كه سرمشق ايست به هر زندگاني
چه خوش فرمود استاد خردمند كلام سودمندش كارمي بند
اگرخواهي كه شاد و پيروز دو ساعت راه بايد رفت در روز
به شبها هفت ساعت گر بخوابي هميشه ازسلامت كام يابي
كلام زشت را بايد نهفتن خاموشي بهترازبيهوده گفتن
مكن كاري كه اخلاص يقين داري پشيماني براين يا شرم ساري
چه بنويسي كه درمحضور باشي زامضاء كردنش معذورباشي
مكنبرهيچ كس رازخودابراز به عيب ديگران هرگز مپرداز
چه بتواني دلي خشنود دار روان خسته گان از خود مپرداز
سعادت در ميان خلق و امت به عزم راسخ است و سعي و همت
چه خوش فرمود پيغمبر به قرآن شرافت در عفاف است و راستي

روز بعد نوبت ديدار از عباس گلمكاني بود، او كه مدتي پيش با لطف شهردار قبلي (مهندس نوروزي) تا حد بسيار زيادي سلامتي اش را بدست آورده و از بيمارستان مرخص شده بود بيشتر به دليل عدم رعايت رژيم و مراجعه به پزشك و درمان لازم، وضع چندان مناسبي نداشت تا جايي كه لطيف از شدت ناراحتي نتوانست خويشتن داري كند و در گوشه اي از اتاق به تماشاي پهلواني كه روزگاري (هر كول خراسان) لقب يافته بود ايستاد و گاه با گوشه دستمال قطره اشكش را پاك مي كرد. اينجا يعني در خانه عباس گلمكاني براي همه ما نقطه پايان كار بود چرا كه همگي دريافتيم اگر اقدامي سريع و همه جانبه براي معالجه عباس گلمكاني صورت نگيرد او كه امروزه بينايي اش را كاملاً از دست داده و قادر به تكلم زياد نيست ديري نخواهد گذشت كه بهاي بيشتري را در اين عرصه خواهد پرداخت و جاي دريغ خواهد ماند براي كا كه روزهاي خوشي را با او داشتيم و براي جوانانمان كه پهلواني سترك در عرصه كشتي فرنگي، با چوخه و آزاد را همراه نخواهند داشت.
پهلوان گلمكاني در روزهاي آخر زندگي اش در كنار همسر فداكارش ساليان زيادي زحمات پهلوان گلمكاني را به دوش كشيده و عكس تنها فرزند پسر كه در كنار اين پهلوان ديده مي شود.
اعضاي تيم كشتي خراسان رديف اول پايين از راست به چپ : علي محمد مهدي زاده- قربان محمد بهادري- عباس گلمكاني- احمد وفادار- حقيقي- يعقوب علي شورورزي
رديف بالا از راست به چپ : كريم آبادي- محمد دربان- حميد توكل- فرج اله… شعباني- هدايت مدرس
تيم كشتي خراسان از راست به چپ : كريم آبادي- محمد دربان- فرج اله… شعباني- قربان محمد بهادري- يعقوب علي شورورزي- عباس گلمكاني- حميد توكل- محمد خادم- كريم محمديان مربي تيم
ايستاده از راست به چپ : تقدسي- بامشكي- خادم- كفاشيان- گلمكاني- رستمي
نشسته از راست: مهرافروزيان- اميررضا خادم- رسول خادم- ناصر زينل نيا- جعفرزاده- شبستري- محمدي- محمدخاني
پهلوان عباس گلمكاني در عنفوان جواني
پهلوان عباس گلمكاني در سن پيشكسوتي
تجليل از پهلوان احمد وفادار از راست به چپ : قربان محمد بهادري- ابراهيم آزمون- قربان محمد محجوب
يعقوب علي شورورزي- پهلوان احمد وفادار- عباس گلمكاني

مراسم مجلس ترحيم پهلوان عباس گلمكاني در سالن كشتي پهلوان تختي

همايون گلمكاني فرزند مرحوم گلمكاني در كنار دوستانش در مراسم ختم پدرش
تجليل از پهلوانان خراسان از راست به چپ پهلوان عباس گلمكاني- پهلوان صحرائي- پهلوان احمد وفادار- پهلوان شورورزي در پشت سر پهلوان وفادار- پهلوان حسن صحرائي ديده مي شود.
پهلوانان پيشكسوت به عنوان ناظر و كميته فني مسابقات كشتي در كنار هم در محل مسابقات ديده مي شوند.
تيم كشتي خراسان از چپ به راست : شورورزي- گلمكاني- طاهر غلامي- شعباني- توكل- بهادري
تجليل از زحمات گذشته پهلوان عباس گلمكاني كه بر روي دست پهلوانان و شاگردانش در سالن كشتي دور پيروزي را مي زنند.
زندگينامه ورزشي
قهـرمان و پيشكسوت كشتي‌ خراسـان و ايران

post

سید حسن با مشکی

زندگينامه ورزشي

آقاي سيّد حسن بامشكي

قهـرمان و پيشكسوت كشتي‌ خراسـان

انجمن پيشكسوتان كشتي خراسان

« به نام ايزد بي‌همتـا»

با ياري خداوند متعـال و بزرگ ؛

مدير عامل انجمن پيشكسوتان كشتي خراسان

محمود عظيمي مجاور

بنا داريم از اين پـس زندگينـامه، خاطرات تلخ و شيرين، حوادث زندگي، مقام‌هاي قهرماني، حرفهاي دل و خلاصه آن چه خواندني ا‌ست از پيشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و ساير مدارك آنان به رشته‌ي تحرير درآوريم، در اين راه جناب آقاي مجيـد عباسي رياست محترم كميته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتي و به جهت صفات اخلاقي و پهلواني مورد علاقه‌ي وافر جامعـه‌ كشتي مي‌باشـد ما را همراهي خواهنـد نمود و قرار بر اين شد كه هر كدام از پيشكسوتان محترم كشتي كه ميـزبان نشست ماهانه مي‌شود زنـدگي‌نامه اش به چاپ رسـد . اين شانس اولين بار پس از اين تصميم نصيب آقاي حاج سيد حسين بامشكي گرديد آن چه مي‌خوانيد زبان حال اين عزيز مي‌باشد.

حاج سيد حسن بامشكي ؛

قهـرمان ، مربي كشتي و عضو انجمن پيشكسوتان كشتي خراسـان

سيد حسن بامشكي مرد صبور و مقاوم و خوش‌اخلاق كشتي خراسان مي‌باشد او در دوران كشتي خود مي‌توانست جلوي هر قهرماني بايستد همچنان كه در كشتي جنجالي خود مقابل مرحوم رمضان خدر، قهرمان چندين ساله تيم ملي كشور ايستاد و خدر هر چه كرد نتوانست از سيّد حسن بامشكي عبور كند و بناچار تسليم وي شد. او ورزش را از گود زورخانه آغاز نمود.

بهتر است باقي ماجرا را از زبان خودش بخوانيم.

صداي ضرب و زنگ مرشد مرا به سوي كشتي كشاند؛

در سال ۱۳۲۰ از خانواده مذهبي در محلة قديمي عيدگاه مشهد متولد شدم، همراه با ادامه تحصيل در حجره پدرم كه در همان محل در مجاورت باشگاه توس يا شهداي كنوني بود به كار مشغول شدم.

صداي ضرب و زنگ مرشد هر روز به گوش مي‌رسيد كه موجب علاقه‌ام به اين ورزش شد. پدرم مرا نزد مرشد باشگاه حاج حسين ترشيزيان فرستاد. در باشگاه توس به ورزش مشغول گرديدم در كنار گود باستاني تشك كشتي بسيار كثيف و غيربهداشتي نيز پهن بود همراه با ورزش باستاني به كشتي نيز مشغول شدم، سپس به باشگاه جوانان خيام و نيز صحرايي نزد اساتيدي همچون كريم محمديان، حميد توكل، عباس گلمكاني و محمد فخرايي به تمرين مشغول شدم. سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۹ چندين بار قهرمان باشگاه‌هاي مشهد و در سال ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶ قهرمان باشگاه‌هاي استان گرديدم. در سال ۱۳۴۷عضو تيم خراسان به قهرماني كارگران كشور اعزام شدم در سال ۱۳۷۶ عضو تيم پيشكسوتان خراسان و قهرمان كشور شدم. همچنين از سال ۱۳۵۲ به مربي‌گري نونهالان و نوجوانان و جوانان و بزرگسالان پرداختم و به خواست خداوند توانسته‌ام شاگرداني را تقديم تيم‌هاي خراسان بزرگ، كشور و تيم ملي نمودم.

كه از جمله آنها آ‌قايان قاسم فيلابي-ناصر زينل‌نيا- محمدجواد راسخي- اميررضا و رسول خادم – مرحوم منصور عابديان – ابوالفضل زينل‌نيا – حميد قشنگ – رضا صفايي و سهيل منتظري – مرتضي شهيدي مي‌باشند.

سال ۱۳۴۳ – تيم كشتي خراسـان در عكس از راست به چپ:

آقايان مهاجراني – جعفـريان – سيدعلي بامشكي- محمود قشـنگ- سيد حسن بامشكي – احمد بهمني

ابراهيم زاده – حسين جباري – حسن راستگو – حسين عبداللهي – رجب روحاني

عكس پشت زحمتكش – تيم تاج قهرماني باشگاه‌هاي خراسـان

در سال‌هاي ۱۳۵۴ و ۱۳۵۶ تيم كشتي برق خراسان با عنوان نماينده كشتي خراسان در ليگ كشور شركت نمود كه اينجانب به اتفاق برادرم حاج علي بامشكي تيم را همراهي ميكرديم و تيم نيز نايب قهرمان كشور در اين سالها گرديد.

«(سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵ ضمن رأي‌گيري از كليه مربيان استان به عنوان سرمربي كشتي نونهالان و نوجوانان استان خراسان انتخاب گرديدم.)»

از سال ۱۳۶۷ تا كنون به عنوان مربي كشتي پهلواني خراسان مي‌باشم. كه در اين سالها پهلواناني همچون مرحوم منصور عابديان، «پهلوان يكساله كشور»، پهلوان حميد قشنگ «پهلوان سه ساله كشور»، پهلوان امين رشيد لمير «پهلوان يكساله كشور» وعبدالرضا كارگر «پهلوان دو ساله كشور» بودند. كه اين افتخارات بعد از ۳۲ سال از بازوبند پهلوان مرحوم احمد وفادار نصب كشتي استان خراسان گرديد.

ضمناً دو بار بعنوان مربي، در معيت تيم خراسان به تركمنستان اعزام شده كه يكبار قهرمان و يك بار نائب قهرمان شديم.

ضمناً حكم زنگ در چرخ در ورزش باستاني از فدراسيون ورزشهاي باستاني جمهوري اسلامي دريافت نمودم همچنين از زمان مربي‌گري در باشگاه‌هاي برق، استان قدس و صحرايي ضمن انجام وظيفه، پرورش شاگردان را به عهده داشتم و دارم.

بيش از پنجاه بار در مسابقات قهرماني كشور به عنوان مربي و سرپرست در رده‌هاي مختلف سني حضور داشتم.

يكي از بهترين خاطراتم در سال ۱۳۴۶ بود كه مسابقات دوستانه‌اي بين تيم خراسان و مازندران در سالن مهران مشهد برگزار گرديد كه در وزن ۶۳ كيلو گرم يك كشتي بين اينجانب و مرحوم رمضان خدر عضو تيم ملي ايران برگزار شد كه مسابقاتي جنجالي و تماشايي بود كه در نتيجه كشتي مساوي اعلام شد.

در سال ۱۳۸۱ برابر طرحي كه هيأت كشتي خراسان ارائه نمود قرار بر اين شد كه مسئولين كميته‌هاي مربيان آزاد و فرنگي با رأي كليه مربيان واجد شرايط استان انتخاب شوند كه اينجانب ضمن رأي‌گيري از كليه مربيان استان بعنوان سرمربي كشتي نونهالان و نوجوانان استان براي سالهاي ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵ انتخاب گرديدم.

سال ۱۳۸۰

پهلوان عبدالرضا كارگر پهلوان ۲ ساله كشور به اتفاق مربي كشتي پهلواني سيد حسن بامشكي

سال ۱۳۴۴ – تيم كشتي تاج خراسـان از راست به چپ :

حسن راستگو – حسين جباري – علي معرب – جواد صارم – ابراهيم زاده-

زحمتكش – سيد حسن بامشكي – غلامعلي عاقلتر

سال ۱۳۴۵ – تيم خراسـان از راست به چپ :

آقايان حسين جباري – ابراهيم‌زاده – حسن راستگو – محمود قشنگ و سيد حسن بامشكي

از سال ۱۳۶۰ باتفاق آقاي چنگيز عامل همكار و دوست عزيز بعنوان مربي باشگاه برق خراسـان فعاليت و همكاري داشته كه قهـرمانان زيادي كه مفتخر به كسب قهرماني آسيا و جهان را كسب گرديدند.

سال ۱۳۶۵- سالن مهـران – مسابقات كشور

آقاي دكتر غفوري فرد ، آستاندار وقت – محمـد خادم – سيد حسن بامشكي

سال ۱۳۶۶ – – قهرماني كشور جوانان مشهد مقدس سالن مهران

حاج محمد خادم – امير رضا خادم – سيد حسن بامشكي

سال ۱۳۷۰ – قهرماني جوانان جهان رسول خادم

سيد حسن بامشكي مربي و امير رضا خادم

تاريخ مسابقات جام عياران

خرم آباد ۷/۸/۱۳۷۷

خاطرة جناب آقاي چنگيز عامل(قهـرمان و مربي شايسته ملي كشور)

اينجانب در سالهاي ۵۵ تا ۵۷ به عنوان كشتي‌گيرو حدود ۳۲ سال در باشگاه برق خراسان بزرگ كه يكي از باشگاهي پرقدرت كشور بود. نيز افتخار همكاري با ايشان را داشتم و هرگز زحمات و خدمات ارزشمند اين مرد را كه هميشه با خوشروئي و صبر مثال زدني با اعضاء تيم كار مي‌ كردند را از ياد نخواهم برد. من ۳۰ سال با ايشان در باشگاه برق كار كردم و حتي يكبار كاري كه باعث رنجش من شود انجام ندادند كه اين مسئله در اين مدت طولاني و اين كار سخت و پر هيجان كم نظير است. مي‌خواهم دو خاطره تلخ و شيرين از ايشان بيان كنم يكي مربوط مي‌شود به سال ۱۳۵۵ وقتي كه تيم قدرتمند كشتي خراسان با تيم مازندران در ساري مسابقه داشت و كشتي‌گيران خراسان يكي پس از ديگري كشتي‌گيران صاحب نام مازندران رامي‌بردند مردم كشتي دوست مازندران ناراحت شدند و يكي از تماشاگران بي‌ادب شيشه را بطرف حاج علي آقاي بامشكي برادر حاج حسن آقا پرتاب نمودند و به سر حاج علي آقا اثبات كرد و مصدوم شدند ولي ايشان ضمن ناراحتي و هيجاني كه داشتند خودشان را كنترل نمودند اين صبر و شكيبائي توانمندي اين عزيز در مقابل حوادث نشان داده و الگوئي برايم گرديد.

***

و خاطره دوم اينكه در يكي از سالهائي كه در باشگاه برق به عنوان مربي با هم كار مي‌كرديم دست يك از كشتي‌گيران به شدت ‌آسيب ديد و من كه بالاي سر مصدوم بودم به يكي از كشتي‌گيران فرياد زدم برو و به اورژانس زنگ بزن و در همين حال حاج حسن آقاي مهربان هم به همان فرد مي‌گفت زود برو و به آژانس زنگ بزن و آن جوان مي‌گفت آقا من به اورژانس زنگ بزنم يا به ‌آژانس حاج حسن ‌آقا مي‌گفت برو و به هر كه مي‌خواهي فقط زنگ بزن در هر حال خاطرات خوش و زحمات شبانه‌روزي اين مرد بزرگوار حاج حسن آقاي بامشكي را جامعه كشتي خراسان از ياد نخواهد برد و اينجانب به عنوان شاگرد و همكار ايشان از خداوند مهربان سلامتي و عزت و عاقبت‌بخيري ايشان را خواهانم.

دوستدار و ارادتمند همه پيشكسوتان عاليقدر كشتي – چنگيز عامل

post

رضا احدیان

عيبي نبود جامعه مردان پرخون                                          خـون نـقـش و نـگار جـامـه مـردان است

بايد بگويم كه بنده در ارديبهشت سال ۱۳۱۴ در مشهد در خانواده اي متدين و تقريباً پرجمعيت كه بنده فرزند ششم اين خانواده بودم پا به عرصه وجود گذاشتم و نامم رضا شد. يادم هست كه در سن ۷ سالگي در دبستان شرافت كه نزديك محل سكونت ما بود شروع به تحصيل كرده و بعد از دوران ابتدائي به دبيرستان شرافت در سيكل اول آن موقع شروع به تحصيل علم و دانش كرده كه بعد از سيكل اول كه تقريباً پايان كلاس سوم دبيرستان آن زمان محسوب مي شد كم كم وارد كار در بازار و در مغازه پدرم كه قماش فروش بود مشغول كار شدم و بعد از مدتي از كار قماش فروشي كه زياد علاقه نشان ندادم به تجارت فرش رفته و در اين شغل كه هنوز هم مشغول همين كار هستم و تجارب زيادي در بازار و در فروش و انواع قالي پيدا كرده و در تشخيص بعضي از انواع قالي و قاليچه را از تجارب بنده استفاده مي كنند و نقش و نگار بافت و ديگر مسائل آن را از من مي پرسند كه من هم با تمام وجود و آگاهي آنها را در شناخت آن جنس راهنمايي مي كنم

post

حمید توکل

زندگينامه ورزشي

قهـرمان و پيشكسوت كشتي‌ خراسـان و ايران

« به نام ايزد بي‌همتـا»
با ياري خداوند متعـال و بزرگ ؛

 

بنا داريم از اين پـس زندگينـامه، خاطرات تلخ و شيرين، حوادث زندگي، مقام‌هاي قهرماني، حرفهاي دل و خلاصه آن چه خواندني ا‌ست از پيشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و ساير مدارك آنان به رشته‌ي تحريـر درآوريم، در اين راه جناب آقاي مجيـد عباسي رياست محترم كميته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتي و به جهت صفات اخلاقي و پهلواني مورد علاقه‌ي وافر جامعـه‌ كشتي مي‌باشـد ما را همراهي خواهنـد نمود و قرار بر اين شد كه هر كدام از پيشكسوتان محترم كشتي كه ميـزبان نشست ماهانه مي‌شود زندگي‌نامه اش به رشته تحرير درآيد .
و اين روند ادامه خواهد داشت تا با ياري خداوند بزرگ در پايان كار اين مجموعه به صورت كتابي ارزشمند بچاپ رسيده و به جامعه كشتي خراسان بزرگ تقديم گردد.

بنام خدا
شرح حال ورزشي
مشخصات و آدرس
نام: حميد نام خانوادگي : توكلي (معروف به توكل) نام پدر : ابراهيم شماره شناسنامه : ۲۴ صادره از: درگز تاريخ تولد : ۲۵/۱۰/۱۳۱۲ محل تولد : لطف آباد- متاهل- پدر چهار فرزند كه هر چهار فرزندم متاهل و مستقل هستند- محل سكونت : شهر مشهد- آدرس : بلوار وكيل آباد بين وكيل آباد ۲۶ و ۲۸ شماره ۱/۷۲۰ طبقه همكف- تلفن : ۸۶۹۷۲۲۸
تحصيلات
دوره شش ساله ابتدائي در بخش لطف آباد- دوره سه ساله دبيرستان در شهرستان درگز- گواهي نامه دانش سراي مقدماتي تربيت بدني مشهد- تاريخ مهرماه ۱۳۳۱ شماره ۲۵۶۷- امضاء : رئيس دانشسراي مقدماتي
گواهي نامه پايان تحصيلات دبيرستان رشته ادبي، شماره ثبت ۱۲۸۶ تاريخ خرداد ۱۳۴۹ امضاء و مهر رئيس آموزش و پرورش- امضاء و مهر رئيس هيئت ممتحنه
قبولي در كنكور سراسري دانشگاهها در رشته زبان فرانسه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران
سال ۱۳۵۰
گواهي نامه مراكز زبانهاي خارجي دانشگاه تهران سال ۵۲-۱۳۵۱ امضاء : رئيس مركز زبانهاي خارجي
دانشنامه (ليسانس) دانشكده ادبيات و علوم انساني رشته زبان فرانسه، تاريخ خرداد ۱۳۵۴ امضاء : رئيس دانشكده و رئيس دانشگاه تهران
احكام و ابلاغهاي مديريت، مربيگري، سرپرستي و قدرداني و دعوت نامه دوره مربيگري و داوري كشتي، تاريخ ۱۸/۱۲/۱۳۳۵ شماره ۱۶۷۴
امضاء : رئيس هيئت كشتي خراسان
امضاء : استاندار خراسان
گواهي نامه شركت در كلاس كشتي، تاريخ ۲۰ تا ۲۹/۴/۱۳۳۶ شماره ۲۵۶۲
امضاء : وزير فرهنگ
تقدير استاندار خراسان تاريخ ۸/۲/۱۳۳۷ شماره ۲۲۵۶ امضاء : استاندار خراسان
مربيگري كشتي فرنگي شهرستان مشهد، تاريخ ۱۹/۷/۱۳۴۶ شماره ۲۴۵
امضاء : رئيس هيئت كشتي خراسان
گواهي نامه كلاس تخصصي رشته كشتي، تاريخ ۱۴/۱۰/۱۳۵۰
شماره ۲۹- امضاء : مدير كل تربيت بدني تهران
سرپرستي مسابقات كشتي قهرماني سراسري نواحي ژاندارمري كشور

فينال انتخابي جهت شركت در مسابقات كشتي جهاني با عبداله .. موحد كه با
شكست موحد جزو تيم ملي ايران حميد توكل انتخاب شد.

تاريخ ۳۰/۷/۱۳۶۳ شماره ۹۴۶ امضاء : رئيس هيئت كشتي خراسان
رئيس انجمن كشتي آموزشگاههاي خراسان، تاريخ ۲۵/۹/۱۳۵۸
شماره ۷۵۶۳۳ امضاء : مدير كل آموزش و پرورش خراسان
قدرداني مدير فني سازمان و رئيس اداره كل تربيت بدني خراسان
تاريخ ۳۱/۵/۱۳۴۱ شماره ۹۱۰ امضاء : مدير فني سازمان و رئيس اداره كل تربيت بدني خراسان
قدرداني نايب رئيس هيئت كشتي خراسان، تاريخ ۲/۱۰/۱۳۴۳ شماره ۲۸
امضاء : نايب رئيس هيئت كشتي و ورزشهاي باستاني خراسان
سرمربي كشتي خراسان، تاريخ ۱۴/۷/۱۳۷۰ شماره ۱۰۷۹۸/۴ ل
امضاء : اداره كل تربيت بدني خراسان- امضاء : رئيس هيئت
نائب رئيس هيئت كشتي خراسان، تاريخ ۱۴/۵/۱۳۶۳ شماره ۴۶۵۳/۴
امضاء : مدير كل تربيت بدني خراسان
عضو كميته فني هيئت كشتي خراسان، تاريخ ۱۹/۵/۱۳۶۵
شماره ۵۲۷۲/۴ امضاء: مدير كل تربيت بدني خراسان
مسئول برگزاري مسابقات كشتي روستاها، تاريخ ۱۹/۴/۱۳۷۰ شماره ۴۱۶
امضاء : رئيس هيئت كشتي خراسان

عضو كميته مربيان كشتي آزاد هيئت كشتي خراسان تاريخ ۱/۳/۱۳۷۵
شماره ۲۴۲۱۴ امضاء : نائب رئيس هيئت كشتي خراسان
مسئول كميته فني كشتي پهلواني خراسان تاريخ ۵/۴/۱۳۸۱ شماره ۱۰۸۶/۸۱/ب امضاء : رئيس هيئت ورزشهاي باستاني و كشتي پهلواني خراسان
عضو كميته فني مسابقات كشتي آزاد و فرنگي قهرماني كشور تاريخ ۱۵/۱/۱۳۶۷
شماره ۱۸/۸۰ امضاء : رئيس فدراسيون
مربيگري كشتي گيران كشور سوريه در شهر دمشق بدون ابلاغ تاريخ ۱۳۷۸
مربيگري مربيان و كشتي گيران كشور سريلانكا در شهر كلمبو
(دوره همبستگي المپيك سيدني) تاريخ ۲۰/۵/۱۳۷۹ شماره ۴۹
امضاء : رئيس فدراسيون كشتي جمهوري اسلامي ايران- امضاء: رئيس فدراسيون بين المللي كشتي (فيلا)
عضو شوراي عالي پيشكسوتان كشتي كشور، تاريخ ۵/۵/۱۳۸۲ شماره ۱۸۹۵/۲۴۶ امضاء : رئيس فدراسيون كشتي.
مسئول كميته مترجمين مسابقات بين المللي كشتي آزاد و فرنگي جام جهان پهلوان تختي تاريخ ۲۷/۱۱/۱۳۷۹ شماره ۱۷۴۳- امضاء: دبير اجرائي مسابقات
دعوت نامه مدير تيمهاي ملي كشتي آمريكا جهت شركت در كلينيك مربيان كشتي بين المللي، تاريخ ۲۹ مارچ ۱۹۹۱ امضاء: مدير تيمهاي ملي كشتي آمريكا

تيم ايران در مسابقات جهاني يوكوهاماي ژاپن از راست به چپ:
سيد محمد خادم دبير فدراسيون، حبيبي، غفوري، بلور و حميد توكل
رديف خوابيده : مهدي زاده و سلطاني نژاد

مربي كشتي هيئت، تاريخ ۱۶/۹/۱۳۴۳ شماره ۱۷ امضاء : رئيس هيئت كشتي و ورزشهاي باستاني خراسان
دبير هيئت ورزش باستاني استان، تاريخ ۲۸/۸/۱۳۷۶ شماره ۱۷۶۲۲/۴ امضاء : مدير كل تربيت بدني خراسان
مديريت كلاس كشتي استان، تاريخ ۱۵/۱/۱۳۵۹ شماره ۴۳۲۸
امضاء: مدير كل آموزش و پرورش خراسان
مسئول مسابقات قهرماني كشتي آزاد و فرنگي آموزشگاههاي استان خراسان
تاريخ ۱۳/۲/۱۳۵۹ شماره ۸۷۷۶ امضاء : مديركل آموزش و پرورش خراسان
نماينده اداره كل آموزش و پرورش خراسان در جلسه شوراي كشتي خراسان
تاريخ : ۲۲/۵/۱۳۵۹ شماره ۴۰۰۳/۴ امضاء : مدير كل تربيت بدني خراسان
سرپرست تيمهاي كشتي پهلواني و ورزشهاي باستاني در مسابقات قهرماني ايران
تاريخ ۲۴/۱۲/۱۳۷۶ شماره ۳۷/۲۴۲ امضاء : رئيس فدراسيون ورزشهاي باستاني و كشتي پهلواني جمهوري اسلامي ايران.
عضو هيئت رئيسه هيئت باستاني استان، تاريخ ۳/۹/۱۳۷۸ شماره ۱۹۵۹۵/۴
امضاء : مديركل تربيت بدني خراسان
مربي منتخب كشتي آزاد براي كشور پاكستان، تاريخ ۱۰/۸/۷۳ شماره ۱۱۵۲۹/۱۲
امضاء : مدير كل دفتر امور مشترك فدراسيونها
دعوت نامه فدراسيون كشتي الجزيره، تاريخ ۲۹ اكتبر ۱۹۸۸
امضاء : رئيس فدراسيون كشتي آماتور الجزيره
ديپلم قهرماني كشتي جهان از جام جهاني استانبول تركيه، تاريخ ۲۵ تا ۳۱ مي ۱۹۶۵
امضاء: رئيس فدراسيون بين المللي كشتي (فيلا)
كارت شناسايي شركت در مسابقات كشتي آزاد جهان، تاريخ سال ۱۹۶۱- يوكوهاماي ژاپن
امضاء: رئيس بين المللي كشتي (فيلا)
گواهي نامه دوره پنج هفته اي كلاسهاي كارآموزي تعليمات نوين آموزش و پرورش
تاريخ ۱۲/۴/۱۳۳۳
امضاء : رئيس اداره فرهنگ خراسان- رئيس مشترك آمريكائي
منتخب كشتي گيران ممتاز جهت شركت در مسابقات بين المللي و انتخابي المپيك ۱۹۵۶ تاريخ ۶/۱۰/۱۳۳۴ شماره ۱۲۷۷
امضاء: سرپرست فدراسيون كشتي آماتور ايران

حميد توكل در اردوي رامسر در داخل دريا حركت گارد كشتي را به شاگردانش نشان مي دهد.
منتخب اردوي كشتي گيران اعزامي به ورشو، تاريخ ۱۱/۴/۱۳۳۴ شماره ۱۰۴۲
امضاء : رئيس فدراسيون كشتي ايران
منتخب در مسابقات انتخابي اعزام به مسابقات بين المللي استانبول، تاريخ ۲۵/۲/۱۳۳۵ شماره ۱۴۳۵
امضاء : سرپرست فدراسيون كشتي ايران
منتخب جهت مسابقه با قهرمانان شوروي، تاريخ ۶/۷/۱۳۳۶ شماره ۱۶۴۷
امضاء : سرپرست فدراسيون كشتي كشور
منتخب براي مسابقه با تيم ملي تركيه، تاريخ ۲۳/۳/۱۳۳۸ شماره ۳۸۰/ك امضاء : دبير فدراسيون كشتي كشور موسس و متصدي مركز ورزشي توكل به شماره عضويت ۲۰۷ تاريخ ۶/۵/۱۳۷۶ شماره ۸۰۳۲/۴
امضاء : مدير كل تربيت بدني خراسان

تيم كشتي مشهد و تيم جوانان عراق در كنار حميد توكل مدير تيم.

دوره هاي قهرماني كشتي استاني، كشوري و جهاني
مقام اول وزن چهارم : مسابقه هاي كشتي باستاني شهرستانهاي تابعه خراسان، تاريخ مرداد ۳۱ شماره ۲۳ امضاء : رئيس دبيرخانه انجمن قوچان فرماندار و رئيس انجمن ملي تربيت بدني و پيش آهنگي قوچان
مقام اول وزن چهارم : مسابقه كشتي آزاد شهرستانهاي تابعه خراسان- تاريخ ۱۴/۵/۱۳۳۱ شماره ۲ امضاء : رئيس دبيرخانه انجمن قوچان- فرماندار و رئيس انجمن ملي تربيت بدني و پيش آهنگي قوچان
مقام اول و وزن پنجم : مسابقه كشتي باستاني خراسان، تاريخ ۳۰/۵/۱۳۳۲ شماره ۱۲۳
امضاء : رئيس تربيت بدني خراسان- رئيس دبيرخانه انجمن نيشابور- فرماندار و رئيس انجمن ملي تربيت بدني و پيش آهنگي نيشابور
مقام اول وزن چهارم : مسابقه كشتي فرنگي قهرماني خراسان، تاريخ ۱۸/۸/۱۳۳۴ شماره ۵۰
امضاء : مدير دائره مسابقات- رئيس فدراسيون- استاندار و رئيس سازمان تربيت بدني و پيش آهنگي خراسان.
مقام اول وزن چهارم : مسابقه كشتي آزاد باشگاههاي مشهد تاريخ ۲۵/۵/۳۴
امضاء مدير دائره مسابقات- رئيس فدراسيون- نايب رئيس سازمان تربيت بدني وپيش آهنگي.

مراجعت دو قهرمان خراساني از مسابقات دوجانبه تيم هاي ملي ايران و تركيه
سمت راست محمد خادم و سمت چپ حميد توكل

مقام اول وزن پنجم : مسابقه كشتي فرنگي باشگاههاي شهرستان مشهد تاريخ سال ۱۳۳۶- ۲۹/۵/۳۶
مقام اول وزن چهارم : مسابقه كشتي آزاد باشگاههاي شهرستان مشهد تاريخ ۲۹/۵/۱۳۳۶ – شماره ۵۸
امضاء : مدير دائره مسابقات- رئيس فدراسيون- نائب رئيس سازمان تربيت بدني و پيش آهنگي خراسان.
مقام اول وزن چهارم : مسابقه كشتي فرنگي قهرماني خراسان، تاريخ ۲۲/۸/۱۳۳۶ شماره ۱۶
امضاء : مدير دايره مسابقات- از طرف فدراسيون- استاندار و رئيس تربيت بدني و پيش آهنگي ايران
مقام اول وزن چهارم : مسابقه كشتي آزاد قهرماني خراسان تاريخ ۲۲/۸/۱۳۳۶ شماره ۴۱
امضاء : مدير دايره مسابقات- از طرف فدراسيون- استاندار و رئيس تربيت بدني و پيش آهنگي ايران
مقام سوم وزن سوم : مسابقه كشتي آزاد قهرماني كشور، تاريخ تيرماه ۱۳۳۳ شماره ۱۰۳۲
مقام اول وزن سوم : مسابقه كشتي آزاد قهرماني كشور، تاريخ تيرماه ۱۳۳۴ شماره ۱۰۳۲
امضاء : رئيس سازمان تربيت بدني شهرستان قزوين- از طرف رئيس سازمان تربيت بدني و پيش آهنگي ايران
مقام اول وزن سوم : مسابقات كشتي آزاد انتخابي كه به عضويت تيم ملي ايران درآمدم تاريخ در سال ۱۳۳۵
در همين سال ۱۹۵۶ ميلادي در مسابقات جام جهاني شركت نمودم و نفر ششم جهان شدم
مقام سوم وزن سوم : مسابقات كشتي آزاد قهرماني كشور تاريخ ۱۵/۲/۱۳۳۶ شماره ۲۰۸۱
امضاء : از طرف رئيس فدراسيون كشتي كشور- رئيس سازمان تربيت بدني و پيش آهنگي ايران
مقام اول وزن سوم : مسابقات كشتي آزاد قهرماني كشور تاريخ ۱۸/۳/۱۳۳۸ شماره ۷
امضاء : رئيس فدراسيون كشتي- امضاء : رئيس سازمان تربيت بدني و معاون وزارت فرهنگ
توضيح : در اين سال در پايتخت بلغارستان (صوفيه) با آقاي كولف قهرمان كشتي جهان مساوي شدم.
مقام اول وزن سوم : مسابقه كشتي آزاد قهرماني كشور، تاريخ ۷/۱/۱۳۳۹ امضاء : رئيس فدراسيون كشتي كشور
امضاء: رئيس سازمان تربيت بدني و معاون وزارت فرهنگ توضيح در اين سال در مسابقه با تيم ملي شوروي آقاي موشكيان قهرمان جهان را در تهران شكست دادم.

حمل مشعل المپيك كره جنوبي از خراسان مي گذشت بوسيله پيشكسوتان و ورزشكاران خراسان در مشهد كنار حرم مطهر حضرت رضا (ع) در عكس در حمل مشعل حميد توكل در ميان جمع ديده ميشود.
مقام اول وزن سوم : مسابقات كشتي آزاد انتخابي تيم ملي جهت اعزام به كشور شوروي تاريخ فروردين ۱۳۴۰ توضيح اينكه در چهار شهر اتحاد جماهير شوروي سابق حريفان نيرومند خود را شكست دادم و فقط در مسكو با قهرمان نامدار جهان و المپيك آقاي ولاديمير رو باشويلي مساوي شدم.
مقام دوم وزن سوم : مسابقه كشتي آزاد انتخابي تيم ملي جهت اعزام به المپيك ۱۹۶۰ رم، تاريخ تيرماه ۴۰ توضيح اينكه دو روز به مسابقه فينال جلو سرم در تمرين شكاف برداشت :
مقام اول وزن سوم : مسابقه كشتي آزاد انتخابي تيم ملي جهت اعزام به مسابقات جهاني سال ۱۹۶۱ شهر يوكوهاماي ژاپن توضيح اينكه در تمام اين مسابقات قهرماني كشور و انتخابي تيم ملي حريفان نامدار و نيرومند با عناوين قهرماني كشوري و جهاني از جمله آقايان سيد حسين ابراهيميان معروف به (ملا قاسمي)، محمد خادم، منصور سرداري، رضا قليچ خاني، عبداله موحد، حسن بهشتيان، شعبان بابا اولادي، محمد علي فرخيان، شكري كاظمي نژاد، موسوي، ختائي، رحيمي، غلام زندي، مصطفي تاجيك و حبيب محلوجي و ساير پهلوانان ايران را شكست داده ام كه هيچكدام بر ديگري برتري نداشتيم.
در مسابقات جهاني يوكوهاما با شكست دادن حريف قدرتمند و معروف ژاپني به نام آقاي (ساتو) مقام سوم جهان را كسب نمودم در همين مسابقه وي نفرات اول و دوم دنيا را شكست داده بود و من با يك نمره غير عادلانه به نفر اول حريف روسي خود با زنده شدم و نفر دوم با قيد قرعه خوب و بدون اينكه با من كشتي بگيرد مقام دوم دنيا را احراز نمود.
تيم ملي ما در همين سال ۱۹۶۱ براي اولين بار مقام نخست دنيا را به خود اختصاص داد.

رئيس فدراسيون ورزشهاي باستاني محمدرضا طالقاني در بين دو
پيشكسوت كشتي خراسان حمزه وحدت و حميد توكل ديده مي شوند.
مقام اول مسابقات كشتي آزاد انتخابي كشور در وزن سوم جهت شركت در مسابقات آسيائي جاكارتا پايتخت اندونزي، تاريخ ۱۳۴۲ توضيح اينكه تيم ايران در اين مسابقات شركت نكرد. فدراسيون كشتي ايران در اغلب مسابقات به ويژه مسابقات انتخابي تيم ملي حكم قهرماني صادر نمي كرد. به اين جهت خيلي از مسابقاتي كه انتخابي براي تيم ملي برگزار شد و اينجانب ك در بيشتر اين مسابقات مقام اول را بدست مياوردم بدون حكم قهرماني است.
قهرمانان شايسته و ارزنده اي مانند آقايان حسين معرّب، محمود قشنگ، كاظم غلامي، چنگيز عامل و ساير پهلوانان كه اغلب به عضويت تيم ملي درآمدند و در مسابقات جهاني و المپيك افتخار آفريدند پرورش داده ام.
هم اكنون سالن ورزشي بدن سازي و پرورش اندام با مجوز رسمي و موافقت اصولي از سازمان تربيت بدني جمهوري اسلامي ايران دارم كه چندين سال است به كار ورزشي جوانان پرداخته ام و با هيئت كشتي خراسان همكاري لازم را دارم و با آمادگي كامل جسماني مهياي خدمت در هر نقطه از اين كره خاكي هستم چون به زبانهاي فرانسه، انگليسي، تركي مي توانم صحبت نمايم.
كشتي با پهلوان وفادار
پهلوان وفادار پيشكسوت ما بود و پهلوان كشور و محبوبيت زيادي هم داشت. يك روز داشتم در خيابان ارگ مشهد قدم مي زدم. يادم مي آيد پيراهن آستين كوتاه پوشيده بودم و بازوهاي عضلاني را بيرون انداخته بودم و يك بج (نشانه) خوشگل هم پيراهنم نصب كرده بودم. در همين حين پهلوان وفادار را ديدم كه از روبه رو مي آمد. تا مرا ديد، گفت: حميدجان اين بج را به من مي دهي؟ گفتم چرا نمي شد، اما بايد با من كشتي بگيري و اگر بردي بج را بردار. پهلوان خنديد و گفت : باشد و عصر در باشگاه مي بينمت. بعدازظهر پهلوان به باشگاه آمد و لخت شد و در خاك نشست اما من هر چه زور زدم نتوانستم او را به خطر بيندازم. نوبت من شد كه در خاك بنشينم و وقتي نشستم، پهلوان وفادار كه ۴۰ كيلوگرم از من سنگين تر بود، مثل برق كنده من را كشيد و در حالت نيم تيغ روي سروگردن من فشار مي آورد و با لبخند به من مي گفت : مقاومت كن! نزديك بود گردنم بشكند، فرياد زدم، پهلوان! بج مال شما، جانم را نجات بده، خدا رحمتش كند بعد از اينكه زورش را به رخ ما كشيد، بج را گرفت و رفت!

يكي از پيشكسوتان ورزش باستاني كه در حال ورزش مي باشند حميد توكل
براي مراقبت از او در پشت سر ايشان حركت مي كند.

معرفت آقا تختي
در اردوهاي زيادي با كشتي گيران تهراني اردونشين بوديم. ما شهرستاني ها كه جايي نداشتيم جز اردو و حتي در روزهاي تعطيل و يا استراحت هم چاره اي نداشتيم كه در اردو بمانيم، اما تهراني ها آخر هفته اردو را ترك مي كردند و به خانه هاي خود مي رفتند و در اين ميان فقط غلامرضا تختي بود كه هواي ما شهرستاني ها را داشت و به جاي اينكه ما را تنها بگذارد، ما را به كوه هاي شميران مي برد و به اتفاق ناهاري مي خورديم وگشتي مي زديم و خوش مي گذرانديم.تختي با ديگران خيلي فرق داشت. ساده و بي ريا بود. اهل پز دادن و فخر فروختن نبود. اداي پهلواني را در نمي آورد. هر جا هم مي رفت به خاطر همين يك رنگي، عزت و احترام داشت. حتي در تركيه و روسيه و بلغارستان كه با هم همسفر بوديم، مردم به او احترام مي گذاشتند.

چرا رفقا را به جان هم مي اندازي؟
در مشهد رقباي قدري داشتم كه عبود از سد آنها مثل عبور از فينال رقابت هاي جهاني بود. محمد خادم و رضا احديان وزن سومي هاي خوب آن دوره مشهد بودند كه من با هر كدام چند بار كشتي گرفته ام و برده ام و باخته ام، اما منظورم اين است كه ما حتي در مسابقات استاني هم حاشيه امنيت نداشتيم چه رسد در مسابقات كشوري كه ده ها مدعي درجه اول حاضر بودند. يادم مي آيد، يكبار با محمد خادم كشتي ميگرفتم و حالا نمي دانم كدام برديم و يا باختيم، اما بعد از كشتي، محمد خادم در حالي كه اشك در چشم هايش پر شده بود، رو كرد به كريم محمديان سرمربي تيم خراسان و گفت: آقا جان چرا ما رفقا را به جان هم مي اندازي؟

مسابقه كشتي تيم خراسان با قهرمانان ژاپن در مشهد برگزار شد حميد توكل
توانست با ضربه فني بر اين كشتي گير ژاپني فائق آيد.
داستان كشتي با غلام زندي
غلام زندي كشتي گير باهوش و تيز و سريعي بود و هر كه براي پاهايش هجوم مي برد، اصلاً نمي فهميد، آقا غلام چه طوري پريده پشتش و امتياز گرفته است. يكبار در اردو بين من و او مسابقه گذاشتند و او آمد زرنگ بازي در بياورد كه گير من افتاد. يادم نيست. پارو كردم تو كنده رو و يا اينكه كنده استانبولي كشيدم ولي يادم مي آيد كه به پل رفت و بدون مقاومت خوابيد. داور وسط عبدالله مجتبوي بود كه مثل اينكه باور نمي كرد، غلام زندي به اين راحتي ضربه فني شده است و فقط به دو داور ديگر نگاه ميكرد. خدا بيامرزد آقا بلور را كه داد زد، خوابيده ديگه پس چرا اعلام ضربه فني نمي كنيد؟ بعدازظهر كه عباس زندي با ماشين جيپ به اردو آمد، با عصبانيت به غلام زندي گفت: غلام چرا خوردي زمين و غلام با خجالت گفت: چيكار كنم داداش، گير افتادم.

عكس از كرسي افتخار مسابقات كشتي جهاني سال ۱۹۶۱ يوكوهاماي ژاپن :
نفر اول ولادمير روباشويلي از شوروي، نفر دوم يونس پهلوان از تركيه، نفر سوم حميد توكل از ايران

به ما ميدان نمي دادند
مي پرسيد چرا مربي تيم ملي نشدم؟ خوب جوابش معلوم است، كه اصلاً به شهرستاني ها دور نمي دادند و سابقه نداشت، يك شهرستاني سرمربي و يا مربي تيم ملي شود. آنقدر نورچشمي داشتند كه به ما نمي رسيد. من قهرمان بودم، تحصيل هم كرده بودم، علاقه هم داشت. اما بادمجان دور قاب چين نبودم و به ما راه نمي دادند. من مي توانستم بسيار مفيد باشم. دستم به كار مي چسبيد، كشتي بلد بودم. همه جاي كشتي را مي شناختم. در آزاد و فرنگي عنوان داشتم. به طور ضمني مربيگري هم كرده بودم و از همه مهمتر، معلم رسمي ورزش كشور بودم. درس ورزش خوانده بودم. زبان خارجي بلد بودم ولي كسي از ما حمايت نمي كرد. راستي مي دانيد چرا غفوريان به چنان درجه اي رسيد در حالي كه قهرمان نام آوري هم نبود، فقط به اين خاطر كه حمايت مي شد و حتم بدانيد اگر من هم حمايت مي شدم مي توانستم شاگردان زيادي را تربيت كنم. بي انصاف ها حتي وقتي من پنج سال در تهران بودم و تحصيل مي كردم و مي توانستم در كنار تيم هاي ملي باشم، يك بفرما هم به من نزدند. به هر حال دوران جواني و انگيزه و مربيگري ما كه با دنيايي از تجربه و علم همراه بود گذشت، بدون اينكه از وجودمان استفاده كنند و يا كسي از ما سراغي بگيرد.

رژه كشتي گيران ايران در مسابقات جهاني يوكوهاماي ژاپن
نفر اول استاد بلور مربي و سرپرست كشتي و نفر چهارم حميد توكل مي باشد.
در يك شب دوبار موحد را بردم
با عبدالله موحد چند بار كشتي گرفتم كه يكبار در رقابت هاي قهرماني كشور در سال ۳۹ در رشت بود كه او را شكست دادم و بعد در مسابقات انتخابي تيم ملي در سال ۱۳۴۰ با هم رو به رو شديم كه اين كشتي نيم ساعت بعد تكرار شد. در ديدار اول من عبدالله موحد را ضربه فني كردم و داور سوت زد و دست مرا بالا برد و من به رختكن رفتم، اما غفوريان مربي موحد با اعتراض به راي صادره و نفوذي كه داشت، داوران را مجاب كرد چرا كه معتقد بود زود سوت زده اند و موحد زمين نخورده است. چند دقيقه بعد كه من لباس پوشيده بودم، آمدند و گفتند دوباره بيا روي تشك چرا كه داوران پذيرفته اند اشتباه كرده اند و من بدون هيچ ترس و واهمه اي و بدون اينكه حتي اعتراض كنم، دوباره دوبنده پوشيدم و روي تشك رفتم، چرا كه مطمئن بودم مي توانم او را شكست دهم. خلاصه كنم در كشتي بعدي هم موحد را مغلوب كردم و به مقام نخست رسيدم.

داور كشتي من و ساتو يك دست نداشت
در كشتي با ساتوي ژاپني در رقابت هاي جهاني سال ۱۹۶۱، داوري قضاوت مي كرد كه يك دست بيشتر نداشت. اين داور از بازماندگان جنگ جهاني دوم بود و به دليل همين نقص، وقتي روي زمين بگذارد و زير بدن كشتي گيران را روي پل ببيند. وقتي من ساتو را به پل بردم، او نمي توانست خم شود و ضربه فني شدن ساتو را ببيند و من هر چه داد مي زدم ضربه ضربه، او توجهي نمي كرد تا اينكه ساتو از پل فرار كرد ولي همين ضعف داوري رنگ مدال مرا تغيير داد. جالب اينكه بعد از اين كشتي، مربيان با من عكس يادگاري مي انداختند و خبرنگارها از من مي پرسيدند چه طور شد برنده شدي و من جواب مي دادم، مثل اينكه من هم كشتي گيرم و براي مدال طلا به ژاپن آمده ام.

سكوي قهرماني جهان سال ۱۹۶۱ ژاپن نفر اول ولاديمر روبا شوويلي، نفر دوم يونس پهلوان، نفر سوم حميد توكل

نزديك بود بني هاشمي مرا فلج كند
سال ۱۳۳۹ در مسابقه هاي كشتي فرنگي قهرماني كشور با علي بني هاشمي رو به رو شدم. من در كشتي فرنگي غريبه نبودم،اما نمي دانم آن روز چه شد كه وقتي در خاك بني هاشمي نشستم، آن خدا بيامرز با كنده فرنگي مرا به آسمان بلند كرد و با گردن به زمين كوبيد. چيزي نمانده بود، گردن و كمرم بشكند و نخاعم قطع شود. دراز به دراز روي تشك افتادم و چون خبري از پزشك و آمبولانس و كمك هاي اوليه نبود، كريم محمديان سرمربي خراسان مرا روي دست گرفت و با تاكسي به بيمارستان رفتيم. بيمارستان پر از تصادفي ها و مجروحان بود و كسي به من توجهي نداشت. تا صبح ناله كردم و روز بعد به بيمارستان هزار تختخوابي رفتم و سه روز در حالت نيمه بيهوشي به سر بردم. روزي حبيب اله بلور سرمربي تيم ملي به عيادتم آمد و گفت روس ها دارند به تهران مي آيند و تو روي تخت بيمارستان خوابيده اي. من گفتم، مصدومم و نمي توانم از جايم تكان بخورم اما بلور گفت، فعلاً اين ميوه ها را بخور تا سرحال بيايي بعد از چند روز مرخص شدم و به اردو رفتم و ناچار شدم در مسابقه انتخابي با پرويز عرب كشتي بگيرم كه اين كشتي را بعد از ۱۲ دقيقه (۰-۱) بردم و در مسابقه تيم با تيم با روس ها شركت كردم كه در آن مسابقه هم نوريك موشكيان نفر سوم جهان را (۰-۴) شكست دادم.

حميد توكل و غلامعلي عاقلتر و چندين پيشكسوت ورزشي ديگر كه
در ساختن ديوار انساني جهت حمل مشعل المپيك ديده مي شود.

حكم از در واردي دارم
در دانشسرا، همه ورزش ها را ياد گرفتم. البته خيلي ها را از بچگي ياد گرفته بودم ولي در دانشسرا در سطح بالا فوتبال، واليبال و ژيمناستيك كار مي كردم و در مسابقات زيبايي اندام هم شركت مي كردم، اما از همه بدتر و مسلط تر، ورزش هاي مختلف زورخانه اي را انجام مي دادم و بعدها هم با همين ورزش زورخانه اي بدن خود را مي ساختم. خيلي خوب چرخ مي زدم و در اين ورزش تا آنجا پيش رفتم كه حكم گرفتم در تمام ايران از در واردي هستم، يعني وقتي ها از در وارد مي شوم، برايم زنگ مي زنند. در حكم من آمده است: با توجه به حسن شهرت و سابقه ارزشمند شما در ورزش هاي باستاني و براساس تصويب هيات ارزشيابي ورزش هاي باستاني و كشتي پهلواني به موجب اين حكم حق احترام زنگ و ضرب از درب در كليه زورخانه هاي كشور در مورد شما رعايت مي شود.

حميد توكل قهرمان اسبق جهان براي شركت تيم كشتي مشهد و تيم حوانان عراق وارد بغداد شدند.

محمديان استاد توكل كه در كنار هم در اين عكس ديده مي شوند.

پهلوان حميد توكل در كنار مرادعلي شيراني كه مجروح جنگي و
رئيس فدراسيون كشتي جمهوري اسلامي سابق ديده مي شود.

مسابقات استاني سال ۱۳۳۳ بجنورد قهرمانان در كنار بناي تاريخي بنام مفخم ديده مي شود.

دعوتنامه از فدراسيون بين المللي (فيلا) براي تعليم كشتي گيران و مربيان كشور سري لانكا در شهر كلمبو پايتخت اين كشور بوسيله حميد توكل از خراسان ايران دعوت به عمل آمده است.

حكم قهرماني جهان از كشور ژاپن در سال ۱۹۶۱ برگزار شد.
و قهرمان سوم جهان در وزن ۶۳ كيلوگرم

اوايل كشتي كه در سكوي قهرماني قرار گرفته ام.

مسابقات كشتي قهرمان كشوري در شيراز برگزار شد حريف تهراني بنام آقاي رحيمي
كه در كمند حميد توكل قرار دارد.

مسابقات كشتي جهاني يوكوهاماي ژاپن حريف فرانسوي حميد توكل
كه برنده كشتي با دست ايشان به عنوان فرد پيروز به وسيله داور برده شده است.

كشتي انتخابي استان كه حريف مستقيم و سرسخت حميد توكل آقاي اصغر قناويزي مي باشد
كه در چنگ ايشان گرفتار شده و بازنده كشتي مي باشد

عكس يادگاري تيم ملي ايران در سفر تركيه در شهر قونيه در كنار مرقد مولانا جلال الدين مولوي مي باشد
نفرات ايستاده از راست: حميد توكل ، مسئول حراست، رئيس فدراسيون معروف خاني، استاد بلور، سيف پور، مهندس توفيق داور اعزامي مودت، صنعت كاران، حسين نوري،
نشسته از راست: فرخيان، مهدي زاده، يعقوبي، شعبان خواني، شادروان تختي، محمدخادم

سكوي مسابقات قهرماني كشور در سال ۱۳۳۸ شيراز نفر اول حميد توكل، نفر دوم رحيمي
،نفر سوم خطايي از تبريز كه در سكو حاضر نشده و نفر مدال دهنده آقاي رام

سال ۱۳۳۴ قهرمان كشوري در شهرستان قزوين نفرات براي وزن كشي در پشت باسكول
نفر اول از سمت راست حميد توكل، نفر دوم لالوآ، سيد تقي اشراقي

عكس دسته جمعي تيم ملي در آب معدني در پنبه قلعسي از راست ايستاده :
سيف پور ، استاد بلور، حميد توكل، مودت
نشسته از راست كشتي گيران ترك، نفر سوم معروف خاني، نفر چهارم شادروان تختي ،نفر پنجم فرخيان
صف سوم : از كشتي گيران ترك، صنعت كاران، خادم، توفيق، شعبان خواني داور،

ورزش باستاني در يكي از اعياد ملي به ميان داري پهلوان احمد وفادار و پهلوان حميد توكل و
جمعي از باستاني كاران در عكس ديده مي شوند.

مسابقات كشتي پهلواني در نيشابور كه در سمت راست پهلوان حميد توكل ديده ميشود
با وجود كم وزن بودن ايشان با عباس آذري كه از پهلوانان باستاني كار و
سنگين وزن اون موقع خراسان بوده به وسيله حميد توكل شكست مي خورد.

تيم كشتي آموزشگاه خراسان در كنار مربي خودشان استاد حميد توكل ديده مي شود.
از راست : مربي تيم استاد حميد توكل، نفر سوم علي بامشكي، جواد هاشم زاده،
دانشعلي ملكي،محمد رسولي، سيد علي معرب

تيم كشتي خراسان سال ۱۳۳۱
از راست : استاد محمديان مربي، قربان حسن زاده، مهدي دربان، اصغر قناويزي، حميد توكل،
فرج اله.. شعباني،، قاسم شاهي، قربان محمد بهادري،قاسم خاني،
پهلوان وفادار، محمد تقي جعفريان رئيس تربيت بدني

كافه رستوران در تركيه كه مربوط به يكي از پهلوان هاي سنگين وزن ترك كه به دعوت ايشان تيم ملي كشتي ايران جهت پذيرائي در اين رستوران گرد هم آمده اند
نفري كه دستش در بين جمع بالا مي باشد آقاي حميد توكل هستند.

اعضاي تيم كشتي آزاد ملي ايران در كشور بلغارستان شهر سوفيه از راست :
استاد بلور مربي، سيف پور، فرخيان، حميد توكل، محمد خادم، حبيبي، مهدي زاده،
مهدي زاده، پهلوان غلامرضا تختي، حسين نوري
اردوي تيم خراسان در تهران
قهرمانان ژاپني در كنار پهلوانان خراسان از سمت چپ:
حميد توكل ، قهرمان ژاپن، يعقوب علي شورورزي، قهرمان ژاپن، كريم آبادي

استاد توكل با لباس فارغ التحصيلي از دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۳

جمعي از كشتي گيران خراسان كه در ميان آنها تيمسار ايزد پناه رئيس سازمان تربيت بدني وقت
و حميد توكل كه در كنار شاگردان خود مي باشند

مسابقات كشتي تهران قهرمان روس روباشوولي كه در موقع مسابقات خم ايشان در دستان پرتوان پهلوان حميد توكل مي باشد كه نتيجه اين مسابقات با پيروزي حميد توكل مي باشد.

اعضاي تيم ايران همراه با اعضاي تيم كشتي كشور تركيه در
استانبول كه به يادگاري عكس دسته جمعي گرفته شده است .

عكسي يادگاري در تركيه پهلوان احمد مرسيني كه پهلوان تختي را به دوش گرفته و
سمت راست صنعت كاران، بالا صيف پور و سمت چپ حميد توكل ديده مي شوند.

دو قهرمان جهان كه در مسابقه اي در مشهد به مبارزه هم رفته اند.
مرقد شاعر بزرگ ايران مولانا محمد مولوي در شهر قونيه كه تيم ملي كشتي ايران
در جلوي سردرب اين بنا عكسي به يادگار گرفته شده است.

post

حسین جباری

شمه‌ای از زندگینامه ورزشی

قهـرمان و پیشكسوت كشتی‌ خراسـان
حسین جباری

« به نام ایزد بی‌همتـا»

با یاری خداوند متعـال و بزرگ ؛
بنا داریم از این پـس زندگینـامه، خاطرات تلخ و شیرین، حوادث زندگی، مقام‌های قهرمانی، حرفهای دل و خلاصه آن چه خواندنی ا‌ست از پیشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و سایر مدارك آنان به رشته‌ی تحریر درآوریم، در این راه جناب آقای مجیـد عباسی ریاست محترم كمیته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتی و به جهت صفات اخلاقی و پهلوانی مورد علاقه‌ی وافر جامعـه‌ كشتی می‌باشـد ما را همراهی خواهنـد نمود و قرار بر این شد كه هر كدام از پیشكسوتان محترم كشتی كه میـزبان نشست ماهانه می‌شود زنـدگی‌نامه اش به چاپ رسـد . این شانس این بار نصیب آقای حسین جباری گردید آنچه می‌خوانید زبان حال این عزیز می‌باشد.

شمه‌ای از زندگی ورزش حسین جباری
در سالهای نوجوانی و جوانی
تقدیم به :
سروان ، پیشكسوتان مربیان و دوستان كشتی استان خراسان رضوی

با یاد خداوند بزرگ
با یاد حق قلم بدست می‌گیرم و خلاصه‌ای از زندگی ورزشی خودم كه سالهای زیادی را صرف این ورزش ملی و سخت كرده‌ام را بر روی صفحات كاغذ سفید می‌آورم. امیدوارم كه تا بدین‌جا توانسته باشم با ورزش و خدمت به جامعه مثمرثمر و مفید قرار گرفته باشم.

اینجانب حسین جباری فرزند علی كه در سال ۱۳۳۱ در خانواده‌ای مؤمن و معتقد در شهر مقدس مشهد محله میدان شهدا پا به عرصه وجود نهادم از دوران طفولیت به مدرسه طوسی جهت كسب علم و دانش روانه شدم در همان زمان حس كردم كه با جست و خیزهای كودكانه و پر از انگیزه، وجودم انباشته از انرژی برای فعالیت‌های بیش‌تر است. حدود كلاس سوم و یا چهارم بودم كه سعی می‌كردم با همكلاسیهای خودم در بین راه خانه و مدرسه مبارزه تن به تن داشته باشم تا بتوانم در بین آنها حساس برتری و بزرگی نمایم این انگیزه هرچه پیش‌ میرفتم در من بیشتر اوج می‌گرفت و به آرزوهای زیادی در ورزش فكر میكردم كه آیا می‌شود روزی من هم بتوانم در باشگاه‌های ورزشی شروع به تمرین كشتی كنم و قهرمان شوم و افتخاراتی برای كشورم بدست بیاورم؟ چون در محلی سكونت داشتیم كه چند تن از قهرمانان كشتی شهرمان در اطراف خانه ما زندگی می‌كردند. هر روز كه آنان را در میان راه خانه و مدرسه می‌دیدم احساس غرور می‌كردم و در دلم با خود می‌گفتم خدایا می‌شود روزی من هم مثل این افراد قهرمان و در میان مردم سرشناس و پهلوان باشم؟ هر از گاه سعی می‌كردم كه اگر بشود از یكی از مردان بزرگ محل خودمان مدد بجویم تا من را راهنمائی كرده و كمك كنند تا بتوانم مثل آنها در تمرینات كشتی شركت كنم و پا جای پای آنان بگذارم و به آرزویی كه در درونم موج می‌زند و آنهم قهرمانی است دست پیدا كنم.
* باید ذكر كنم در محل زندگیمان یك زمین چمن كاری و گل و گیاه وجود داشت كه روزها در موقع بیكاری در این بوستان مشغول بازی و فعالیت بودم و با بچه‌های محل سرشاخ می‌شدیم و باصطلاح كشتی می‌گرفتیم. در همین سالها بود كه به پیشنهاد یكی از اهالی محله و معرفی ایشان بنده به یك باشگاه كشتی بنام باشگاه ورزشی گلكار كه خیلی هم در سطح مشهد معروف بوده و پهلوانهای زیادی از این باشگاه به قهرمانی استان و كشور و حتی جهان رسیده بودند معرفی شدم من هم از روز بعد به سفارش بزرگان محله به باشگاه گلكار رفتند و زیر نظر مربی وقت آنجا تمرینات را شروع كرده و بعد از چند ماهی كه از نظر بدنی و كمی در فنون اولیه كشتی قهارت یافته و با این رشته پهلوانی آشنا به یكی دیگر از باشگاههای بزرگ و معروف شهرمان بنام باشگاه خیام كه واقع در بازارچه سراب یا كوچه مُقبل بود رفتم و زیر نظر مربی آن باشگاه كه تمامی قهرمانان و پهلوانان استان و ایران و جهان در آنجا جمع بودند شروع به تمرین كردم. مربی آن باشگاه نامی كسی نبود جز استاد مسلم جناب آقای كریم محمدیان كه حق عظیمی به گردن تمام كشتی‌گیران استان خراسان بزرگ دارد.
بنده تمرینات كشتی را در ‌آن باشگاه بزرگ و قدیمی شروع كردم و با جديّت در تمرینات شركت می‌كردم به قول قدیمی‌‌ها سر از پا نمی‌شناختم و هر روز بیشتر و با اشتیاق‌تر از روز قبل و زودتر از دیگران و با انگیزه و انرژی بی‌حد و فراوان پیشرفت می‌كردم.
گاهی از روزها آنقدر زود به طرف باشگاه خیام میرفتم كه با درب بسته آن روبرو میشدم در همانجا منتظر می‌ماندم تا درب باشگاه باز شود كه معمولاً آقائی بنام علی ثابتی (علی تارزان) برای باز كردن درب باشگاه میآمد و بنده را می‌دید كه با ساك ورزشی خودم در كنار درب ایستاده و با من صحبت می‌كرد و می‌گفت: پسرجان خیلی زود نیا در موقع خودش كه باشگاه می‌خواهد باز شود تشریف بیاور ولی من آنقدر تشنه كار و تمرین و تلاش برای رسیدن به سكوهای قهرمانی بودم كه نهایت نداشت.
روزها و ماهها و سالها سپری می‌شد سرما و گرما در تصمیم و پشت كار بنده اثری نداشت همچنان با شدت و صلابت به كار خودم ادامه می‌دادم.
باید عرض كنم كه در همین مدت تمرینات در باشگاه خیام بنده از تجربیات پهلوانان و قهرمانان زیادی كه در آنجا بودند از وجود و تجربیات ‌آنان سود بردم و آنها را در امر نیل به هدفم راهنمائی كردند. آن قهرمانان عبارت بودند از آقایان استاد توكل – حاج آقای خادم- مرحوم فخرائی- مرحوم وفادار و بزرگان دیگری كه به علت زیاد بودن اسامی از ذكر نام آنان خودداری می‌نمایم خدا از همه آنها راضی باشد و بنده نیز كمال تشكر و قدردانی را از تك تك آنان دارم.
در همان سالها بود كه تقریباً بنده یك كشتی‌گیر قرص و محكم از نظر بدنی و فنون شده بودم و كم‌كم با ید وارد گود مسابقات میشدم و خودنمائی میكردم.
در سال ۱۳۸۴ به توصیه یكی از ورزشكاران به باشگاه راه آهن قدم گذاشته؛ هر سال چندین مسابقه باشگاهی در سطح استان و كشور در شهر مشهد انجام می‌شد و چون در باشگاه خیام فقط قهرمانان و كشتی‌گیران تمرین میكردند آن با شگاه هیچ موقع تیمی نداشت و در مسابقات شركت نمیكرد.
آن باشگاه متخص به تمرینات كشتی‌گیران و به مربی‌گری استاد محمدیان. در همان زمان بود كه بنده به سفارش یكی دو تا از دوستان و قهرمانان به باشگاه راه آهن پیوستم تا برای اولین بار در مسابقه رسمی باشگاههای مشهد شركت كنم در آن پهنه مبارزه توانستم از خود مایع بگذارم و خودم را مطرح سازم. وقتی مربیان باشگاهها یك نوجوان را روی تشك كشتی در حال مبارزه دیدن بعد از مسابقه به سراغ بنده آمدند كه در مسابقات آینده در تیم‌های آنها شركت كنم در مسافرتی كه با تیم راه آهن داشتم و عازم مسابقه بودیم آقای بهمنی كه از قهرمانان خوب استان و كشور بودند در قطار به بنده پیشنهاد كردند كه اگر مایل باشم در تیم تاج آن موقع عضو شوم و در این باشگاه فعالیت كنم بعداً كه به مشهد رسیدیم بنده با سرپرست تیم راه آهن مشورت كرده و ایشان هم قبول كردند كه من در تیم تاج (استقلال) فعلی شركت كنم. سرپرست تیم راه آهن هم آقای رستمی بودند كه این لطف را در حق بنده روا دانستن و اجازه صادر كردند كه با این رضایتنامه بنده عضو تیم تاج آن زمان شدم و سه سال متوالی در این تیم زیر نظر حاج آقای آهنچی تمرینات مداوم و مرتب خودم را ادامه دادم و در چندین مسابقه‌ای كه با آن باشگاه چه در بین باشگاههای مشهد یا بیرون از مشهد و استان انجام دادم تا حدود زیادی توانستم پیروزیهای زیادی را برای خودم و باشگاه مربوطه فراهم سازم.
* در همان سال بود كه باشگاه خیام كه جایگاه تمرین تمامی كشتی‌گیران خوب و برتر مشهد و استان بود تعطیل شد و آن باشگاه به سالن تمرین بوكس در آمد و كشتی‌گیران از آ‌ن سالن به استادیوم تختی سعدآباد و سالن كشتی مرحوم صحرائی كوچ كردند كه در ‌آنجا نیز تمرینات زیر نظر استاد محمدیان و استاد حمید توكل برگزار بود.
من هم تمرینات خودم را در سالن صحرائی انجام میدادم و همان موقع بود كه با آقای حمید توكل بیشتر كار میكردم و از تجربیات و دانش ایشان بسیار سود بردم بطوریكه هر نواقصی كه در بدنسازی و فنون كشتی داشتم بوسیله ایشان و ارشاد مداوم این بزرگوار برطرف شد و تقریباً به كشتی‌گیری شش‌دانگ تبدیل شده بودم. جا دارد كه در همین‌جا از زحمات بیدریغ این بزرگوار تشكر و قدردانی كنم.
در سال ۱۳۵۲ مسابقات بنام جام گندم طلائی در سطح استان و بعد هم كشور برگزار میشد كه بنده هم در ‌آن سال توانستم در استان مقام اول را كسب نمایم و در مسابقات قهرمانی جام مذكور شركت نمایم و همراه تیم خراسان بزرگ در این جام حضور پیدا كنم.
در طول سه روز مسابقه بنده توانستم تمامی حریفان خودم را از سراسر كشور كه در این جام شركت كرده بودند یكی بعد از دیگری با تمام قدرت و شجاعت ضربه فنی كنم و به مقام قهرمانی این جام ارزنده دست پیدا كنم و در سكوی اول این مسابقات قرار گیرم و ضمناً چون بنده تمامی حریفان را با ضربه فنی شكست داده بودم بعنوان ستاره مسابقات انتخاب شدم كه جام جداگانه از ولیعهد وقت دریافت نمودم كه بسیار جای سرافرازی و پیروزی داشت. آن شب با بودن بسیاری از شخصیتهای بزرگ مملكتی در سالن باعث غرور و شادمانی اینجانب گشته بود و شب بیادماندنی بود. تیم خراسان هم به مقام اول رسیده و جام ولیعهد را از آن خود ساخته و به مشهد آوردیم كه جامی بسیار بزرگ و زیبا بود كه در سازمان تربیت‌بدنی در قسمت كاپ‌ها و مدالها كسب شده بوسیله تمامی ورزشكاران در رشته‌های مختلف جاسازی شده بود و عموم مردم كه به اداره سازمان تربیت بدنی رفت و آمد داشتند میتوانستند از آن مجموعه زیبا دیدن كنند بخصوص از آن جام قشنگ و پرافتخار.

یك خاطره از دوران كشتی:

این خاطره شیرین و بیادماندنی برای بنده و اعضاء تیم كشتی خراسان در آن سال بسیار جالب و زیبا بود. بیاد دارم وقتی مسابقات به اتمام رسید و اعضاء تیم خراسان عازم مشهد شدیم نزدیك به ایستگاه قطار مشهد آقای محمدیان اشاره كردن كه تمامی تیم باید لباس گرمكن ورزشی را به تن كنیم چون خبر داده بودند كه مردم ورزش دوست مشهد جهت قدردانی از زحمات كشتی‌گیران خراسان به ایستگاه راه آهن ‌آمده تا قهرمانان خود را از نزدیك استقبال كنند و شادمانی داشته باشند ما همگی با لباسهای متحدالشكل ورزشی آماده تا اینكه قطار به ایستگاه مشهد وارد شد وقتی از قطار پائین آمدیم و به سالن ایستگاه رسیدیم با انبوهی از مستقبلین روبرو شده كه همه حلقه‌های گل بدست داشتن و با فریاد و شادی و هله‌هله از ما قدردانی میكردند بنده چنان حالی پیدا كرده بودم كه نگو و نپرس خودم را در ‌آسمانها میدیدم وقتی از سالن راه آهن بیرون آمدیم دوباره وارد شوك شدیم چون چند جیبپ روباز ارتشی را آراسته و گل زده بودند كه هر دو سه نفر در یك جیپ قرار گرفته و اتومبیلی هم با بلندگو وصل شده جلو این چند دستگاه جیپ حركت میكرد و در خیابانهای پر جمعیت و مركز شهر در طردد بودیم و مردم همچنان در كنار خیابانها ایستاده و برای گفته‌های سخنران و مجری كه در بلندگو صحبت میكرد و از فتوحات ما تعریف میكرد كف میزدند و هورا می‌كشیدند كه از یك طرف باعث غرور شادمانی و تشویق ما كشتی‌گیران میشد و ما را به هدف بزرگتری سوق میداد و از طرفی هم تشویق برای نوجوانان و جوانان برای شركت در تمرینات و ورزش كردن میشد و با این كار در روزهای آینده جوانان بیشتری برای شروع به تمرین كشتی به باشگاهها سرازیر شدند تا كه بتوانند در آینده قهرمانان این مرز و بوم باشند این خاطره شیرین و فراموش نشدنی را هیچگاه از یادم نمی‌برم و همیشه در ذهن بنده نقش بسته و خوشحال هستم نه تنها بنده بلكه تمام اعضاء تیم ‌آن موقع حس مرا دارند.
* بعد از مسابقات قهرمانی جام ولیعهد بنده به یك وزن بالاتر یعنی در وزن ۵۲ كیلوگرم خودم را آزمایش كردم چون وزن زیادی باید از بدن خود كم میكردم و این كاهش وزن باعث اذیت و ‌آزارم میشد مرا از گرفتن كشتی خوب باز میداشت و انگیزه مرا كم می‌كرد برای همین به یك وزن بالا رفتم.
در سال ۱۳۵۱ مسابقات كشتی قهرمان استان برگزار شد بنده از تیم مشهد شركت كرده و توانستم در وزن ۵۲ كیلوگرم در سطح استان تمام حریفان خودم را شكست دهم و به مقام اول استان دست پیدا كنم.

در همان سال مسابقه‌ای بین تمام ۵۲ كیلوهای استان كه (به قول قدیمی‌ها) ریز و درشت شركت داشتند كه من هم در وزن ۵۲ كیلوئی شركت نمودم و توانستم تمامی حریفان را شكست دهم و به مقام اول ۵۲ كیلوئی‌های تمام استان كه تعداد زیادی شركت كننده بود برسم.

بعد از قهرمان شدنم بوسیله آقای محمدیان و هماهنگی فدراسیون كشتی بنده را به تیم ملی دعوت كرده و توانستم در اردوی تیم ملی كه در امجدیه و یا شهید شیرودی فعلی بود شركت كنم تا خود را مهك بزنم و در میان بزرگان كشتی خودنمائی كنم كه در این اُردو آقای كاظم فلاحی سرپرستی تیم كشتی خراسان را بعهده گرفته بود از ‌آموخته‌های او زیاد آموختم و خودمان را برای جام آریامهر كه آن‌زمان برگزار میشده آماده می‌ساختیم كه بنده در وزن ۵۲ كیلوگرم شركت داشتم و بعد از دو دوره كه از حریفان خود پیش افتادم و برنده شناخته شدم در دور سوم با بدشانسی روبرو شده و در برابر حریف سوم خود چون فشارهای زیادی به بنده آمده بود مقاومت بدنم كم شده باعث آسیب‌دیدگی در بدن من شد كه دكتر مسابقات اجازه ادامه مسابقه را به من نداده و اجباراً من از دور مسابقات كناره‌گیری كردم و تا مدت زیادی به مداوا و بهبود آسیب‌دیدگی خودم پرداختم.
بعد از بهبودی دوباره تمرینات خود را از سر گرفته و مشغول تمرین مرتب شدم در همان سال یعنی سال ۱۳۵۲ خدمت سربازی بنده بود كه عازم خدمت مقدس سربازی شدم و دوباره بمدت شش‌ماه از تمرینات جدی دور بودم تا خدمت مقدماتی به پایان رسید دوباره تمرینات را از سر گرفته و به روزهای اوج رسیدم باید در اینجا از افسر ورزش و فرمانده گروهان خودم تشكر كنم كه به بنده اجازه دادند تا در تمرینات كشتی شركت كنم و در مسابقات ارتشهای كشور شركت نمایم و در این مسابقات توانستم به مقام اول ارتشهای كشور دست پیدا كنم.

بعد از پایان خدمت سربازی تقریباً برنامه زندگی بنده كمی فرق كرد یعنی از ورزش كشتی تقریباً كناره‌گیری كردم و برای یك زندگی تازه وارد بازار كار و تلاش شدم كه تا سال ۱۳۵۴ با تمام توان و كوشش در صحنه شغل و كار فعالیت زیاد داشتم و یك زندگی تقریباً ایده‌آل و خوبی برای خودم تشكیل داده و در همان سال با دختر مورد علاقه خودم تشكیل زندگی جدیدی را به جرگه متأهلین پیوستم و به خواست خداوند متعال زندگی پر شور و شوق داشتیم كه حاصل این وصلت تاكنون منجر به پنج فرزند ۴ پسر و یك دختر كه همگی در صحت سلامت و مشغول كار و زندگی هستند و میتوانم بگویم كه یك خانواده ورزشی هستیم كه در طول هفته‌ها و سالها در كنار هم به تفریح و ورزش مشغول هستیم در تمام ایام بیكاری به ورزش و حركت و تلاش مشغول هستیم.

باید در این موفقیت سالهای تلاش و خوشبختی از همسر خوبم تشكر كنم كه در طول چندین سال زندگی مانند كوهی استوار در پشت من قرار داشتند و هیچ وقت پا پس ننهاده و همیشه و همه وقت یار و مددكار بنده بوده چه در سنگر كار و چه در سنگر خانه و تربیت فرزندانمان بنده دست ایشان را میبوسم و سر تعظیم در پیشگاه ایشان فرود می‌آورم و با تمام ایثار و گذشت و فداكاری كه ایشان داشتند قدردانی و تشكر می‌كنم خدایش از ایشان راضی و خشنود باشد و با تشكر از فرزندانم كه همیشه بازوی توانای من و همسرم بوده‌اند.
باید بگویم كه كم‌كم سخنان خود را با یك رباعی كوتاه از پهلوان پوریای ولی خاتمه می‌دهم.

post

حسین بهارستانی

زندگينامه ورزشي

داور بين المللي قهـرمان و پيشكسوت كشتي‌ خراسـان و ايران

« به نام ايزد بي‌همتـا»

با ياري خداوند متعـال و بزرگ ؛

بنا داريم از اين پـس زندگينـامه، خاطرات تلخ و شيرين، حوادث زندگي، مقام‌هاي قهرماني، حرفهاي دل و خلاصه آن چه خواندني ا‌ست از پيشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و ساير مدارك آنان به رشته‌ي تحريـر درآوريم، در اين راه جناب آقاي مجيـد عباسي رياست محترم كميته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتي و به جهت صفات اخلاقي و پهلواني مورد علاقه‌ي وافر جامعـه‌ كشتي مي‌باشـد ما را همراهي خواهنـد نمود و قرار بر اين شد كه هر كدام از پيشكسوتان محترم كشتي كه ميـزبان نشست ماهانه مي‌شود زندگي‌نامه اش به رشته تحرير درآيد .

و اين روند ادامه خواهد داشت تا با ياري خداوند بزرگ در پايان كار اين مجموعه به صورت كتابي ارزشمند بچاپ رسيده و به جامعه كشتي خراسان بزرگ تقديم گردد.

بيوگرافي مختصر ورزشي حسين بهارستاني

۱٫حسين بهارستاني در سال ۱۳۱۴ در شهر قوچان به دنيا امدم كه دوران ابتدائي و دبيرستان را در قوچان گذراندم و ادامه تحصيل به دانشسراي تربيت بدني مشهد آمدم.
۲٫كشتي را از دوران دبيرستان با سرمربيگري آقايان قربان محمد بهادري و كريم محمديان شروع كردم
۳٫قهرمان كشتي استان و قهرمان آموزشگاه هاي كشور شدم.
۴٫فارغ التحصيل دانشسراي تربيت بدني هستم و دبير ورزش دبيرستانها شدم.
۵٫مدارك مربيگري و داوري درجه يك از فدراسيون كشتي اداره كل تربيت بدني وزارت آموزش و پرورش را دارم.
۶٫در سال ۱۳۵۳ اولين داور بين المللي كشتي از فدراسيون كشتي جهان fila فيلا را از استان خراسان شدم.
۷٫در اين مورد جناب آقاي سيد محمد خادم رئيس فدراسيون كشتي وقت و مرحوم استاد امير حميدي و استاد ابوالقاسم رايگان مساعدت و محبت زيادي كردند.
۸٫در ۲۲ دوره: المپيادهاي ورزشي مدارس و مسابقات دانشگاه ها و قهرماني كشور و تورنمنت هاي مختلف قضاوت كردم.
۹٫۳۷ سال خدمت در آموزش و پرورش را دارم كه ۱۰ سال آن رئيس تربيت بدني آموزشگاه هاي قوچان بودم و مدت ۲ سال هم تربيت بدني آزاد شهرستان قوچان را داشتم.
۱۰٫از سال ۱۳۶۰ از قوچان به مشهد منتقل شدم كه تا مهر ماه سال ۱۳۷۳ در دبيرستانهاي نواب صفوي غفارزادگان، رجائي،‌باهنر، ميرزا كوچك خان فردوسي ناحيه ۲ مشهد خدمت كردم و در مهر ماه ۱۳۷۳ بازنشسته شدم.
۱۱٫با هياتهاي كشتي استان همكاري داشتم كه بيشترين آن را با جناب آقاي سرهنگ عظيمي بودم كه بعنوان دا ور سرپرستي تيمها + مسئول برگزاري مسابقات و سرگروه جدول مسابقات همكاري نموده و عضو شوراي برنامه ريزي هيات كشتي بودم.
۱۲٫در اين مدت خدمت از وزير آموزش و پرورش + استاندار + مدير كل آموزش و پرورش اداره كل تربيت بدني + فرمانداران + روساي آموزش و پرورش + مقامات كشوري و لشكري كتباً تشويق شده ام و لوح هاي افتخار زيادي را گرفته ام.
۱۳٫فعلاً‌هم عضو انجمن پيشكسوتان كشتي خراسان هستم.
۱۴٫لازم به يادآوري است : در مدت مسئوليت خدمت مخصوصاً‌در قوچان بهترين خدمات را انجام داده ام و بتصديق كارشناسان و همكاران آشنا به مسائل ورزشي بهترين نتايج را در زمان تصدي تربيت بدني قوچان داشتم كه ورزشي قوچان واقعاً‌تكاني خورد و كادر معلمين ورزش از ابتدائي تا راهنما و دبيرستان را بكار گرفتم كه همه مدارس داراي معلم ورزش بودند و سالهاي متمادي در مسابقات قهرماني استان قوچان بهترين نتايج را داشتند و از لحاظ اخلاقي كاپهاي اخلاقي را تصاحب مي كردند.
۱۵٫قبل از شركت در مسابقات قهرماني آموزشگاه هاي استان خراسان كه با ۲ اتوبوس يكي دختران و يكي پسران دبيرستاني مي رفتيم لازم است به دو نكته مهم اشاره كنم: يكي اينكه خانواده ها مراجعه مي كردند كه فلاني آقاي بهارستاني آيا خودت هم با كاروان ورزشي به مسابقات مي روي و گرنه،‌دخترمان را نمي فرستيم برايم افتخاري بود دوم اينكه شبهاي قبل از اعزام كاروان موقع خواب و چراغ خاموش كاغذي روي سرم مي گذاشتم كه اگر موضوعي يادم مي آيد يادداشت مي كردم.

لازم به يادآوري است كه جهت تكميل كادر معلمين ورزشي مدارس قوچان با موافقت كارشناسان تربيت بدني استان از معلمين شاغل كه سابقه ورزشي را داشتند به كادر ورزش آورد كه عده اي از آنها علاوه بر اينكه از روستاها به شهر مي آمدند از آموزگاري به دبيري مشغول خدمت شدند و ادامه تحصيل دادند ضمنا‌ً‌كارشناسي تربيت بدني استان جهت استخدام معلم ورزش سهميه اي براي شهرستان ها در نظر گرفت.كه در قوچان تعدادي خانم و آقا در كلاس توجيهي معرفي كرديم.

در مدت ده سال مسئوليت تربيت بدني آموزشگاه هاي قوچان كارشناسان محترم تربيت بدني اداره كل آموزش و پرورش خراسان از جمله آقايان (محمد كريمي + حسين مومن زاده + و اعلمي) همكاريهاي زيادي را با من داشتند.

خدمت در تأسيسات ورزشي : الف ) سالن ورزشي معلم قوچان و زمين هاي اطراف آن به شهرداري تعلق داشت كه با پيگيري اينجانب و رئيس آموزش و پرورش قوچان و با همكاري آقاي جاباني و شهردار وقت و شهر دار قبلي زمين هاي مربوطه به تربيت بدني آموزشگاه ها داده شد كه با كمك و همكاري آقاي مومن زاده و بعداً ‌كارشناسان ديگر اعتبارات ساخت و ساز لازم داده شد به مرور اين سالن و امكانات ديگر فراهم گرديد.

ب: پس از حادثه سيل قوچان سالن بزرگي جهت انبار در شهرك سيل زده گان درست كردند كه پس از اتمام كارها قرار بود،‌اداره غله قوچان سالن را تصاحب كند كه اينجانب با آقاي رئيس آموزش و پرورش از فرماندار خواستيم كه سالن را در اختيار آموزش و پرورش قرار دهد كه با مخالفت ها و دوندگيهاي زياد بالاخره موفق شديم به ورزش تعلق بگيرد. كه فرماندار وقت كه رئيس شوراي تربيت بدني شهرستان بود به اداره تربيت بدني تحويل داد كه همه دستگاه ها از سالن مذكور استفاده نمايند¨كار را ما شروع كرديم و پيگير شديم ولي به اداره تربيت بدني داده شد.

ج: راه اندازي باشگاه ورزشي پهلواني: بغل ديوار دبيرستاني جويني كه در خيابان قوچان واقع بود،‌اطاقكي يا مغازه اي مخروبه وجود داشت كه در اختيار مرحوم ذبيح الله هاشمي زاده بود كه مي گفتند اوقافي است كه با مراجعه به ايشان موافقت كردند كه گود ورزش باستاني استفاده شود.كه اين كار با كمك ورزشكاران و هيئت امنائي شامل آقايان(احمد پهلواني + خسرو بهرامي + مرحوم جليل قهرمانلو + مرحوم حسن فرخي و اينجانب) انجام شد. ضمناً زميني حدود ۳ چهار مغازه در كنار باشگاه بلا صاحب بود كه با كمك مرحوم پدرم كه كارمند اداره ثبت اسناد بود پلاك ثبتي آن مشخص شد كه قانوناً به شهرداري تعلق مي گرفت. كه با دوندگي زياد هيات امنا و دوستان ورزشي شهرداري موافقت كرد كه با حفظ تملك براي امر ورزش استفاده گردد كه با تلاش و كمك و خودياري ورزشكاران و خيرين باشگاه سرو سامان گرفت.كه جهت اخذ بودجه از تربيت بدني لازم بود كه نام و نشان و پروانه اي داشته باشد كه باشگاه ورزشي بنام باشگاه ورزشي پهلواني پروانه صادر گرديد.

مسابقات قهرماني آموزشگاه هاي كشور در تبريز = به ترتيب : ۱- اينجانب حسين بهارستاني پرچم دار،‌ – مرحوم بمبئي چي ، ۳- آقاي خليقي ۴- آقاي صابري،‌ ۵- آقاي كاشاني ۶- مرحوم ميلاني
۷- آقاي مستوفي

تربيت بدني آموزش و پرورش قوچان تنها شهرستاني بود كه همه ساله مسابقات ورزشي و بازيهاي دبستاني را در مقطع ابتدايي انجام مي داد.

مربيان ورزشي قوچان در مسابقات قهرماني آموزشگاه هاي استان خراسان با لباس فرم كه در بين شهرستانهاي استان خراسان بي همتا بودند:

اسامي به ترتيب از راست: ۱٫ رمضان پور + خاك نشين + عابدي+ نوري + دارايي + ناصر+ مرحوم حسين زاده + بهارستاني سرپرست كاروان ورزشي قوچان

مسابقات جام گندم طلايي – حضور جهان پهلوان تختي براي توزيع جوائز

به ترتيب از چپ: سرداري + حسن فرخي + مرحوم پهلوان وفادار + مرحوم پهلوان شورورزي

اينجانب بهارستاني + جهان پهلوان تختي + حاتمي رئيس اموزش و پرورش قوچان + چرمچي

مرحوم ايوبي + پهلواني

اسامي افراد تيم كشتي مشهد از راست: ۱- سرپرست تيم ۲- حاج محمد خادم ۳- اينجانب حسين بهارستاني ۴- حاج رضا احديان ۵- محمديان ۶- مهندس نوروزي

گزارش ورزشي توسط اينجانب بهارستاني در يكي از مراسم در قوچان

حضور جناب آقاي طالقاني در جلسه انجمن پيشكسوتان كشتي خراسان

در منزل بنده (بهارستاني) عكس (عليرضا بهارستاني – جناب طالقاني و اينجانب)

post

حسن وزیرنژاد

زندگینامه ورزشی

قهـرمان و  پیشكسوت كشتی‌ خراسـان و ایران

« به نام ایزد بی‌همتـا»
با یاری خداوند متعـال و بزرگ ؛
بنا داریم از این پـس زندگینـامه، خاطرات تلخ و شیرین، حوادث زندگی، مقام‌های قهرمانی، حرفهای دل و خلاصه آن چه خواندنی ا‌ست از پیشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و سایر  مدارك آنان به رشته‌ی تحریـر درآوریم، در این راه جناب آقای مجیـد عباسی ریاست محترم كمیته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتی و به جهت صفات اخلاقی و پهلوانی مورد علاقه‌ی  وافر جامعـه‌ كشتی می‌باشـد   ما  را همراهی خواهنـد نمود و قرار بر این شد كه هر كدام از پیشكسوتان محترم كشتی كه میـزبان نشست ماهانه می‌شود زندگی‌نامه اش به رشته تحریر درآید .
و این روند ادامه خواهد داشت تا با یاری خداوند بزرگ در پایان كار این مجموعه به صورت كتابی ارزشمند بچاپ رسیده و به جامعه كشتی خراسان بزرگ تقدیم گردد.

شمه ای از خاطرات تلخ و شیرین ورزشی خودم را بشرح ذیل ارائه میدهم :

شبی با حالت خاصی در منزل كنار خانواده نشسته و ذهنم به طرف زندگی ورزشی خودم معطوف شد و تمام دوران كشتی گیری و ورزشی ام در ذهنم مرور میشد بخود آمدم و گفتم چه بهتر كه خلاصه ای از زندگینامه ورزشی و قهرمانی خود را بر روی كاغذ سفید حك كنم تا برای خانواده و دوستان آینده باقی بماند این بود كه قلم برداشته وشروع به نوشتن كردم و با یاد آن خاطرات جوانی وشیرین آن زمان شروع به نگارش نه چندان زیاد بلكه خلاصه ای از زندگی را نمودم.
اینجانب در سال ۱۳۲۹ در شهر مقدس مشهد محله دریا دل در خانواده ای متدین پا به عرصه وجود نهادم من فرزند سوم خانواده بودم كه به علت نزدیكی تولد امام حسن مجتبی پدرم اسم بنده را بنام آقا امام دوم حسن نهاده و باید بگویم كه در دوران طفولیت در همان محل و خانواده های سنتی آن جا زندگی را گذرانده و در سن ۷ سالگی برای كسب علم و دانش در محل دریا دل به مدرسه غفاری كه نزدیك منزل بوده رفتم و بعد از گذراندن دوره ابتدائی رو به دبیرستان نهاده.

ولی در اینجا باید بگویم در محل ما قهرمانان و پهلوانانی بودند كه بنده هر روز آنها را با حالتی خوش و متین و افتادگی میدیدم كه چگونه زندگی می كنند و در میان مردم آن محله چه احترامی و عزتی دارند و این تمرین كشتی و كشتی گیری در درون بنده غوغائی بپا داشت به همین دلیل از مدرسه كه تعطیل می شدیم با هم كلاسیهای خودم تا برسیم به منزل با چندتای آن ها سرشاخ میشدم و كشتی میگرفتم و این شوق روز به روز در من بیشتر و بیشتر می شد تا اینكه با یكی از آنها صحبت كرده و تقاضای مشاوره و كمك نمودم كه یكی از آن پهلوانان مرحوم آقای فرخ تورانی بود كه بنده را نصیحت كرده و به باشگاه تهران جوان كه در محل ما بود معرفی كرد و بنده هم با چند نفر از دوستان و هم كلاسی ها وسایل مختصری برای كشتی تهیه كرده و به باشگاه مورد نظر رفتیم.

در آن باشگاه مربی كه به ما معرفی شد و ما زیر نظر او شروع به تمرینات كشتی و بدن سازی نمودیم پهلوانی خوشنام عاشق و مربی بنام آقای مرحوم محمود قناویز بودند كه ما همگی زیر نظر ایشان تمریناتی را آغاز كردیم چون بنده عاشق این ورزش مردمی و ملی میهنی بودم روز به روز بر دانش و آمادگی جسمانی بنده اضافه می شد و خیلی زود از میان دوستانی كه با هم تمرین داشتیم بنده بیشتر به چشم خوردم و رونقی در این ورزش پیدا كردم.

1
مسابقه انتخابی استان رضا تاج ریزی از بیرجند و حسن وزیر نژاد از مشهد و
داور بین الملل علی تبریزیان

تمام هم و غم مربی ما این بود كه باید مرد بود و با غیرت و عزت و گذشت زندگی كنیم و در كمك به هم نوع هیچ موقع كوتاهی نداشته باشیم كه تمام نصایح سودمند این مرد بزرگ و با مرام در ذهن بنده نقش بسته و سعی در انجام آن كارهای بزرگ به غیر از كشتی داشتم و در مدت كوتاهی كه تمرین میكردم ومسابقه ای در باشگاه بین جوانان انجام شد بنده توانسته بر كلیه حریفان خودم پیروز شوم و نفر اول وزن ۴۸ كیلوگرم آن باشگاه باشم و در همین زمان بنده زیاد میل به تحصیل نداشتم و بیشتر میخواستم كه در بازار و به كار و حرفه صنعتی مشغول شوم با اینكه تمام خواهران و برادران و فرزندانم كه سه دختر دارم همگی تحصیلات عالیه و دانشگاهی دارند ولی بنده به هیچ وجه راضی به ادامه تحصیل نشدم آن هم به علت علاقه زیاد به بازار و ورزش كشتی كه در آن زمان باب بود كه بیشتر ورزشكاران و قهرمانان از افراد آزاد و بازاری بودند من هم به همین منوال این صنعت را انتخاب كرده و از تحصیل باز ماندم خدا را شكر میكنم كه راضی هستم.

38
تیم باشگاه تهران جوان ردیف بالا سمت راست : آقای شاطر، آقای عسگر ناجی قهرمان كشور، آقای شاملو قهرمان استان، حسین ریاحی قهرمان استان و ردیف نشسته آقای حسن وزیر نژاد قهرمان استان

باید بگویم كه بعد از مدتی كه با چند فنون كشتی و آمادگی بدنی باشگاه تهران جوان را با اجازه آقای قناویزی ترك كردم و به باشگاه خیام كه در كوچه مقبل بود و تمامی قهرمانان و پهلوانان در آنجا فعالیت داشتن رفتم و مربی وقت آنجا كسی نبود جز استاد كریم محمدیان كه پدر كشتی خراسان بزرگ بودند و تمرینات خود را در آن باشگاه و با بزرگان كشتی ادامه داده تا اینكه تقریباً به اوج رسیدم ودر همین موقع بود كه باشگاه خیام در سال ۱۳۵۱- ۱۳۵۰ به محل جدید خود در سالن صحرائی فعلی در استادیوم سعدآباد نقل مكان كرد و كلیه كشتی گیران و پهلوانان به آن جا آمدند و تمرینات در محل سعدآباد شروع شد و مربیانی هم غیر از آقای محمدیان در سعدآباد شروع به كار كردند كه منجمله یكی از آنها مرحوم آقای محمد فخرائی بودند كه بنده غیر از آقای محمدیان زیر نظر ایشان هم تمرین میكردم و به شهادت این مربیان عزیز بنده تقریباً كشتی گیر شش دانگی شده بودم كه حال می توانستم در وزن ۵۲ كیلوگرم در مشهد و استان خودم را نشان داده و به مبارزه با بزرگان كشتی وزن ۵۲ كیلوگرم باشم بپردازم.

55
اعضای تیم كشتی تهران و مشهد چهره های شناخته شده آقای سیدعباسی، آقای مؤذی پور، پهلوان وفادار، پهلوان محجوب، و آقای حصاری خبرنگار دنیای ورزش

آغاز مسابقات كشتی

اولین سال مسابقه بنده در باشگاه تهران جوان در وزن ۵۲ كیلوگرم بود كه در سطح همان باشگاه برگزار شد و بنده توانستم بر كلیه حریفان خودم پیروز شده و نفر اول وزن ۵۲ كیلوگرم باشگاه تهران جوان باشم و كاپی هم به عنوان تشویق و مبارزات خوب بنده به من هدیه شد. و مسابقه بعدی بنده مسابقات باشگاههای مشهد بود كه من از باشگاه تهران جوان شركت كرده و با حریفانی مانند : امیر نوربخش، رضا كمالی، بلون، مهدیزاده، و ناصر پاسبان كه در وزن من كشتی می گرفتند مبارزه كرده و همه آنهارا توانستم شكست داده و پیروز میدان شوم.

سال ۱۳۴۸

در سال ۱۳۴۸ در مسابقلت كشتی باشگاه های مشهد از تیم آن موقع كشتی گرفتم و توانستم به مقام سوم این مسابقات دست پیدا كنم چون كه مسابقه بسیار سنگین بود و با حریفانی زیاد كه همگی قهرمان و پهلوان بودند روبرو شدم و با كشتی های خوبی كه گرفتم در بین آن ها قهرمان شدم توانستم مقام سوم باشگاهی مشهد را بدست آورم.
۱-    نفر اول ؟ از لشكر ۷۷ مشهد ۲- قدیر نخودچی از باشگاه پهلوانی ۳- حسن وزیر نژاد از باشگاه تاج

17
سكوی قهرمانی استان نفر اول آقای حسنوزیرنژاد نفر دوم حسن راهرو و نفر سوم حسن احمدزاده

سال ۱۳۴۹

در این سال انتخابی تیم مشهد جهت شركت در مسابقات استانی بود كه بنده در وزن ۵۷ كیلوگرم شركت كرده و توانستم نفراول این وزن شوم و جزو تیم منتخب مشهد قرار گیرم و در همان سال كه مسابقات كشتی انتخابی استان در مشهد برگزار میشد بنده هم در تیم منتخب مشهد بودم كه توانستم در این دوره از مسابقات كشتی های قابل قبول برگزار كنم و به فینال وزن ۵۷ كیلو استان خراسان برسم كه در فینال این مسابقات بزرگ كشتی گیر قوی و صاحب نامی از شهرستان بجنورد كه با هم به فینال رسیدیم.

كسی نبود جز آقای جلال كافی از كشتی گیران مطرح استان در فینال آن مسابقه كه جنگ سخت و پیكاری مردانه بود بعد از ۹ دقیقه تلاش و كوشش بسیار بنده نتوانستم به این حریف قوی و صاحب نام پیروز شوم و به مقام دومی آن مسابقه بسنده كردم و باخت بنده هم با امتیاز خیلی كمی بود كه دیگر كاری نمیشود كرد حال اینكه روز سختی برای بنده با این شكست رقم میخورد ولی به این نتیجه رسیدم كه به كشتی گیری كشتی را واگذار كرده ام كه لایق آن پیروزی و مرد پر تلاش كشتی خراسان بود.

2
مسابقات كشتی باشگاهی بین حسن وزیرنژاد و محمد روحانی به داوری آقای حسن عبدالهی

حریفان كشتی در دوران فعالیت من

 من با چندین كشتی گیر صاحب نام و پهلوان در ایام مبارزاتم كه از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۲ ادامه داشت عبارت بودند از :
حریفان خراسانی : حسین عبدالهی، كریم زرینی، قدیر نخودچی، علی معرب، محمود قشنگ، حسن عابدیان، تاج ریزی و چند پهلوان دیگر، حریفان خارج از استان : آقایان بنی اله قاضی از تهران- رمضان خدر از مازندران- غلامرضا عسگری از تهران- محسن فرح وشی از تهران- محمد اسدی از تهران- فرجامی ازمازندران- جعفر علیجانی از مازندران، كه همگی آنها بیشترین نفرات تیم ملی ما را تشكیل می دادند و بعضی از آنها قهرمان آسیا و جهان شده اند.

مسابقاتی كه برای من ارزشمند بود

 در سالی كه یك تیم كشتی از آمریكا به ایران بعد هم به مشهد آمده بودند و در این جا دو شب مسابقه تیم به تیم داشتیم بنده هم منتخب تیم كشتی مشهد در وزن ۵۷ كیلوگرم شركت داشته و با حریفان آمریكائی خودم مبارزه جانانه ای انجام دادم.این مسابقات كه در سالن مهران مشهد برگزار میشد و تماشاچی زیادی هم برای دیدن این مسابقه خارجی آمده بودند و سالن مهران مملو از تماشاچی مشتاق مشهدی بود تیم مشهد در مقابل تیم آمریكا صف آرائی كرده و به مبارزه پرداختیم این مسابقات كه در دو شب برگزار شد و من در هردو شب توانستم به یاری خداوند متعال بر حریفان آمریكائی خود پیروز شوم ودستم به عنوان نفر برتر بالا برود و این كه این مسابقه دوستانه برای بنده ارزشمند است به خاطر این است كه با كمك خداوند متعال و یاری امام هشتم توانستم حریفان آمریكائی را شكست داده و خجالت زده مردمی كه برای تشویق آمده بودند نشوم با غرور، عزت فراوان صحنه مسابقه را ترك نمایم.

خدمت سربازی

 در مهرماه سال ۱۳۴۹ به خدمت مقدس سربازی فراخوانده شدم كه با رفتن به خدمت به استان كرمان برای آموزش دوران سربازی  به مدت سه ماه كه بنده در پادگان كرمان مشغول خدمت بودم مسابقات باشگاهی كرمان برگزار شد كه تیم پادگان نظامی هم در این مسابقات شركت نمود و بنده هم جزو تیم منتخب پادگان نظامی در وزن ۵۷ كیلوگرم شركت داشتم و با یاری خداوند بزرگ توانستم برتمام حریفان باشگاهی این شهر پیروز شوم و گردن آویز طلا را به دست آورم و در سكوی اول این مسابقات قرار بگیرم.

59
عده ای از داوران و كشتی گیران به اتفاق رئبس فدراسیون وقت آقای محمدعلی صنعت كاران و داور بین المللی آقای رزقی در عكس حضور دارند

دنباله خدمت سربازی

بعد از سه ماه آموزشی برای بقیه خدمتم به لشكر ۹۲ اهواز منتقل شده و در شهر اهواز به خدمت سربازی مشغول شده و روزگار میگذراندیم مسابقات بین تیم های ارتش و پادگانهای اهواز برگزار شد كه بنده هم در این مسابقات شركت كرده و توانستم بین پادگان های خوزستان مقام اول وزن ۵۷ كیلو را بدست آورم و جزو تیم لشكر خوزستان برای مسابقات كل ارتشهای كشور آماده باشم كه در این مسابقات با تلاشی كه داشتم توانست بین تمام نیروهای ارتش كشور به مقام سوم برسم و بر روی سكوی سوم ارتشهای كشور قرار بگیرم.
نفر اول از پادگانهای شیراز، نفر دوم از پادگانهای تهران و نفر سوم بنده از پادگانهای اهواز بودم.

پایان خدمت مقدس سربازی

 بعد از اتمام خدمت سربازی به شهر و وطن خود بازگشتم و دوباره خواستم كه به تمرینات كشتی بپردازم به علت پاره ای از مشكلات خانوادگی نتوانستم به این تمرینات رفته و ورزش را دوباره شروع كنم باید بگویم كه از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۴ بطور كلی از صحنه مسابقات و كشتی دور بودم و هیچگونه فعالیت ورزشی نداشتم.
مسابقات چند جانبه در بهشر مازندران حریف حسن وزیرنژاد با پهلوان خدر در معرفی تیم ها

سال ۱۳۵۵

در این سال پس از گذشت چند سال دوری از ورزش و پس از سبك شدن گرفتاریهای خانواده دوباره به تمرین كشتی روی آورده و با تمام توان به تلاش و كوشش پرداختم و در عرض چند ماهی توانستم دوباره آن آمادگی نسبی را در كشتی پیدا كنم.
در همان سال ۱۳۵۵ در مسابقات كشتی بزرگ استان شركت كرده و توانستم بر كلیه رقیبان پیروز شوم و نفر اول وزن ۵۷ كیلو مشهد و در تیم منتخب این شهر قرار بگیرم و آمادگی پیدا كنم تا خودم را در مسابقات استانی آزمایش نمایم و باید عرض كنم كه در این مسابقه انتخابی مشهد توانستم از سد پهلوانانی همچون مثل آقای راه رو كه قهرمان المپیك تیم ناشنوایان جهان بود و محمد خانی از قهرمانان خوب استان را شكست دهم و منتخب تیم مشهد شوم.

سال ۱۳۵۵

مسابقات انتخابی استان خراسان برای شركت در مسابقات قهرمانی كشور كه این مسابقات در مشهد مقدس برگزار شد و بنده هم جزو تیم مشهد در وزن ۵۷ كیلوگرم باید مبارزه میكردم مسابقه سختی برای من در برابر بزرگانی همچون آقای جلال كافی از بجنورد، تاج ریزی از بیرجند، علی مسگری از شیروان بود كه توانستم بر همه این عزیزان پیروز شوم وبر سكوی اول استان خراسان قراربگیرم ولی متأسفانه در تمرینات فشرده ای كه برای آمادگی جهت مسابقات كشوری داشتیم یك شب دچار آسیب دیدگی شده و نتوانستم تیم خراسان را همراهی نمایم و از این مسابقه دور ماندم و نفر دوم مرا به مسابقات قهرمانی كشور فرستادند همین شد كه برای همیشه از صحنه مسابقات كشتی و تمرینات این ورزش مردمی و پهلوانی كناره گیری نمودم واین كار برایم بسیار سخت بود.

21
مسابقات كشتی در باشگاه راه آهن مشهد حسنوزیرنژاد و امیر كامرانی

كلاس داوری

 باید عرض كنم چون كه علاقه خاصی به كشتی و كشتی گیری داشتم تصمیم بر این گرفتم كه در كلاسهای داوری و مربیگری شركت كنم تا از این راه بتوانم دین خود را نسبت به كشتی و جوانان این شهر و استان ادا نمایم.
با خبر شدم كه كلاس داوری درجه ۳ كشتی در مشهد برگزار شده بنده هم با تمام علاقه به این ورزش در این كلاس شركت كرده و نام نویسی نمودم این كلاس در سالن مهران زیر نظر آقای رزقی كه یكی از داوران ممتاز بین المللی بودند مدرس كلاس استاژ این داوری را بعهده داشتن كه از تهران به مشهد آمده تا این كلاس را تشكیل و به داوران حاضر در این جمع آموزش داوری داده و حكم داوری برای قضاوت كردن در مسابقات شهر و استان خود بدهند من هم كه یكی از این شركت كننده بودم توانستم با موفقیت این دوره را به پایان برسانم  و حكم داوری درجه ۳ كشور را دریافت دارم و بعد از این كلاس با لباسی سفید داوری در مسابقات كشتی باشگاه و شهر و استان قضاوت كنم و بنده این راه را انتخاب كردم و مدارج داوری را تا ممتاز ملی طی نموده و بعد از چند سالی از قضاوت به علت گرفتاریهای روزمره و گذشت سن داوری برای همیشه از جرگه داوران و قضاوت كنندگان بازنشسته شده و بقیه زندگی را در كنار مسابقات و به تماشا نشستن این هنر زیبا و ورزش پهلوانی نظاره گر هستم و جزو انجمن پیشكسوتان كشتی در كنار همكاران و یاران روزگار را می گذرانم.

24

كشتی گیران باشگاه راه آهن در اوایل تمرین به اتفاق پهلوان حاج احمد وفادار

موقعیت در هیأت كشتی

 در سال ۱۳۵۹ انتخاباتی در هیأت كشتی خراسان انجام می شد تا نماینده ای برای كشتی خراسان انتخاب شود كه بنده هم در این انتخابات شركت كرده و جزو نمایندگان هیأت كشتی خراسان شدم و مدتی هم با دیگر دوستان در پیشبرد كشتی استان فعالیت های زیادی داشتم ولی به علت ناهماهنگی در هیأت تصمیم بر این گرفتم كه از این گروه جدا شوم و از این سمتی كه داشتم كناره گیری نمایم و در خدمت خانواده روزگار را بگذرانم كه تا به حال هم به همین منوال بوده است.

تشكر و قدردانی

 به جا است كه در این زندگینامه ورزشی خودم از زحمات پدر و مادرم كه برای بنده زحمات فراوانی كشیده و همیشه باعث تشویق بنده شده اند تا مرا به این امر پهلوانی وورزشكاری سوق دهند كمال تشكر را داشته باشم و تقاضای آمرزش از خداوند یگانه خواستار باشم و خداوند بزرگ آنها را رحمت كرده و قرین لطف مرحمت خود نماید و این را بدانند كه همیشه و همه وقت دعاگوی آنها هستم.

34
مسابقات باشگاه تهران جوان نفر اول كه جایزه خود را از آقای علی حسینی
رئیس باشگاه دریافت می كنم.

یك خاطره خوش

 یك دوره مسابقات در مازندران انجام شد كه تیم استان خراسان هم در آن مسابقه حضور داشت و بنده نیز عضو این تیم بودم و در وزنی كشتی میگرفتم كه پهلوان خدر هم در همان وزن ما بود از قضای روزگار بنده كه تقریباً كشتی گیر جوان و كم تجربه ای بودم با آقای خدر كه پهلوان و با تجریه وعضو تیم ملی كشتی ایران نیز بود با یكدیگر روبرو شدیم من میدانستم كه این كشتی را باید واگذار كنم چون همان طوری كه گفتم ایشان خیلی پهلوان بود بنده هم جوان ولی جویای نام و از آمادگی نسبی خوبی برخوردار بودم.
مسابقه كه شروع شد بنده سعی در حمله داشته و خواستم كه از حریف عقب نباشم و یورش و حملات از من بود اتفاقی كه در این كشتی افتاد آن بود كه تمام تماشاچیان مازندرانی مرا تشویق میكردند چون بنده با تمام تلاش و توانم به این كشتی گیر تیم ملی حمله كرده و مانع از اجرا شدن فن از طرف او میشدم تا اینكه مسابقه به پایان رسید و هر چند كه بنده بازنده این میدان بودم و تلاش و كوشش من باعث شده بود كه تماشاچیان مرا تا آخرین لحظه كشتی تشویق نمایند این مبارزه برای بنده خاطره خوشی بود كه با یك پهلوان نامی ایران كشتی گرفته و مورد تشویق حاضرین مازندرانی بودم این شجاعت ومبارزه برای من خیلی مهم و شورانگیز بود كه هیچگاه فراموش نمیشود و همیشه در ذهنم ماندگار است.

28
تیم راه آهن به داوری حسن وزیرنژاد و حسین تام

خاطره شیرین من

 در سال ۱۳۵۷ در مشهد مسابقه ای بین تیم كشتی مشهد وكشور آمریكا برگزار شد كه من هم در وزن ۵۷ كیلوگرم عضو تیم منتخب مشهد بودم و برای خراسان كشتی میگرفتم در این مسابقه توانستم بر حریف آمریكائی خود پیروز شوم و دست من به عنوان نفر برتر بالا برود و چند تا از افراد تیم هم به این كشتی گیران آمریكا كشتی را واگذار كردند لذا بعد از آن بنده با كشتی گیر آمریكائی مسابقه داشتم و توانستم وی را شكست دهم این برد خوب من از حریف آمریكائی باعث شور و شوق تماشاچیان قرار گرفت و عده زیادی از دانشجویان دانشگاه مشهد كه برای تشویق و دیدن این مسابقه در سالن حاضر بودند و كشتی زیبای مرا با آمریكا دیدن شروع به تشویق كرده وارد صحن سالن شده و مرا روی دستهایشان بلند كرده و دور تشك گردوندن و شعار ایران ایران سرداده بودند كه این صحنه زیبا در این مسابقه هیچگاه از ذهن بنده پاك نمیشود همیشه آن شور و هیجان مردم را در خود حس می كنم.

خاطره ای دیگر

 در یك مسابقه ای كه رضا تورانی برادر كوچك پهلوان فرخ تورانی در وزن بنده كشتی میگرفت و ضمناً با خانواده تورانی هم محله بودیم به هر حال از بد روزگار با رضا تورانی در وزن ۵۷ كیلوگرم با هم مسابقه داده من ایشان را با امتیاز چهارده بر دو برده و پیروز شدم و به عنوان فرد برتر دست بنده بالا رفت وقتی كه از تشك كشتی بیرون آمدیم چونكه عرض كردم دو نفر ما با هم، هم محله و همبازی بودیم كنار همدیگر نشسته ومشغول صحبت وپوشیدن لباس شدیم كه به یك آن سر و كله پهلوان فرخ تورانی پیدا شد بدون اینكه صحبتی كرده یا خسته نباشید گفته باشد از روی تعصب و علاقه ای كه به برادر و كشتی داشت یك چك قرص و محكم توی گوش برادر كوچك خودش رضا تورانی نواخت كه ایشان سرش را پائین انداخت و به صورت برادر نگاه نكرد وشرمنده شده بود كه چرا كشتی را باخته و بعد از چند دقیقه از این جریان گذشته بود كه چشمش به من افتاد و از بنده پرسید شما برادر من را در كشتی بردی من هم كه نوجوانی بیش نبودم با ترس و لرز گفتم آره ، در انتظار بودم كه چكی هم توی گوش من بزند خودم را جمع وجور كرده بودم كه شاید بتوانم از دست او فرار كنم كه كتك نخورم در همین حال بودم كه پهلوان فرخ به طرف من آمد و دست در جیب خود كرد و یك اسكناس بیست تومانی از جیبش بیرون كشید و به بنده داد و مرا تشویق كرد كه تو بچه محل ما هستی باید خوب كشتی بگیری پهلوان این محله شوی كه این جایزه نقدی و نصیحت ایشان همیشه در گوش بنده طنین انداز بود و سعی در این داشتم كه هیچ موقع در كشتی كم نگذارم و همیشه بتوانم پیروز میدانها شوم.

post

حبيب الله غفاری

زندگینامه ورزشی

قهـرمان و پیشكسوت كشتی‌ خراسـان و ایران

« به نام ایزد بی‌همتـا»

با یاری خداوند متعـال و بزرگ ؛
بنا داریم از این پـس زندگینـامه، خاطرات تلخ و شیرین، حوادث زندگی، مقام‌های قهرمانی، حرفهای دل و خلاصه آن چه خواندنی ا‌ست از پیشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و سایر مدارك آنان به رشته‌ی تحریـر درآوریم، در این راه جناب آقای مجیـد عباسی ریاست محترم كمیته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتی و به جهت صفات اخلاقی و پهلوانی مورد علاقه‌ی وافر جامعـه‌ كشتی می‌باشـد ما را همراهی خواهنـد نمود و قرار بر این شد كه هر كدام از پیشكسوتان محترم كشتی كه میـزبان نشست ماهانه می‌شود زندگی‌نامه اش به رشته تحریر درآید .
و این روند ادامه خواهد داشت تا با یاری خداوند بزرگ در پایان كار این مجموعه به صورت كتابی ارزشمند بچاپ رسیده و به جامعه كشتی خراسان بزرگ تقدیم گردد.

بنام خدا
اینك با توكل به خداوند متعال شمه ای از زندگی ورزشی را روی صفحات كاغذ انشاء
می كنم.
باید بگویم كه در سال ۱۳۲۲ در مشهد كنار حرم مطهر حضرت رضا (ع)، پدرم ساكن آن محله قدیمی یعنی عیدگاه بود. در خانواده مذهبی و با سنن قدیمی در آن محل و زیر سایه آقا علی ابن موسی الرضا (ع) پا به عرصه وجود نهادم و شادمانی برای خانواده به وجود آورده و اسم بنده را بوسیله پدر عزیزم حبیب اله نهادند از آن به بعد در آن محل و همراه به صوت تلاوت قرآن كریم و اذان روزنه ای كه از بلندگوهای حرم به منزل می رسید انس گرفته و بزرگ شده و كم كم به سن هفت سالگی رسیدم و به مدرسه مكرم رفته و در كلاس درس و معرفت شركت كرده و بعد از اتمام دوره ابتدائی به دبیرستان هدایت كه در همان عیدگاه بود رفتم و مشغول علم و دانش تا كلاس دوم در آنجا تحصیل كرده و در همین زمان بود كه با همبازی خودم كه بیشتر اوقات زندگی خودم را در محله با او میگذراندم كسی نبود جز آقای سید حسن بامشكی كه روزها را با هم سپری كرده و در محل گذر ما آقائی بود بنام تارزان كه بدن بسیار زیبا و ورزشكاری داشت كه هر وقت این مرد را از نزدیك می دیدم از خودمان سؤال
می كردم آیا می شود ما هم روزی بدن زیبا مثل این آقای تارزان داشته باشیم همین شور و شوق ورزش و زیبائی تن و بدن آن شخص باعث شد كه ما را به طرف باشگاه ورزشی سوق دهد روزی با آقای بامشكی تصمیم گرفتیم كه به باشگاه برویم و برای بدنسازی و ورزش ثبت نام كنیم وقتی كه پرسیدیم، ما را به باشگاه بهرامی كه آن هم در اطراف حرم در قسمت بست بالا نزدیك چهارباغ بود معرفی كردند و ما دو نفری جهت ثبت نام به آنجا رفته و مشغول ورزش بدنسازی شدیم ولی وقتی تشك كشتی و كشتی گیران را دیدیم از بدنسازی كنار كشیده، به تمرین كشتی پرداختیم. مربی باشگاه بهرامی پهلوان عباس گلمكانی بود كه زیر نظر ایشان مدتی به تمرین كشتی پرداخته و كم كم آماده كشتی گرفتن و زورآزمائی می شدم كه توسط دوستان باشگاه تمرین خودم را عوض كردم و به باشگاه خیام كه آقای كریم محمدیان استاد كشتی و مربی آنجا بود رفته و در آن باشگاه با دیگر پهلوانان به كار كشتی ادامه داده و كم كم برای شركت در مسابقات كشتی بین باشگاههای نتخابی مشهد و جامهای مختلف كه برگزار می شد شركت كردم.

باید عرض كنم كه در سال ۱۳۴۲ كه كشتی را در باشگاه بهرامی و بعد از آن هم در باشگاه خیام زیر نظر آقای محمدیان و بعد مدتی با قهرمان جهان آقای حمید توكل تمرینات خودم را ادامه داده و حدود پنج سال تمام یعنی از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۹ در كلیه مسابقات داخلی شركت كرده و در تمام دوره ها در وزن ۵۷ كیلو و ۶۲ كیلوگرم توانستم مقام اول را كسب كرده و چندین مسابقات استانی شركت كرده و در وزن ۶۲ كیلوگرم قهرمان استان شدم.

سال ۱۳۴۶- كرمانشاه

مسابقات استانی سال ۱۳۴۶ در شهرستان پهلوان خیز قوچان برگزار شد و بنده در وزن ۶۲ كیلوگرم فرنگی مقام اول استان را به خود اختصاص داده و در سكوی اول مسابقات استانی قرار گرفتم و جزو تیم منتخب استان قرار گرفته و در مسابقات قهرمان كشوری كه در استان كرمانشاه برگزار می شد تیم خراسان هم از مدعیان قهرمان كشور بود كه در آن جا بنده كشتی های خوبی گرفته و چندین قهرمان استانهای دیگر را بردم ولی مقام بهتر از پنجمی برایم پیش نیامد و مقام سكوئی به بنده نرسید.

برنده كشتی آقای حبیب اله غفاری و آقای غلامی از تهران

سال ۱۳۴۷

مسابقات استانی در شهر مشهد مقدس در سالن مهران انجام گرفت و بنده هم در آن مسابقه جزو تیم مشهد بوده در وزن ۶۲ كیلوگرم به مقام قهرمانی رسیده و تمام حریفان خودم را یكی از پس دیگری شكست داده و قهرمان اول استان شده و در سكوی قهرمانی جای گرفته و بعد هم به نمایندگی استان خراسان كه مسابقات كشوری در استان مازندران شهر ساری بوده شركت كرده و برای اولین سال توانستم به مقام چهارمی كشور دست پیدا كرده و در آن سال تیم استان خراسان به سرپرستی و مربیگری آقای كریم محمدیان در مقام پنجم كشور قرار گرفته تیم خراسان نتوانست بهتر از این مقامی كسب نمائیم.

مسابقات قهرمانی استان در مشهد سكوی اول غفاری ۲- از تربت جام، نفر سوم از تربت حیدریه و فرمانداری شهرستان

سال ۱۳۴۸

در سال ۱۳۴۸ مسابقات قهرمانی استان خراسان در شهر زیبا و تاریخی نیشابور برگزار شد و در صحن یك دبیرستان پسرانه مسابقات برگزار شد چون هنوز در نیشابور سالن سر پوشیده ورزشی نبود و مسابقات با شركت كلیه قهرمانان شهرهای مختلف استان كه از جمله مشهد نیشابور- قوچان- بجنورد- شیروان- تربت حیدریه- تربت جام- فریمان- درگز- سبزوار- بیرجند و چند شهر دیگر با ورزشكاران خوب خود شركت نموده بودند. بنده هم در وزن ۶۲ كیلوگرم كشتی آزاد در تیم منتخب مشهد بودم و توانستم سكوی اول قهرمانی استان را فتح كرده و بر روی آن سكو قرار بگیرم و نماینده تیم خراسان برای شركت در مسابقات كشتی قهرمانی كشور كه در مشهد مقدس برگزار می شد باشم.

برگشت از مسابقات قهرمانی آسیا در فرودگاه مشهد

در این دوره از مسابقات بنده توانستم به تمامی حریفان خودم از استانهای دیگر كشور پیروز شدم ولی در فینال مقابل كشتی گیری از تهران بنام محمود كوهدشت متوقف شده و به مقام دوم كشور نایل آیم و در سكوی دوم قهرمانی كشور جای بگیرم و نفرات برتر وزن ۶۲ كیلوگرم كشتی آزاد كشور عبارتند از :
۱- محمود كوهدشت از تهران- مقام اول
۲- حبیب اله غفاری از مشهد – مقام دوم
۳- علی طبرستانی از مازندران- مقام سوم

باید بگویم كه نتایج تیمی هم استان خراسان با ۳۳ امتیاز به مقام دوم كشور دست یافت و تا آن سال تیم كشتی در هشت وزن شركت داشت كه بعداً به ۱۰ وزن رسید مدال بگیران این مسابقه عبارت بودند از
نبی اله قاضی- حبیب اله غفاریان- محمد خادم- احمد بهمنی- عباس گلمكانی- محمد علی صحرائی مسابقات باشگاههای مشهد
بنده در كوران تمرینات كشتی و مسابقات چند دوره در مسابقات باشگاهی مشهد شركت داشتم كه در بیشتر آنها توانستم در سكوهای قهرمانی باشگاه های مشهد باشم كه ضمناً بنده در چندین باشگاه در آن سالها عضو شده و برای آن باشگاهها كشتی گرفته بصورت رسمی یا به صورت تیم به تیم و باشگاههای مختلف استان و كشور در باشگاههائی كه بنده كشتی گرفته ام و برای آنها مقام كسب نموده ام برای پیروزی تیم آن باشگاهها عبارتند از باشگاه تاج- باشگاه بهرامی- باشگاه شهرداری و باشگاه پاس مشهد بود.
ضمناً باید یادآور شوم كه بنده با پشت كار و تلاش توانستم در باشگاه عیدگاه كه مربوط به محل خودمان بود در آن باشگاه فقط ورزش باستانی و زورخانه انجام می گرفت بوسیله معتمدین محل و باشگاه عیدگاه توانستیم تشك كشتی تهیه كرده و كشتی این باشگاه را هم رونق دهیم می توانم بگویم كه در تشكیل رشته كشتی در باشگاه عیدگاه بنده سهم به سزائی دارم این كار هم فقط برای رضای خداوند متعال و برای فعالیت ورزش كشتی محل عیدگاه بود كه جوانان بتوانند در محل زندگی خودشان تمرینات كشتی و ورزش باستانی را داشته باشند كه چندین قهرمان هم از این باشگاه قدیمی به قهرمانی رسیده اند. جا دارد كه در همین جا از اهالی عیدگاه و دست اندركاران آن باشگاه كه همت كرده و این فضای ورزشی مناسبی را برپا نموده اند تشكر و قدردانی نمایم خداوند همه آنها را سلامت و اگر كسانی از آنها در قید حیات نیستند خداوند آنها را بیاموزد و رحمت نماید.

ازدواج همسرداری و تشكر و قدردانی

در سال ۱۳۵۴ بود كه تصمیم به امر خیر و سنت پیغمبر گرفتم در همین سال بود كه با دختر مورد نظر خودم كه از خانواده مذهبی و مؤمنی بودند خواستگاری كرده و به حول قوه الهی این امر خیر سر گرفته و به جمع متأهلین در آمده و زندگی آرام و خوبی را در كنار همسر خودم به وجود آورده و شاد و خوشحال تا به امروز زندگی كرده و حاصل این چندین سال ازدواج سه فرزند بوده كه یك پسر و دو دختر كه دخترانم را عروس كرده و پسرم را داماد به خانه بخت فرستاده ایم و پسرم هم در شركت ایران خودرو مشغول كار می باشد باید بگویم در این چند سال همسرداری و فرزند داری كه همسر خوبم به بنده كمك بسیار كرده تا من بتوانم هم در محیط كار اداری خودم و هم در امر مسئولیت ورزشی چه در زمان مسابقات خودم و چه موقعی كه مربی تیم های كشتی بودم یاری كرده و خانواده را به صورت موفق اداره نموده است تا بنده بتوانم با آرامش كامل به امر ورزش برسم جا دارد كه در همین نوشته ها از ایشان و فرزندانم تشكر و قدردانی كرده و برای همسر خوبم و فرزندانم آرزوی سلامت و به روزی و موفقیت نمایم و باید بگویم تا زنده هستم قدردان آنها بوده و اگر همسرم به بنده در امر زندگی كمك نمی كرد هیچ موقع بنده به این همه توفیق و پیروزی و افتخار دست پیدا نمی كردم باید بگویم كه دست ایشان را می بوسم انشااله خداوند به از او راضی باشد كه بنده هر چه دارم از اوست.
ارادتمند شما حبیب

سال ۱۳۵۲

در این سال بنده جزو تیم كشتی كارگران خراسان انتخاب شدم و برای قهرمانی كشور كه در تهران برگزار می شد در تیم خراسان منتخب شدم و در مسابقات قهرمانی كشور توانستم در وزن ۶۸ كیلوگرم در سطح كارگران ایران به مقام اول دست پیدا كرده و در سكوی اول قهرمانی كارگران كشور قرار بگیرم و افتخاری بر افتخارات گذشته خودم اضافه نمایم.

تیم كشتی ناشنوایان خراسان در قهرمانی كشور و تهران

سال ۱۳۵۳

در سال ۱۳۵۳ برای دومین بار من در تیم كارگران خراسان توانستم مقام اول را در وزن ۶۸ كیلوگرم كسب كنم و جزو تیم منتخب خراسان بزرگ قرار بگیرم كه در همان سال تابستان مسابقات قهرمانی كشور در استان آذربایجان شرقی شهرستان تبریز برگزار شد كه بنده توانستم برای دومین سال در این مسابقات بزرگ و باشكوه كارگری شركت داشته باشم و در وزن خودم به مقام اولی كشور در سطح كارگران نایل شوم و در سكوی اول قهرمانی كشور جای پیدا كنم و با مدال زرین این مسابقات به شهر خودم برگردم.

تیم جوانان خراسان در قهرمان كشور سمنان

مسابقه مربیگری در باشگاههای مشهد

باید ذكر كنم كه غیر از اینكه بنده ۲۴ سال تمام در مسابقات قهرمانی كشور در ردیف نوجوانان و جوانان و بزرگسالان خدمت كردم باید عرض كنم كه در باشگاههای بهرامی چند سالی غیر از اینكه تمرینات و شروع كشتی بنده از این باشگاه بود و در همین باشگاه چند سالی هم به عنوان مربی به كشتی گیران آن باشگاه خدمت كردم كه بیشتر از كشتی گیران ناشنوا را در آن باشگاه تمرین می دادم كه چندین قهرمان كشتی المپیكی و جهانی از این باشگاه آماده كرده و به این عنوان های مختلف دست پیدا كردند.

تیم ملی كشتی جوانان ایران در مسابقات جهانی یونان

در سال ۱۳۴۸ جام بین المللی (آریا مهر)

در این سال كه بنده در مسابقات قهرمانی كشور در وزن چهارم به مقام دوم كشور دست پیدا كرده بودم مرا به تیم ملی دعوت كرده و در اردوی ملی كشتی ایران كه برای جام بین المللی تشكیل شده بود بنده هم در این اردو چند وقتی بودم و با آمادگی كامل در این جام شركت كردم و چون تعداد تیم شركت كننده ایران در هر وزن به تعداد چهار و پنج نفر بودند و بنده به مقام سوم حقیقی این مسابقات رسیدم ولی چون فقط یك نفر از ایران باید در سكو قرار می گرفت كه نفر اول وزن چهارم آقای سید عباسی بود و مقام اول دست پیدا كرد كه من در سكو قرار نگرفتم و به صورت مجازی كشتی گیر دیگری از كشورهای شركت كننده بر روی سكوی سوم جای گرفت.

استخدام وكشتی

در سال ۱۳۴۴ بنده و چند تن از كشتی گیران خوب استان در شهرداری مشهد به كار گفته شدیم كه در قسمت آتش نشانی شروع به خدمت كردیم البته بعد ازگذراندن كلاس های مخصوص آتش نشانی به این كار وارد شده و خدمت به جامعه را شروع كردیم كه دیگر دوستان كشتی گیر بنده در این سمت آقایان حسین معرب- یحیی طاهری- حسن صحرائی- عباس صحرائی- فخار و بنده بودیم كه همگی از كشتی- گیران و ورزشكاران در خدمت آتش نشانی و كشتی شهرداری سهم به سزائی داشتیم با بیش از ۳۰ سال خدمت صادقانه در این پست به درجه بازنشستگی نایل آمدیم كه در این مدت سی سال خدمت همه اش خاطره های تلخ و شیرین برای ما به جا مانده وقتی كه حریقی را مهار می كردیم و جان چند انسان را نجات می دادیم و یا اتفاقهای خانگی كه برای اطفال پیش می آمد آنها را به زندگی باز می گردانیم از این كارهای خودمان برای خدمت به مردم لذت می بردیم و خدا را شكر می كردیم.

دوران مربیگری

بعد از اتمام كشتی كه به پایان رسید و تمرینات را جهت كشتی قهرمانی كنار گذاشتم با خودم به این نتیجه رسیدم اگر بشود كه بعد از این همه تجربه كه در كشتی بدست آورده ام اگر در اختیار جوانان و نوجوانان این شهر بگذارم و به آنها آموزش دهم شاید دینی را در كشتی كه بگردن دارم برای جوانان ادا كرده باشم. به همین دلیل در كلاسهای مربیگری و داوری كه انجام می شد شركت كردم و با موفقیت این دوره ها را به پایان رساندم و توانستم در كنار كار روزانه خودم به سمت مربیگری نوجوانان و جوانان مشهد و خراسان را در دست بگیرم كه با این فكر به این كار روی آوردم كه تقریباً در كار خودم به موفقیتهائی هم نایل گشته و قهرمانانی برای این مرز و بوم آماده كردم.

۷۵

ایستاده از راست : ۱- حبیب اله غفاریان مربی ایران ۲- سنگین وزن سوریه ۳- منصور عابدیان سنگین وزن ایران ۴- حسین مهرافروزیان مربی ۵- مربی كشور سوریه

سوابق مربیگری

حدود پانزده سال در رده های جوانان خراسان فعالیت مستمر داشته و در باشگاه ورزشی صحرائی- عیدگاه و ناشنوایان خراسان سمت مربیگری این باشگاهها را به عهده داشتم باید عرض كنم كه حدود شانزده سال هم در كنار كشتی گیران كارگر در باشگاه كارگران فعالیت خوبی داشتم و كارگران جوان را به فعالیت در كشتی و كشتی گیری سوق داده و قهرمانانی نیز در این گروه داشتم كه این جوانان در سطح كشور مطرح بوده و قهرمان شدند و در روی سكوهای مختلف قرار گرفته و برای شهر و استان خودشان مقامهای شامخ را به ارمغان آورده اند.

خاطره خوش از دوران مربیگری

اولین باری كه به سمت مربیگری خراسان نایل شدم با تیم جوانان خراسان عازم مسابقات كشوری كه در استان زنجان برگزار می شد شركت كردیم با مدیریت و كوشش و تلاش فراوان و به یاری خداوند متعال و همت كشتی گیران جوان توانستیم به مقام سوم كشور دست پیدا كنیم و جام را به خراسان بیاوریم كه برای بنده برای اولین بار بسیار زیبا و غرور آفرین بود و از این پیروزی خود لذت می بردم و ضمناً به بنده دلگرمی مضاعف داده بود كه تا بتوانم در كوران مربیگری خورم مضاعف كار كرده و بیشتر در كنار كشتی گیران باشم تا موفقیت ها و دلگرمی در میدانهای بزرگتر دست پیدا كنم به همین امید این كار را ادامه دادم.

ركورد مربیگری

در این چند سال مربیگری كه بنده عنوان مربی و یا سرپرست تیم خراسان در مسابقات بودم كه این تعداد مسابقات قهرمانی كشور به بیست و چهار بار می رسد كه بنده در این مدت مربیگری كه برای سنین نوجوانان- جوانان و كارگران استان مسئولیت داشتم با تمام قدرت و اراده و توانایی در خدمت تیم و كشتی گیران حاضر بودم كه در مجموع هر بیست و چهار دوره از مسابقات را توانستم با یاری خداوند بزرگ و كمك كشتی گیران این استان بر روی سكوی قهرمانی كه حق ما بود رسیده و اظهار شور و شعف داشته باشیم در حال حاضر كه به گذشته نه چندان دور گاهی فكر می كنم و با خاطرات این بیست و چند دوره از مسابقات بزرگ و كوچك فكر می كنم یك حالت خوشحالی و سرور به بنده دست می دهد كه از خدای خودم تشكر می كنم كه به من این قدرت و شهامت را داد، تا دینی از كشتی را به جامعه ورزشكاران و خانواده كشتی ادا كرده باشم و در پیشگاه خداوند منان شرمنده نباشم خدا را شكر می كنم كه در این سالها به من كمك شایان شده است.

ضمناً باید بگویم كه دو نفر از تیم كشتی ایران از مشهد مقدس از شاگردان بنده بودند كه هر دو نفر در كشتی آزاد و فرنگی قهرمان المپیك ناشنوایان جهان شدند كه زحمت تمرینات كشتی آنها را چندین سال بنده به عهده داشتم.

سفرهای برون مرزی

در دوران این سی سال خدمت در كشتی و مربیگری چندین مسابقه برون مرزی داشته ام كه با تیمهای مختلف كشور در این مسابقات بین المللی و المپیك به عنوان مربی شركت داشته و همیشه با دست پر و با مدالهای رنگارنگ به میهن اسلامی خودم بازگشته ام.

اولین مسافرت خارجی سال ۱۹۷۶ – سال ۱۳۵۵- عراق

در سال ۱۹۷۶-۱۳۵۵ با تیم كارگران به عنوان مربی در خدمت تیم كارگران ایران بودم كه در كشور عراق در شهر بغداد برگزار می شد، كه بنده افتخار مربیگری این تیم بزرگ كارگران ایران را داشتم كه با بدست آوردن قهرمانی این دوره از مسابقات را بدست آوردیم و با افتخار به میهن خود بازگشتیم باید عرض كنم كه در بغداد كشتی ها به صورت تیم به تیم بود كه ما توانستیم كلیه تیمها را یكی پس از دیگر شكست داده و مقام دومین مسابقات خارجی سال ۱۹۷۷ رومانی (سال ۱۳۵۶) قهرمانی را از آن خود سازیم.
در سال ۱۳۵۶ مسابقات المپیك ناشنوایان جهان بود كه در كشور رومانی بخارست برگزار شد كه تیم كشتی ایران هم در این مسابقات و المپیك شركت داشت كه بنده هم به عنوان مربی در اختیار تیم كشتی ناشنوایان ایران بودم كه توانستیم با چند مدال رنگارنگ از این المپیك به كشور خودمان باز گردیم و باعث خوشحالی مردم كشورمان باشیم و در كلیه رشته های ایران توانست مقام اول را به خود اختصاص دهد منجمله كشتی كه با تمام امتیازات این مقام المپیكی را كسب نمود.

سومین مسافرت خارجی سال ۱۹۸۸ یاشاردوغو (سال ۱۳۶۷)

جام بین المللی یاشاردوغو كه در سال ۱۳۶۷ در كشور تركیه انجام می شد بنده به عنوان مربی در این دوره از مسابقات بین المللی كشور تركیه جام یاشاردوغو شركت داشتم كه توانستیم تقریباً با پیروزی خوبی به آغوش مملكت خودمان بازگردیم و كشتی گیران از این جام تقریباً راضی بوده و تجربیات برای خود اندوخته كردن و باید بگویم كه در این مسابقات تیم ایران به مقام سوم دست پیدا كرد وتذكر اینكه تیم كشتی تماماً از كشتی گیران خراسان بود و جناب سرهنگ عظیمی هم به عنوان سرپرست كاروان بودند كه در این تورنمت ایشان زحمات زیادی برای كشتی گیران كشیدند جا دارد از ایشان تشكر كنم.

چهارمین مسافرت ورزشی برون مرزی سال ۱۹۹۲ دمشق (سال ۱۳۷۱)

مسابقات كه در سال ۱۳۷۱ بنام جام بین المللی سوریه كه در پایتخت آن كشور یعنی دمشق انجام می شد كه ایران هم یكی از شركت كنندگان این جام در دمشق بود كه بنده نیز افتخار حضور در این جام و نیز زیارت قبر حضرت زینب سلام الله علیه و دختر خورد سال حضرت امام حسین حضرت رقیه بودم و ضمناً در این مسابقات جزو مربیان اعزامی تیم ایران بودم كه در خدمت تیم برای كمك به كشتی گیران جوان كشورمان در خدمت این عزیزان بودم و انجام وظیفه می كردم جای همگی شما خالی هم مسابقات خوبی برگزار بود و از همه بهتر همان زیارت آن بزرگواران برای بنده و اعضاء تیم اعزامی بسیار دل انگیز و با صفا بود كه دعاگوی همه شما بودم و تیم هم با موفقیت كامل با دستی پر و جام قهرمانی به وطن اسلامی باز گشتیم و مورد تشویق و احترام دست اندركاران فدراسیون كشتی قرار گرفتیم.

در سال ۱۳۷۲ در كشور یونان مركزش آتن در مسابقات جهانی كشتی جوانان كه در این كشور انجام
می شد و تیم ایران نیز یكی از تیمهای مدعی و پرو پا قرص این مسابقات بود كه با تیمی كامل و آماده و ساخته و پرداخته در این تورنمت شركت داشتیم و بنده نیز افتخار مربیگری این جوانان برومند كشور اسلامی را به عهده داشتم و با تمام توان و كوشش از حیثیت كشتی كشورمان در سمت مربیگری حمایت می كردم و جوانان وطن را با روحیه شاد و سلحشوری بر روی تشك كشتی روانه می كردم و آنها هم با توان كاملاً در سطح بالا با رقیبان خود به مبارزه می پرداختند و چنین شد كه همه آنها با صلابت و پایمردی توانستن بر سكوی اول جهان تكیه كرده و پرچم جمهوری اسلامی را در آن كشور كهن به احتراز در آوردن و سرود ملی را بنوازند و تمامی آن كشورهای شركت كننده به احترام پرچم سه رنگ زیبای ایران با آرم الله ایستاده و احترام قابل توجه ای نسبت به سرود ملی و پرچم ما داشتن و تیم ایران با قدرت كاملاً متمایز در سكوی اول جهان قرار گرفته و احساس غرور و سربلندی می كردیم و با شادمانی بر روی سكوی یك ایستاده و دور پیروزی با كاپ قهرمانی در سالن كشتی آتن انجام دادیم و عكس یادگاری گرفتیم و شب هم مهمان سفارت جمهوری اسلامی ایران در یونان بودیم كه بوسیله سفیر جمهوری اسلامی مورد تشویق قرار گرفتیم و در موقع برگشت از طرف فدراسیون كشتی كشور در فرودگاه تهران از قهرمانان و مدال بگیران مورد تشویق قرار گرفته و با حلقه های گل از آنها استقبال خوبی به عمل آورده شد كه این حركت ها و همایشها همگی برای بنده یك خاطره بیاد ماندنی می باشد و از اینكه در كنار تیم كشتی جوانان كشور بوده و به آنها كمك كرده تا به قهرمانی برسند احساس شادی و شعف می كردم باشد كه این جوانان برومند وطن ما همیشه و همه وقت بتوانند از عنوانهای قهرمانی خود دفاع كرده و در سكوهای قهرمانی قرار بگیرند. انشاء الله

مسابقات جوانان آسیائی هندوستان مربیان ایران همراه با مربی هند در سالن كاندی می باشد.
ششمین مسابقات خارجی آسیائی جوانان سال ۲۰۰۰ هندوستان (سال ۱۳۷۹)
در سال ۲۰۰۰ مسابقات آسیائی كشتی جوانان در كشور هندوستان برگزار شد كه تیم ایران هم یكی از مدعیان جام قهرمانی جوانان جهان بود كه با تیم كامل و آماده در این مسابقات شركت كردیم كه بنده هم افتخار مربی در این تیم بودم و تیم بسیار خوب و یكدست و پر تلاش برای این مسابقه آماده كرده بودیم و كشتی گیران جوان ما هر كدام كه بر روی تشك حاضر می شدند با پیروزی درخشان دست آنها به نشانه پیروزی بالا می رفت و با شادمانی تشك را ترك می كردند تا این شد كه این جوانان پر شور مملكت توانستن یك بار دیگر جام قهرمانی را بدست آورن و قهرمان اول كشتی جوانان در آسیا باشند و پرچم و سرود پرافتخار كشورمان را با احتراز و آن آوای خوش سرود ملی طنین انداز سالن كشتی دهلی نو شود و جوانان برومند ما در سكوهای قهرمانی جای بگیرند و به خود به بالند و یك پیروزی دیگر برای كشور به ارمغان آورده باشند و بنده هم افتخار این حضور و این قهرمانی را به خود دیدم و احساس غرور نمودم كه در این كوران چندین سال زحمت مدام توانستم در مسابقات برون مرزی شركت كرده و حاصل زحمات خودم را به چشم دیدم خدا را شاكرم كه این همه لطف و مرحمت به بنده حقیر عنایت نموده است همیشه و همه وقت از خدای خود سپاسگذارم برای این همه نعمت و افتخار.

خاطـره

یادم هست كه در سال ۱۳۴۶ در كرمانشاه مسابقات كشتی قهرمانی كشور بود و آقای پهلوان وفادار به عنوان كمك مربی تیم را یاری می نمود. یك روز بنده به اتفاق آقای حسین معرّب از اردو به طرف بازار بزرگ شهر كرمانشاه كه از قدمت زیادی برخوردار بود رفتیم و همین طور كه در بازار گردش می كردیم و به اجناس مغازه ها نگاهی می كردیم از جلو یك قهوه خانه می گذشتیم یك مرتبه آقای معرب گفت: برویم این قهوه خانه چائی بخوریم چون خسته شده بودیم بنده هم قبول كرده وارد قهوه خانه شدیم بعد از صرف چایی وقتی به طرف میز صاحب قهوه خانه رسیدیم كه حساب و كتاب چائیهای خورده را پرداخت نمائیم متوجه عكس پهلوان وفادار در زیر شیشه میز صاحب قهوه خانه ما را جلب كرد بنده پرسیدم آقا این عكس چه كسی است گفت این عكس یكی از پهلوانان خراسان
می باشد كه می گویند خیلی پهلوان و قدرتمند است آقای معرّب گفت می خواهید این پهلوان را از نزدیك ببینید گفت آری چرا كه نه گفتیم این پهلوان آقای وفادار است از خراسان هم اكنون هم در شهر شما به سر می برد اگر میخواهید فردا او را به نزد شما بیاوریم صاحب قهوه خانه خیلی از این پیشنهاد خوشحال شد و از ما تشكر كرد و قول گرفت كه فردا صبح ما پهلوان وفادار را به قهوه خانه ایشان آورده و اهالی آن بازار و قهوه خانه از نزدیك با پهلوان وفادار آشنا شوند ما هم به اردو برگشته و جریان را برای پهلوان گفتگو كردیم و ایشان قول داد كه فردا با ما یه بازار و نزد آن صاحب قهوه خانه بیاید و اهالی بازار كه مشتاق دیدن او را داشتند شركت كند. وقتی صبح روز بعد آقای معرب و و پهلوان وفادار به بازار رسیدیم متوجه شدیم كه بازار خیلی شلوغ است و مردم دسته دسته داخل بازار می آیند و به طرف قهوه خانه راهی هستند نزدیك قهوه خانه كه شدیم یك رأس گوسفند جلوی درب قهوه خانه با یك نفر سلاخ آماده ذبح این گوسفند جلوی پای پهلوان وفادار است و مردم هم برای او صلوات می فرستند و كف
می زدند یك آن ما به خود آمدیم كه دیدم جماعت به سر و كله پهلوان ریختند و او را غرق در بوسه كرده و از او قدردانی و دیدن می كنند بطوری كه ناهار همان روز ما مهمان آن صاحب قهوه خانه چی بودیم و با آبگوشت سنتی كرمانشاه از ما پذیرائی شد و بسیار باشكوه و دیدنی بود كه چنین مهمان نوازی از یك قهرمان ملی می شد.در همین جا بود كه من و آقای معرّب برای دیدن و خرید بقیه بازار از قهوه خانه بیرون آمدیم از آنجائی كه از رفتند آقای پهلوان وفادار بی خبر شدیم كه ایشان كی و چه طور به اردو برگشته است وقتی ما دو نفر به اردو رسیدیم زیر باران حرفها و ناراحتی های پهلوان وفادار قرار گرفتیم كه ایشان با عصبانیت بر سر ما داد می زد و می گفت به شما هم می گویند پهلوان یا رفیق یا ورزشكار كه در نیمه راه یار خودتان را رها كرده و به راه خود ادامه داده و بنده را تك و تنها در آن بازار شلوغ رها كرده و به امان خدا گذاشته اید متوجه نشدی كه بنده راه اردو را بلد نبودم و باید چگونه به اردو برگردم وقتی كه این صحبتها را كرد فكر كردیم كه ایشان به جا می گوید و حق با او است، به قول معروف ما رفیق نیمه راه بودیم برای همین كار از ایشان عذرخواهی كرده و دست ایشان را بوسیدم و از ایشان طلب عفو و بخشش نمودیم كه خطای ما را ببخشد و ایشان هم قبول كرد و صورت ما را بوسید و از كار ناجور ما گذشت كرد این هم خاطره ای بود از پهلوان وفادار در كرمانشاه كه برای بنده خیلی با ارزش و جالب بود كه در آن شهر چقدر این پهلوان خراسانی را احترام و عزت نمودند و حق حرمت پهلوانی را از مردم پرشور آن شهر پهلوان خیز را بچشم دیدم.

تشكر و قدردانی

باید در بین مطلب خود ذكر كنم و از مربیان خودم كه در این چندین سال كشتی در كنار من بوده و پشت گرمی مرا فراهم كردن و با دانش فراوان خود بنده را در تمامی دوران مسابقات كشتی راهنمائی كرده و با فنون و نصیحت پدرانه خود مرا به سوی پیروزی و مقاومت سوق داده اند تشكر و قدردانی كنم و برای آنها از خداوند متعال علو درجات نمایم باید عرض كنم این مربیان عبارتند از آقایان استاد كریم محمدیان- پهلوان و قهرمان جهان حمید توكل- پهلوان عباس گلمكانی بودند و بار دیگر از آنها تشكر و قدردانی می كنم و همیشه و همه وقت برای آنها از خداوند بزرگ طلب سلامتی و پیروزی می نمایم.

پایان نوشته ها

نوشته های خودم را با چند بیت شعر به اتمام می رسانم و با آرزوی بهروزی و سلامتی و خوشبختی برای كلیه پیشكسوتان و قهرمانان و جوانان دارم.
با هركه نشستیم دل از او نشكستیم بر جام می و میكده مردانه نشستیم
هرچند كه این جام پر از جور وجفا بود خوردیم می و دل حرمت ساقی نشكستیم
آن شب كه دلی بود به میخانه نشستیم آن توبه صدساله به پیمانه شكستیم
از آتش دوزخ نهراسیم كه آن شب ما توبه شكستیم ولی دل نشكستیم

مسابقات كشتی جام باشگاههای مشهد توزیع جوائز بوسیله استاندار
خراسان می باشد.

post

چنگیز عامل

زندگینامه ورزشی

قهـرمان و  پیشكسوت كشتی‌ خراسـان و ایران

« به نام ایزد بی‌همتـا»
با یاری خداوند متعـال و بزرگ ؛
بنا داریم از این پـس زندگینـامه، خاطرات تلخ و شیرین، حوادث زندگی، مقام‌های قهرمانی، حرفهای دل و خلاصه آن چه خواندنی ا‌ست از پیشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و سایر  مدارك آنان به رشته‌ی تحریـر درآوریم، در این راه جناب آقای مجیـد عباسی ریاست محترم كمیته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتی و به جهت صفات اخلاقی و پهلوانی مورد علاقه‌ی  وافر جامعـه‌ كشتی می‌باشـد   ما  را همراهی خواهنـد نمود و قرار بر این شد كه هر كدام از پیشكسوتان محترم كشتی كه میـزبان نشست ماهانه می‌شود زندگی‌نامه اش به رشته تحریر درآید .
و این روند ادامه خواهد داشت تا با یاری خداوند بزرگ در پایان كار این مجموعه به صورت كتابی ارزشمند بچاپ رسیده و به جامعه كشتی خراسان بزرگ تقدیم گردد.

به نام خدا

اشعاریست در وصف تعدادی از قهرمانان اسبق خراسان و جوانان افتخار آفرین دهه شصت كشتی خراسان قبل از اعزام به مسابقات قهرمانی ایران جهت تقویت روحیه اعضای تیم قدرتمند آن زمان سروده شده است.

خـــراسان مـركـــز نـام آوران اســـت                 خــراسـان مـــهبــط آزادگـــان اســت
یـــلان صــف شــكن بـــودن بــسیــار               گــرامـی پـهــلــوانی چـــون ، وفـــادار
بـزرگـی ، اوسـتـــادی ، هـمـچو خادم                 ستـرگـی ، نـامــداری ، همــچو خـــادم
كـه پـرورده اســت در دامــان مــردی                  دلـــیــرانـی نــكــــو در پـــایـمـــردی
امــــیــر خــادم آن مــیـر جـوانــمـرد                نــبـاشــد در جــهـان پــیـشش هـم آورد
رســول آن تــكسـواری كـوی عـرفـان                 كــه مـرد ورزش و اخــلاق و قــرآن
تـــوكـــل ، قــــهـرمـــان قــهرمــانــان                 گــل گـلــزار بــی خـــار خـراســــان
دلـیـری ، تــكسـواری تـنـد و غــران                 نـه فـخـر شــهر قـوچـان بــلـكـه ایــران
كــه فــن لـنــگــاو شــد شـهـره یــاران               (بــهــادری) شــد امـــیــر روزگـــــاران
گـرامـی مــــرد دوران گــلـمــكـانــی                كـه پــر كـرده اسـت نـامــش را جــهـانـی
یـــل مــــا ، ســخــدری مـــردی مــوقـر             كــــه بـــاشـــــد در پـــنـــاه حـــــی داور
یـــلــی در شهـــر نــیـشابـور بــاشـــد                  وجـــودش از بـــلاهــــا دور بـــاشــــد
كه شـاعر پیـشه و هــم پــهـلـوان اســت                ادیـــب و رادمــرد و نـــكتـه دان اســت
خــــدایــا شـــورورزی را نــگـــه دار                 بـــده بــر پــهــلـوانـــان عـمـر بـسیـــار
بـــده نـیـــــرو جـــوانـمـرد صـفــــا را                  فــــروتـــن نـاصــــر زیـنـــل نــیــا را
صفــائـی ، همــچــو گـل خـنــدان بــمـانـاد              ز تـوفــیـق عــمــل گـردد دلــش شــــاد
امیر(تـوكلیـان) آن چابـك مـیـدان كوشش                كــه بـــــر بـــام وطـــن دارد فـــروزش
خـــــدایـا حــفــظ كـــن زیـــنــل نـــیــا را             ابـــولـــفــضل آن دلـیـــر صــحــنـــه هــا
رضــــا ی كـــارگــــــر امــــیــد ایــــــــران            گـــل صـــد بــرگ بـــوسـتــان دلــیـران
سـتــــبـــر و نــامــور تــاتــاری مــا اســت             بـه لـب آرام و در دل عـشـق و مـعنـا است
چــو گــل سیــمــای زیــبــای شــگــفـتــه                  بــقـلــیــش مـــهــر مــولایــش نــهــفـــتــه
بـــه ارتــشــهـای دنــیـا شــهــره نـامــش                   بـــود در صــدر پــیــوستـــه مــقـــامـــش
بـــده نــیــرو جــوانــمـــرد صــــفـــا را                   فــــروتـــن نــاصـــر زیــنــــل نــیــــــا را
و منـــصــور آن یــــل یــكــتــای كـــشــور                 كــه در مـــردی و را نــــایــــد هــــم آور
حـــمیـد مـا كـه فـامـیلـش قـشنـگ اســت                 هـمـاره بــر حریـفـش عـرصـه تـنـگ اسـت
همیشـه ذكـــر یـــاران بـــر لــبــانـــش                   الـــهـــی بـــاد بـــر كــــامـــــش جـــهــانـــش
ز صــحـرائــی كـه مـشهــور زمـانـسـت                  خـود او فـرزنــد دنـیــــا پــهـــلــــوان اســـــت
خـــدایـــــا قـــهـرمــــانـان را نـــگــــه دار               بــر آنـان لـــطـف و مــــهـرت بـــاد بــــسیـــار
دعــایــم تـــا شـــود زیــن بــــاره كـامـــل                 خـــــدایــا حــفـظ كــن ، چـنــــــگـیـز عـامـــل
كــــه میــكوشــــد پـــی اوج دلــــیــــران                  بــــــــرای اعــــــتــــــلای نـــــــام ایــــــران
نــخــودچـی اوستــــادی نـكتـه د ان اســت                  بــــرای قـــهــرمـــانـــان مـهــــــربان اســـت
هـــمــــه در صـــحـنـــه گـیـتی درخشــان                 چـو مـــاه چــــارده رخـــــشـان و تـــــابــــــان
و امـــــــا مـجـتهـد زاده ای دلـــــــیـــران                   خــــدایـــش داده او را عـــقــــل وعــرفــــان
كـــه بـــــهـــر اعـــــتـــلای قـــهــرمـــانـی                 هــــمـی كــوشـــــد بــــه پــیـدا و نـــهــانــــی
دلــش لـــبریـز از لـــطـــف و كـــرامــــت                   كـــه ورزش را كـــنــــد آزاد قـــــــامـــــــت
چـــنـان كــوشــــد بـراه ورزش و دیـــن                      كـه ورزش را كــنــد بــا دیــن هــم آئـــیـــن
دعــا گـوی دلـیـران « احــمـدی » شــد                    كـه ورزش لـــطــف حـــی ســــرمـدی شــــــد
هــر آنــــكو شـد روان در صحــن ورزش                 دلـــــش از نــــور حـــــق یــابـــــد فــــروزش
كــــه ورزش رستــــگـاری آفـــریـن اسـت                 جـــــوانـمــردی طــریـــــق راستـــیـن اسـت

با آرزوی بر افراشتن پرچم اسلام در اقصی قلل رفیع جهان و سرافرازی ایران اسلامی و پیروزی قهرمانان میهنمان در صحنه های جوانمردی و اخلاق و ورزش

شاعر – شادروان سید حسین احمدی نیشابوری
(كارمند بازنشسته شركت برق)

معرفی و زندگینامه چنگیز عامل قهرمان سابق كشور و مربی دهه ۶۰ تا ۸۶ خراسان و ایران
كشتی را از سال ۱۳۴۸ زیر نظر استاد حمید توكل و آقای محمد خادم وآقای عسگر ناجی و شادروان فخرائی به سرمربیگری استاد محمدیان شروع نموده ام.و بعد از دو سال تمرین فشرده در سال ۱۳۵۰ به عضویت تیم ملی جوانان در وزن ۴۸ كیلوگرم در مسابقات جهانی ژاپن شركت نمودم و در یك چهارم نهایی با توجه به آسیب دیدگی شدید كتف چهارم جهان شدم. به هر حال سه سال پی در پی در وزنهای ۴۸ كیلو و ۵۲ كیلو عضو تیم ملی جوانان ایران بودم و در مدت ۱۱ سال كشتی گرفتن در سطح تیم ملی چندین مدال بین المللی از مسابقات مختلف در سه وزن ۴۸، ۵۲ ، ۵۷ ، كیلو در كشورهای آلمان، افغانستان ،لهستان، ژاپن و ایران كسب نموده ام.

شروع مربیگری همراه با كسب افتخارات و فهرست شاگردان

از سال ۱۳۶۰ كار مربیگری را به طور رسمی و شروع نموده ام كه تا سال ۱۳۸۶ در سنگر مقدس مربیگری بیش از ده دوره مربی تیم ملی ایران در رده های سنی جوانان و بزرگسالان در مسابقات بین المللی آسیایی، جهانی و جام جهانی توفیق خدمت به جوانان ایران عزیز را داشته ام و در حال حاضر تجربیاتم را به مربیان فعلی انتقال میدهم و یكی از مدرسین كشتی در استان خراسان هستم و جهت استعدادیابی در سطح استان بازدید از شهرستانها و باشگاهها را با برنامه ریزی هیئت جدید كشتی به ریاست مهندس بامشكی انجام میدهم كه انشاءالله خداوند این خدمات را قبول نماید، و شاگردان زیادی در سطح كشور، آسیا و جهان و المپیك تحویل جامعه كشتی ایران داده ام. ناصر و ابوالفضل زینل نیا، نوروز نظری، قاسم فیلابی، شادروان منصور عابدیان، عبدالرضا كارگر، حمید قشنگ، سعید صحرائی، عباس فلاح، حمزه محمد خانی، برادران تاتاری، برادران نادری خادم، رضا صفایی، امیر و رسول خادم، كه البته پدرشان زحمات بسیاری برای این دو اسوه كشتی ایران كشیده است.

عناوین و مقام های شاگردان

۱- ناصر زینل نیا : قهرمان جوانان جهان در مغولستان- سه دوره اول و دوم آسیا، قهرمان ۴۸ كیلو در جام معتبر تفلیس، ستاره مسابقات جام جهانی ادمونتون كانادا سال ۱۳۷۳ پنج سال عضو تیم ملی ایران در وزن ۴۸ و ۵۲ كیلو و در سن ۱۸ سالگی عضو تیم ملی ایران در وزن ۴۸ كیلو در المپیك سئول، نفر دوم جام جهانی سوپر جام مسكو، و نفر دوم جام جهانی یاشاردوغو، نفر دوم جام دانكواف، نفر دوم ارتشهای جهان و عناوین برجسته دیگر.

۲- بوالفضل زینل نیا : نفر سوم جوانان جهان در وزن ۷۴ كیلو در تهران، قهرمان اول آسیا، و چندین دوره قهرمان و نائب قهرمان مسابقات بین المللی و نائب قهرمان دانشجویان جهان و عناوین برجسته دیگر.
۳- نوروز نظری : سه سال پی در پی عضو تیم ملی جوانان ایران و نائب قهرمان جهان در كشور آلمان و نائب قهرمان جوانان آسیا در ژاپن بیش از شش مدال رنگارنگ از مسابقات بین المللی مختلف و عناوین برجسته دیگر.
۴- عبدالرضا كارگر : قهرمان جوانان جهان در وزن ۹۰ كیلو و قهرمان آسیا در مسابقات آسیایی بزرگسالان در تهران، قهرمان دانشجویان جهان، قهرمان مسابقات بین المللی جام ۲۲ بهمن و چندین عنوان برجستة دیگر در سطح بین المللی.
۵- شادروان منصور عابدیان : قهرمان سنگین وزن آسیا، چندین دوره قهرمانم كشور در سنگین وزن، كسب بازوبند پهلوانی ایران، كسب چندین مدال رنگارنگ از مسابقات بین المللی ۲۲ بهمن و عناوین برجسته دیگر.
۶- قاسم فیلابی: عضو تیم ملی جوانان ایران، قهرمان وزن ۵۷ كیلو كشور، و نائب قهرمان دانشجویان جهان، ونائب قهرمان مسابقات بین المللی ۲۲ بهمن و عناوین برجسته دیگر.
۷- رضا صفایی: قهرمان وزن ۶۲ كیلو ایران و چندین دوره قهرمان كشور، قهرمان آسیا، قهرمان چند دوره مسابقات بین المللی در كشورهای مختلف نفر سوم جام جهانی كانادا در سال ۱۳۷۳ و عناوین برجسته دیگر.
۸- حمید قشنگ: پهلوان كشور و كسب سه سال پی در پی بازوبند پهلوانی ایران، قهرمان جام میلونه در كشور ایتالیا، دارای چندین عنوان بین المللی و عناوین برجسته دیگر.
۹- سعید صحرائی: قهرمان جام ۲۲ بهمن، در وزن ۹۰ كیلو،قهرمان آموزشگاه كشور، نائب قهرمان بزرگسالان ایران و دارای چندین مقام در سطح كشور.
۱۰- اسماعیل تاتاری: نائب قهرمان كشور در وزن ۷۴ كیلو و دارای چندین عنوان در سطح كشور و مسابقات بین المللی ۲۲ بهمن و جام میلونه ایتالیا و عناوین برجستة دیگر.
۱۱- حسین تاتاری: نائب قهرمان جوانان جهان، قهرمان جام ۲۲ بهمن در وزن ۷۴ كیلو و كسب عناوین برجسته در سطح مسابقات بین المللی از كشورهای مختلف و عناوین برجسته دیگر.
۱۲- عباس فلاح: قهرمان كشور در وزن ۹۰ كیلو قهرمان ارتشهای جهان، قهرمان مسابقات بین المللی جام ۲۲ بهمن و چندین مقام در سطح كشور و در نهایت در رشته جودو، و قهرمان آسیا و نفر چهارم المپیك.
۱۳- امیر ورسول خادم: كه به حق الگوی تمام عیار كشتی گیران خراسان و ایران بوده و هستند و عناوین این دو پهلوان و قهرمان نامدار خراسان و ایران بسیار است، حدود هشت سال پی در پی عضویت در تیم ملی را داشته اند كه نتیجه آن كسب مدالهای رنگارنگ آسیایی، جهانی و كسب  سه مدال با ارزش المپیك ، بویژه رسول خادم كه در پنج وزن این استثنای كشتی ایران  عضویت تیم ملی را داشته و در هر پنج وزن از ۶۸ كیلو تا ۱۲۰ كیلو عناوین آسیایی وجهانی را كسب نموده كه این مورد كم نظیراست واینجانب (چنگیز عامل) و تمامی خراسانی های متعصب به این دو قهرمان ارزنده افتخار می نمائیم.

post

ابراهیم صدری

زندگینامه ورزشی

قهـرمان و پیشكسوت كشتی‌ خراسـان

« به نام ایزد بی‌همتـا»

با یاری خداوند متعـال و بزرگ ؛

بنا داريم از این پـس زندگینـامه، خاطرات تلخ و شیرین، حوادث زندگی، مقام‌های قهرمانی، حرفهای دل و خلاصه آن چه خواندنی ا‌ست از پیشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و سایر مدارك آنان به رشته‌ی تحریر درآوریم، در این راه جناب آقای مجیـد عباسی ریاست محترم كمیته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتی و به جهت صفات اخلاقی و پهلوانی مورد علاقه‌ی وافر جامعـه‌ كشتی می‌باشـد ما را همراهی خواهنـد نمود و قرار بر این شد كه هر كدام از پیشكسوتان محترم كشتی كه میـزبان نشست ماهانه می‌شود زنـدگی‌نامه اش به چاپ رسـد . این شانس اولین بار پس از این تصمیم نصیب آقای ابراهیم صدری گردید آن چه می‌خوانید زبان حال این عزیز می‌باشد.

نام: ابراهیم

نام خانوادگی: صدری

متولد: ۲۰ تیر ۱۳۲۸

محل تولد: بجنورد (پاریس كوچك)

مدرك تحصیلی: لیسانس تربیت‌بدنی از دانشگاه تربیت معلم تهران

دوره تحصیل در دانشگاه: از مهرماه سال ۱۳۵۱ تا پایان خرداد ۱۳۵۵

محل خدمت: مشهد، ناحیه یك، دبیرستان نصیرزاده- از اول خدمت تا پایان خدمت در همان دبیرستان مشغول بكار بوده است.

سمت‌ها: در ناحیه یك به مدت ۱۰ سال مسئول انجمن كشتی ناحیه و بقیه خدمت به مدت ۱۵ سال مسئول انجمن هندبال ناحیه بوده است.

از آنجائیكه بسیار به ورزش علاقه‌ند بودم، در دوره دبیرستان به طور جدی آن را دنبال كردم و از سال ۱۳۴۴ عضو تیم بسكتبال شهرستان بجنور شدم. از سال ۱۳۴۶، با تشویق دوستان به رشته كشتی روی آوردم و دو سال عضو تیم كشتی آموزشگاه‌های بجنورد و جوانان استان بودم. در آموزشگاه‌های استان دو بار مقام آوردم؛ یكبار مقام دوم آموزشگاه‌ها در وزن ۷۵ كیلوگرم و بار دیگر مقام سوم استان.

دو بار نیز مقام دوم و سوم جوانان استان را كسب كردم. در این مدت مرحوم آقای باباپور سعادت و مرحوم آقای صدارتی من را در تمام مسابقات ورزش راهنمایی كردند كه مربی زحمتكش بنده در كشتی، مرحوم پورسعادت بودند.

در سال ۱۳۴۸ دیپلم گرفتم و همان سال عازم خدمت سربازی شدم كه سپاهی دانش دوره پانزدهم بودم و در استان سمنان، شهرستان دامغان در روستای تودروار خدمت می‌كردم. پس از آن عازم تهران شده و در كلاس كنكور شركت كردم و توانستم در دانشگاه تربیت معلم تهران در رشته تربیت بدنی قبول شوم. از افتخارات بنده در دوران تحصیل در دانشگاه شاگری استادان بسیار از جمله آقای عبدالله موحد در رشته كشتی است.

استاد موحد در تمام موارد اینجانب را راهنمایی می‌‌كرد و درس‌های خوبی از ایشان فرا گرفتم؛ در تمام این چهار سال در دانشگاه حتی یك روز هم دیر به كلاس نیامدند و یا زود از كلاس نرفتند.

وی بهترین الگو برای اینجانب بود كه در تمام خدمت از صفات نیكوی ایشان استفاده كردم و سرمشق تمام خدمتم بود.

پس از آن در مسابقات كشتی نفر دوم دانشگاه شدم، نفر اول كه در دانشگاه‌های ایران مقام اول را كسب كرده بود، عازم المپیك دانشجویان مسكو شد. او مرحوم نورالله طولابی از لرستان بود. در سال ۱۳۵۰ در كلاس داوری كشتی شركت كردم و به درجه سه نائل شدم و داوری كشتی را ادامه دادم تا سال ۱۳۵۵ به درجه یك رسیدم و به كاپ ملی كشور دعوت شدم، اما به همراه دوستان عازم اروپا شدم.

در سال ۱۳۵۲ در تهران، داور بازی‌ های اسیائی در رشته دو و میدانی بودم. بواسطه علاقه، در كلاس‌های داوری اكثر رشته‌های ورزشی شركت می‌كردم كه درجات زیر را كسب نموده‌ام؛

داور درجه ممتاز در رشته كشتی سال ۱۳۵۹
داور درجه دو در رشته فوتبال
داور درجه یك در رشته دوومیدانی
داور درجه دو در رشته والیبال
داور درجه دو در رشته هندبال
داور درجه دو در رشته بسكتبال

در دوران خدمت در آموزش و پرورش استان خراسان بزرگ، چند سالی را در كسوت مدرس در رشته بسكتبال و كشتی حضور داشتم و مدت ۲۰ سال مسئولی سر گروه تربیت‌بدنی ناحیه یك مشهد خدمت كرده و در سال ۱۳۸۰ به جرگه پیشكسوتان آموزش و پرورش پیوستم.

در دوران خدمت ۲۵ سال خود، در مسابقات قهرمانی آموزشگاه‌های كشور، بعنوان داور و یا گوینده مسابقات كشتی بودم. برای اینجانب بسی افتخار است كه برای اولین بار در كشور در استان مازندران، شهرستان رامسر در مسابقات قهرمانی كشتی آموزشگاه‌های كشور
به تنهایی مسابقات را كه بر روی پنج تشك انجام می‌شد، اداره كردم. اكنون نیز همچنان برای مسابقات قهرمانی آموزشگاه‌های كشور دعوت می‌شوم. برای بنده مایه افتخار است كه به جمع پیشكسوتان كشتی خراسان رضوی پیوسته‌ام. البته در اینجا جا دارد از آقای غلامعلی عاقل‌تر قهرمان پیشكسوت جهان كه برای این انجمن زحمات بسیار می‌كشند، تقدیر و تشكر فراوان داشته باشم.

ابراهیم صدری

مشهد – ۱۲- اسفند۱۳۸۸

مسابقات آموزشگاه‌های استان خراسان شهرستان طبس سال ۱۳۴۷

دوران خدمت سربازی، سپاه دانش دوره پانزده ، حرم مطهر سال ۱۳۴۸

دریافت اولین گواهینامه داوری كشتی درجه سه دانشگاه تربیت معلم از دكتر بنائی، به همراه دكتر مشایخی، آقای خادم رئیس فدراسیون وقت و استاد عبدالله موحد در سال ۱۳۵۰

داور مسابقات دوومیدانی در بازی‌های آسیایی در تهران با حضور قهرمان پرش ارتفاع چین

سال ۱۳۵۲

مسابقات قهرمانی آموزشگاه‌های خراسان- شهرستان درگز

در سال ۱۳۵۹

post

جواد ذوالفقاری گلمكانی

آقای جواد ذوالفقاری گلمكانی

قهـرمان و پیشكسوت كشتی‌ خراسـان

انجمن پیشكسوتان كشتی خراسان

« به نام ایزد بی‌همتـا»

با یاری خداوند متعـال و بزرگ ؛

در این راه جناب آقای مجیـد عباسی ریاست محترم كمیته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتی و به جهت صفات اخلاقی و پهلوانی مورد علاقه‌ی وافر جامعـه‌ كشتی می‌باشـد ما را همراهی خواهنـد نمود و قرار بر این شد كه هر كدام از پیشكسوتان محترم كشتی كه میزبان نشست ماهانه می‌شود زنـدگی‌نامه اش به چاپ رسـد . هم اكنون این تصمیم نصیب آقای جواد ذوالفقاری گلمكانی گردید. آنچه می‌خوانید زبان حال این عزیز می‌باشد.

با یاد خداوند منان

خلاصه ای از بیوگرافی و زندگی ورزشی

جواد ذوالفقاری گلمکانی

در شهریورماه سال ۱۳۳۷ در خانواده ای مذهبی و زحمتکش و صاحب نام متولد شدم. از همان دوران کودکی و قبل از دبستان همیشه کوشش می کردم که با پدر و عموی خودم کشتی بگیرم و برتر باشم. در اوایل نوجوانی با وجود علاقه زیادی که به پهلوانی و قهرمانی کشتی داشتم نتوانستم از توپ گرد دل کنده و به سمت کشتی رو آورم، این بود که هنگام تحصیل در مقطع ابتدایی و راهنمایی بیشتر به طرف ورزشهای توپی رفته و عضو تیم فوتبال مدرسه و محله بودم؛ ولی همیشه و همه وقت چشم در تابلو سردر استادیوم سعدآباد و سالن کشتی داشتم. به علت علاقه وافر به پهلوان زنده یاد تختی و دیگر قهرمانان و نام آوران، همیشه با خود می گفتم روزی می شود که من هم بتوانم لباس کشتی پوشیده و با حریفان دست و پنجه نرم کنم.

تا اینکه روزی در مدرسه زمزمه تیم کشتی و مسابقات کشتی شد، از طریق دوستان باخبر شدم که مدرسه ما هم می خواهد در مسابقات کشتی آموزشگاه ها شرکت نماید. باید عرض کنم من از نظر قد و قواره به نسل پدران و نیاکان خودم که از خطه سرسبز و پهوان خیز گلمکان بودند شبیه بودم و اندام و هیکل بنده هم بیشتر ازاینکه به تیپ ورزشکاران فوتبال یا سایر رشته‌ها بخورد، بیشتر به نقش کشتی و پهلوانی نزدیک بود. به همین دلیل برای مسابقات کشتی ثبت نام کردم و از آن روز به بعد زندگی بنده از ورزشهای میدانی به سمت ورزش کشتی و ورزش زورخانه ای ورق خورد. در باشگاه کشتی ثبت نام کرده و با جدیت و علاقه فراوان به دنبال ورزش کشتی رفتم، ضمناً همانطور که قبلاً عرض کردم الگوی بنده در کشتی از نظر شخصیت و پهلوانی بیشتر به پهلوان تختی گرایش داشت، همچنین در شهر خودمان و مخصوصاً گلمکان از تجربیات و مردانگی و ایثار پهلوانان به نامی مانند: پهلوان وفادار پهلوان گلمکانی – پهلوان توکل و خادم استفاده می کردم.

با این نیت توانستم هرچه سریعتر در این رشته پهلوانی پیشرفت کنم و از دیگر همراهان وهم تیمی ها و همسنگرانم سبقت بگیرم و در فاصله اندکی در مسابقات قهرمانی آموزشگاههای استان و بعد هم در کشور به مقام های شاخصی دست پیدا کنم. همان اوایل کار مربیان متوجه شدند که بنده در ورزش کشتی استعداد خاصی دارم و روی بنده سرمایه گذاری های زیادی نمودند و من هم جواب زحمات آنان را دادم و توانستم در وزنهای مختلف و در مسابقات گوناگون به مقام های مناسبی دست پیدا کنم و بر روی سکوی قهرمانی قرار بگیرم و حتی تا دعوت در تیم ملی هم پیش رفتم و توانستم تا حدودی دین خود را نسبت به شهرم و استان ادا کنم.

همانطور که عرض کردم بنده از نظر قد و قواره رو به رشد بودم، بنابراین از وزن ۵۲ کیلوگرم کشتی را شروع کرده و تا وزن دهم که آنموقع ۱۳۰ کیلوگرم بود رسیدم و در تمام این اوزان میانه کشتی گرفتم و مقامهای مختلفی را کسب نمودم.

مختصری از مشوقان و مربیان که در معیت آنان در این رشته ورزشی برجسته شدم:

اولین مشوق و راهنما، که بنده را به سوی ورزش باستانی و کشتی سوق داده و پشتیبان و حامی من بودند، خدا بیامرز پدر و عمویم بوده که در عرصه کشتی نیز فعالت داشتند. لازم می دانم که در همین دست نوشته ها از آنان تشکر و قدردانی کرده و علو درجات را برای مرحوم پدرم از درگاه خداوند متعال خواستارم؛ خدایش بیامرزد و باشد که بتوانم تمام خصال پهلوانی و مردانگی و ازخود گذشتگی را که به من آموخته اند آویزه گوش کرده و با مردم مهربان و همراه باشم و راه پرره روی ایشان همیشه پیش روی بنده باشد.

باید عرض کنم از اولین مربیانی که زحمت بنده را کشیده و من را در این راه پرفراز و نشیب همراهی کرده تا من بتوانم با کشتی گرفتنم دل آنها و همشهری های خود و خانواده را شاد کنم و افتخاراتی برای کشورم به ارمغان بیاورم، بعد از پدر و عمویم آقای عسگر ناجی بودند. ایشان یکی از نام آوران و معلمین خوب و با شخصیت این مرز و بوم بوده و من را به روی تشک کشتی آوردند و با فنون و رسم و رسوم کشتی آشنا کردند و حتی با خانواده بنده تماس گرفته و تاکید کردند که حتماً من به دنبال ورزش کشتی باشم. ایشان از نظر استعداد یابی به این باور رسیده بودند که بنده در آینده سرنوشت خوبی در این ورزش ملی میهنی دارم. من با این مربی کشتی را آغاز کردم تا اینکه ایشان از مشهد به مازندران عزیمت کرده و در آنجا مشغول خدمت به جوانان شدند و بنده اجباراً با مربیان دیگری آشنا شده و توانستم به نحو احسن از تجربیات و آموخته های آنان بهره ببرم.

مربیان دیگری که من را در کشتی آموزش فنون و رسم جوانمردی و قهرمانی دادند عبارت اند از آقایان :

چنگیز عامل – حبیب غفاری – مرحوم فخرائی – حاجی آقا آزمون – مرحوم یحیی طاهری حسین معرب و مرحوم حاج وفادار؛

این افراد زحمات فراوانی برای بنده کشیده تا بتوانم به مقام های قهرمانی برسم. از تمامی آنها کمال تشکر و قدردانی را می نمایم و برای آن چند نفری هم که دیده از جهان بربسته اند علو درجات را از خداوند یکتا مسئلت دارم، باشد که بتوانم زحمات آنان را در طول زندگی با اعمال نیک و پسندیده و جوانمردی پاسخگو باشم و برای دیگران مثمر ثمر واقع شوم.

فعالیت های مستمر در ورزش :

همانطور که قبلاً هم اشاره کردم، بنده در تیم فوتبال مشهد در سطح نوجوانان و جوانان و در سطح استان مطرح بوده و برای تیم استان انتخاب شده بودم. بعد از فوتبال همانطور که ذکر شد به علت علاقه فراوان به جهان پهلوان تختی و دیگر جوانمردان راه کشتی را در پیش گرفتم و به جرگه پهلوانان قدم گذاشته و مقام های ذیل را در سالیان نوجوانی و جوانی و بزرگسالی کسب کردم که به شرح ذیل می باشد.

در سال های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۲ در مسابقات قهرمانی آموزشگاه های خراسان در وزن ۵۲ کیلوگرم مقام پنجم
در سال ۱۳۵۳در مسابقات استان در وزن۵۷ کیلوگرم مقام ‌دوم
در سال ۱۳۵۴ در مسابقات آموزشگاه ها در وزن ۶۲ کیلوگرم مقام سوم و درهمان وزن و در رده نوجوانان مقام دوم
در سال ۱۳۵۶ در مسابقات آموزشگاه های استان در وزن ۷۴ کیلوگرم مقام اول
در سال ۱۳۵۶ در مسابقات آموزشگاه های استان در وزن ۷۴ کیلوگرم مقام چهارم
در سال ۱۳۵۶ در مسابقات آموزشگاه های ایران در وزن ۷۴ کیلوگرم مقام چهارم
در سال ۱۳۵۶ در مسابقات آموزشگاه های ایران در وزن ۸۲ کیلوگرم در رشته فرنگی مقام سوم و کشتی آزاد مقام دوم
در سال ۱۳۵۷ در مسابقات جوانان ایران در وزن ۸۲ کیلوگرم مقام سوم
همچنین درهمین سال در مسابقات قهرمانی کشور در وزن ۸۲ کیلوگرم کشتی گرفتم و به مقام سوم نائل شدم. نفرات اول و دوم در این دوره: مرحوم هوشنگ منتظر ظهور و فریدون بهنام پور بودند.

در سال ۱۳۵۸ در مسابقات کشتی جوانان ایران در وزن ۹۰ کیلوگرم در کشتی آزاد مقام اول و در رشته فرنگی مقام سوم
در سال ۱۳۵۹ در مسابقات کشتی جوانان ایران در وزن ۹۰ کیلوگرم در کشتی آزاد مقام دوم و در رشته فرنگی مقام اول
سال های ۱۳۸۶ به بعد، به جرگه پیشکسوتان پیوستم و در وزن ۱۳۰ کیلوگرم ایران به مربی گری مرد خوشنام و عاشق به ورزش کشتی جناب حاجی آقا عاقلتر به مقام قهرمانی ایران نائل شدم. در همین جا لازم می دانم از زحمات فراوانی که این مربی با شخصیت و خوش نام برای بنده کشیده اند تشکر و قدردانی نمایم.

شرکت در مسابقات لیگ کشتی ایران :

اینجانب در تیم برق خراسان عضو تیم کشتی این شرکت بودم و در دو دوره از مسابقات لیگ توانستم کشتی های خوبی برای این باشگاه بگیرم و با تمام قدرت به همراه دیگر اعضای تیم به مقام قهرمانی دست یابیم.

نفرات تیم کشتی سال اول لیگ برق خراسان بزرگ عبارت اند از آقایان :

اکبر حسین زاده – قاسمیان – علیرضا رستمی – محمود قشنگ – نوروز نظری – منصور خوشدل – رضا فیاض – برادران فهیمی – سنجرانی – علی اکبر شیدا – عزیز نظری – کمالی – منصورعابدی

مربیان تیم باشگاه برق که بنده در آن سال عضو آن بودم عبارت اند از آقایان :

چنگیز عامل – علی بامشکی – حسن بامشکی – مرحوم فخرائی و مرحوم وفادار

در همین جا باید از زحمات فراوانی که حاجی آقا عاقلتر در قسمت پیشکسوتان برای بنده کشیده اند صمیمانه تشکر و قدردانی کنم.

ضمناً باید عرض کنم که بنده در مسابقات جوانان ایران در وزن ۹۰ کیلوگرم که یک وزن بالاتر از وزن معمول خودم بود شرکت کرده و توانستم به مقام قهرمانی برسم و همان سال از بنده دعوت بعمل آمد تا در اردوی تیم ملی حاضر شوم؛ در همان موقع هم لیگ کشتی در حال برگزاری بود و من هم در تیم ملی و هم در کشتی لیگ کشور شرکت داشتم و همراه با دیگر کشتی گیران استان در این جام کشتی می گرفتم. نفرات تیم لیگ کشتی عبارت بودند از آقایان:

عفت دار- حاج محمود قشنگ – حاجی مهرافروزیان – منصور خوشدل – عزیزاله نظری – نوروز نظری – علی اکبرشیدا – علیرضا رستمی – منصورعابدی – اکبر حسین زاده- جعفر موسوی

جام های معتبر کشتی کشور:

بنده در سه جام معتبر ایران که یکی جام سید رسول حسینی در مازندران و دومی جام عبداله موحد و سومی ناطق نوری شرکت مستمر داشته و توانستم مقام کسب نمایم و چند تن از قهرمانان خطه مازندران و تهران و دیگر استانها را شکست دهم.

داور: حاج آقا عاقلتر، از پیشکسوتان کشتی خراسان

یک خاطره از دوران کشتی :

در مسابقات قهرمانی آموزشگاه های کشورکه در سالهای ۵۲-۵۳ برگزار شد هر رشته ورزشی در یک خوابگاه جدا اسکان داده شدند. اعضای تیم موظف بود برای نظافت و تزئین خوابگاه کوشش کند، چراکه دست اندرکاران اردو هر روز صبح از اتاق ها و خوابگاه های ورزشکاران بازدید می کردند و در آخرین روز مسابقات امتیازات برای آن استان و تیم منظور می شد. تیم کشتی هرساله در خوابگاه ها امتیاز خوبی دریافت می کرد ولی متاسفانه روز آخر که روز سرنوشت و جمع امتیازات بود شیطنت بعضی از بچه ها باعث شد که کسر امتیاز شویم و از افتخار بهترین خوابگاه دور بمانیم. علت کسر امتیاز آن بود که صبح همان روز یکی از ورزشکاران به نام آقای جعفر موسوی از خواب بلند شده و صورت هم تیمی های خود را با رنگ سیاه، سیاه کرده. هنگام ورود، بازرسان این صحنه سیاه بازی صورت بچه ها را دیدند و از تیم کسر امتیاز شد. این اتفاق به علت شیطنت و سرگرمی ورزشکارها افتاد اما ما یاد گرفتیم که نه فقط در ورزش بلکه در اردو هم باید مرتب و منظم بوده و بهداشت و زیبایی محیط خوابگاهها را نیز باید رعایت کنیم.

زندگی در حال حاضر :

باید عرض کنم در حال حاضر در سن ۵۴ سالگی دارای همسر و دو فرزند پسر به نام احد و علی و یک فرزند دختر هستم و در کمال آرامش و سلامت در کانون گرم خانوادگی زندگی می کنم. خداروشکر که فرزندان سالم و تندرست و خانواده ای پر از مهر و محبت و تمام ورزشی دارم و همه اهل خانواده ورزشکار و ورزش دوست هستند. ضمناً احد رزمی کار و قهرمان استان و دارای کمربند و همچنین علی والیبالیست و عضو تیم خراسان و قهرمان دانشگاه های ایران و آسیا است.

جمعی از پیشکسوتان کشتی خراسان در کنار پهلوان ذولفقاری

خاطره‌ای دیگر از دوران کشتی :

در اردوی یکی از مسابقات کشتی با دیگر تیم های ورزشی همراه بودیم. در موقع فراغت از مسابقات با تیم های استانهای دیگر مشغول بازی فوتبال می شدیم. تیم کشتی گیران که تشکیل می شد از آقایان : سوخته صحرائی – سلیمانی و بنده و چند ورزشکار سنگین دیگر. یک روز با تیم های هندبال و والیبال یکی از استانها مسابقه دادیم و با اینکه وزن های همه ما سنگین و با ورزش فوتبال هم زیاد آشنا نبودیم، اما چون بنده از بازیکنان قدیم فوتبال بودم به کمک دیگر اعضای تیم توانستیم تیم مقابل را با گلهای فراوان شکست دهیم. در آن بازی از ۱۲ گلی که به تیم مقابل زدیم ۱۰ تا آن را من به ثمر رسانده و برنده مسابقه شدیم.

خاطره و یک پند :

قبلاً عرض کرده بودم که آقای ناجی اولین مربی و استعداد یاب بنده بود و مرا به کشتی گرفتن و کشتی گیری دعوت کرد. بنده هم به حرف ایشان لبیک گفته و در تمرینات کشتی حاضر میشدم، ولی چون قبل کشتی بنده یک فوتبالیست تمام عیار بودم گاهی گریزی به فوتبال و یا والیبال میزدم. یکی از پهلوانها که اسوه جوانمردی و فتوت بود من را به کناری کشید و یک نصیحت پدرانه یا برادرانه به بنده کرد؛ ایشان که آقای حاج پهلوان ابراهیم آزمون بودند به بنده پیشنهاد فرمودند که اگر در تمرینات تخصصی شرکت کنم و در درشته های فوتبال یا والیبال مستمر شرکت نکنم می توانم در آینده کشتی گیر نامی و بزرگی شوم. حتی ایشان اسم یکی از قهرمانان کشتی شوروی سابق الکساندر مدوید را برد و گفت با پشتکار می توانم پا جای پای ایشان بگذارم. من از پند و نصیحت ایشان بسیار خوشحال شده و امید زیادی در تمرینات کشتی پیدا کردم و سعی کردم که این گفته های بزرگان را در تمرینات و زندگیانی خود الگو کنم.تشکر و قدردانی فراوان می کنم از این مرد خیر و نیکور و پهلوان تمام عیار ومردمی .

در پایان این مطالب که شمه ای کوچک از زندگی خودم و خانواده ام بود از هیآت پیشکسوتان کشتی خراسان که این مجال را به بنده داده اند تا گفتاری کوتاه با دوستان قدیمی خود داشته باشم، تشکر و قدردانی می نمایم. مخصوصاً از بنیانگذاران این هیآت: جناب آقای سرهنگ عظیمی و حاجی آقا عاقلتر تشکر ویژه دارم و امیدوارم که همیشه و در تمام طول زندگی موفق و پیروز و سربلند باشند.

به امید هرچه صمیمتر این هیآت با یکدیگر

یکی از فنون زیبای کشتی فرنگی

ضرب المثل که می گویند: دود از کنده بلند می شود

یک نفر به چند نفر …

کلام ما در اینجا پایان یافت و اکنون بآئین ورزشکاران
باستانی در پایان ورزش، برسم دعا میگوئیم:

اول و آخر مردان بخیر

همیشه شاد باشید