زندگينامه ورزشي

قهـرمان و پيشكسوت كشتي‌ خراسـان و ايران
« به نام ايزد بي‌همتـا»
با ياري خداوند متعـال و بزرگ ؛
بنا داريم از اين پـس زندگينـامه، خاطرات تلخ و شيرين، حوادث زندگي، مقام‌هاي قهرماني، حرفهاي دل و خلاصه آن چه خواندني ا‌ست از پيشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و ساير مدارك آنان به رشته‌ي تحريـر درآوريم، در اين راه جناب آقاي مجيـد عباسي رياست محترم كميته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتي و به جهت صفات اخلاقي و پهلواني مورد علاقه‌ي وافر جامعـه‌ كشتي مي‌باشـد ما را همراهي خواهنـد نمود و قرار بر اين شد كه هر كدام از پيشكسوتان محترم كشتي كه ميـزبان نشست ماهانه مي‌شود زندگي‌نامه اش به رشته تحرير درآيد .
و اين روند ادامه خواهد داشت تا با ياري خداوند بزرگ در پايان كار اين مجموعه به صورت كتابي ارزشمند بچاپ رسيده و به جامعه كشتي خراسان بزرگ تقديم گردد.

خلاصه اي از زندگينامه ورزشي محمد بها بسته و فرزندان ورزشكار ايشان
بايد عرض كنم اينجانب محمد بها بسته فرزند حسن در سال ۱۳۲۸ در زمستاني سخت و سرما و برف در يكي از روستاهاي خوش آب و هوايي كه به نام دولو از شهرستان كهن و پهلوان خير قوچان است در خانواده اي كشاورز و پركار و پر تلاش پا به عرصه وجود نهاده و نام مرا از جائيكه پدرم عاشق حضرت خاتم الانبياء محمد مصطفي بوده محمد ناميده و دوران طفوليت و نوجواني را در همان روستاي دولو سپري كردم، و در همان روستا به مدرسه رفته و دوره ابتدائي را به پايان رسانده ام و بعد از آن چون در روستا بيشتر از شش كلاس ابتدايي نبوده براي ادامه تحصيل در دوره اول دبيرستان به شهرستان قوچان كوچ كرده و دوره اول دبيرستان يعني سيكل اول را تا كلاس نهم ادامه داده و بعد از آن به علت كار فراوان كشاورزي مجبور به ترك تحصيل شده و دوباره عازم روستاي دولو شده و به كمك پدر كه كمي پير شده و براي كار كشاورزي در اذيت بوده به ياري او شتافتم و بايد بگويم كه دنباله تحصيل را رها كرده و به كار كشاورزي و دامداري مشغول شدم و بعد از خدمت سربازي با دختر مورد علاقه خودم ازدواج كرده و حاصل اين ازدواج پنج فرزند پسر و يك دختر بوده است كه تمامي فرزندان همگي مشغول ورزش شدند و تا قهرماني كشور و نامزد تيم ملي شدند كه عنوان هاي آنها را در صفحات بعد براي شما شرح خواهم داد.
فرزندان پسر عبارتند از ۱- عليرضا ۲- مهدي ۳- وحيد ۴- امير ۵- حميد كه همگي به رشته ورزشي مردمي و سنتي خودمان چوخه و كشتي پهلواني و كشتي آزاد روي آوردن و يك دختر هم دارم كه عروس شده و ضمناً يادآور شوم چون خانواده ورزشي كشتي داريم بنابراين دامادي نصيب بنده شده كه ايشان هم قهرمان كشتي هستند و در اين رشته فعاليت دارند.

شروع به تمرينات كشتي با چوخه خراسان بزرگ
بايد بگويم كه در سن ۷ تا ۱۲ سالگي كه كنار دست پدر بوده و ايشان خود يك فرد كشتي گير با چوخه و پهلوان آن روستا معروف شده سعي بر اين داشت كه مرا هم مانند خودشان يك فردي با مسئوليت و پهلوان پرورش دهد. همين بود كه هر وقت در روستا عروسي يا جشن و اعياد بود مرا با خود به اين مجالس مي برده و براي بنده حريف جور مي كرد تا من با راه و رسم پهلواني و كشتي خوي بگيرم و بتوانم در آينده مرد پرتوان و با مسئوليت و پاك باشم اين بود كه من هم روز به روز به اين كشتي پهلواني و قهرماني بيشتر علاقه پيدا ميكردم و در فكر پيشرفت خود بودم. بايد بگويم كه در دوران دبستان وقتي از منزل تا مدرسه يا در برگشت از مدرسه در كنار باغها و اولنگ زارها از همكلاسيهاي خودم را به كشتي دعوت مي كردم و در همان راه مدرسه تا خانه يكي دو كشتي با اين دوستان مي گرفتم بالاخره يا زمين مي خوردم يا حريف را مغلوب خود مي شناختم وقتي كه به خانه مي رسيدم كه تمام لباس هاي بنده پر از خاك و گل بود كه هميشه مادرم خدابيامرز كه زحمت فراوان براي سلامتي بنده كشيده عصباني مي شدند و من را دعوا مي كردند كه اين چه وضعي است به سرو روي و لباس هاي خودت آوردي در اينجا مرحوم پدر بزرگوارم پا در مياني كرده و مادرم را راضي مي كرد كه با بنده قهر و عصباني نشود و بعد از من مي پرسيد محمدجان خوب كشتي گرفتي و توانستي آن لنگي كه به تو ياد داده بودم اجرا كردي و شروع به تشويق و ياد دادن فنون كشتي چوخه مي شد و مرا با راهنمايي خودش به طرف پيروزي و مقاومت در كشتي سوق ميداد اين شد كه بنده روز به روز در اين كشتي سنتي و بومي محلي استان خراسان توانستم به درجه اي از فنون كشتي چوخه برسم بايد بگويم كه مربي اول بنده كسي نبود جز مرحوم پدرم كه مرا بيش از آن كه انتظار داشتم راهنمائي مي كردند و هم و غم ايشان اين بود كه در ميدانهاي بزرگتر و با حريفان پر قدرت و خبره تر جدال كنم تا بتوانم يكي از چوخه كارهاي خوب شهرستان قوچان و استان شوم، كه همين طور هم شد خداوند كريم ايشان را بيامرزد و او را از بنده راضي و خشنود نمايد روحش شاد باشد.

شروع رسمي كشتي چوخه در مشهد
در سن چهارده سال بودم كه راهي شهر مقدس مشهد شده و زندگي ورزشي ام را در شهر مذهبي در كنار خانواده شروع كردم. در مشهد و به طور كلي در استان خراسان گودهاي كشتي فراواني هست كه در اعياد و جشن عروسي ها فعال هستند بنده هم كه عاشق كشتي بودم هر روز جمعه يا اعياد در اين مراكز كشتي چوخه حضور پيدا كرده و حريف براي خودم مي طلبيدم كه بالاخره با تلاش و كوشش توانستم خودم را در كشتي چوخه خراسان به اثبات برسانم جوري كه روي بنده حساب مي شد و هر كسي مايل به كشتي با من نبود مگر در مسابقات رسمي كه اجباراً بايد در ميدان حاضر ميشدند. به مبارزه با بنده مي پرداختند كه در اين چندين سال در اطراف مشهد و قوچان هر جا مبارزه اي بود يا عروسي و جشن كه در آن كشتي برگزار مي شد بدون هيچگونه عذري يا بهانه اي شركت ميكردم و در ميدان نبرد كشتي حاضر مي شدم تا اينكه در مسابقات كشتي با چوخه در سالهاي ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۹ در تمامي مسابقات كشتي با چوخه استان در شهرهاي مختلف استان منجمله بجنورد- شيروان- قوچان- چناران- مشهد- فريمان- كلات و نيشابور در اين رزمگاه شركت داشتم و در اكثر اين مسابقات توانستم به مقامهاي اول يا دوم يا سوم برسم و از امتيازات و جوائز آن كشتي ها كه به رسم و رسوم سنتي و با ساز و دوهلو انجام مي شد بر حريفان فائق آماده و از جوائز نقدي و شئي بهره مند شوم- جوائز اين مسابقات بيشتر گاو- گوسفند- گوساله- اسب- فرش- بخاري- يخچال- قالي- پتو- پارچه كت شلواري و وسايل ديگر منزل و منجمله وجوهات نقدي. من هم در دوران گرفتن كشتي چوخه از اين نوع جوائز بي بهره نبودم و در هر مسابقه اي برگزار مي شد و قندي به اصطلاح كشتي چوخه در مسابقات رسم بود بنده از آنها قسمتي داشتم كه برنده آن جائز شوم در همين مطالب بايد عرض كنم چون در زمان مسابقات كشتي با چوخه كه يكي از ورزشهاي بومي استان پهناور خراسان هست و در مراسم جشن ها- ختنه سورانها- عروسي ها و عيد نوروز برگزار مي شود و اين نوع ورزش در شهر و استانهاي ديگر وجود نداشت و مسابقات آن به صورت رسمي برگزار نمي شد يك فرد يا افرادي پا به جلو گذاشته و آستيني بالا ميزدند و مسابقات را به نحو احسن برگزار ميكردند. اين بود كه در مسابقات كسي كه قهرمان يا پهلوان مي شد حكم ورزشي و لوح و مدالي در كار نبود فقط همين جوائز نقدي يا وسايل منزل منظور مي شد. اين بود كه ما هر چه زحمت كشيده و قهرمان يا پهلوان آن گو شده ايم لوح يا مدالي نداريم چون نبود كه به ما اهدا شود. و سالهاي پهلواني و قهرمانيهاي ما به طور رسمي در مجلات و روزنامه ها و اخبار گفته و شنيده نمي شد و بايد عرض كنم پهلواناني كه در اين ميدان هاي خاكي و سخت و صفت يا كمي جلوتر برويم روي چمن و اولنگ زارها برگزار مي شد كه هميشه با بدنهاي زخمي و آسيب ديده در دوره هاي بعد كشتي مسابقه ميدادم آن هم علت خودش را داشت چون كسانيكه در اين ميدان ها مبارزه مي كردند همگي از انسان هاي والا و با جسارت و مردم دوست و دستگيري از مستمندان و ضعفا بودند و كسي براي مقام يا آن جوائز به ميدان نمي رفت فقط به خاطر تماشاي خوش كشتي براي ديگران و ساختن كشور مرد پرور و پهلوان اين كشتي سخت را انجام مي دادند و در مواقع سختي ديگران به كمك آنها مي شتافتن از جان و مال خود مايه مي گذاشتن تا آن فرد با كمك آنان از آن گرفتاري خلاص شود هدف فقط كمك به مردم كشور و شهر و روستا و شاد كردن آنها بوده وبس. بايد بگويم هميشه از كشتي گيران سنگين وزن با چوخه براي مبارزه در كشتي آزاد فرنگي در تيم هاي خراسان و شهرهاي تابعه شركت مي كردند كه بعضي از آنها به مقام پهلواني و قهرماني كشور و حتي جهان نيز رسيده اند و افتخاري براي كشور خود بدست آورده.اين افراد عبارتند از آقايان :سخدري- وفادار- شورورزي- گلمكاني-صحرائي و ديگران كه در مجموع آنان پهلوانان كشور و جهان كه به عناويني دست يافته اند پس بايد اين باشد كه از كنار زمينهاي سرد و خشك و سخت پهلواناني پا به عرصه ميدانها گذاشته و توانستند دين خود را به مردم و مملكت ادا نمايند اين توانايي را هم بيشتر از فنون كشتي باچوخه فرا گرفته بودند كه در كشتي آزاد و فرنگي استفاده مي نمودند.

روي آوردن از كشتي چوخه به كشتي آزاد فرنگي
بايد بگويم بنده وقتي به مشهد عزيمت كرده و كشتي را ادامه دادم مرا در شهرداري استخدام كرده و مشغول به كار شدم كه رفته رفته از كشتي چوخه به كشتي آزاد و فرنگي در باشگاه سعدآباد و برق خراسان شركت كرده و تمرينات كشتي آزاد و فرنگي را در باشگاه مرحوم محمد علي صحرائي زير نظر مرحوم فخرائي- ناجي در فرنگي معرب ادامه داده و با خصوصيات كشتي آزاد فرنگي و فنون آن كشتي را آموخته و گاهي اوقات هم در باشگاه برق منطقه زير نظر مربي كشتي باشگاه برق ادامه مي دادم و در مسابقات كشتي باشگاههاي مشهد نيز از اين باشگاه و يا شهرداري مشهد شركت ميكردم به طوري كه در چند دوره در مسابقات باشگاهي مشهد مقامهاي اول را كسب كرده و بر روي سكوي اول قهرماني باشگاههاي مشهد قرار گرفتم.
مسابقات كارگري
در چند دوره در مسابقات استاني وكشوري كارگران كه جزو تيم خراسان بوده و توانستم بر روي سكوي قهرماني قرار بگيرم و براي تيم خراسان مثمر ثمر باشم و با اين تيم بزرگ به مقام قهرماني برسم هم تيمي و هم انفرادي كه در سكوهاي مختلف اين مسابقات قرار گرفتم و به مقام هايي دست يافتم.

مسابقات برون مرزي
در خرداد ماه سال ۱۳۵۹ نيز در جام كشتي لودز لهستان كه تيم خراسان به خاطر اينكه در سال ۱۳۵۸ قهرمان ايران شده بود و نفرات زيادي بر روي سكوي قهرماني قرار گرفته بوديم به همين دليل فدراسيون كشتي كشور اين سهميه مسابقات بين المللي لودز لهستان را به استان خراسان محول نمود كه در آن سال بنده هم در تيم منتخب استان خراسان در وزن ۸۴ كيلو افتخار حضور داشتم و دو سه تا كشتي نزديك به حريفان آن موقع شوروي- لهستان و مجارستان توانستم كشتي بگيرم كه به شهادت مربي تيم مرحوم استاد كريم محمديان كه از آن كشتي هايي كه انجام دادم كاملاً از بنده و كشتي هاي خوبي كه اجرا كردم رضايت كامل داشت در آن موقع كه گزارشهاي مسابقات را به فدراسيون كشتي داده بودند از كشتي هاي بنده تعريف شده و حمايت خود را از كشتي هاي خوب من را به فدراسيون گزارش كرده بودند.
اسامي تيم كشتي خراسان در جام لودز لهستان
۱- حسن راستگو ۲- چنگيز عامل ۳- حسين عبدالهي ۴- انصاري از تهران ۵- محمود قشنگ ۶- خدابخش عفت دار ۷- محمد بهاء بسته ۸- اكبر شيدا ۹- عزيز نظري
اين افراد تيم كشتي خراسان را در اين مسابقات لودز لهستان همراهي كرده و همگي كشتي هاي قابل قبولي براي خراسان و كشور ايران انجام دادند و اين تيم به سرپرستي و مربيگري استاد كريم محمديان سرمربي خراسان بزرگ به عهده داشتن.

شركت مسابقات جودو ايران در سالهاي ۱۳۵۷- ۱۳۵۸
اينجانب در دو دوره از مسابقات قهرماني كشور در مسابقات جودو شركت داشتم آن موقع بنده از فنون جودو زياد اطلاع نداشتم چون بنده در كشتي آزاد و فرنگي بيشتري فنون كشتي آزاد و چوخه استفاده مي كردم و تسلط كامل به انواع لنگ و گرفتن شال و يقه و كشتي چوخه داشتم به همين دليل به بنده پيشنهاد شد در مسابقات جودوي كشور شركت كنم بنده هم براي شركت در اين مسابقات و آزمايش دادن آن ورزش شركت كرده و به لطف خداوند بزرگ و فنون كشتي چوخه توانستم تمامي حريفات خودم را مغلوب كرده و يكسال به مقام اول و سال بعدي دراين مسابقات كشوري به مقام دوم دست پيدا كرده و در سكوي قهرماني كشور قرار گيرم و آن مدالهاي كشتي خودم را با مدالهاي جودو همراه كنم و از اين ورزش نيز داراي مدال باشم و با اين رشته نيز آشنائي كامل پيدا كنم و از تجربيات اين رشته در كشتي آزاد سود ببرم.
مسابقات قهرماني كشتي فرنگي مشهد سال ۱۳۵۸
اين مسابقات در تابستان سال ۱۳۵۸ در شهرستان گناباد برگزار شد كه بنده هم در مسابقات قهرماني استاني به مقام اول رسيده و جزو منتخب تيم خراسان باشم كه اين مسابقات در ماه مرداد در مشهد سالن مهران با ۱۸ تيم از استانهاي مختلف با شركت ۱۳۲ كشتي گير در رشته فرنگي برگزار شد كه بنده هم در وزن هفتم اين مسابقات شركت داشتم اين مسابقات قرار بود كه در تهران برگزار شود چون در همان موقع مصادف شد با فوت آيت اله طالقاني كه فدراسيون اين مسابقات را به مشهد واگزار كرد كه اين مسابقات در مشهد برگزار شد. يكي از اتفاقات اين مسابقات كشتي گيري بود از استان اصفهان بنام هاشم قنبري كه در وزن ۷۴ كيلوگرم به مدت يازده سال در رشته فرنگي در آن هميشه قهرمان بوده در اين دوره از مسابقات بعد از اتمام كشتي هايش براي هميشه از كشتي و كشتي گيري كناره گيري نمود كه با برنامه ويژه اي كه فدراسيون در طول مسابقه براي ايشان اجرا نمود و براي هميشه از گرفتن كشتي خود را بازنشسته كرد.

آن سال بنده در وزن هفتم از تيم خراسان شركت داشتم و توانستم حريفان خودم را يكي پس از ديگري شكست داده و با پيروزي بر آنها فائق آيم ودر فينال اين دوره از مسابقات بنده با كشتي گير بنام رضا يوسف آبادي كه جزو تيم ملي كشتي فرنگي كشور بود كشتي گيري با قد و قوار مناسب در فينال با هم روبرو شديم كه بعد از ۹ دقيقه كشتي و حمايت فراوان از تماشاچيان مشهدي اين كشتي برگزار شد و بعد از تلاش فراوان بنده متأسفانه هر چند كه كشتي قابل قبولي گرفتم و چند بار حريف را به خطر انداخته و امتيازهائي از او كسب نمودم ولي به علتي كه قد و قواره بلند اين كشتي گير با تجربه نتوانستم به ايشان برتري داشته باشم با اينكه يك مسابقه جانانه و با زيرو رو شدن فراوان و امتياز نزديك اين كشتي را واگذار كردم و به مقام دوم و نايب قهرماني كشور دست پيدا كرده و بر روي سكوي دوم جاي گرفته و مدال نقره نصيب بنده شد ولي با اين تفاصيل از اينكه به مقام دوم كشور دست پيدا كرده بودم زياد راضي نبودم هر چند كه قسمت و تقدير بنده در آن مسابقات همان سكوي دوم بود بايد بعد از آن مسابقه تلاش و كوشش فراواني انجام ميدادم كه بر اين كشتي گير قوي و پرتجربه پيروز شوم.

نتيجه مسابقات ۱۳۵۸ كشتي قهرماني فرنگي كشور
سال ۱۳۵۸ تيم كشتي خراسان توانست با او اقتدار كامل در سكوي يك قهرماني كشور قرار بگيرد و كاپ قهرماني را در مشهد بر روي دستان قهرمانان به پرواز در آوردند بايد عرض كنم تيم كشتي با دو مدال طلا بوسيله حسن كاشمري در وزن ۵۳ كيلوگرم و يك مدال طلا در وزن ۶۸ كيلوگرم بوسيله بهرام توكلي كسب شد و دو مدال نقره بوسيله محمد اژدري در ۵۷ كيلوگرم بوسيله بنده در وزن هفتم (محمد بها بسته) و يك مدال برنز بوسيله عزيز نظري در وزن نهم بدست آمد كه بطور كلي استان خراسان با كسب ۳۶ امتياز از كليه تيم ها و استانها در سكوي اول قهرماني كشور قرار گرفت و جام قهرماني را در آغوش كشيد و تيم خوزستان مقام دوم كشور و تهران به مقام سومي دست يافتند و زير پاي استان خراسان در روي سكوي ۲ و ۳ ايستادن.

نفرات اول تا سوم وزن هفتم كشتي فرنگي كشور
۱- رضا يوسف آبادي از كرمان مقام اول مدال طلا
۲- محمد بها بسته از خراسان مقام دوم مدال نقره
۳- حسن عبداللهي از تهران مقام سوم مدال برنز

تقدير و تشكر
جا دارد درهمين مطالب از مربيانم كه در قهرماني و پيروزيهاي بنده دخيل بوده و سهم داشته اند اول از همه كه الفباي كشتي چوخه را به من آموخت مرحوم پدر بزرگوارم بود كه روحش شاد و يادش ماندگار باد و از ايشان تقدير و تشكر دارم خداوند رحمتش نمايد.
دوم مرحوم محمد فخرائي- عسگر ناجي كه بارها با تلاش و كوشش ونصيحت هاي پدرانه و آموزش كشتي آزاد را به بنده آموختن از ايشان تشكر و قدرداني مي كنم و براي آنها اجر عظيم از خداوند متعال خواهانم وبراي استاد فخرائي آرزوي بهشت برين را دارم خداوند ايشان را رحمت نمايد و روحش شاد و يادش ماندگار، راهش پر رهرو باد.
شاگرد و فرزند شما محمد بها بسته

تشكر ويژه
جادارد كه در مدت چندين سال زندگي زناشوئي از همسر محترم خودم كه با كمك فراوان و با پشتيباني بي دريغ او كه توانستم در عنفوان جواني به ورزش كشتي روي آورم و به قهرماني برسم و از اينكه اين خانم محترم توانسته با پنج فرزند ذكور كه تمامي آنها قهرمان و انسان هاي والا مثمر ثمر براي وطن و خانواده خود بوده و به كمك و ياري مادر عزيزشان اين راه سنگين و پرتلاش را پشت سر گذاشته افرادي لايق- فداكار و با محبت آنها را پرورش داده و به جامعه ورزشي و كشاورزي و صنعتي تحويل داده و همگي اين فرزندان درسهاي دانشگاهي را به پايان رسانده اند و به كمك كسي نبوده مگر اول خداوند منان و بعد مادر بزرگوار آنان و همسر مهربان و فداكار اينجانب كه توانسته با سخت كوشي و صبر فراوان و ايثار بيش از حدآنها و مرا ياري نمايد زبان از تشكر ايشان قاصر است ولي بايد عرض كنم بنده و تمام فرزندانم از ايشان تشكر و قدرداني كرده و برايش آرزو، صحت و سلامتي و بهروزي را داريم و خداوند يار و ياور اين بانوي بزرگ باشد.
همسر شما محمد بها بسته

در آخر اين نوشته ها با چند نصيحت پدرانه آن را به پايان مي رسانم
آنچه فرزند بايد بداند :
۱- پدر و مادر صادق ترين دوستان تو هستند.
۲- سعي كن پدر و مادرت را درك كني.
۳- آنچه از فرزند خود توقع داري نسبت به پدر و مادرت روا دار.
۴- پدر و مادر را به دوستانت مفروش.
۵- اميد آنها را درباره فرزندان نااميد مكن.
۶- پدر و مادر عاشق تو بوده و هستند دست كم تو آنها را دوست بدار.
۷- دل پدر و مادر شكستني است پس احتياط كن.
۸- مبادا تحقيرشان كني.
۹- آنان خود را بر تو ترجيح داده اند شايسته است كه به آنها نيكي كني.
۱۰-دست پدر و مادر بوسيدني است.
۱۱- آفرينشت را مديون آنان بدان.
۱۲- كوره سوادت را به رخ آنان نكش هر چه داري از آنها داري.
۱۳- صلابت و اقتدار پدرت را نشكن.
۱۴- حتماً توجه داري كه تو هم پيرخواهي شد.
۱۵- چشمهاي پدر و مادر حرفهاي گفتني زياد دارند پس دقت كن.
۱۶- درس ايمان و باور را از آنان بجوي و بياموز.
۱۷- كوتاهي احتمالي آنان را بر ايشان خرده مگير.
۱۸- بدان كه هوش تو به پايه خرد و تجربه هاي شهودي آنها نمي رسد.
۱۹- پيش ديگري از آنها بدگوئي مكن.
۲۰- هرگز بر سرشان صدايت را بلند مكن.
۲۱- زيبائي وبرنائي تو به پاي زيبائي عشقي كه در دل آنان است نمي رسد.
۲۲- آشكار و پنهان از آنها دفاع كن.
۲۳- جلوتر از پدر و مادرت راه مرو.
۲۴-چشم پاسخي مناسب براي گفته هاي ايشان است (در امور ديني اطاعت از خدا).
۲۵- كلامشان را قطع نكن.
۲۶- با آنها لج بازي نكن.
۲۷- هيچگاه به پدر و مادرت نگو شما نمي فهميد (حتي در صورت صحت).
۲۸- آنان را با ديگران مقايسه مكن.
۲۹- بسيار براي آنان دعا كن.
۳۰- پس از مرگ پدر و مادرت آنها را از ياد مبر.

مختصري از زندگينامه پسران وزشكار و قهرمان من
فرزند اول بنده كه نور اميد و زندگي مستحكم به اينجانب داد در سال ۱۷/۱/۱۳۵۳در مشهد مقدس پا به دنيا گذاشت بنده را بسيار مسرور و شادمان و اميد به زندگي فرداها نمود مرا هر چه بيشتر به زندگي ورزشي ام سوق داد و با دو برابر توان در پيشرفت كارهاي ورزشيم فعاليت كردم. و هميشه در ذهنم اين بود آيا ميشود اين پسر برومند را خداوند جوري نگهدارد كه بتوانم آن را براي قهرماني و پهلواني كشور و مردي تمام عيار براي جامعه ورزشي خراسان و ايران پرورش و هم از خداوند متعال خواستم تا اين قدرت و توائي پدر شدن را به بنده بيشتر كند تا بتوانم آن آرزوئي كه دارم براي آينده پسرم بدست گيرم و در راه هدفم غافل و يا كم رنگ نباشم. به همين دليل اسم اولين فرزند خودم را كه در شهر مقدس مشهد به دنيا آمده و از امام هشتم كه جزو مجاورين اين آقا بوديم خواستم اسمي از ايشان و مرد اول دنياي اسلام كه پهلوان و قهرمان كننده درب خيبر و داماد پيغمبر و مولاي همه هستند يعني علي ابن ابيطالب كه اين پس از آقا علي سرمشق بگيرد اسم ايشان را عليرضا نام نهادم كه آرامش را از حضرت رضا و پهلواني از مولا علي بگيرد و با نام اين دو مولا زندگي مردمي و پهلواني و انساني از تبار مردان خدا باشد.

شروع تمرينات كشتي در سن نوجواني
بعد از اتمام تحصيلات دوره ابتدائي مدرسه مرجان وقتي كه وارد مدرسه راهنمائي شهيد دهقان نيري شدم با اسرار فراوان پسرم كه اسرار مي كرد و دائماً ميخواست كه او را براي تمرينات به باشگاه ورزشي كشتي كه علاقه فراواني در او ايجاد شده بود چون اكثر اوقات با من به تمرينات كشتي كه داشتم نظاره گر بود و هميشه ميگفت بابا كي من ميتونم مثل شما به سالن تمرين كشتي بيايم و تمرين كشتي كنم بنده ميگفتم پسرم هر وقت كه موقع شود و سن شما به كشتي نوجوانان برسد ميتواني درتمرينات كشتي براي سنين شما هست بروي و زيرنظر مربيان وقت سالن كشتي تمرين كني وقتي كه درس عليرضا در دبستان تمام شد روبروي من ايستاده و گفت پدر حالا وقت آن رسيده كه من به تمرين كشتي بروم چون يك عده از دانش آموزان مدرسه راهنمايي كه درس ميخوانند هر بعدازظهر بعد از تعطيل شدن از مدرسه به طرف سعدآباد ميروند و در سالن كشتي مرحوم محمدعلي صحرائي تمرين كشتي مي كنند و آن افراد در مدرسه زياد هستند از مربيان كشتي و سالن تمرين رضايت كامل دارند و خيلي خوشحال هستند از اين برنامه اي كه در پيش رو دارند حتماً بايد همين فردا مرا به اين سالن كشتي ببري و نام نويسي كني وگرنه خودم با بچه هاي مدرسه به آن سالن خواهم رفت. گفتم پسرم صبر كن تا ببينم شرايط ثبت نام چگونه است و سن كشتي براي شما در چه موقع شروع ميشود تا تو را در آن باشگاه ثبت نام نمايم. ميدونيد عليرضا در جواب بنده چه گفت او گفت بابا امروز در مدرسه من با اكثر آنها كه در باشگاه ثبت نام كرده اند كشتي گرفتم همه آنها را زمين زدم با همان فن لنگي كه شما به من آموخته ايد من در برابر عمل انجام شده قرار گرفته پسرجان اين كار را روي آسفالت مدرسه انجام دادي مدير معلم هيچي به تو نگفتن ، گفت چرا از بنده قول گرفتن كه ديگر در مدرسه با بچه هاي كشتي گير و ديگران حق تمرين يا مسابقه را ندارم من هم قول دادم كه اين كار را انجام ندهم ودبير ورزش من مرا به اتاق ورزشي برده و با من صحبت كرد كه براي ثبت نام تمرينات كشتي يه سالن آموزشگاهها معرفي خواهد كرد اين حرفها را كه زد بنده مجبور شدم كه ايشان را براي ثبت نام به سالن كشتي صحرائي ببرم و گروه نوجوانان جهت تمرين به خدا بيامرز هوشنگ نوذري كه مربي اين گروه سني بوده معرفي كنم و زير نظر ايشان تمرينات مرتب و منظم خودش را با آن علاقه شور وشوق فراواني از كشتي داشت بايد بگويم حتماً اين علاقه ژني بوده چون بنده هم هميشه در سن خردسالگي در تمرين و مسابقه كشتي در آتش اين ورزش مي سوختم ايشان را درك ميكردم كه چه حال و احوالي دارد به هر حال تمرينات را شروع كرده و كم كم بدن او آمادگي كشتي و تمرين سنگين را مي طلبيد كه هر چه بگويم كم گفتم كه الحق والنصاف زنده ياد آقاي هوشنگ نوذري در تمرينات او هميشه جديت خاصي داشت و او را به بهتر شدن و قهرمان شدن تشويق ، ترغيب مي كرد تا روز مسابقه فرا رسيد. در مسابقات نوجوانان در سطح مشهد و استان قهرمان شد و چند سال ديگر دوباره در مسابقات كشتي آموزشگاهي استان از تيم شهرستان مشهد در سطح استان شركت كرده و توانست قهرمان استان شود در قهرماني كشور نايب قهرمان كشور در آموزشگاههاي كشور و همچنين موفقيت باعث تمرينات شديد و فراوان و مثبت ايشان گرديد كه چندين بار قهرمان باشگاههاي مشهد و استان شود و سن او بجائي رسيد كه بايد به خدمت سربازي مي رفت چون در آخرين سال هنرستان رشته راه وساختمان مشغول درس خواندن بوده و توانست در اين رشته فني فارغ التحصيل شود و خودش را آماده سربازي مي كرد گفتم پسرجان اول برو دانشگاه ولي ايشان عقيده داشت كه به سربازي برود بعد از سربازي هم در جناح ورزش كشتي و هم در جناح درس فعاليت راحت تري انجام دهد وقتي در مزرعه كشاورزي نيز به بنده كمك نمايد به همين دلايل او به خدمت مقدس سربازي رفته و كم و بيش تمرينات كشتي را در سربازخانه انجام مي داد تا اينكه خدمت مقدس سربازي به پايان رسيد و با عزمي راسخ و تواني مضاعف دنباله تمرينات را زير نظر مربيان وقت سعدآباد آقايان مهرافروزيان و نخودچي انجام مي داد.

سال ۱۳۶۹
در اين سال بعد از قهرماني استان در مسابقات قهرماني كشور در وزن ۶۹ كيلوگرم در استان كرمان توانست با كشتي هاي جذاب و جنگدگي تمام به نايب قهرماني كشور شد و توانست در روي سكوي دوم جاي بگيرد و مدال نقره مسابقات كشوري را از آن خود كند.

مسابقات انتخابي تيم ملي
ايشان با فعاليت مرتب و منظم در تمرينات كشتي خراسان توانست در چندين دوره مسابقات قهرماني و انتخاب تيم ملي در وزن ۷۶ كيلوگرم قهرمان شود و به اردوي تيم ملي دعوت و در آنجا از تجربيات مربيان تيم ملي استفاده و بهره بگيرد و به اندوخته هاي خود در كشتي بيفزايد. تا بتواند راه قهرماني كشور و تيم ملي را براي خود هموار نمايد همين شد كه در مسابقات كشتي هاي خوب و قوي را انجام داده و نظر مربيان تيم ملي را به خودش جذب نمايد كه در بيشتر اوقات او را دعوت به تيم ملي مي كردند.

شركت تيم ملي كشتي ايران در جام زليفسكي لهستان
در سال ۱۳۸۰ در جام بين المللي كشتي لهستان در وزن ۷۶ كيلوگرم تيم ملي كشتي ايران در اين مسابقات شركت كرده و در آن جام از اعتبار كشتي ايران در وزن ۷۶ كيلوگرم از جان مايه گذاشته و به مقام پنجم اين جام رسيد كشتي ها قابل قبول گرفته و به چند كشتي گير از كشورهاي مختلف و لهستان برتري داشته و با دستي تقريباً پر به ايران برگشته است و تجربيات مناسبي براي مسابقات ديگر بدست آورده است.

اعزام به مسابقات كشتي جام بين المللي ياشاردوغو تركيه
در سال ۱۳۷۸ همراه تيم ملي كشتي ايران عليرضا جزو تيم ملي اعزامي به جام ياشاردوغو كه در استانبول تركيه بوده ايشان هم شركت داشتن و در اين مسابقات در وزن ۷۶ كيلوگرم از جمهوري اسلامي شركت كرده كه توانست چند كشتي مناسب و در خور تيم ملي كشتي ايران به اجرا بگذارد و از لنگهاي خوب كشتي چوخه در اين مسابقات استفاده زيادي نمود و چند حريف خارجي را نيز از ميدان رقابت هاي جام ياشاردوغو خارج نمود. ولي نتوانست به مدال دست پيدا كند اما كشتي هاي گرفته شده بوسيله او مورد تأئيد مربيان و سرپرستان تيم ملي كشتي ايران قرار گرفت مخصوصاً به اجراي فنون لنگ كردي كه از بنده آموخته بود خوب اجرا مي كرد در تمام دست اندركاران جام ياشاردوغو را بوسيله اين فنون لنگ كردي ايران و خراسان به فكر بود وادار كرده و به اين نتيجه رسيده بودند كه چگونه و چطور در مقابل اين فن با ارزش لنگ از كشتي گير ايران دفاع نمايند براي آنها بسيار پيچيده و دشوار بود.

مسابقات جام اوما خانف روسيه سال ۱۳۷۹
سال ۱۳۷۹ در جام اوماخانف روسيه كه تيم ملي كشتي ايران در اين جام شركت نموده بود پسر من هم عليرضا در وزن ۷۶ كيلوگرم جزو تيم كشتي جهموري اسلامي ايران بود كه در اين جام در سطح بالا و مهم كه تمامي قهرمانان كشتي روسيه و كشورهاي استقلال يافته از شوروي سابق و چند تيم قوي و محكم كشورهاي اطراف روسيه در اين جام شركت داشتن عليرضا هم درست است كه به مدال دست نيافت و چند كشتي مهم با حريفان حرفه اي روس كه از آمادگي خوبي برخوردار بودند ايشان توانست كشتي هاي خوبي و يا جنگدگي بي مثال و دور از استرس كشتي بگيرد ولي متأسفانه چون آن كشتي گيران از تجربه و مهارت و آمادگي بالاتر از عليرضا بودند نتوانست بر آنها پيروز شود و بدون مدال اين جام مهم كشتي روسيه را پشت سر بگذارد و به وظن خود بازگردد ولي بايد غافل از اينكه در كوران اين نبردها از كشتي گيران خوب و قوي اين مسابقات تجربه هاي مفيدي را بدست آورده و با خود به ارمغان براي كشتي خودش و ديگران آورده است.

مسابقات كشتي قهرماني غرب آسيا در تهران سال ۱۳۷۶
اين مسابقات در سال ۱۳۷۶ در كشور محبوب خودمان در شهر تهران برگزار ميشد كه پسر بنده هم جزو تيم ملي كشتي ايران در اين دوره از مسابقات غرب آسيا شركت داشتند و توانسته با آن كشتي هاي قابل قبول و جنگده به مقام سوم اين مسابقات دست پيدا كند و مدال برنز اين مسابقات را از آن خود كند و اين مدال را تقديم به پدرش نمود او را در ميان ورزشكاران و دست اندركاران كشتي كشور و استان سربلند و مسرور گرداند و نفرات اول تا سوم اين مسابقات به شرح ذيل مي باشد:
۱- احمد اوستا از كشور سوريه مقام اول مدال طلا
۲- عليرضا بهاءبسته از ايران مقام دوم مدال نقره
۳- رهالي مراد تاگاتف از كشور تركمنستان مقام دوم مدال نقره

جام بين المللي كشتي ساساري ايتاليا سال ۱۳۸۱
اين جام بين المللي ايتاليا كه در شهر ساحلي ساساري برگزار شد و عليرضا هم در تيم ملي كشتي ايران عضويت داشت و در اين دوره از اين جام با چند كشتي حساب شده و خوب توانست به فينال مسابقه برسد ولي در فينال به كشتي گيري از كشور‌ روسيه بنام علي اف برخورد نمود و نتوانست به مدال جام ساساري كشور ايتاليا دست يابد و به نايب قهرماني اين جام اكتفا كرد و توانست مدال نقره اين دوره از مسابقات را براي ايران عزيز و خانواده خودش كسب نمايد و برروي سكوي دوم جام بين المللي كشتي ساساري قرار گيرد.

جام بين المللي زليفسكي لهستان
سال ۱۳۷۱ تمرينات خود را شديدتر و مرتب كرده و در مسابقات با تمام قدرت و توانايي شركت مي كرد در اين زمان هم مربي ايشان حسين مهرافروزيان بود، كه اين فعاليت تقريباً بعد از خدمت مقدس سربازي بود.
سال ۱۳۷۶ در اين سال در وزن ۶۹ كيلوگرم جزو تيم منتخب خراسان بود كه در مسابقات قهرماني كشور در گرگان برگزار شد ايشان توانست به مقام دوم كشور و به مدال نقره دست پيدا كند و شهرام مرداني مدال طلا و كامبيز نوراني مقدم از لرستان مقام سوم و مدال برنز را بدست آوردند.

سالهاي ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۲
در اين سالها مرتباً ايشان در مسابقات انتخابي تيم ملي در وزن ۷۶ كيلوگرم شركت كرده و همه ساله توانسته بر روي سكوي قهرماني جاي بگيرد وبراي تيم ملي كانديد شود.

قهرماني ۴ دوره كشتي پهلواني ايران ۱۳۷۷- ۱۳۷۸-۱۳۷۹-۱۳۸۰
اين مسابقات كه در سالهاي ۱۳۷۷ تا ۸۰ در ايران و شهرهاي مختلف برگزار شد در اين دوره مهدي بهاءبسته توانست پهلوان بلامنازع اين مسابقات شود. سال ۱۳۷۷ در مشهد برگزار شد. در سال ۱۳۷۸ در اصفهان انجام پذيرفت در سال ۱۳۷۹ در مركز ايران تهران برگزار شد ودر سال ۱۳۸۰ دوباره در شهر اصفهان صورت گرفت كه در هر چهار دوره پهلوان عليرضا بهاء بسته به بازوبند پهلواني در وزن ۸۰ كيلوگرم دست يافت.

مسابقات باشگاههاي كشور در سالهاي ۱۳۷۹- ۱۳۸۰
در اين دو سال ايشان در سال ۱۳۷۹ جزو تيم كشتي راه آهن خراسان به ميدان رفت و تيم كشتي راه آهن خراسان در اتمام مسابقات رفت و برگشت به مقام سوم رسيد و ايشان در اين دوره از مسابقات كشتي هاي قابل قبول گرفت و توانست تقريباً به تمامي حريفان خود پيروز شود و در سال ۱۳۸۰ عليرضا جزو تيم دانشگاه آزاد تهران بود كه در اين دوره هم ايشان كشتي هاي خوبي از خود برجا گذاشت و تيم كشتي دانشگاه آزاد تهران به مقام دومي اين تورنمنت دست پيدا كرد و تهران اول شد و راه آهن خراسان به مقام سوم رسيد.

حكم قهرماني عليرضا بها بسته جام بين المللي كشتي ساساري ايتاليا

خلاصه زندگينامه مهدي بهاءبسته
ايشان فرزند ذكور چهارم حاج محمد بها بسته پهلوان چوخه- آزاد- فرنگي و جودو كه در سال ۱۳۶۱ به دنيا آمد و بعد از دوران طفوليت در دبستان روح بخش به تحصيل پرداخت و بعد از دوران دبستان به مدرسه راهنمايي طالقاني رفته و دوران راهنمايي را در اين مدرسه به اتمام رساند دوران دبيرستان را در دبيرستان جباريان ۲ آغاز و به پايان برد و وارد دانشگاه شده در رشته كشاورزي تحصيلات دانشگاهي خود را به پايان رساند. ايشان در اداره آتش نشاني مشهد استخدام و مشغول كار هستند و متأهل مي باشد كه جديداً به اين امر مهم سنتي ازدواج رسيده اند و در حال فعلي تقريباً حدود يكسال است كه از مسابقات كشتي و تمرينات آن كناره گيري كرده و به جرگه پيشكسوتان نائل گشته.
شروع كشتي
از سال ۱۳۷۴ درتمرينات كشتي در باشگاه بيست و دو بهمن ناحيه ۳ آموزش و پرورش زيرنظر مربي با تجربه و كاركشته و خلاق بنام آقاي جعفر موسوي از مربيان شاخص اين استان شروع كرده و به علت اينكه يك خانواده كشتي داشته قبل از شروع كشتي چيزهايي از تمرينات كشتي و كشتي گيري اطلاع مختصري داشته كه از شوق و ذوقي كه از پدر و برادرها از نزديك ديده بود به همين جهت او در سالن تمرين از نظر استرس دور بوده و راحت مسير باشگاه و خانه را طي ميكرد و دوستان زيادي در روزهاي اول كشتي براي خودش پيدا نمود.

بعد از يكسال تمرين مرتب و مفصل زيرنظر آن مربي دلسوز كه شاگردان زيادي براي كشتي خراسان داده رشد و نمو كرده و يك سرگردن از هم دوره اي هاي خود جلو افتاد همانطور كه قبلاً هم در مطالب ديگر اين نوشته ها گفته بودم ايشان نيز تمرين كشتي از نظر ژن كشتي برخوردار بود. به همين دليل سريع رشد كرده و به اعضاء تيم آموزشگاه هاي خراسان پيوست.
سال ۱۳۵۷
در اين سال ايشان از ناحيه خود كشتي گرفته و در استان خراسان به مقام قهرماني رسيد و براي كشتي قهرمان كشوري آموزشگاه هاي ايران انتخاب شد و در همان سال ۱۳۵۷ مسابقات قهرماني آموزشگاه هاي كشور در استان اصفهان برگزار شد ايشان در رده سني نوجوانان كشتي قابل قبول گرفت و خود را در اين مسابقات خوب نشان داد.

سال ۱۳۷۷- ۱۳۷۹
ايشان در سالهاي ۱۳۷۹ -۱۳۷۷ در رده سني جوانان كشتي گرفت و توانست در مقابل حريفان خود قد علم كند. در سال ۱۳۷۷ مسابقات كشوري در همدان برگزار شد ايشان مقام چهارم كشور را از آن خود نمود.
سال ۱۳۷۸
در اين سال ايشان قهرمان استان خراسان شده وجزو تيم منتخب استان عازم مسابقات قهرماني كشور در شيراز انجام مي شد شركت داشت ودر اين دوره ايشان توانست به مقام دوم كشتي قهرماني دست پيدا كند و در روي سكوي دوم و مدال نقره را به گردن آويخت.

سال ۱۳۷۹
مسابقات كشتي در اين سال در استان كرمانشاه انجام مي شد كه ايشان بعد از پيروزي در مسابقات قهرماني استان نفر اول استان شده و در تيم منتخب قرار گرفت در استان كرمانشاه به مبارزه پرداخت و توانست در چند دوره از مسابقات حريفان خود را شكست داده و در پايان اين مسابقات توانست مقام سوم قهرماني كشور را از آن خود كند و در سكوي سوم و مدال برنز را براي خود وخانواده ورزشي به ارمغان بياورد.

شركت سه دوره در جام ناطق نوري
در سال يكبار جام ناطق نوري در شهر نور مازندران با تيم هاي خارجي برگزار مي شود كه در رده سني نوجوانان و جوانان اجرا مي شود كه ايشان در سه دوره پياپي از تيم منتخب خراسان شركت داشته و با آن كه از آن كشتي هاي خوب و قدرتمندي برگزار كرد ولي متأسفانه در اين سه دوره به مقام مناسبي دست پيدا نكرده و با شكست اين مسابقات را به پايان رسانده.
سال ۱۳۸۳
در اين سال مسابقات كشتي در رده بزرگسالان براي قهرماني كشور در شهرستان استان خراسان بزرگ برگزار شد كه ايشان جوان و جوياي نام دست در دست بزرگان كشتي انداخت و با كشتي هاي خوب و قابل قبول توانست يكي پس از ديگري از حريفان پيش بيافتد و انتهاي كشتي كه توانست در فينال باشد و براي مدال طلا مبارزه كند ولي متأسفانه حريف قدر بوده نتوانست از كمند ايشان خارج شود و به مدال نقره اكتفا نمود و در سكوي ۲ جاي گرفت.

سال ۱۳۸۴
مسابقات سال ۱۳۸۴ مسابقات در كرمانشاه اجرا مي شد كه ايشان در وزن ۷۴ كيلوگرم نماينده استان خراسان بود كه ايشان با مبارزه مثبتي كه در بين حريفان داشت توانست حريفان قوي خودش را يكي پس از ديگري از ميدان بدر آورد و به فينال اين وزن برسد ولي متأسفانه دوباره در فينال در كمند حريف گير كرده و كشتي را با امتياز اندك به حريف واگذار نمود و مدال نقره مسابقات كشوري را از آن خود نموده و برسكوي دوم جاي گرفت.

سال ۱۳۸۵
مسابقات كشوري سال ۱۳۸۵ در استان مازندران شهر ساري برگزار شد و مهدي بها بسته نماينده خراسان بزرگ در وزن ۷۴ كيلوگرم به سراغ حريفان قدر و زورمند شتافت و بعد از سه دوره از مسابقات خود را به پيروزي پشت سرگذاشت ولي در انتهاي كشتي به مقام سوم اين دوره از مسابقات كه حريفان قدر داشت دست پيدا كرده وبرروي سكوي سوم كشور و به گردن آويز برنز دست پيدا نمود.

سال ۱۳۸۷
مسابقات قهرماني كشور در سال ۱۳۸۷ در استان پهلوان خير مازندران در شهر بابل انجام پذيرفت كه در وزن ۷۴ كيلوگرم تيم استان خراسان مهدي بهاءبسته به مبارزه حريفان رفت و بعد از كش و قوس فراوان و پيروزي بر چند كشتي گير از استانهاي مختلف با يك باخت به مقام سوم قهرماني كشور رسيد و به مدال برنز اين مسابقات كه از كلاس بالائي برخوردار بود و از كشتي گيران پرتوان و آماده كشور بودند به همين سكوي سوم اكتفا كرده و مدال برنز اين مسابقات را به گردن انداخت.
مسابقات جام جهان پهلوان تختي
ايشان شش سال متوالي توانست در مسابقات بين المللي جام جهان پهلوان تختي شركت نمايد در طول اين شش دوره در سالهاي ۱۳۵۸ محل مسابقات در بندرعباس برگزار شد كه ايشان در اين دوره توانست به مقام سوم اين جام بزرگ دست پيدا نمايد و با صلابت در سكوي سوم جاي بگيرد و در سال ۱۳۸۷ اين مسابقات در جزيره زيباي كيش برگزار شد و بعد از چند كشتي خوب جوندار برگزار كرده و بعد از اتمام اين مسابقات به مقام سوم رسيده و با مدال برنز به شهر خود مشهد مقدس بازگشته.
مسابقات كشتي پهلواني كشور
در شش دوره در مسابقات كشتي پهلواني كشور در وزن ۸۰ كيلوگرم در سالهاي مختلف كه سال ۱۳۸۲ ۱۳۸۳- ۱۳۸۴- ۱۳۸۷- ۱۳۹۰- ۱۳۹۲ برگزار شد ايشان در تمامي آن سالها در مسابقات پهلواني توانست بر سكوي يك پهلواني كشور تكيه نمايد و بازوبند اين مسابقات را زينت بخش بازوان خود نمايد اين مسابقات در سالهاي ۱۳۸۲- ۱۳۸۳- ۱۳۸۴ كه سه سال پشت سر هم در استان خراسان شهر مقدس مشهد برگزار شد. كه ايشان به مقام قهرماني و پهلواني دست يافت.
و در سال ۱۳۸۷ مسابقات كشتي پهلواني در تهران برگزار شد و ايشان به پهلواني دست پيدا كرد و روي سكوي اول ايستاد و بازوبند پهلواني را دريافت نمود.

سال ۱۳۹۰
در اين سال مسابقات كشتي پهلواني ايران در استان لرستان شهر خرم آباد برگزار شد كه در اين سال ايشان توانست پهلوان وزن ۸۰ كيلوگرم شود و دوباره مدال طلاي اين وزن را بگيرد.

سال ۱۳۹۲
در اين سال مسابقات كشتي پهلواني در استان سمنان شهر سمنان انجام پذيرفت و براي آخرين سال شركت در اين مسابقات پهلواني دروزن ۸۰ كيلو ايشان توانستن با تمام توانايي و صلابت به مقام پهلواني دست پيدا كند و بر روي سكوي يك اين مسابقات قرار گيرد و تقريباً بعد از اين مسابقه بود كه ايشان براي هميشه از كشتي و كشتي گيري عقب نشيني كرده و تشك كشتي را بوسيده و كنار گذاشته و بيشتر براي زندگي بهتر خانواده در حال تلاش و كوشش مي باشد.

شركت در ليگ كشتي برتر كشور
در وزن۷۴ كيلوگرم درسه دوره از اين تورنمت درتيم كشتي راه آهن خراسان عضو تيم كشتي بودم و در اين سه دوره مسابقات ليگ توانستيم به مقام سومي اين تورنمت ها برسيم و در يكي از اين سالها در تيم راه آهن خراسان در دو هفته از كشتي گيران برتر اين مسابقات بود.
يكسال هم از تيم نفت تهران شركت داشته و براي اين تيم به طور رفت و برگشت چند دوره كشتي گرفتم كه اكثر آنها پيروزي با من بوده و تيم نفت نيز به سكوي قهرماني دست يافت.

يك دوره هم در تيم كشتي شهداي تنكابن شركت داشتم و در وزن۷۴ كيلوگرم براي اين باشگاه يك مبارزه پرداخته ولي بعد از اتمام اين دوره از تورنمت تيم شهداي تنكابن متأسفانه به مقامي دست پيدا نكرد و از سكوي قهرماني دور ماند.
يك دوره هم از تيم گروه ساختماني كفايي مشهد شركت داشته و بعد از اتمام كليه مسابقات نااميدانه اين تيم خراسان نيز نتوانست جايگاهي در قهرماني و سكوي اين مسابقات را داشته باشد.
اين بود خلاصه اي از زندگي ورزشي پسرم مهدي بهاءبسته در اين سالهاي پر از سختي و فعاليت شبانه روزي و گذشتن از سختهاي زياد در سال ۹۲ از كشتي كناره گيري نمود و به زندگي عادي پيوست. براي او خوشبختي و بهروزي و صحت سلامت را آرزومندم.

تشكر از طرف مهدي بها بسته از زبان خودش
بايد بگويم طول اين ساليان كه مشغول ورزش سخت كشتي بوده و هميشه باعث آزار و اذيت پدر و مادرم و اين اواخر همسر مهربانم نيز با اين مشكلات و گرفتاريهاي روزمره كار و ورزش مرا در اين امر خطير ياري نموده و از هيچگونه زحمت و تلاش براي بنده تا بتوانم با آرامش تمرين كنم و به مسابقات و نبرد با دليران ادامه دهم كم نگذاشته اند و ايثار فراوان نموده اند. از همين جا دست پدر و مادرم مهربانم را مي بوسم و از همسر خوبم تشكر و قدرداني فراوان دارم. خداوند هميشه پشت و پناه و نگهدار آنان باشد و آرزوي سلامت و تندرستي براي آنان ازخداوند منّان خواهانم.
با احترام- فرزند و همسر شما مهدي

خاطره اول تلخ و خاطره بعد شيرين
يك دوره مسابقات قهرماني كشور در استان ايلام برگزار مي شد كه در وزن ۷۴ كيلو اين مسابقات سه كشتي گير در اين وزن از خراسان شركت داشتيم، از جمله عليرضا بهاءبسته- مهدي بهاءبسته دو نفر با هم برادر بودند و رضا رمضان زاده وقتي مسابقات شروع شد و ادامه پيدا كرد بعد از يكي دو دوره در دور سوم برادر من عليرضا به كشتي گيري از تهران بنام محمدباقر عالي برخورد نمود و هر دو به روي تشك رفته و كشتي بين عالي از تهران و عليرضا بهاءبسته از خراسان شروع شد بعد از پايان وقت دست محمدباقر عالي به عنوان كشتي گير برتر بالا رفت و برنده آن كشتي شد دراين ميان من كه برادر كوچك بودم خيلي از اين واقعه ناراحت شدم و ديدم كه برادرم از جدول كشتي بايد خارج مي شد واز نظر روحي رواني به من خيلي صدمه خورد با خودم فكر كردم خدا كند دوره هاي بعدي به اين كشتي گير تهران برخورد كنم و ايشان را ببرم و در دور چهارم به برادرم كشتي را واگذار نمايم تا ايشان به فينال برسد و جزو قهرمانان كشتي آن مسابقه شود و كار برعكس شده برادرم زودتر به اين كشتي رسيده و متأسفانه بازنده شد در همين گيردار باخت ايشان بوديم كه ديدم از بلندگو اسم من مهدي بها بسته خوانده شد كه در برابر محمدباقر عالي كشتي بگيرم از يك طرف از باخت برادرم استرس داشتم و از طرف ديگر خودم را آرام مي كردم تا در برابر اين كشتي گير تهراني برنده شوم و تقاص او را بگيرم به هر حال روانه ميدان كشتي شده و با تمام اراده و توان جلوي اين كشتي گير ايستاده و مبارزه سخت نفس گيري داشتم به هر حال بعد از اتمام وقت قانوني دست بنده به عنوان نفر برتر بالا رفت و برنده اين مبارزه حياتي شدم و باعث خوشحالي برادرم و سربلندي خودم بودم كه توانستم پيروز شوم و برادرم از نگراني و ناراحتي به اين كشتي گير رها شده بعد براي بنده بسيار شيرين بود و براي برادرم تلخ ولي به هر حال نگذاشتم كه از دست خانواده كشتي بهاءبسته رهايي پيدا كند اين بوده خاطره تلخ و شيرين من.

مختصري از روزگار كشتي گيري وحيد بها بسته
وحيد بها بسته پنجمين فرزند خانواده بزرگ محمدبها بسته بود ايشان در سال ۱۳۶۲ در شهر مقدس مشهد به دنيا آمد كه باعث شادي خانواده ورزشي بهاءبسته شده بود همه ما از خوشحالي فرزند پنجم روي پاها بند نبوديم و به پوست خود نمي گنجيديم لطفي بسيار درشت سرحال پرخون به خانواده ما اضافه شده بود كه ايشان روز به روز بزرگتر و بزرگتر مي شد و تا جايي كه پا در دبستان گذاشته و مشغول تحصيلات ابتدايي گشته و بعد راهنمايي و دبيرستان او شده بود همبازي ما و هم هر چه در چنته داشتيم در اختيار او ميگذاشتم تا از ما بهتر وارد اجتماع و ورزش كشتي كه مورد علاقه همه خانواده بود برسد. اين بود كه همگي كوشش براي او داشتيم تا بالاخره به سن كشتي رسيده و با ما به تمرينات كشتي آمده و فعاليت فراواني داشت تا از ما دور نماند و همه چيز را و همه فنون را در كشتي به بهترين روشي ياد بگيرد.
رده نوجوانان
ايشان وقتي به سن نوجواني و جواز كشتي گرفتن را از نظر سني از من گرفت وارد كشتي شده وروز به روز در اين ورزش به درجه خرج مي رسيد. بطوري كه در اين رده سني نوجوانان در هر مسابقه اي كه شركت مي كرد تمامي حريفان را پشت سر ميگذاشت و آسان بر آنها غلبه مي كرد به طوري كه در دو ساله اول تمرينات كشتي ايشان در كليه مسابقاتي كه برگزار شد ايشان در تمامي آنها شركت كرده و مقام خوبي كسب نمود و ايشان از نظر بدني از ديگر فرزندان درشت تر و تنومندتر بود براي همين شد كه خواستم ايشان در رشته كشتي زياد نماند و از جايي كه بنده بك علاقه خاصي هم به جودو داشتم خواستم ايشان بعد از يادگيري زيادي از فنون كشتي آزاد و باستاني به جودو روي بياورد وقتي به ايشان گفتم پسرم حاضر هستي كه رشته خودت را عوض كني و به جاي گرفتن كشتي آزاد در قسمت ورزش جودو و چوخه فعاليت را شروع كني و در اين دو رشته قهرمان شوي كه در تمامي ورزشهاي كشتي و جودو در خانواده بهاءبسته قهرمان داشته باشيم ايشان هم بدون اينكه حرف اضافي بزند گفت هر چه شما اراده كنيد همين خواهد شد اين شد كه ايشان به طرف كشتي چوخه و ورزش رزمي جودو پيوست.

تمرينات ايشان در چوخه و جودو
وحيد با نظر من و برادرانش از كشتي آزاد و فرنگي چشم پوشي كرده و به طرف چوخه و جودو روي آورد او چون خود در ته دل از جودو خوشش مي آمد سريغ به تمرين جودو پرداخت و در سالهاي خيلي كم توانست عناويني بسيار خوب در جودو بدست آورد.

اولين مسابقه جودو وحيد
بعد از مدتي تمرين ورزش جودو ايشان در اولين مسابقه اي كه رسمي بوده شركت نمود توانست در خراسان به مقام اول دست پيدا كند در سن جوانان و براي مسابقات كشوري جودو عضو تيم كشتي خراسان شده و در قهرماني كشور در رده سني جوانان بعد از شكست چند جودوكار خوب كشور توانست به فينال اين مسابقات براي اولين بار دست پيدا كند ولي در فينال به كم تجربگي خود باخت و به مقام دوم كشور شد و مدال و گردن آويز نقره را به خود اختصاص داد اين مدال باعث شد كه خود را در ورزش جودو پيدا كند و به تمرينات خودش شدت بخشد تا در مسابقات ديگر بتواند به سكوي بهتري برسد.

مسابقات كشتي چوخه
ايشان در همين حالي كه تمرينات مرتب و منظم جودو را زيرنظر مربيان مجرب خود ادامه مي داد و در مواقع تعطيلي و اعياد در گودهاي كشتي چوخه حضور پيدا مي كرد و با حريفان به مبارزه مي پرداخت و در بيشتر اين مسابقات به پيروزي مي رسيد و از قندهاي كشتي چوخه بي نصيب نمي ماند وروز به روز به علاقه ايشان در كشتي چوخه و ورزش جودو بيشتر مي شد و با توان بالايي اين تمرينات را انجام مي داد.

مسابقات كشوري در سن بزرگسالان
ايشان در مسابقه اي كه در سطح كشور برگزار مي شد از تيم مشهد شركت داشت و توانست در جلو جودو كاران حرفه اي كشور قرار بگيرد و با يك روحيه خوب و مضاعف توانست براي اولين بار در بين بزرگان جودو به مقام سوم كشور دست يابد و مدال برنز اين مسابقه سنگين را از آن خود نمايد و در سكوي سوم كشور قرار بگيرد و باعث شادي و شعف خانواده بها بسته شود.

قهرمان كشتي پهلواني كشور
ايشان در دو سال متوالي در مسابقات پهلواني كشور شركت كردند كه در اين دوره از مسابقات يك بار به مقام اول پهلواني كشور و بار دوم توانست پهلوان دوم كشور شود و جوائز و مدال كشتي پهلواني را از آن خود نمايد و به مدالها و حكم هاي قهرماني ديگر اعضاء ورزشي خانواده اضافه نمايد.

مسابقات كشتي چوخه خراسان
ايشان در چند دوره از مسابقات كشتي با چوخه كه در سيزده نوروز هر سال درشهر اسفراين گو علي زينل برگزار مي شود كه تعداد بيش از صدهزار نفر از گوشه و كنار اين شهرستان و ديگر شهرهاي استان خراسان شمالي جمع مي شوند و در يك روز بايد از صبح تا غروب آفتاب چند دوره كشتي اجرا كند تا بتواند به مقام قهرماني اين يادواره نوروزي كه هر ساله برگزار مي شود برسد كه ايشان در دو سه دوره توانسته اند به اين مهم دست پيدا كند و از جوائز نقدي و شئي اين مسابقات برخوردار شود.

كشتي چوخه در رهورد قوچان
در بهار هر سال در يكي از روستاهاي شهر قوچان بنام رهورد كه گود كشتي برگزار است و تمامي پهلوانان كشتي چوخه در اين روستا جمع مي شوند و در چهار وزن به مبارزه مي پردازند كه اين مسابقات هم همه ساله اجرا مي شود و كشتي گيران بزرگ چوخه در اين نبرد شركت فعال دارند و جوائز اين مسابقات مثل اسفراين از گاو- گوسفند و جوائز ديگري برخوردار مي شوند.
مسابقه كشتي چوخه در شهرستان آشخانه
در شهر آشخانه كه يكي از شهرهاي توابع بجنورد مي باشد در اين شهرستان نيز مانند ديگر گودهاي چوخه مسابقه كشتي چوخه برگزار مي شود كه در اين مسابقات رسمي كشتي چوخه در آشخانه ايشان شركت كرده و به مقام خوبي دست نيافته ولي ميدان قوي است كه پهلوانان زياد از خراسان شمالي و خراسان رضوي حتي تهران و ديگر استانها در اين مسابقات شركت مي كنند.
تشكر و قدرداني
من لازم مي دانم در اين مطلب از پدر و مادرم خالصانه تشكر و قدرداني كنم كه محيط را براي بنده مهبا نموده تا بنده با آرامش در تمرينات و مسابقات مختلف چوخه- جودو كشتي پهلواني شركت كنم و به عناويني دست پيدا نمايم من از آنان كمال تشكر را دارم و براي آنها آرزوي سلامتي و تندرستي و طول عمر فراوان از خداوند متعال خواهانم.
فرزند كوچك شما وحيد
تشكر و قدرداني
جا دارد در همين مطالب تشكر ويژه اي از برادرانم داشته باشم كه هر چه از فنون و عناوين دارم باعث باني اين موفقيت از آنان بوده انشااله خداوند بزرگ يار و ياور آنها و خانواده محترم آنها باشد و هميشه در طول زندگاني موفق پايدار و پيروز باشند.
برادر كوچك شما وحيد

حميد بها بسته فرزند دوم خانواده
فرزند پنجم من در سال ۱۳۵۵ پا به عرصه وجود نهاد و در شهر مقدس مشهد به دنيا آمد و چراغ خانواده را روشن نمود. ايشان هم وقتي به سن نوجواني رسيد و در تمرينات كشتي كه همراه برادرش عليرضا در تمرينات شركت مي كرد و از تجربيات و از حمايت عليرضا و بنده سود مي برد و سريع در اين رشته ورزشي رشد كرده و سري تو سرها پيدا كرد و خود را به كشتي نونهالان و نوجوانان مشهد تحميل كرد وبا گرفتن كشتي تند و تيز كه داشت هميشه دوست داشت در مسابقات و حريفان بزرگ و قدرتمند شركت كند در اين صورت او رشد خوبي داشت ولي بايد بگويم كه خيلي زود از ورزش و كشتي دلسرد شد حال نمي دونم چه فكري در سر داشت كه برعكس برادران ديگر خود كه هر چه از عمر كشتي آنها ميگذشت جنگده و علاقه فراواني نسبت به كشتي داشتند به هر حال ايشان بيشتر طرف درس و مشق بود و بيشتر از ورزش مطالعه مي كرد فكر كنم اين انگيزه مطالعات باعث آن دوستاني بود كه در مدرسه و درس با او بودند كه بيشتر به طرف درس سوق پيدا نمايد.
مسابقات كشتي دانشگاه
او بعد از فارغ التحصيل شدن از دوره دبيرستان در كنكور دانشگاه شركت كرده ودر آزمون آن دانشگاه را به خوبي امتحان داده و قبول شد و شروع به درس خواند در دانشگاه نمود ولي چون دانشگاه تقريباً محيط بزرگتر بود دوباره ميل به تمرين كشتي ؟ و تمرينات خود را كم و بيش در رشته كشتي ادامه داد و در محيط دانشگاه كه مسابقاتي داشتن به صلاح ديد بنده و با همراهي دوستان دانشجو خود در يك دوره از مسابقات كشتي دانشگاه برگزار مي كرد شركت كرده و در وزن خودش در ميان ورزشكاران و كشتي گيران دانشگاه توانست قهرمان كشتي دانشگاه شود و در سطح استان خراسان مقام اول را كسب كند و بعدش هم در مسابقات كشور دانشگاهها شروع شد و كمي تمرين و تلاش توانست در سطح كل دانشگاه هاي ايران كرسي اول آن مسابقات را مال خود كند و درسكوي اول قهرماني دانشگاههاي ايران قرار بگيرد و مدال طلاي آن وزن كشتي را از آن خود كند و اين مدال دانشگاهي را به مدالهاي خانواده كشتي اضافه نمايد.
مسابقه جودو در دانشگاه
در موقع تحصيل در دانشگاه روزي به بنده گفت بابا مسابقات جودو در دانشگاه برگزار مي شود من هم مي توانم در اين تورنمت شركت كنم بنده گفتم پسرجان شما زياد در جودو مهارت كافي را نداري حلاا اگر در چشمت مي بيني و علاقمند هستي از نظر بنده بلامانع است بالاخره ايشان آن سال براي اولين بار در جودو و دانشگاه شركت كرد و توانست براي اولين بار نفر اول دانشگاه خودشان باشند و جزو تيم دانشگاه مشهد در مسابقات كشوري شركت كرده و توانست با جديت و توانايي كه داشت در بين دانشجويان جودوكار به مقام سوم آن مسابقات رسيد و گردن آويز برنز را دريافت كرده و به مدال هاي خانواده اضافه شد.

سه سال نماينده جودو در دانشگاه
ايشان در مدت آن چهار سال كه درس دانشگاهي مي خواند و نيز فعاليت ورزشي داشت توانست در اين چهار سال در دانشگاه سه سال در تمرينات جودو دانشگاه فعاليت داشت و توانست در اين مدت سه سال جزو تيم دانشگاه باشد و براي آن دانشكده مسابقه بدهد و نماينده دانشجويان آنجا باشد.
به طور كلي عمر ورزشي ايشان به علت درگيري تحصيلات و علاقه شديد به درس و مطالعه بود كمتر توانست از كارائيهاي خود و ورزش موفقيت داشته باشد اين ابتكار عمل او هم بر مي گردد به همان ژن كشتي خانوادگي كه ايشان هم از اين توانايي تقريباً نسبت به برادران ديگر زياد موفق نباشد اين بود كه زودتر از همه با دنياي ورزش خداحافظي نموده و به دوران متأهلي روي آورد و در زندگي مشترك خود مشغول شد خداوند ايشان را حفظ نمايد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نه + 13 =