زندگینامه ورزشی

قهـرمان و پیشكسوت كشتی‌ خراسـان و ایران
« به نام ایزد بی‌همتـا»
با یاری خداوند متعـال و بزرگ ؛

بنا داریم از این پـس زندگینـامه، خاطرات تلخ و شیرین، حوادث زندگی، مقام‌های قهرمانی، حرفهای دل و خلاصه آن چه خواندنی ا‌ست از پیشكسوتان و قهـرمانان را همـراه با عكس و سایر مدارك آنان به رشته‌ی تحریـر درآوریم، در این راه جناب آقای مجیـد عباسی ریاست محترم كمیته چاپ و نشر انجمـن كه خود از قهـرمانان با سابقه كشتی و به جهت صفات اخلاقی و پهلوانی مورد علاقه‌ی وافر جامعـه‌ كشتی می‌باشـد ما را همراهی خواهنـد نمود و قرار بر این شد كه هر كدام از پیشكسوتان محترم كشتی كه میـزبان نشست ماهانه می‌شود زندگی‌نامه اش به رشته تحریر درآید .

و این روند ادامه خواهد داشت تا با یاری خداوند بزرگ در پایان كار این مجموعه به صورت كتابی ارزشمند بچاپ رسیده و به جامعه كشتی خراسان بزرگ تقدیم گردد.

شمه ای از خاطرات كوچك و بزرگ دوران ورزشی را بر روی صفحه كاغذ می آورم

خاطرات تلخ و شیرین شكست و پیروزی بیشتر از همه عشق، درد و رنج كشتی

اینجانب خدابخش عفت دار در سال ۱۳۳۴ در روستای علاقه جنبان قوچان در یك خانواده كشاورز و نسبتاً ضعیف به دنیا آمدم و غیر از من دو برادر و یك خواهر بر جمع پدر و مادر خود اضافه شده بودیم، كه وقتی من بچه بزرگ خانواده بودم و به علت نداشتن مدرسه در آن روستا پدرم اجباراً تمام زندگی و هستی خودش را فروخت و به شهر قوچان جهت علم و تحصیل ما كوچ كرد و چند سالی در شهر قوچان به كسب علم و دانش مشغول بودم حدود ده سال از سن بنده سپری نشده بود كه در یك تاسوعای حسینی كه پدرم با دوچرخه جهت عزاداری به شهر كهن قوچان رفته بود بر اثر تصادف جان خود را در راه اسلام و عقیده خودش را از دست داد.

در آن موقع بود كه غم بزرگی بر خانواده چهار نفر ما وارد شد و همه اهل خانواده سر در گریبان بودیم برای امرار معاش اجباراً بنده و دیگر اعضاء خانواده دست از تحصیل و علم كشیده وارد بازار كار شدیم تا بتوانیم زندگی روزمره خود را به سختی بگذاریم این بود كه به شغل قالی بافی در شهر قوچان مشغول شدم و هر روز كه از زندگی بنده سپری میشد یك غم بر دردهای ناگفته زیاد می شد تا اینكه به سن ۱۴ الی ۱۵ سالگی رسیدم و بدن نسبتاً قوی داشتم چون از زمان خورد سالگی كه در روستا بودم در زمین های سرد و خاكی با هم سن و سالهای خودم دائماً كشتی میگرفتم و به مبارزه ادامه میدادم در سن ۱۵ سالگی كه تقریباً نوجوان سرحال و تنومندی نسبت به همسالان خود داشتم و تمامی دوستان مرا تشویق كرده و به سوی باشگاه ورزشی سوق میدادند تا اینكه یك شب خودم را آماده كردم و به باشگاه پهلوانی رجوع نمودم و اول اینكه مرا بعد از یكی دو ساعت معطّلی ناامید كردند و گفتند كه شما هنوز كوچك و خام هستید برای كشتی آمادگی ندارید بروید و بعداً شما را خبر خواهیم كرد من ناامید از درب باشگاه پهلوانی بیرون آمدم و با دلی شكسته و غمگین راهی منزل شدم ولی خوشبختانه در همان موقع مسابقات كشتی آموزشگاه شروع می شد من هم از مدرسه خودمان در این مسابقات شركت كرده و در مسابقات تمام رقیبهای خودم را ضربه فنی كرده و قهرمان آن دوره از مسابقات شدم تا اینكه پهلوان قربان محمّد بهادری كه مربی برجسته و توانمند قوچان بود را به باشگاه پهلوانی دعوت كرده و زیر پوشش تمرینات او قرار گرفتم. در همین موقع چند تا مسابقه بیرون از قوچان با شهر شیروان- بجنورد انجام دادیم كه من در همه آنها برنده شدم و روز به روز بدن من آماده و با فنون جدید كشتی آشنا و آشناتر میشد و بعد از چند صباحی مسابقات استانی شروع شد كه بنده در سال ۱۳۵۱ در مسابقات قهرمانی استان خراسان در شهرستان سبزوار در وزن ۶۸ كیلوگرم توانستم تمامی رقیبان خود را یكی پس از دیگری شكست دهم و به مقام قهرمانی كشتی آن دوره برسم و بر سكوی افتخار قرار گیرم.

در همین موقع مسابقات كشتی جوانان در خراسان شروع شده بنده هم از تیم قوچان در این مسابقات شركت كرده و مقام اول را احراز و به مسابقات قهرمانی كشور در تهران رسیدم كه در آنجا هم بنده كشتی های خوبی را گرفتم و خودم را بر حریفان تحمیل كرده و همه آنها را شكست دادم. بزرگانی كه در كنار تشك به عنوان كمیته فنی و مربیان انجام وظیفه میكردند بنده را در نظر داشته و بر آقای سید محمد خادم كه در آن زمان رئیس فدراسیون كشتی كشور بودند معرفی كرده و مرا به حضور طلبید. و از من سؤال كرد پسرم شما بچه كجا هستید؟ و كار و بارت چیست ؟بنده هم تمام سرنوشت زندگی ام را برای ایشان به زبان ساده بیان كردم. او به من پیشنهاد كرد اگر بخواهی شما را در تهران نگهداریم و كار و زندگی برای شما فراهم می آوریم ، حاضری در این شهر بمانی و به تمرینات خود ادامه دهید، بنده هم كه زیر فشار زندگی و علاقه شدید به ورزش پهلوانی كشتی بودم اعلام رضایت كرده و چند سال در تهران به عنوان ابزارمند نیروی هوائی استخدام شده و محلی هم برای سكونت بنده در نظر گرفتن و ماهی ۱۰۰۰ تومان حقوق با اضافه جا و مكان بر بنده دادن و من از آن زمان در سالن های تهران زیر نظر آقای حاج فعلی مربی تیم ملی كشتی ایران به تمرینات خودم ادامه داده و تقریباً یك كشتی گیر خوب شش دانگ شده بودم و در وزن ۷۴ كیلو گرم برای كشتی ایران چشمگیر شده بودم در همین موقع بود كه آقای محمدیان از مشهد به بنده پیشنهاد كرد كه چرا به مشهد استان خود نمی آیی كه برای تهران كشتی میگیری و به من وعده كار و فعالیت كشتی در مشهد را داد بنده هم از ابزارمندی نیروی هوائی خارج شده و روی عشق و علاقه به شهر و استانم مشهد مقدس روی آوردم و در برق منطقه ای مشهد مشغول به كار شده و تمرینات كشتی خودم را زیر نظر مربیان خراسان منجمله مرحوم آقای فخرائی، مرحوم آقای گلمكانی و دیگران شروع كرده و كم كم مدعی بزرگ وزن ۷۴ كیلوگرم كشتی ایران شدم كه در این مدت چند تا جام آریا مهر آن موقع و مسابقات انتخابی تیم ملی و مسابقات قهرمانی جهانی ارتش های ایران و جهان شركت كردم كه در دو دوره از مسابقات ارتش در سالهای ۱۳۶۰ آمریكای لاتین مدال برنز را بدست آوردم و در مسابقات سال ۱۳۵۹ تركیه نیز توانستم دوباره همان مدال برنز را از آن خود كنم و بعد از این مسابقات به خاطر اینكه تنها نان آور خانواده بودم مرا از خدمت سربازی معاف كرده و آزاد شدم كه در همین سالها قصد ازدواج كرده و با دختر مورد علاقه خودم ازدواج كرده كه حاصل زندگی زناشوئی ما دارای دو فرزند پسر و یك دختر می باشد كه در تمام طول عمر ورزشی بنده بعد از ازدواج مرهون خانم خود میدانم كه در بیشتر اوقات مرا تشویق و تحمل نموده تا من بتوانم به عنوان های زیادی دست پیدا كرده و در میان مردم خودم سرافراز و سربلند باشم در همین جا از خانم خودم تشكر می كنم و او را می پرستم، به عنوان یك همسر مهربان و یك مادر فداكار كه با سختی های زیادی توانست خانواده ورزشی خدابخش عفت دار را سربلند و محبوب نگهدارد خدایش از او راضی باشد. بار دیگر از او و فرزندانم كمال تشكر را دارم.

سالهای قهرمانی

اولین سال شركت من در مسابقات كشتی قهرمانی كشور كه در همدان برگزار می شد در وزن ۷۴ كیلوگرم وزن داشتم و بعد از محمدرضا طاهری از همدان و جبار مهدیون از زنجان توانستم به مقام سوم كشور دست یابم و مدال برنز این مسابقات را از آن خود كنم.

قهرمانی در سال ۱۳۵۴
مسابقات كشتی فرنگی در استان ایلام برگزار می شد كه من به نمایندگی از استان خراسان در این مسابقات شركت كرده و باز هم توانستم بر روی سكوی سوم كشور قرار گیرم و افتخاری دیگر بر افتخاراتم افزوده نمایم.

بعد از چند سال فعالیت های شدید در سالهای ۱۳۵۵ به بعد با تلاش و كوشش فراوان دوباره در قهرمانی كشور سال ۱۳۶۰ كه در استان یزد برگزار شد بنده وزن هفتم توانستم بر سكوی اول قهرمانی كشور آن سال نایل كردم و به مدال طلای آن مسابقات دست پیدا كنم و این مدال را تقدیم تمام هم استانی های خوب خود كه بارها مشوق بنده در این راه بودند تقدیم نمودم.

در سال ۱۳۶۰ برابر با ۱۹۸۱ میلادی
در این سال بنده به عضویت تیم بزرگسالان كشتی كشور درآمده و در مسابقات اسكوپیر یوگسلاوی شركت كرده ولی با تمام توان وجودم این تلاش را انجام دادم كه به قهرمانی برسیم باید عرض كنم چون تقریباً اوایل انقلاب اسلامی ایران بود زیاد تیم كشتی ایران در صدد مدال و قهرمانی نبود بیشتر ما در فكر تبلیغات جمهوری اسلامی بودیم.

چون وقتی در فرودگاه چمدانها و ساكهای ورزشی ما را بازرسی میكردند مأموران گمرك فكر می كردند كه در درون ساكهای ما از وسایل پر شده كه برای فروش یا مبادله میبریم وقتی آنها را نگاه كردن دیدن تمامی ساكها و چمدانها پر از كتابهای اسلامی و نشریات زمان انقلاب است كه ما برای صادر شدن انقلاب اسلامی خودمان آنها را به آن كشور می بردیم تا به عنوان یادگاری و تبلیغات به ورزشكاران سایر كشورهای جهان كادو بدهیم این بود كه مربیان و كشتی گیران زیاد در فكر مقام و مدال نبودیم بیشتر دلها برای جمهوری اسلامی می تپید.

ضمناً در این مسابقات جهانی سال ۱۹۸۱، ۲۹ كشور از تمام دنیا شركت كرده بودند كه هر كشور با تیم كامل و كشتی گیران زبده خود قدم در این مسابقات گذاشته بودند در این مسابقات جهانی مربیان تیم ملی كشتی ایران عبارتند از: آقایان صادق ایمانی از كرمانشاه- جعفر علیخانی از مازندران و رئیس فدراسیون وقت هم مرحوم دكتر محمد خرّمی بود اعضاء تیم ملی كشتی ایران هم عبارت بودند از:

۱- یعقوب نجفی جویباری ۲- محمد حسین دباغی ۳- رسول حسینی ۴- احمد رضائی ۵- محمد حسین محبی ۶- حسن حمیدی ۷- خدابخش عفت دار ۸- محمد حسن محبی ۹- محمدرضا طالقانی ۱۰- رضا سوخته سرائی.

كه در این دوره از مسابقات جهانی كشتی اسكوپید چند مدال غیر طلا بدست آوریم بعد از كار و كوشش در كشتی پهلوانی و قهرمانی (بازنشستگی در كشتی قهرمانی) در این برهه از زمان سعی در این داشتیم جوری با كشتی خداحافظی كرده و به زندگی روزمره خود ادامه دهم و بیشتر در خدمت خانواده باشم، ولی هر چه بیشتر فكر میكردم كمتر به نتیجه می رسیدم بالاخره تصمیم گرفتم كاری كنم كه سالها در آن تبحر و ورزیده شده با فنون و آداب رسوم كشتی قهرمانی خوی بسیار گرفته ام به خاطر اینكه از دوست خودم و یار مهربان وجودم یعنی كشتی دست بر ندارم و آموخته های خود را در اختیار نوجوانان و جوانان این مرز و بوم قرار دهم تا آنها هم بتوانند مقام هایی برای خراسان بدست بیاورند بالاخره بعد از مشورت با خانواده ام و چند تن از پیشكسوتان در كل به این نتیجه رسیدم كه جرگه مربیان كشتی استان قرار گیرم و به تمرینات نوجوانان و جوانان بپردازم كه از آن موقع به بعد در لباس مربیگری ظاهر و به آموزش كشتی گیران خراسان پرداخته و همچنان ادامه دارد.

یك خاطره كوچك
بعد از كناره گیری از تمرینات سخت كشتی و بالا رفتن سن كشتی ام یك بار به واسطه علاقه شدید به مسابقات كشتی پهلوانی و قهرمانی در مسابقات پیشكسوتان كشتی كشور شركت كرده و در ایران مقام اول را كسب كرده و در مسابقات رومانی كه جهانش در آنجا برگزار می شد شركت كرده ولی متأسفانه به مقامی نایل نیامدم، چون تمرینات كامل نبود.

خلاصه ای از شركت در مسابقات و جامهای مختلف
در طول عمر كشتی كه به تمرینات ادام میدادم در مسابقات بزرگ و كوچكی در داخل و برون مرزی شركت كردم كه در بیشتر آنها مخصوصاً در جام آریا مهر آن موقع و چند مسابقه برون مركز در كشورهای شوروی و سایر مناطق كه بر مقامهای شامخی دست پیدا كردم.

و باید عرض كنم تمام پیروزی هایی كه در مسابقات داخلی و خارجی كسب كرده و در یك جدول خلاصه و گردآوری كرده به تأیید و مهر و امضاء فدراسیون كشتی جمهوری اسلامی مهور كشته تا هم برای خودم سندی باشد و هم برای هیئت كشتی خراسان كه از موقعیت خودم از مقام های بدست آمده و كسب شده پاسداری نمایم تا برای فرزندانم الگویی باشد كه آنها هم از این راه پر شود ورزش مخصوصاً كشتی فعالیت نمایند. و ضمناً این برگه را اضافه نوشته هایم الحاق می گردد تا برای دوستان رویت شود.

با تشكر از انجمن كشتی پیشكسوتان خراسان رضوی

خدابخش عفت دار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ده − 8 =